فردا، روز انتخابات امریکا است که تصمیم گرفته شود که چه کسی برای ژانویه ۲۰۲۱ به کاخ سفید برود. مانند سال ۲۰۱۶، این تصمیم الزاما توسط رای عمومی مردم این کشور نخواهد بود. نکاتی چند را به شما خوانندگان این نوشته، ارائه میکنم.
دو رویکرد با انتخابات امریکا میتوان داشت:
۱- منتظر شویم ببینیم چه کسی رئیس جمهور میشود، و بعد هرچه دلش خواست بر سر مردم ایران بیاورد، و سرنوشتهای بد و بدتری را، با در نظر گرفتن «منافع ملی امریکا» به ایران تحمیل کند. در جامعه سیاسی هم الان، عدهای دریوزه، عریضههایی آنچنانی را تهیه کردهاند که متن آنها کامل شده، و احتمالا اینطور شروع میشود: «عالیجناب، آقای… ریاست جمهور امریکا، انتخاب شما را چاکرانه تبریک میگوییم و بدین وسیله اعلام میکنیم که ما هنوز هم وطنفروش و نوکرصفت هستیم و حاضریم برای اینکه در ایران به عنوان بدیل وابسته به قدرت برسیم، حاضریم هرگونه خیانتی را به ایران، و هرگونه جنایتی را به ایرانیان روا داریم!» و فقط منتظرند ببیند چه کسی به قدرت میرسد که در آن نقطهچین، اسم وی را بنویسند!
۲- ببینیم چه سرنوشتهای خوب و خوبتری را برای خود و میهن خود خواهانیم و برای ساختن آن سرنوشتهای خوب و خوبتر، با درآمیختن با تعداد هرچه بیشتری از مردم و افکار عمومی، و یا یک حداقل لازمی از آنها، برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری در ایران تلاش کنیم که بدین وسیله حاکمیت ملی ایران را به قدرتمندان، از جمله رئیس جمهور امریکا، چه ترامپ باشد و چه بایدن، تحمیل کنیم.
–
اول باید یک سوال در مورد انتخابات ۲۰۱۶ ریاست جمهوری در امریکا مطرح شود:
آیا به این دلیل که ترامپ انتخاب شد، ترامپیسم بوجود آمد؟
و یا اینکه:
آیا به این دلیل بود که ترامپیسم قبلا وجود داشت، که در نتیجه آن فردی چون ترامپ امکان انتخاب شدن را یافت؟
از دید من، این دومی به واقعیت نزدیکتر است. در نتیجه و به این علت، رفتن ترامپ را نه تنها مساوی رفتن ترامپیسم نمیدانم، بلکه این روند افول ابرقدرتی امریکا را در آینده نزدیک، ادامهیاب میبینم، مگر اینکه مردم امریکا در جنگ روانی، پیروزیهایی را بدست بیاورند، و مردم، و بخصوص جوانان، عامل تغییرات بنیادین در کشور خود بگردند.
به این دلیل است که در صورت انتخاب شدن بایدن هم روند افول امریکا، در عرصههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، و اخلاقی، ادامه پیدا خواهد کرد.
چرا که، مانند ایران که ولایت مطلقه فقیه، بر جان و مال و ناموس مردم بسط ید دارد، سرمایه هم در مادرشهر سرمایهسالاری، حرف اول را میزند.
مردم امریکا از هر دو حزب، و از همه سیاستمداران دلزده شدهاند، و بسیاری از رایدهندگان، به کلیت رژیم امریکا، و به رسانههای بیاعتماد شدهاند.
بعضی از اندیشمندان امریکایی، شروع سیاست تجاوزکارانه امریکا را با بیثباتیسازی و خشونتگستری و براندازی دولتها در گوشههای دور و نزدیک دنیا را اواخر قرن نوزدهم میدانند. براندازی پادشاهی کالاکائوآ در هاوایی در آن موقع بود، که دعوای اصلی، منافع سرمایهداران تجارت نیشکر بود، که با تزویرهای جنگ روانی به عنوان منافع ملی امریکا مطرح شد.
انواع تبعیضها و تجاوزها به حقوق انسان در سراسر دنیا، با بهانه منافع ملی امریکا در هزاران کیلومتر دورتر، نمیتوانست به اشکال مختلف در خاک خودِ کشور امریکا، و علیه خود ملت امریکا هم وجود نداشته باشد، و ابعادش پیوسته کستردهتر نگردد. در سقوط بازار سهام در اواخر دهه اول قرن بیست و یکم، جنبش «۹۹درصدیها» براه افتاد. در اواخر دهه دوم قرن بیست و یکم، جنبش خودجوش مردم امریکا علیه تبعیض و خشونت با بهانه و جرقهٌ به قتل رسیدن جرج فلوید، شروع شده است.
ترامپیسم در امریکا، سالها قبل از ریاست جمهوری ترامپ بوجود آمده است.
ترامپیسم در امریکا، سالها بعد از ریاست جمهوری ترامپ ادامه پیدا خواهد کرد.
بسیاری از اندیشمندان امریکا که واقعیتهایی را در مورد این کشور منتشر میکنند، در سانسور هستند. هوارد زین که کتاب تاریخ مردمی امریکا را نوشته، نکات جالبی را متذکر شده است.
«دموکراسی» امریکا در ظاهر بر اساس انتخابات عمومی است، در حالی که قانون اساسی امریکا، اشکالات عمدهای دارد که شاید فقط در دهههای اخیر خود را نمایان کرده است. چرا که در ابتدا، اکثریت نزدیک به اتفاق رایدهندگان، مردان سفیدپوست زمیندارِ و ثروتمند از خانودههای خاص و نخبه بودند.
در همایشی در فیلادلفیا در سال ۱۷۸۷، قانون اساسی امریکا توسط ۵۵ مرد سرمایهدار سفیدپوست زمیندار نوشته شد. خودانگیختگی، از همان ابتدا مورد تعرض قرار گرفت، و از همان ابتدا، به حق استقلال و آزادی مردم امریکا تجاوز شد، البته با «نیت خوب». این مردان که بسیاری حتی از بردهداران بودند، با باور به اصالت قدرت و سلطه و نخبهگرایی و تبعیض، پیشنهادات متعدد مبنی بر انتخاب رئیس جمهور بر اساس انتخابات عمومی و مردمی را رد کردند و، ناباور به عقل و شعور مردم معمولی برای تصمیم صحیح در انتخابات، برگزیدن رییس جمهور بر عهده «هیئت انتخاب کنندگان رییس جمهور» (Electoral College) قرار دادند. الکتورال کالج یا هیئت انتخاب کنندگان رییس جمهور، توسط قانونگذاران هر ایالت، منصوب میشوند! توجیه ارائه شده این بود که لازم است از تزویرهای پوپولیستی و مردمگولزنک جلوگیری شود. با این یادآوری که هم بوش و هم ترامپ با این تزویرها، با وجود باختن رای عمومی، با برنده شدن رای الکتورال توسط نخبههایی که گویا قرار بود مردم را از تصمیمات غلط محافظت کنند، به کاخ سفید راه پیدا کردند! ریاست هر دوی آنها، برای امریکا و برای دنیا، فاجعهآمیز بوده است.
به هر ایالتی به تعداد نمایندههایی که در کنگره دارند، هیئت انتخاب کنندگان رییس جمهور، تعلق میگیرد. حداقل آراء الکتورال لازم برای رفتن به کاخ سفید، ۲۷۰ رای است.
تغییر قانون اساسی و از بین بردن الکتورال کالج، کار سادهای نیست، و مخالفان این سامانه مشغول تصویب قانون در شاخه مقننه ایالتها هستند که هیئت انتخاب کنندگان رییس جمهور در آن ایالت، مجبور باشد رای خود را منطبق بر رای عمومی مردمی قرار دهد، و همان شخص را برنده مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری بخواند. تا این تاریخ، منطقه واشینگتن و ۱۵ ایالت، با تعداد کل ۱۹۶ رای الکتورال، این قانون را تصویب کردهاند، یعنی ۷۴ رای دیگر لازم است که به آن حداقلِ ۲۷۰ رای لازم برسد.
–
از سه نفر ریاست جمهوری اخیر امریکا، در دو مورد نامزد انتخاباتی در رای مردمی پیروز شده ولی توسط رای الکتورال، برنده و به کاخ سفید رفته است. در سال ۲۰۰۰، جوج بوش پسر، حدود ۵۰۰هزار رای مردمی کمتر از ال گور داشت، و در سال ۲۰۱۶، ترامپ، حدود ۳میلیون رای مردمی کمتر از هیلاری کلینتون داشت، ولی در هر دو مورد، این دو جمهوریخواه بودند که علیرغم بازنده بودن در تعداد آراء مردمی، به کاخ سفید راه یافتند.
–
علیرغم رویکرد گسترده و بیسابقه مردم امریکا به انتخابات نوامبر ۲۰۲۰، ملت امریکا از جامعه سیاسی و هر دو حزب بزرگ امریکا و دولت این کشور، سرخورده و ناراضی است. این نارضایتی، مانند انزجار ایرانیان از اصلاحطلبان و اصولگرایان است. ولی برعکسِ اکثریتِ ایرانیان که خواهان گذار از کلیت این رژیم هستند، امریکاییان هنوز حفظ نظام سرمایهسالاری را از اوجب واجبات میدانند، و شعاری مشابه «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه مجرا» را ندادهاند!
–
عرصه سیاست در امریکا در کلیت آن، کاملا مردسالار است. زنان امریکا از سال ۱۸۲۰ برای یافتن اجازه رای، مبارزه کردند و بالاخره در سال ۱۹۲۰، ویلسون رئیسجمهور امریکا، نوزدهمین متمم قانون اساسی آن کشور را به کنگره ارسال کرد و بدین ترتیب، زنان هم اجازه یافتند با شرکت در انتخابات، حق حاکمیت خویش را اعمال نمایند. با این حال، امریکا هنوز یک زن را در مقام ریاست جمهوری، و یا حتی در مقام معاونت وی هم ندیده است. خانم هیلاری کلینتن، اولین نامزد مونث (۲۰۱۶) مقام ریاست جمهوری امریکا، و در حال حاضر، خان کامالا هریس، سومین نامزد زن در تاریخ امریکا برای مقام معاونت ریاست جمهوری است.
–
برخی تبعاتی که انتخاب دوباره ترامپ میتواند داشته باشد:
۱- در صورت برنده انتخابات شدن و برای دور دوم به کاخ سفید رفتن، ترامپ نمیتواند برای بار سوم برای مقام ریاست جمهوری نامزد شود. در آن صورت خود را مجبور نخواهد دید که به دل رایدهندگان راه بیاید، و در نتیجه بسیار بیمحاباتر رفتار خواهد کرد. در این صورت شعار صوری «امریکا اول» در عمل، به واقعیتِ آن یعنی «ترامپ اول» مبدل خواهد شد!
۲- ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری، اجباری زیادی برای همکاری با حزب جمهوریخواه را احساس نخواهد کرد. این حزب که از معرفی نامزد معتبری بجای ترامپ در سال ۲۰۱۶ عاجز ماند، در تنش فراوانی با رییس جمهورشان است. خانواده جرج بوش پدر و مککین، شرکت ترامپ را در مراسم بعد از مرگ این مهرههای بزرگ جمهوریخواه، ممنوع کردند.
به عقیده جان بولتون، ترامپ از فلسفه حزب جمهوریخواه دور شده است. بولتون گرچه از شهادت دادن در باره عزل ترامپ خودداری کرد، ولی حالا تمام تلاش خود را میکند تا او دوباره انتخاب نشود.
۳- در صورت رای آوردن، از ترامپ بعید نیست که بخواهد برای بار سوم هم نامزد شود و با ایجاد شرایط اضطراری، تکیه بر سریر ریاست را ادامه دهد، و یا حتی تلاش کند قانون اساسی را تغییر بدهد که بتواند به طور «قانونی» بعد از پایان دور دوم ریاست جمهوری هم در کاخ سفید بماند.
۴- برای دادگاه عالیه امریکا، میتواند یکی دو نفر دیگر را مطابق میل راستگرایان به بالاترین مقامات شاخه قضائیه وارد کند. (در دور اول سه نفر را وارد کرد)
۵- وکلای بیشتری را در بدنه شاخه قضائیه، به مقام قاضی در دادگاههای پایینتر، منصوب کند.
۶- بالاتر بردن بدهیهای دولت امریکا، که الان ۱۰۰٪ تولید ناخالص ملی شده است، آماری که در صد سال اخیر بیسابقه بوده است. عمیقتر و وسیعتر شدن گسل بین ثروتمندان و فقرا و کوچکتر شدن طبقه متوسط.
۷- بیشتر شدن بدهیهای غیردولتی (مقدار امروزهٌ این بدهیها، در تاریخ امریکا و در دنیا، بیسابقه بوده است)
۸- کمکهای مالی دولت به مردم و شرکتهای کوچک کمتر میشود. در مذاکراتی که ترامپ با رهبران و اعضای جمهوریخواه کنگره داشت، به او گفته شد برای مقابله با دموکراتها و در توازن قوا با آنها، وی باید بین معرفی خانم برت برای دادگاه عالیه، و بسته کمکهای مردمی، یکی را انتخاب کند. ترامپ به راحتی از دومی صرف نظر کرد و برای قبول شدن خانم برت تلاش شد، که موفقیتآمیز بود. الان هم ترامپ نه وقت کافی و نه علاقهای برای فرستادن لایحه بسته کمکهای مردمی به کنگره دارد. در صورت انتخاب نشدن، مسلما این کار را تا پایان دوره چهار ساله در ژانویه ۲۰۲۱ نخواهد کرد. در صورت انتخاب شدن، بایدن نمیتواند این کار را زودتر از فوریه یا مارچ ۲۰۲۱ انجام دهد، که با توجه به مشکلات اقتصادی ایجاد شده به علت ویروس کرونا، ابعاد پیآمدهای اقتصادی فاجعهآمیز آن برای مرم امریکا، غیرقابل تصور و غیرقابل پیشبینی است.
–
برخی تبعاتی که بازنده شدن ترامپ در انتخابات میتواند داشته باشد:
۱- قبول نکردن نتیجه انتخابات و خشونتها و شورشهای داخلی (در نیویورک و لوس انجلس و واشنگتن، و… بسیاری دیگر از شهرهای بزرگ امریکا، مغازهداران، برای محافظت، در و پنجرهها دفاتر و ویترینهای فروشگاههای خود را تختهکوبی کردهاند. ساختمان امپایر استیت در نیویورک، که یکی از مظاهر ’عظمت‘ امریکا دانسته میشود، از آن جمله است)
۲- شورشهای خیابانی و خشونتهای خارج از کنترل، با زمینه قبلی عصیان مردم علیه انواع تبعیضات، از جمله تبعیضهای نژادی، و خشونتهای پلیس و افزایش یافتن دشمنیهای افراد و لایههای مختلف ساکن در امریکا (از جمله مهاجران و دانشجویان) (مشاهده تعدادی ایرانیانی که بعد از گروگانگیری با ضرب و شتم، به قتل رسیده بودند و جسدهای آنها را به ایران آورده بودند را، با غصه، بیاد میاورم)
۳- حتی قبل از پایان امروز دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹ برابر با ۲ نوامبر ۲۰۲۰، تعرضها و خشونتهای خیابانی شروع شدهاند.
❊ نیویورک تایمز
https://www.nytimes.com/2020/11/01/us/trump-biden-election-campaign.html?referringSource=articleShare
امروز گزارش کرد که:
در گاردن استیت پارکوی در نیوجرزی، و روی پل ماریو کومو (کومو استاندار ایالت نیویورک و عضو حزب دموکرات است که با ترامپ روابط بسیار تنشامیزی داشته است) در نیویورک، عبور و مرور توسط افراطیان طرفدار ترامپ مسدود گشته است؛ در جورجیا، به علت حضور پررنگ میلیشای طرفدار ترامپ، گردهمایی دموکراتها که از مدتها پیش برنامهریزی شده بود، لغو شد؛ گروهی از طرفداران ترامپ در تکزاس با خودروها و کامیونهای خود، به دور اتوبوس حامل گروه مبارزاتی بایدن در بزرگراه ۳۵ حلقه زدند و با اینکار انها را مجبور کردند که برنامه مبارزاتی خود را که قرار بود دیروز یکشنبه اول اکتبر برگزار شود را لغو کنند. در واکنش به این تجاوز، روز شنبه ترامپ با ارسال تویتی گفت: «من عاشق تکزاس هستم» و وقتی که گزارش شد افبیآی مشغول تحقیق در این باره هست، در تویت دیگری گفت: «این وطنپرستان هیچ کار خلافی انجام ندادهاند!»؛ در کارولینای شمالی، پلیس به گروهی از رایدهندگان حمله کرد؛…
–
برای پیشگیری از سرایت ویروس کرونا، در منطقهای از تکزاس، شرایطی فراهم کردند که رایدهندگان بتوانند در حوزههای بدون خارج شدن از ماشینهای خود، در رایگیری شرکت کنند. جمهوریخواهان در ان منطقه، به دادگاه شکایت کردند و درخواست کردند که ۱۲۷هزار رای داده شده را باطل اعلام کنند! قاضی این دادگاه، به ضرر آنها رای داد و از دور ریخته شدن ۱۲۷هزار رای، جلوگیری کرد. در اعتراض به این حکم، جمهوریخواهان تقاضای فرجام کردهاند. بسیار معتقدند که آنها خود میدانند در فرجام هم حکم دادگاه به ضرر آنها خواهد بود، ولی این تمهیدات غوغاگرانه را برای ایجاد آشوبها و تشنجهای اجتماعی، هرج و موج و آشفتگی جمعی انجام میدهند. (سیاستهایی که قدرتها در ایران و سایر نقاط دنیا، برای بیثباتیسازیهای لازم برای تجاوز به حقوق و منابع آن کشورها اعمال کردهاند)
ترامپ در مناظره انتخاباتی، و در چندین نوبت دیگر اعلام کرده است که اگر نام او از صندوقهای رای بیرون نیاید، حتما به دلیلآن است که در انتخابات تقلب شده است و «مردم، اعتراض خواهند کرد» دیدن عکسهای کاخ سفید که دور تا دور آن را دیوارههای محافظ غیرقابل نفوظ کشیدهاند، خطرات غیرقابل پیشبینی، و بیسابقه، و غیرقابل انتظار را حکایت دارد که قوای امنیتی، اطلاعاتی، و انتظامی احساس میکنند.
اینها همه در حالی است که در مناظره تلوزیونی با بایدن، ترامپ در پاسخ به سوال ناظم در مورد پیام وی برای گروههای مسلح، از جمله «پسرهای مغرور» گفت: در عقب بایستید و منتظر باشید! و باز اینها همه در حالی است که هنوز حتی خشونتهایی که در فضای مجازی ابعادی بیسابقه و غیرقابل تصور داشتهاند، به خیابانها سرایت نکردهاند!
–
تنشهای هواداران جناحهای مختلف در امریکا به حدی است که بیش از ۴۰٪ امریکاییان به علت اختلافات نظرات سیاسی با همکاران خود، به فکر تغییر شغل هستند.
–
در ایالتهای پنسیلوانیا و ویسکانسین و میشیگان، تا سه روز بعد از سوم نوامبر، به خواندن آراء ادامه خواهند داد. این حکمی بود که دادگاه عالیه امریکا صادر کرد. ترامپ مکرر این حکم را غلط و خطرناک خوانده، که پیآمدهای وخیمی خواهد داشت.
از حدود ۲۵۰میلیون رایدهنده، با استفاده از امکان رای دادن به صورت حضوری و نیز توسط ارسال رایشان با پست، در روزها و هفتههای قبل از روز سوم نوامبر، تا امشب حدود ۱۰۰میلیون نفر رای خود را دادهاند، عددی که بیش دوسوم کل آراء داده شده در سال ۲۰۱۶ است. این دسته از رایدهندگان، معمولا از دموکراتها هستند. شمارش آن دسته از آرایی که توسط پست ارسال میگردد، ممکن است چند روز بعد از سوم نوامبر طول بکشد. جمهوریخواهان معمولا با رفتن به حوزههای رایگیری، به شکل حضوری رای میدهند، که شمارش آراء آنها معمولا سریعتر است و در ساعات پایانی فردا معلوم خواهد شد. ترامپ به روشنی اظهار کرده است که در صورتی که فردا رایها برای او بیشتر باشند، منتظر شمارش بقیه آراء نخواهد شد، و اعلام پیروزی خواهد کرد! و در صورتیکه اسم او از صندوقها بیرون نیاید، نتیجه انتخابات و پیروزی بایدن را قبول نخواهد کرد!
–
بعضی رسانههای شبکهبندیهای اجتماعی (مانند تویتر…)، ارسال پیامها، بخصوص پیامهای انبوه را که برنده انتخابات را قبل از اعلام رسمی آنها منتشر کنند، ممنوع کردهاند.
–
آراء در ایالتهای ویسکانسین، و میشیگان، و بخصوص پنسیلوانیا نقش تعیین کننده خواهند داشت. تا این ساعت بایدن تعداد آرائ بیشتری را به خود اختصاص داده است.
–
فلوریدا هم با ۲۹ رای الکتورال ایالت مهمی است که ترامپ در آن حدود ۲٪ جلوتر است، و حدود ۹۳٪ تعداد آرای ۲۰۱۶، تا به حال داده شده است.
بر خلاف مقررات قرنطینه و فاصلهگیریهای اجتماعی، ترامپ ۱۰هزار نفر را در گردهمآییهای انتخاباتی جمع کرد.
در فلوریدا و سایر ایالتهایی که تعداد رایدهندگان لاتینو زیادتر هستند، تمرکز مبارزه انتخاباتی ترامپ بر این تزویر و القای ترس، استوار بوده که با انتخاب بایدن، سوسیالیستهای چپ که شهروندان لاتینو برای فرار از آنها به امریکا مهاجرت کردهاند (برای مثال مشابه رژیم کوبا) روی کار خواهند آمد! این یاداوری لازم است که در سال ۲۰۱۶، ترامپ این مهاجران را «… دزد و جنایتکار و متجاوزان جنسی…» اعلام کرده بود.
–
بسیاری از مردم امریکا، از ماهیت و جزئیات این قانون بیخبرند. در بحثی که با یک وکیل حقوقدان در نیویورک در سال ۲۰۰۰ داشتم، برایم عدم آگاهی این و بسیاری از تحصیلکردههای امریکایی از این موضوع برایم حیرتآور بود. (امروز، با گذشت ۲۰سال از آن تاریخ، با دنبال کردن مطالب اجتماعی در امریکا، باز هم معدل سواد سیاسی ایرانیان را بیشتر از امریکاییها ارزیابی میکنم. مردم امریکا، منحصر به اقلیتی که ساکنان شهرهای سواحل شرقی و غربی این کشور هستند نمیشود، و دنیای شهرهای مرکزی جنوبی امریکا، دنیای دیگری است!)
–
در مقابله با بحرانها و حل مشکلات و معضلات، دو دید متفاوت موجود است:
اول اینکه مردم راه حل هستند.
دوم اینکه مردم مساله هستند!
قدرتمداران، مردم را مساله و مزاحم میدانند، و نه مشکلات موجود در جامعه را! کووید۱۹ مثال خوبی برای درک این واقعیت است:
آقای ترامپ، مردم را مساله، و حتی پزشکان را مسئول بحران میداند! و حاضر نیست برای آمار فاجعهآمیز کووید مسئولیتی بپذیرد. دیروز در فلوریدا در یکی از فعالیتهای انتخاباتی او، حاضرین شعار میداند: «…فاچی را اخراج کن…» ترامپ جواب میدهد: «…تا چند روز بعد از انتخابات صبر کنید…» (دکتر انتونی فاچی از متخصصان کلیدی مدیریت پزشکی کووید۱۹ در امریکا بوده است، و ترامپ بسیاری از توصیههای وی را اجرا نکرد، و این طبیب برجسته را ’ابله‘ خواند!)
آمار کووید در روز یکشنبه اول نوامبر ۲۰۲۰، از این قرار بوده است:
در امریکا به ازاء هر یک میلیون نفر، آمار مبتلایان = ۲۸.۵۶۵ نفر، و فوت شدگان = ۷۱۳ نفر
خانم آردرن Jacinda Ardern در نیوزیلند، و خانم تسای اینگ-ون در تایوان، به مردم کشورهای خود، به اشکال مختلف، به عنوان راه حل بحران کووید نگریستند.
در نیوزیلند به ازاء هر یک میلیون نفر، آمار مبتلایان = ۳۹۲ نفر، و فوت شدگان = ۵ نفر
در تایوان به ازاء هر یک میلیون نفر، آمار مبتلایان = ۲۳ نفر، و فوت شدگان = سه دهم نفر
در کشوهایی که استبداد بیشتری حاکم است، امار پر از دروغ و دغل است.
در ایران به ازاء هر یک میلیون نفر، آمار مبتلایان = ۷۳۵۶ نفر، و فوت شدگان = ۴۱۸ نفر
علی صدارت
ساعت ۲۳:۵۵، دوم نوامبر ۲۰۲، برابر با ۱۲ آبان ۱۳۹۹ دوشنبه