مرتضی جمالی درباره دلایل اهمیت جنگلهای هیرکانی به عنوان عظیمترین فسیل زنده دنیا که از عصر یخبندان بهجای مانده گفت: جنگلهای هیرکانی اکوسیستمی هستند که بسیاری از گونههای منقرض شده در اروپا را در دل خود جای داده، از اینرو اروپاییان میتوانند با رجوع به آن، به نوعی رفرنس دسترسی داشته باشند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مرتضی جمالی (محقق دانشگاه اکس مارسی فرانسه) هر چند در ابتدا زمینشناس بود اما بعدها با تغییر رشته وارد بحثهای اکولوژی و دیرینه اکولوژی و بومشناسی شد. در واقع او تأثیراتی که تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی روی اکوسیستمهای طبیعی میگذارد، به خصوص تاثیراتی که در فلات ایران دارد را مورد بررسی قرار میدهد.
جمالی در مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه CNRS فعال است و در ایران به عنوان پژوهشگر وابسته به پژوهشگاه ملی اقیانوس شناسی و علوم جوی وابسته وزارت علوم فعالیت دارد. او سالها در حوزه تغییرات آب و هوایی و اثر آن بر روی سامانه های زیستی فلات ایران و نیز تغییرات فرهنگی کار کرده و تغییرات پوشش گیاهی را با استفاده از گردهشناسی گیاهان در طول زمان به طور تخصصی مورد بررسی قرار داده است.
جمالی از جمله اساتیدی است که هر ساله در دانشگاه فرانسه درسی تخصصی درباره جنگلهای هیرکانی برای دانشجویان فرانسوی تدریس میکند، چراکه جنگلهای هیرکانی در حوزه اکولوژی یک «پناهگاه زیستی» مهم بهشمار میروند و به نوعی پناهگاهی برای حفظ گونههای گیاهی هستند.
باتوجه به اهمیت جنگلهای هیرکانی که از جمله میراث جهانی ایران است که در یونسکو به ثبت رسیده و اهمیت این فسیل زنده که از دورههای یخبندان متعددی که در بیش از ۷۰۰ هزار سال گذشته به شدت حیات گیاهی در نیمکره شمالی را تحت تاثیر قرار دادهاند، در امان ماندهاند، با مرتضی جمالی به گفتگو نشستیم تا درخصوص گیاهان هیرکانی و آنچه سبب اهمیت این منطقه در عرصه بینالملل میشود به تبادل نظر بنشینیم.
در حدود ۹ تا ۸ هزار سال پیش، بیشتر بارندگیهایی که در کشور شکل میگرفت در منطقه جنوب شرق بود و تا حدود شش هزار سال پیش احتمال میدهیم بخشهای جنوبی زاگرس را نیز دربرمیگرفت بنابراین احتمال میدهیم که بنابر فرضیات موجود احتمال بارشهای کشور ما در تابستان بیشتر بود و تحت تاثیر سیستم موسم قرار داشت. اما بعد از شش هزار سال پیش به اینسو شاهد تضعیف سیستم موسم و غلبه سیستم مدیترانهای بودیم، با این تغییر نوع گیاهان نیز تغییر کرده است. باتوجه به این تغییرات، آیا شاهد انقراض یا بوجود آمدن گونههای گیاهی خاص بودهایم؟ پوشش گیاهی ایران تا چه اندازه تحت تاثیر تغییرات اقلیم قرار داشته است؟
در ایران در خصوص تغییراتی که در منطقه زاگرس اتفاق افتاده تحقیقات بسیاری انجام شده. به خصوص آنکه میدانیم از ۵۰ هزار سال پیش تاکنون چه تغییراتی در پوشش گیاهی منطقه اتفاق افتاده. در این میان، شاهد انقراض به معنای از بین رفتن یک گونه گیاهی خاص طی این سالها و با تغییرات اقلیمی نبودیم اما اتفاقی که شاهد بودهایم، آن است که ترکیب گیاهشناسی و تراکم پوششهای گیاهی مناطق تغییر کرده است. به طور مثال در آخرین دوره دوره یخبندان که در حدود ۱۷ هزار سال پیش به پایان خود نزدیک شد، در منطقه زاگرس که اکنون شاهد جنگلهای بلوط و پسته وحشی هستیم، در آن زمان پوشش گیاهی جنگلی در این مناطق وجود نداشت و به جای این جنگلها شاهد استپهای کوهستانی همانند دامنههای کوههای البرز بودیم، چراکه آب و هوا به شدت خشک و قارهای بود.
از حدود ۱۱ هزار سال پیش که آب و هوای نیمکره شمالی و ایران تا حدودی مرطوبتر شد، کم کم استپها جای خود را به پوششهای گیاهی متراکم تر دادند و جنگلها گسترش پیدا کردند. البته با وجود اینکه سناریوی حضور فعال انسان در این مناطق از حدود ۱۱ هزار سال پیش آغاز شده است، اما جالب آنجاست که از حدود زمان عصر آهن و برنز یعنی تقریباً از پنج هزار سال پیش به اینسو است که شاهد تاثیر و اثر شدیدتر انسان بر اکوسیستمهای طبیعی هستیم. به طور مثال شدت چرای دام به اندازهای زیاد میشود که شاهد کاهش تراکم جنگلها هستیم و رشد و گسترش بسیاری از گیاهان که شاخص چرای دام هستند، بیشتر میشود. بازسازی تغییرات آب و هوایی و پوشش گیاهی در مقیاسهای زمانی مختلف و با روشهای علمی متفاوتی انجام میشود.
حلقه رشد گیاهان مقیاس سالیانه را در اختیار ما قرار میدهد و با بررسی آن میتوانیم تغییرات اقلیمی در مقیاس سالانه را محاسبه کنیم. اگر رسوبات دریاچه و غارها را مطالعه کنیم، میتوانیم مقیاس ده و صد سال را به دست آوریم اما هنگامی که میخواهیم مطالعاتی در حد میلیون سال را داشته باشیم وارد زمان زمینشناسی میشویم. به منشأ و تکامل جنگلهای هیرکانی را تنها با چنین مقیاسی یعنی مقیاس بلندمدت زمینشناسی میتوان پی برد. چندی پیش به لطف تلاشهای خستگی ناپذیر شمار زیادی از پژوهشگران و فعالان زیست محیطی موفق شدیم تا این جنگلهای میلیونها ساله را در فهرست میراث جهانی به ثبت برسانیم. جنگلهای هیرکانی فسیل زنده هستند که ذخیرهگاه گونههای مختلف گیاهی به حساب میآیند. میراث زندهای که شاید این روزها آنچنان که باید قدرش را نمیدانیم، این جنگل چه گفتههایی از میلیونها سال پیش دارد؟
از حدود دو و نیم میلیون سال پیش شاهد بروز تغییراتی در کره زمین بودیم. این تغییرات سبب شد انرژی که زمین از خورشید دریافت میکند با نوسان روبه رو شود. کم و زیاد شدن دریافت انرژی از خورشید سبب شد تا شاهد به وجود آمدن دورههای یخبندان و بین یخبندان باشیم. دورههای یخبندان حدود صد هزار سال طول میکشند و بعد از آن دوره بین یخبندان را شاهد هستیم که حدود ۱۰ هزار سال طول میکشد و شامل دورههای سرد و خشک و دورههای گرم و مرطوب میشود. اکنون در یکی از این دورههای گرم و مرطوب قرار داریم.
در دورههای گرم و مرطوب شاهد گسترش جنگلها هستیم. در دورههای سرد و خشک جنگلها از بین میروند یا وسعت آنها کاهش پیدا میکند و استپ افزایش پیدا میکنند. توجه داشته باشیم که بیش از نود درصد زمان زمینشناسی در یک میلیون سال گذشته به دورانهای سرد و خشک یخبندان تعلق داشته است. هرچه به عرضهای جغرافیایی بالاتر میرویم اثراتی که تغییرات اقلیمی بر روی حیات وحش و پوشش گیاهی میگذارد بیشتر میشود. به طور مثال در آخرین دوره یخبندان که حدود ۲۲ تا ۱۸ هزار سال پیش اتفاق افتاد، شاهد بیشترین گسترش یخچالها و گسترش و حضور ماموتها و سایر پستانداران بزرگ جثه روی کره زمین بودیم، بیش ۹۰ درصد جنگلهای اروپا کامل از بین رفت. برخی از این پوششهای گیاهی با مهاجرت به جنوب اروپا و در پناهگاههای زیستی اطراف دریای مدیترانه حفظ شدند چراکه به طور محلی در آن مناطق آب و هوا نسبتا گرمتر بود. هرچند اکنون بخش های وسیعی از اروپای مرکزی و شمالی پوشیده از جنگل است اما در عصر یخبندان تقریبا هیچ جنگلی در این مناطق وجود نداشت و مملو از یخچالها و توندراها بود.
11
بسیاری از درختان همانند درخت انجیلی طی ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار سال گذشته در اروپا از بین رفتهاند این در حالی است که جنگلهای شمال ایران مملو از این درخت بینهایت زیبا هستند. دلیل ماندگاری این درختان در منطقه شمال ایران، آن است که این منطقه یک «پناهگاه زیستی» است. دارای شرایط اقلیمی خاص است که یخبندان و سرما و خشکی آن دوره، بر آن اثر نداشته است. دلیل آن است که منطقه شمال ایران یک جلگه بسیار کم ارتفاع بوده است. هر چه ارتفاع کاهش پیدا میکند، گرمتر میشود. در عین حال وجود دریای خزر که امروز ثابت شده است همیشه وجود داشته، رطوبت و شرایطی را در منطقه ایجاد کرد که به آن اقلیم ملایم دریایی میگوییم. اختلاف دما در این شرایط بین شب و روز و تابستان و زمستان بسیار کم میشود. این در حالی است که اگر به مناطق کویری برویم با دمای قارهای روبهرو میشویم و اختلاف بیشینه و حداقل دمای تابستان و زمستان حتی ممکن است به ۵۰ تا ۶۰ درجه برسد. حتی گاهی دمای شب و روز نیز تا حدود ۳۵ درجه تفاوت دارد. در جنگلهای جلگهای شمال درختان حساسی مانند انجیلی، حفظ شدند اما در مناطق اروپایی به طور کامل از بین رفتند. چندین درخت بسیار معروف از جمله درخت آزاد و درخت لرگ نیز در شمال ایران وجود دارد که در عصر یخبندان حفظ شدند. بنابراین شمال ایران منطقهای در دنیا به حساب میآید که گیاهان و جانوران از اثر سرما و خشکی و انقراضهایی که در دورانهای یخبندان اتفاق افتاد، در امان ماندهاند و تبدیل به پناهگاهی طبیعی برای حفظ گیاهان و جانوران شده است.
آیا اهمیت جنگلهای هیرکانی که در شمال ایران قرار دارند تنها به دلیل پناهگاهی برای گیاهان و حیوانات ختم میشود یا دلایل دیگری برای این اهمیت وجود دارد؟ آیا جنگلهای هیرکانی تنها پناهگاه حفظ گیاهان و حیوانات در کره زمین است؟
آنچه که درباره آن صحبت میکنیم در خصوص اتفاقاتی که در نیمکره شمالی اتفاق افتاده است چراکه مباحث مربوط به مناطق استوایی متفاوت است. هرچند پناهگاههای زیادی در منطقه نیمکره شمالی کره زمین وجود دارد اما جنگلهای هیرکانی بسیار منحصر به فرد و خاص هستند. به جز آنکه در جنگلهای هیرکانی شاهد حفظ گونههای مختلف گیاهی و جانوری هستیم که در سایر نقاط دنیا از بین رفتهاند و یک ذخیرهگاه ژنتیکی بسیار مهم در نیمکره شمالی به حساب میآید که باید حفظ شود، همچنین شاهد ترکیب عجیب و خاص در جنگلهای شمال کشور هستیم. شمال کشور، یک منطقه تقریبا گرم و مرطوب است، در اروپا به فراوانی شاهد رویش درختان سوزنی برگی چون کاج و صنوبر هستیم که در کنار درختان پهن برگ رشد کردهاند، این در حالی است که در شمال کشور تقریبا میتوان گفت تمام درختان پهن برگ هستند. این امر بسیار عجیب است و هنوز نتوانستهایم پاسخی برای این سوال پیدا کنیم که چرا درختان سوزنی برگ در شمال کشور نداریم. با این وجود گیاهان عجیبی در شمال کشور رشد پیدا کردهاند که با اقلیم منطقه سنخیتی ندارند. از آن جمله میتوان به درخت سرو و درختچه مورد (سرده) اشاره کرد که عناصر گیاهی مدیترانهای هستند اما در قالب جمعیتهای کوچک در شمال کشور حفظ شدهاند.
گاهی اوقات شاهد رویش گیاهان خاصی در مناطق شمالی کشور هستیم که ویژگیهای نیمه حارهای دارند. برای نمونه، درخت لیلکی تقریبا در تمام دنیا از بین رفته و تنها در شمال کشور ما وجود دارد. البته گونههای دیگری از این جنس درختی در جنگلهای نیمه استوایی فلوریدا و جنگلهای جنوب غرب آسیا هنوز وجود دارد. از آنجا که در شمال کشور و در جنگلهای هیرکانی شاهد بارندگی در فصل تابستان و زمستان هستیم گیاهانی رشد کردهاند که فتوسنتز آنها c۳ است و توانایی غذاسازی آنها بیشتر از گیاهان c۴ است و آنها از گیاهان در مناطق صخرهای پارک ملی گلستان هستند بیشتر رشد میکنند. مثال دیگر جنگل جلگهای شمشاد خزری است که در هیچ جای دنیا وجود ندارد. شرقیترین جنگل سرخدار جهان نیز در جنگلهای هیرکانی قرار دارد و بعد از وجود جنگلهای سرخدار در استان گلستان دیگر در منطق شرقی ابرقاره اوراسیا چنین درختانی وجود ندارد.
برخی از درختانی که در منطقه هیرکانی وجود دارد بیش از ۵ تا ۱۰ میلیون سال تکامل ژنتیکی آنها میگذرد. حتی برخی معتقد هستند شاید در دورهای پیوستگی بین جنگلهای شمال و قفقاز تا جنگلهای جنوب شرق آسیا وجود داشت که با آغاز کوهزاییهای آلپی-هیمالیایی و ایجاد رشته کوههایی چون البرز و هیمالیا و… ارتباط بین گونههای گیاهی خزر و سایر بخشها قطع شد و به مرور چندین میلیون سال، تکامل سبب شد تا شاهد به وجود آمدن گونههای جدید گیاهی باشیم. از این رو در جنگلهای هیرکانی شمال کشور شاهد تنوع گونههای مختلف گیاهی هستیم که حاصل میلیونها سال تکامل است.
جنگلهای هیرکانی سه استان گیلان مازندران و گلستان را دربرمیگیرد و تقریبا میتوان گفت از شرق تا غرب به شمال کشور را شامل میشوند، این در حالی است که هریک از این استانها دارای اقلیم و آب و هوای متفاوت با استان دیگر است و حتی میزان بارش آنها نیز تفاوت دارد از این رو شاهد رویش گیاهان متفاوت در هر یک از این استانها هستیم. باتوجه به شرایط موجود هر یک از استانها کدام استان ذخیرهگاه بهتر و مهمتری برای حفظ گیاهان در جنگلهای هیرکانی به حساب میآید؟
وقتی از غرب به شرق در جنگلهای هیرکانی حرکت میکنیم، شاهد تغییر ترکیب گیاهان هستیم. رطوبت پسندترین و حساسترین درختان جنگلهای شمال در منطقه غرب و استان گیلان رشد کردهاند. از آن جمله میتوان به شمشاد بومی ایران اشاره کرد. با توجه به کاهش رطوبت از غرب به شرق، شاهد ترکیبهای جدید در پوشش گیاهی هستیم چنانکه در استان گلستان شاهد وجود جنگلهای طبیعی و یکدست درخت سرخدار هستیم. این درخت در اروپا نیز وجود دارد اما به صورت تک درخت در برخی از مناطق مانند کنار دیرها و مکانهای مذهبی باقی مانده است.
با توجه به آن که گونهای مانند درختان حرا در جنگلهای شمال کشور دیده نمیشود و بیشتر در جنوب کشور وجود دارند آیا این یک ضعف در گونهشناسی جنگلهای هیرکانی به عنوان فسیل زنده به حساب میآید؟
خیر، چنین قیاسی نمیتوان انجام داد. درواقع تکامل اکولوژیکی یک منطقه را در جنگلهای هیرکانی شاهد هستیم که حتی بعد از عصر یخبندان شاهد ماندگاری آنها هستیم و با این اقلیم و ترکیب خاک و زمینشناسی باقی ماندهاند. کمبود، زمانی اتفاق میافتد که که آن گیاه در آن زیستگاه وجود داشته باشد و با حضور انسان از بین رفته باشد درصورتیکه چنین چیزی نیست. باتوجه به آن که یکی از ویژگیهای جنگلهای حرا وجود جزر و مد آب و همچنین این داخل بودن ریشهها در آبی شورتر است، از این رو هیچ گاه در جنگلهای شما شامل رویش جنگلهای حرا نبودیم.
باتوجه به بحث انسان و دخل و تصرف در اکولوژی، آیا در طی قرون گذشته شاهد دخل و تصرف انسان در طبیعت که منجر به از بین رفتن یا انقراض گونههای خاص از گیاهان شده باشد، بودهایم؟
اینکه انسان یک گونه خاص از گیاه را بهطور کامل منقرض و از بین برده باشد خیر، تاکنون شواهدی در این خصوص نداریم. البته حضور انسان سبب کوچک شدن زیستگاه گیاهان شده حتی برخی از آنها را در معرض انقراض قرار داده. شمشاد از جمله درختانی است که در ارتفاع بسیار پایین رشد میکند. ارتفاع جلگه شمالی کشور زیر سطح دریاهای آزاد یا شاید هم سطح با آن است از این رو تنها مکانی است که میتواند محل رشد شمشاد بومی ایران باشد. این در حالی است که با ساخت و سازهای بیرویه در مناطق شمالی و گسترش شهرها زیستگاه این گیاه آسیبدیده است.
دخل و تصرف انسان تنها به ساخت ویلا و شهرها در مناطق شمالی کشور ختم نشده بلکه این روزها شاهد ساخت جاده از وسط جنگلهای هیرکانی هستیم که سبب دو تکه شدن این زیستگاه میشود. البته مسئولان قولهایی برای تغییر مسیر جاده را دادهاند اما تحقق این مهم عزمی ملی و جدی میطلبد. باتوجه به شرایط موجود به نظر شما جادهای که از وسط جنگلهای هیرکانی رد شده تا چه اندازه میتواند به اکولوژی این میراث به جهانی آسیب وارد کند؟
در حوزه اکولوژی مباحثی در خصوص ارتباط چشماندازها و تکه تکه شدن آنها مطرح است. وقتی یک اکوسیستم جنگلی چند تکه میشود مهمترین خسارت به حیات وحش وارد میشود. یکی از دلایل اصلی انقراض گونهها همین چند تکه شدن است چراکه ارتباط و جریان ژن را در جمعیتهای حیوانی از بین میبرد. با کشیده شدن این جاده انتقال ژن حیوانات میسر نخواهد بود از این رو اختلاط ژنتیکی اتفاق نمیافتد. این در حالی است که هرچه اختلاط ژنتیکی بیشتری داشته باشیم مثلا با بروز هر اپیدمی توانایی جمعیت در مقابله با آن بیشتر خواهد بود. وقتی تنوع ژنتیکی کاهش یابد گونههای حیوانی نسبت به تغییرات اقلیمی، اپیدمیها و سایر تغییرات حساستر میشوند و این یک خطر خواهد بود. هر چند در اروپا نیز شاهد ساخت و ساز و گسترش شهرها بودهایم اما این گسترش به آهستگی و با در نظر گرفتن شرایط اکولوژی انجام شده است، این در حالی است که سرعت ساخت و ساز در شمال کشور بسیار زیاد است و عموما بدون رعایت استانداردهای جهانی و توجه به اکولوژی این کار انجام میشود.
هر سال در دانشگاه فرانسه درباره جنگلهای هیرکانی تدریس میکنید. این امر نشان از اهمیت جنگلهای هیرکانی در میان اروپاییان و شاید جهانیان دارد. با توجه به اینکه این جنگلها در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده و تا این اندازه توجه به حساسیت درخصوص آن وجود دارد، اروپاییان و عرصه بینالملل تا چه اندازه در خصوص جنگلهای هیرکانی اطلاعات دارند اساساً این میراث جهانی ایران چه جایگاهی در عرصه بینالملل دارد؟
اروپاییها از آن جهت به جنگلهای شمال ایران توجه دارند چراکه بر اثر تغییرات طبیعی که در دورههای یخبندان و بین یخبندان در اروپا اتفاق افتاده و همچنین تغییرات انسانی سبب شدهاند بسیاری از گونههای گیاهیشان منقرض شود. از این رو اکنون که میخواهند بازسازی انجام دهند و به دنبال اکوسیستم هایی هستند که بتوانند به آن رجوع کنند. جنگلهای هیرکانی اکوسیستمی هستند که بسیاری از گونههای منقرض شده در اروپا را در دل خود جای داده از اینرو منطقهای است که اروپاییان بتوانند به آن رجوع کنند و به نوعی رفرنس برای آنها به حساب میآیند. در واقع فهم و شناخت این اکوسیستم برایشان اهمیت دارد برای اینکه بتوانند سیستم منطقه خود را بشناسند. از این رو جنگلهای هیرکانی در میان اروپاییان بسیار شناخته شده است. شاید در هزاران سال بعد آب و هوای زمین گرم شود و با تغییر اقلیم و آب و هوا شرایط به وجود آید تا گونههای گیاهی که در جنگلهای هیرکانی حفظ شدهاند به مناطق اروپایی بروند.
باتوجه به آنکه اقلیم کره زمین در حال تغییر است و عصر یخبندان دیگری پیشرو داریم، آیا میتوان بر اساس محاسبات گفت چند هزار سال دیگر عصر یخبندان اتفاق میافتد و ما تا آن زمان چند ده هزار سال دیگر در پیش رو خواهیم داشت؟
حدود ۱۱ هزار و ۷۰۰ سال پیش آخرین عصر یخبندان به طور مطلق و کامل تمام شد و وارد دوره گرم و مرطوب شدیم که به آن دوره بین یخبندان هولوسن گفته میشود. قاعدتاً دورههای بین یخبندان باید ۱۰ تا ۱۱ هزار سال طول کشیده و تمام شوند. اما مطالعات مدلسازی که انجام شده، نشان داده که این محاسبه برای دوره بین یخبندان کنونب کمی دشوار است چراکه در دوره بسیار عجیبی به سر میبریم که ممکن است سبب ادامهدار شدن دوره گرم و مرطوب شود و حتی اگر انسان و فعالیتهایش در طبیعت وجود نداشت نیز تا ۴۰ هزار سال دیگر ادامه یابد. از آنجا که انسان و فعالیتهای انسانی وارد طبیعت شده تمام معادلات را برهم زده و پیشبینی را مشکل کرده است و به دلیل تصرفی که در طبیعت داشته و تولید CO۲ سبب ورود المان جدید و غیرطبیعی به چرخه طبیعت شده از این رو مدلسازیها هنوز نمیتوانند پیشبینی کنند که چند ده هزار سال دیگر ممکن است عصر یخبندان اتفاق بیفتد یا خیر.
منبع: ایلنا گفتگو: معصومه دیودار