احسان سلطانی، اقتصاددان، با زبانی ساده توضیح میدهد چرا اقتصاد ایران «قفل شده است». اما اقتصاد تنها قفل نمیشود، لاجرم دولت، هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی خود نیز قفل شده است. بخشی از دولت منتظر است بایدن بیاید و این دو قفل را بازکند. نخست سخن احسان سلطانی در باره اقتصاد را بشنویم (به نقل از فرارو ۴ آذر ۱۳۹۹):
❋ اقتصاد ایران قفل است:
به گزارش فرارو، به نقل از مرکز آمار، نرخ تورم سالانه آبان ماه ١٣٩٩ برای خانوارهای کشور به ٢٩,٠ درصد رسیده که نسبت به همین اطلاعات در ماه قبل، ١.٨ واحد درصد افزایش نشان میدهد. نرخ تورم نقطهای در آبان ماه ١٣٩٩ به عدد ۴۶,۴ درصد رسیده است؛ یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین ۴۶.۴ درصد بیشتر از آبان ١٣٩٨ برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کردهاند.
همچنین مرکز پژوهشهای مجلس نرخ بیکاری واقعی بهار امسال را تحت تاثیر شیوع کرونا برابر با ۲۴ درصد و ۲.۵ برابر نرخ بیکاری اعلامی مرکز آمار ایران دانسته است.
احسان سلطانی توضیح میدهد:
● اگر ما طبق میانگین استاندارد جهانی بخواهیم محاسبه کنیم، نرخ بیکاری ما ۴۰ درصد است. بیکاری در ایران بسیار بالاست، ولی این بیکاری نشان داده نمیشود.
● مسئله دوم این است که مرکز آمار گفته است تورم نقطه به نقطه به ۴۶.۴ درصد رسیده است، ولی نظر ما این است که این حداقل ۷۰ تا ۸۰ درصد است. برای اینکه کالاها در یک سال گذشته بیش از صد در صد گرانتر شدند. درصد تورم سالانه ما هم بالاتر از ۵۰ درصد است. اگر این ۵۰ درصد را به ۲۴ درصد نرخ بیکاری اضافه کنیم به نرخ فلاکت بالای ۷۰ درصد میرسیم که بسیار بالاست یعنی جامعه ما به فلاکت افتاده است.
● یکی از دلایل این وضعیت این است که تحریمها تاثیر گذاشته است و کرونا هم باعث شده است تا حداقل بیش از یک میلیون نفر بیکار شوند. اما مسئله اصلی که این رکود را تشدید کرده، میکند و خواهد کرد این است که قیمت دلار در ظرف یک سال گذشته بیش از ۲.۲ برابر شده است و به تبع آن قیمت همه مواد اولیه داخلی و خارجی بالا رفته است. این افزایش قیمتها در شرایطی که دستمزدها و درآمدها فرق چندانی نکرده است مشکل ساز شده است. میانگین دستمزدها نسبت به سال پیش ۲۰ تا ۳۰ درصد بالا رفته است، اما در بخشهایی، چون بخش غیررسمی دستمزدها اینقدر بالا نرفته است. از طرف دیگر یک میلیون نفری که بیکار شدند دستمزد ندارند یعنی درآمد کل مردم کشورغیر از درصد کوچکی که درآمد بسیار بالایی دارند بشدت پایین آمده است، درآمد حقیقی پایین و درآمد اسمی فرقی نکرده است، ولی در نظر بگیر کالاها چند برابر شده است یعنی قدرت خرید مردم کم شده است. این چه اتفاقی ایجاد میکند؟ خرید و مصرف کم میشود وقتی مصرف کم شود تولید کم میشود مجموعه اینها باعث میشود که در شرایطی گیر کنیم که، چون مصرف کم شده است از آن طرف تولید کم شود پس کالاها دوباره گرانتر شوند.
به عبارتی ما در یک سیکلی افتادهایم که تولید کم میشود قیمتها بالا میرود و مصرف کم میشود دوباره تولید کم میشود دوباره قیمتها بالاتر میرود یعنی ما در یک سیکل نزولی افتادهایم. کاری که این سیکل نزولی میکند این است که در ماه آینده رکود به شدت تشدید میشود. در سطح شهر تهران در مغازهها کسی برای خرید نیست. هیچکس خرید نمیکند، چون پول ندارد. وقتی خرید نشود بخش خدمات و فروش با رکود مواجه میشود؛ بنابراین در یک سیکل منفی فرو افتادیم.
● اولین عامل این وضع، قیمت بالا و غیرواقعی دلار است که باعث شده است اقتصاد قفل شود. بعد هم کرونا و تحریمها نقش دارند. ما دچار پدیدهای شدهایم که رکود نیست بلکه مرحله قفل شوندگی اقتصاد است که خیلی بد است. ما ونزوئلا نمیشویم، ولی در مقیاس خاورمیانهای و در مقیاس آسیایی ونزوئلای خاورمیانه و آسیا شدیم البته در کنار کشوری مثل سوریه و تا حدی لبنان.
ادامه این اوضاع در یکی دو سه ماه آینده ما را به بحران میرساند. در این بحران دو اتفاق میتواند بیفتد یا اینکه ما دچار التهاب میشویم یا اینکه قیمت دلار پایین میآید و واقعی میشود تا بازار بتواند بچرخد یعنی مصرفکننده بتواند خرید کند. الان مصرفکننده خرید نمیکند، چون پول ندارد. حتی مصرفکنندهای هم که پول دارد خرید نمیکند. دلیل عمدهاش این است که حس میکند که قیمتها واقعی نیست. من یک مثالی بزنم خیلی خندهدار است. من یک ریشتراشی را ده سال پیش به مبلغ ۳۰۰ هزار تومان خریدم. این ریشتراش خراب شده است. برای تعمیر آن گفتند قیمت باتری آن ۶۰۰ هزار تومان و تیغ آن ۲ میلیون تومان است. وقتی هم منصرف شدم تا یک ریش تراش دیگر بخرم گفتند نوی آن ۱۲ میلیون تومان است.
● پیشبینی من برای فصل زمستان این است که یا قیمت دلار باید از این پایینتر بیاید یا ما دچار بحرانهای جدی میشویم. دولت بهعنوان مسئول اجرایی و مجلس به عنوان قانونگذار مثل دولت در این وضعیت تاثیر دارد. دولت و مجلس به جای پایین آوردن و واقعی کردن قیمت دلار که موجب کار کردن اقتصاد است با هم مسابقه گذاشتند تا چندرغازی به مردم بدهند. دولت گفته است من ۱۰۰ هزار تومان به ۳۰ میلیون نفر میدهم. سه سال پیش این ۳۰ میلیون نفر ۴۵ هزار تومان یارانه میگرفتند یعنی ۱۲ دلار یارانه میگرفتند. الان اگر ۱۰۰ هزار تومان را روی آن ۴۵ هزار تومان بگذاریم چیزی کمتر از ۶ دلار میشود. یعنی به عبارتی دولت با مالیات تورمی جیب مردم را زده است و از چیزی که از جیب مردم زده است دارد به خود مردم صدقه میدهد. اما با این ۱۰۰ هزار تومان و با این صدقهها قرار نیست اقتصاد بچرخد. این صدقهها، گرانی را بیشتر میکند. این پول اصلاً به جایی نمیرسد. به غیر از اینکه بهانهای میشود برای تورم بیشتر.
اقتصاد آن طور که باید کار بکند کار نمیکند. حالا شما بیا پول به مردم بده که این اوضاع را بدتر میکند که بهتر نمیکند. این اقداماتی که دولت و مجلس دارند انجام میدهند ثمری ندارد. من اسم این کارها را گذاشتم نان خشک مجانی دادن. تورم را به حدی بالا بردند که مردم نمیتوانند زندگی کنند حالا میخواهند به آنها نان خشک بدهند. با اینها قرار نیست مصرف از این رکود به حالت جدی بیرون بیاید. این برای مردم پول نمیشود. توصیه من این است به جای این کارها بیایند برنامهای بریزند و بگذارند قیمتها واقعی بشوند. در نظر بگیرید قیمت شیر بالا میرود قیمت یک بطری آب معدنی که ۵۰۰ تومان بوده ۳ هزار تومان شده است. این چرا بالا میرود؟ دلیل اصلیاش این است که بطری آن را پتروشیمی دارد به دلار بالای ۲۰ هزار تومان میفروشد. اقتصاد دارد توسط عدهای غارت میشود حالا شما میخواهید یک چندرغازی به مردم بدهید. این تأثیری ندارد. این پولی که میخواهید بدهید ارزش ندارد.
انقلاب اسلامی: اقتصاد ایران مصرف و رانت محور است. کشور نیز در موضع زیرسلطه است. بنابراین، اقتصاد مسلط هرزمان بخواهد، با دستیاری «دولت مافیاها» حاکم بر اقتصاد و دولت اسمی، آن را قفل میکند. همانطور که قفل کرده است. پمپئو، وزیر خارجه ترامپ میگوید: با تحریمها، ۷۰ میلیارد دلار به ایران زیان وارد کردهایم. بدینقرار، بنبست اقتصادی – که بطور پیگیر وضعیت آن سنجیده و نسبت به بدترشدنش هشدار داده شده است- یکی از چهار بنبست سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در داخل و دو بنبست در منطقه و جهان است:
❋ بنبستهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی:
۱. بنبست سیاسی: افزون بر بند از بند گسستگی که سه قوه مجریه و مقننه و قضائیه بدان گرفتارند، ولایت مطلقه فقیه، بنفسه، قفل بزرگ است. چرا که ولایت مطلقه، یعنی تقدم مطلق قدرت بر حقوقی که هر ایرانی بمثابه انسان و شهروند و جامعه ایرانی بمثابه ملت دارد. طبیعت که صاحب حق شناخته نمیشود و رابطه با کشورهای منطقه و جهان نیز نه با حقوق که با قدرت تنظیم میشود. از اینرو، نه تنها در اقتصاد که در سیاست داخلی و خارجی و در نهادهای اجتماعی و فرهنگی نیز، خلاءها را زور و فساد پر میکنند. جامعه امروز ایران، دچار پرشمار خلاءها نیست، دچار پرشمار خلاءهای پرشده از زور و فساد است. بدینخاطر است که فعالیتها و نیز رابطهها را حقوق تنظیم نمیکنند. قدرت تنظیم میکند. پرشدن خلاءها از زور و فساد، تحرک سازنده به حداقل و تحرک ویرانگر را به حداکثر رسانده است. بیشتر از فعالیتهای فرد و گروه، این فعالیت دولت است که سازندگی آن در حداقل و ویرانگری آن، هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی، به حداکثر است. تنها تورم و قیمت دلار و بیکاری و فقر و فرار سرمایهها و بیابان شدن کشور نیست که این ویرانگری ها در حداکثر را گزارش میکنند، سیاستهای داخلی و منطقهای و جهانی نیز آن را گزارش میکنند:
۱.۱. در سیاست داخلی: دولت اسمی تحت امر دولت مافیاها گرفتار تقابل سه قوه مجریه و مقننه و قضائیه است. پس، از دو سو، ناتوان از عمل است. در همانحال که هزینهها بحداکثر هستند، فاقد درآمد است. طرفه اینکه چون خلاء درآمد را باید با وام گرفتن از بانک مرکزی پر کند، وسیله ایجاد امکان رانتخواری برای دولت مافیاها است.
۱.۲. در رابطه با مردم، بدینخاطر که معیشت مردم وابسته به بودجه دولت است و دولت درآمد ندارد و خرج دارد، یعنی تورم ایجاد میکند و نمیتواند آن را مهار کند، عامل فقر روزافزون کشور (فروش منابع + فرار مغزها + فرار سرمایهها + بیابان شدن کشور) و مردم کشور است. بدینخاطر است که حاصل «سند چشم انداز ۲۰ ساله»، ۶۰ میلیون فقیر و ۴۰ درصد بیکار و هر دلار ۲۵.۳ تومان (در این تاریخ پایین آمده است)است.
اما از منظر سیاسی نیز رژیم مطلوب مردم کشور نیست. چون ویرانگری آن به حداکثر است، بنبست بطور مداوم قطعیتر میشود. هماکنون ایران به کشور اشغال شده توسط قشونی بیگانه و خونریز میماند. ولایت مطلقه فقیه نمیتواند به وجود حقوق قائل شود چه رسد به عمل به حقوق، زیرا نفی ولایت فقیه بمثابه تقدم مطلق قدرت است. رئیسی، قاتل تاریخی، میگوید: به حقوق انسان پایبندیم. غیر از اینکه مقام او، در رأس دستگاه قضائی قدرت محوری که وظیفه خود را نه دفاع از حقوق شهروندان که حفظ نظام میداند، ناقض حقوق پنجگانه است، ولایت مطلقه فقیه با همین حقوق در تناقض است.
این بنبست را جز حقوق نمیگشایند: انحلال ولایت مطلقه فقیه، بنابراین، دولت مافیاها و حقوقمدار شدن دولت و حقوند شدن ایرانیان.
۲. بنبست اجتماعی را نه تنها فقر و آسیبهای اجتماعی دیگر ، بیکاری و فرار مغزها گزارش میکنند، بلکه تبعیضها و نابرابریها که بیشتر از همه، زنان گرفتارشان هستند، گزارشگر دقیقتر این بست هستند:
۲.۱. چراکه رشد هرجامعهای با رشد زنان آن جامعه، بنابراین باوجدان زنان به استقلال و آزادی خود، آغاز میگیرد. در ایران امروز، زن و مرد و بیشتر زن، از استقلال و آزادی محروم هستند. پر شمار تبعیضها و نابرابریها میگویند که زنان بمراتب بیشتر از مردان در معرض فقر و بیکاری و آسیبهای اجتماعی قراردارند. بنابراین، جامعه ایرانی «قفل است». زیرا زنان گرفتار تبعیضها و نابرابریها و محروم از استقلال و آزادی، بنابراین،
۲.۲. جامعه نمیتواند نیروی محرکهای که تولید میکند، در خود، فعال کند. درس خوانده و درس نخواندهها یا کشور را ترک میکنند و یا بیکار هستند. و
۲.۳. قشرهای میانی جامعه فقیر میشوند و قشرهای فقیر جامعه را بزرگتر میکند. در اقتصاد، بزرگی قشرهای فقر زده را یکی از موانع رشد و در شمار بزرگترین موانع میدانند. توضیح احسان سلطانی در باره مدار بسته فقر و ناتوانی از خرید و کاهش تولید، از جمله دلایل مانع رشد اقتصادی بودن بزرگی قشرهای فقیر است. بخصوص که این فقر را فقر فرهنگی تشدید میکند.
۳. فرهنگ خلق انسانهای مستقل و آزاد است. چراکه عقلهای مستقل و آزاد میتوانند خلق کنند. بدینقرار، فرهنگ استقلال و آزادی، فرآورده وجدان به استقلال و آزادی و دیگر حقوق، عمل به حقوق و تنظیم رابطهها با حقوق و وجدان به خود بمثابه مجموعهای از استعدادها و فضلها و فعال شدن بمثابه این مجموعه است. در جامعه امروز ایران، ولایت مطلقه فقیه و تحمیل ترکیب زور و فساد و «علم» و فن و پول بمثابه تنظیم کننده رابطهها، عامل عقیم شدن فرهنگ است:
۳.۱. در آنچه به دین مربوط میشود، از خود بیگانگی آن را کامل کرده است تا بدانحد که دیگر بکار توجیه ولایت مطلقه فقیه نیز نمیآید. توسل به توجیهگرهای دیگر، اغلب «غربی» گویای این بنبست است. بنبستی که دین دولتی را با دین حوزه قم و نجف نیز در تضاد قراردادهاست. سرکوب و سانسور شدید حاکم بر حوزه قم – مراجع قم تحت شنود هستند و به قول شیخ محمد یزدی، حق فضولی ندارند! – گزارشگر این بنبست. است.
۳.۲. آموزش و پرورش «اسلامی» دوکار میکند: بیدین گردانی و آماده کردن کودک و نوجوان و جوان برای رفتن به جامعههای دارای اقتصاد مسلط.
۳.۳. اخلاق بمثابه مجموع حقوق و آنچه مکارم اخلاق خوانده میشود (راستگویی و اخلاص عمل و آزادگی و ایثار و…)، در جامعه امروز ایران، کاربرد ندارند. دروغ، زبان رسمی و بیشترین کاربرد را دارد. زبان نیز نه زبان آزادی که زبان قدرت است.
۳.۴. بدینخاطر خلق فرهنگ ناچیز است، ضدفرهنگ سازگار با اقتصاد مصرف محور، هم وارد و هم در محل تولید میشود. حاصل اینهمه،
۳.۵. آسیبهای فرهنگی پرشمار، از جمله گسست و اغتشاش فرهنگی و ویرانگرتر از همه، فراگیر شدن ضد فرهنگ زور و فساد گستر است.
بدینسان، بنبستهای داخلی را بنبستهای منطقهای و جهانی تشدید میکند و رژیم را بیش از پیش، ناگزیر از عمل کردن در ساختار منطقهای و جهانی نظام سلطهگر – زیر سلطه میکند.
سفر پمپئو به عربستان و پیوستن نتان یاهو به او و اجتماع این سه، همزمان به تن دادن به ترامپ به قبول بایدن بمثابه رئیس جمهوری جدید امریکا، ایجاب میکند بنبستهای منطقهای و جهانی را یکبار دیگر مطالعه کنیم. وضعیت سنجی بعدی را به این مطالعه اختصاص میدهیم.