میرعلایی از سال ۱۳۴۸ در دانشگاههای اصفهان، هنرهای دراماتیک، دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشگاه هنر، دانشگاه آزاد و کراچی به تدریس پرداخت و بهمدت ۴ سال در مؤسسه انتشارات فرانکلین تا سال ۱۳۵۱ به ویراستاری آثار ادبی مشغول بود.
او همچنین در فاصله سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۵ سردبیری مجلههای کتاب امروز، فرهنگ و زندگی، آیندگان ادبی و جنگ اصفهان را برعهده داشت و بین سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ سرپرستی خانه فرهنگ ایران در دهلی و بین سالهای ۱۳۵۷ تا۱۳۵۹ مسئول خانه فرهنگ ایران در کراچی بود.
وی از مترجمانی است که برای نخستین بار فارسی زبانان را با نویسندگان بزرگی همچون بورخس، میلان کوندرا، اکتاویو پاز، گراهام گرین و ویلیام گولدینگ آشنا کرد. او طبع و ذوق فراوانی در ترجمه شعر داشت و ترجمه کتابهای سنگ آفتاب سروده اوکتاویو پاز و ایکور سروده گاوین بنتاک را میتوان از بهترین آثار او در زمینه ترجمه شعر بهشمار آورد.
مرگ:
وی از جمله نویسندگان و روشنفکرانی بود که در سری قتلهای موسوم به قتلهای زنجیرهای صبح روز دوم آبان ماه ۱۳۷۴ هنگامی که از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش در حرکت بود ناپدید و جسم بیجان او در حدود ساعت ۱۰ شب در کوچههای خیابان میر اصفهان پیدا شد. بعدها معلوم شد که احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیه دست راست دچار ایست قلبی شده بود.
او از امضا کنندگان متن نامه ما نویسندهایم و همچنین متن اعتراض به دستگیری سعیدی سیرجانی بود، علاوه بر فعالیتهای فرهنگی فوق، بسیاری ملاقات او با وی.اس.نایپول در سفرش به ایران را از دلایل خشم نیروهای امنیتی میدانند؛ فرج سرکوهی در کتاب خود اشاره میکند در سفر وی.اس. نایپول، دولتیها اجازه نمیدادند تا نویسندگان مستقل با او دیدار کنند ولی او از فرصتی استفاده کرد و برای دیدار با مترجم کتابش، «هند تمدن مجروح» به اصفهان رفت. میرعلایی در این نشست و برخاست چند روزه تصویری واقعی و متفاوت با گفتار دولتیان به نایپول ارائه داد که در ذهنیت نایپول و گزارشش از سفر ایران تأثیر تعیین کنندهای گذاشت.
آثار منتشرشده:
برخی از ترجمههای منتشر شده احمد میرعلایی:
وایتینگ جان: «شیاطین» (نمایشنامه) کتاب زمان، تهران، ۱۳۴۸
خورخه لوییس بورخس: «ویرانههای مدور» کتاب زمان، تهران ۱۳۴۹
یان فلمینگ: «چیتی چیتی بنگ بنگ» (کودکان) پیوند، تهران ۱۳۵۰
اکتاویو پاز: «سنگ آفتاب» (شعر) کتاب زمان، تهران ۱۳۵۰
ای.تی. مور: «ای.ام. فاستر» (نقد آثار) جیبی،
* از صفحه فیسبوک آقای ناصر رستمی پور
درود برزنده یاد ونام احمد گُل وعزیز، میرعلائی، نویسنده ومترجم عالیقدر، وبرخوردار بوده از ارزشها وباورمندی به میهن دوستی ومردم گرائی، که بنابراین ارزشها، به خواست ودستورسران فاشیستی ولایت فقیه، جان باخت، وپادافره پاک سرشتگی خود را، اینگونه ازسوی فاشیست های ولایت فقیه گرفت!؟ اودرسینه همه عزیزان وبستگان ودوستداران ودارندگان ارزشهای میهنی وانسانگرائی، نهادینه تاریخی گشت!؟ درود برآن جان باخته ی ارزشهای دارنده اش، ونفرت وننگ برسران فاشیسم ولایت فقیه، قاتلان او!؟
احمد رناسی