«عباس عبدی» از دانشجویان مسلمان پیروخط امام که در ماجرای تصرف سفارت آمریکا در تهران حضور داشته، و مدتی (به شکل رسمی)کارمند وزارت اطلاعات (واجا) بوده و علاوه بر این در دفتر دادستانی ( در دوره موسوی خوئینی) فعالیت می کرده و با تاسیس روزنامه سلام به حرفه ی روزنامه نگاری روی آورده و تا حال حاضر (بدون محدودیتی) در مطبوعات جناج اصلاح طلب (حکومتی) در نقد و تحلیل مسائل مبتلابه کشور به طور روزانه یادداشت هایی می نویسد و منتشر می کند، اخیرا در یادداشتی با عنوان: [پرده دار یا پرده در؟] که در روزنامه اعتماد7آبان99 چاپ شده است، پیرامون سخنان خامنه ای مبنی بر عدم هتک حرمت رئیس جمهوری و رعایت پروتکل های مربوط به کرونا که بلافاصله پس از سخنان رهبری، محمد باقر قالیباف(ریاست مجلس) علیرغم صراحت سخن خامنه ای، به توجیه و سخره ی آن پرداخت و همینطور مراسم «بیعت» که در مشهد برخلاف پروتکل های کرونایی برگزار شد، نوشت:
[ یکی از انتقادات مکرری که اصولگرایان به دولت و نیروهای سیاسی دارند این است که چرا رهنمودهای رهبری را نصبالعین خود قرار نمیدهند و به اجرا نمیگذارند؟ حتی مهمتر از آن این که چرا با آنها مخالفت میکنند؟ این مجادله ابتدای انقلاب، در چارچوب مولوی یا ارشادی بودن نظرات رهبری انجام میشد و بخشی از مواضع ولایت فقیه را مولوی و بخشی را ارشادی میدانستند…]
عباس عبدی در ادامه با نقد مواضع و رفتار آنان پیرامون سخنان خامنه ای، چنین می نویسد:
[ شاید بپرسید که این رفتار چه ربطی به ما[اصلاح طلبان]دارد که به آن بپردازیم؟ این قضیه بسیار مهم است و نشاندهنده نوعی بیتعهدی و فقدان انسجام در نزدیکترین لایههای قدرت است. چنین وضعیتی بالقوه میتواند برای آینده سیاست در ایران بسیار زیانبار باشد و موجب نگرانی نسبت به آینده کشور شود.هنگامی که به دهه شصت نگاه میکنیم متوجه میشویم که حلقههای نزدیک به قدرت علیرغم همه اختلاف سلیقه یا حتی اختلافات فکری و راهبردی که داشتند در برخی از امور و در شرایط خاص بسیار متحد بودند و پخته عمل کردند. در حالی که امروز شاهد آن هستیم که پردهداران یا مدعیان پردهداری اطاعت از رهبری، چنین آشکار و حتی توهینآمیز ادعای خود را نقض میکنند…].
به عبارت دیگر عباس عبدی سکوت جناح چپ و خط امامی ها را [اصلاح طلبان فعلی] در مورد اعدام های دهه60،(به ویژه اعدام های فله ای سال1367)، شکنجه،محکومیت متهمین سیاسی در دادگاه های غیابی و یا سرپایی در عرض چند دقیقه، نداشتن وکیل و ندانستن و نخواندن کیفرخواست، نقض مکرر حقوق بشر توسط نهاد های امنیتی و دستگاه قضا و سانسور و خفقان در عرصه انتشار کتاب و رسانه و الخ… را پختگی حلقه های نزدیک به قدرت می داند. در حالی که آیت الله منتظری (چه آن زمان که رسما قائم مقام رهبری بود و چه قبل از آن که فرد دوم انقلاب محسوب می شد) از همان سال های نخست، و در همان ایام، به شیوه ی انتقاد و نقد و بیان آن به صورت صحبت های خصوصی در جمع همان حلقه های قدرت، یا در سخنرانی های عمومی، و یا در ملاقات ها با خمینی و ایضا نامه نگارهای متعدد، همواره هشدار می داد. ولی همان حلقه های قدرت (اعم از جناح چپ و جناج راست و خط امامی ها) وی را به ساده لوحی و ندانستن سیاست متهم کردند! و در یک اتحاد نانوشته و نوشته شده(!) خمینی را در مقابل ایشان قرار داده و او را از اظهار نظر بازداشته و به حصر خانگی بردند!
بدیهی است هم خمینی و هم حلقه های قدرت(اعم از خط امامی ها و جناح چپ و راست) از جهل مردم و از نعمت جنگ (به قول خودشان) استفاده ی بهینه را کردند و با تسویه ی مخالفین خود، و خودی و غیر خودی کردن نیروهای انقلاب، به کرسی قدرت رسیدند و در وضعیت فعلی و حال حاضر هم سهیم هستند؛ ولی اکنون خود نیز در همان کوزه ای افتاده اند که دیگران را می انداختند!
بنابراین اکنون در جنگ تصاحب قدرت-که نمی توان و نمی شود در این عصر و این دوره بر جهل مردم اتفاق و بر آنان سوار و حکمرانی کرد- برای حفظ خود در پساخامنه ای، برای وی نیز تره هم خورد نمی کنند!
(نگاه کنید به دو یادداشت کوتاه اینجانب با عنوان های: «دیگر کسی برای خامنه ای تره خورد نمی کند» و «نئو ولایت فقیسم» که در تلگرام منتشر کرده ام).
عباس عبدی عملکرد و بازخورد سخنان خامنه ای توسظ جناح اصولگرا را برای آینده سیاسی ایران بسیار زیانبار می داند! و همچنان مایل است که حلقه های قدرت مانند دهه 60،در مسائل مهم علیرغم اخنلاف (و با زبان بی زبانی حفظ نظام که اوجب واجبات است) تحت لوای ولایت فقیه اتفاق داشته باشد!! زیرا در درجه ی اول زیانباری آن نصیب اصلاح طلبان(حکومتی) می شود!
این در حالی است که آنان (اصلاح طلبان حکومتی) در تمام این سال ها به صراحت و آشکار به زیانباری اصل ولایت فقیه و استبداد ولی فقیه و سلطنت فقیه -که کشور را در فساد غوطه ور کرده و به مرز فروپاشی اخلاقی و اقتصادی برده است- سخنی نگفته و اقدامی در جهت اصلاح آن نکرده اند و همچنان سکوت کرده و به توجیه حوادثی که پیش آمده و می آید می پردازند!! زیرا حفظ نظام (که همان حفظ حلقه های قدرت است) از اوجب واجبات است! ولو اینکه درکف خیابان مردم معترض با گلوله های ناشناس کشته شوند! گلوله هایی که می تواند از سوی اراذل و اوباش استیجاری توسط نهادهای امنیتی(به اعتراف همان احمدی نژاد ،رئیس جمهوری سابق که نظراتش به نظرات خامنه ای نزدبک بود) هم باشد.
هفتم آبان نود و نه
محمد شوری (روزنامه نگار و نویسنده)
t.me/shourimohammad