عنوان وضعیت سنجی سیصد و سی و دوم، بنبست داخلی و بنبست منطقهای و جهانی بود. آفتاب آمد دلیل آفتاب: فخری زاده توسط تیم ترور موساد (سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی و ترور اسرائیل) شهید شد. رژیم همچنان واکنش است. امر بس مهمی که نه تنها هر ایرانی باید بداند، بلکه بکار او و هر انسان دیگری میآید، این است که قدرت باوری و قدرتمداری و خود صاحب ولایت مطلقه انگاری، به ضرورت، معتاد به خود را، از کنش ناتوان و گرفتار جبر واکنشگری میکند. چنانکه خمینی از زمان تجسم خود قدرت انگاری و پس از او، خامنهای، در کارنامه خود، یک ابتکار نیز ندارند. پیشاروی این ترور نیز، او و روحانی و مجلس جز واکنش نشان ندادند. حتی در حد نگرش در خود نیز ابتکار ابراز نکردند و نگفتند درپی یافتن خلاءهای بزرگی میشوند که به اسرائیل امکان میدهد گروههای عملیاتی خود را وارد ایران کند و پس از انجام مأموریت، بدون تلفات، از کشور خارج کند. اظهار نظرها در اسرائیل و نیز یافتههای کارشناسان امریکایی گویای این امر هستند که این ترور به قصد برانگیختن رژیم ولایت مطلقه فقیه به واکنش و ایجاد فرصت برای ضربه نظامی و کامل کردن بنبست به ترتیبی است که بایدن نتواند به قرارداد وین (برجام) بازگردد و حتی نتواند سیاست ترامپ را رها کند:
❋ جبر واکنشگری ناشی از بنبستهای درون رژیم و با مردم و بامنطقه و جهان:
1. در پی ترور فخری زاده، خامنهای دستور داد انتقام گرفته شود، روحانی گفت: درجا و موقع خود، انتقام گرفته خواهد شد و مجلس، انتقام را از حکومت روحانی گرفت! طرح دو فوریتی خروج از پروتکل الحاقی و غنی سازی اورانیوم تا 20 درصد، تصویب شد. تصویب این طرح، همان واکنش میشود که اسرائیل و حکومت ترامپ میخواهند: مرگ برجام و بسته شدن راه بازگشت به آن. گرچه، پیش از ترور، گفته شد اسرائیل به قوای نظامی خود آماده باش داده است زیرا ممکن است حکومت ترامپ به تأسیسات اتمی نطنز حملهکند و بعد از ترور، بازگفته شد، قصد آن بوده است که رژیم دست به عملی نظامی بزند و به دنبال آن، به تأسیسات اتمی ایران حمله شود، اما آن «تبلیغات» پوشش واکنش مطلوب «دشمن» هستند که مجلس، برقآسا، انجام داد. مجلسی برای حکومت روحانی و بایدن بنبست ایجاد کرد که منتخب مردم ایران نیست. مطهری گفته است در انتخابات 10 درصد بیشتر شرکت نکردند. نصف بعلاوه یک آن، میشود 5.1 درصد. قالیباف، رئیس این مجلس میگوید (سایت انتخاب 10 آذر 99): «به برکت خون شهید فخریزاده، قفلهایی که به صنعت هستهای زده شده، بازخواهد شد».
بایدن گفته است: درصورتی به قرارداد وین بازخواهد گشت که «ایران» به تعهدهای خود طبق آن قرارداد بازگردد. طرح مصوب مجلس، نه تنها میتواند بازگشت حکومت بایدن را به قرارداد ناممکن کند، بلکه بسا سبب میشود که خود به خود، تحریمهای شورای امنیت نیز باز گردند. آیا کسانی که در مجلس 5.1 درصدی جمع شدهاند، از مشاهده واقعیت چنین آشکاری ناتوانند؟ نه. آنها میدانند که مجلس و حکومت و ولایت مطلقه فقیه، حاصل بنبستهای داخلی و خارجی و نگاهداشتن مردم کشور در بنبستهای بحرانآفرین است. چنانکه برای خمینی نیز پیآمدهای گروگانگیری تشریح شدند. اما او، برای استقرار رژیم ولایت فقیه نیاز داشت. از آن زمان تا امروز، رژیم ایران را در مدار بسته کنش و واکنش نگاه داشته است. بدینسان، گروگانگیری امر واقع مستمر گشتهاست: گروگانگیری (کنش: بردن شاه به امریکا و واکنش: گروگانگیری) و جنگ (کنش: حمله قوای صدام و واکنش: جنگ نعمت است و ادامه آن بمدت 8 سال) و بحران اتمی که باز پدید آمده یک رشته کنش و واکنش است. واکنش مجلس بر «افشاگری» ظریف، پرتو میافکند:
2. ظریف میگوید (سایت انتخاب 10 آذر 99): «بعضی دوستان به امریکا «گرا» میدهند که با ما بهتر میتوانید کار کنید… خبرش را بهم میدهند که دوستان به امریکا گفتهاند اینها در قدرت نمیمانند و قدرت اینها چند روزه است … صراحتا گفتهاند اگر ترامپ انتخاب میشد، پیروزی ما در انتخابات ۱۴۰۰ قطعی بود… در مذاکرات دورهِ دولت قبل، به یک توافق نانوشته با آژانس رسیده بودند که در مقابلش هیچی هم نگرفته بودند»
بدینسان، «بعضی دوستان» مورد اشاره ظریف که موقعیت خویش را از بنبست در بیرون و بنبست در درون دارند، میدانند چه میکنند: پاسدار بنبستها و مأمور بحرانآفرینی هستند و به این کار مشغولند. ترامپ و سیاست او را ترجیح میدهند زیرا فشار از بیرون هراندازه بیشتر، نگاهداشتن مردم کشور در بنبستها آسانتر است.
ترورها، بردن اسناد اتمی از ایران، انفجار در تأسیسات نطنز، حملههای مداوم اسرائیل به پایگاههای «ایران» در سوریه، بدون وجود خلاءهای بزرگ در رژیم ولایت فقیه شدنی نیستند؟ این خلاءها را آیا آنها ایجاد نمیکنند که بقای رژیم و موقعیت خویش را در وجود بنبستهای بحران خیز میدانند؟
رژیم ولایت مطلقه فقیه کشور را گرفتار 10 جنگ کرده است و نمیتواند بنبستهایی را بگشاید که «دولت مافیاها» را بیمحل و محکوم به سقوط میکند:
❋ بایدن و بنبستهای منطقهای و جهانی که «ایران» در آنها است؟:
1. موضوع اصلی دیدار پمپئو و نتان یاهو با بنسلمان، «ایران» بوده است. ترور فخریزاده نیز میگوید که در آن دیدار، بنابر عملیاتی شده است که حکومت بایدن در برابر بنبستی قرار بگیرد که خارج شدن از آن، در توان او نباشد. حال فرض کنیم، که طرح مجلس، واکنشی تهدیدآمیز بیش نباشد و به تصویب و اجرا نیز راه نبرد و حکومت بایدن هم امریکا را به قرارداد وین باز گرداند. با وجود این، او با منطقهای سروکار ندارد که در دوره اوباما بود. با منطقهای سر و کار دارد که دشمن عرب ها یعنی اسرائیل، دوست رژیمهای استبدادی حاکم بر کشورهای عرب گشته و، به اتفاق، جبههای را بر ضد «ایران» بوجود آوردهاند. این جبهه در امریکا حامیان بسیار قوی دارد.
این جبهه تنها در مرزهای جنوبی ایران نیست که حضور دارد. در شمال ایران نیز، حضور دارد. در شرق، افغاستان گرفتار جنگ داخلی است و در غرب، عراق همچنان گرفتار داعش و تنشهای «طایفهای» است. مفر ایران روسیه و چین است. ظریف به جا هشدار میدهد که این دو مفرهای مطمئنی نیستند. گرچه میگویند: چین میتواند نیازهای ایران را برآورد و دیگر نیازی به امریکا و اروپا نداریم. اما اقتصاد چین با اقتصاد اروپا و امریکا وسیعترین مبادلات را دارد و بخاطر ایران، از آنها نمیگذرد.
2. نیویورک تایمز (30 نوامبر 2020) از قول یک مقام ارشد اسرائیل که خود چند سالی است عضو گروه تدارک اینگونه ترورها است، گفته است: دنیا باید بخاطر ترور فخریزاده به اسرائیل تبریک بگوید! بدینقرار، اسرائیل در همان حال که به خاطر انجام این جنایت بخود میبالد و رسماً برعهده نمیگیرد، میگوید: یکی از جنگها که جنگ از راه ترور است را به داخل ایران کشانده است. گرچه ناظران امریکایی میگویند جنایت با چراغ سبز ترامپ انجام گرفته است، اما اگر هم نمیگفتند، ترامپ و پمپئو وانمود میکنند که کار با اطلاع و تصویب آنها انجام گرفته است. خامنهای میگفت: ما اگر در عراق و سوریه نجنگیم، ناگزیر در کرمانشاه و همدان باید با «دشمن» بجنگیم. اینک «دشمن» هم در سوریه و عراق میکشد و هم در مرکز کشور. جنگ، خود ،بنبست است. وارد شدن و ماندن در 10 جنگ، یعنی خود را گرفتار 10 بنبست کردن. از این جنگها، جنگ اقتصادی، ترور، جنگ سایبری و تا حدودی جنگ نیابتی، ایران را عرصه خود کردهاند.
بدینقرار، جبهه اسرائیل/ دولت سعودی و… فعال است و میداند که هرگاه بخواهد حکومت بایدن را دنبالهرو خود کند، باید به فشار بر «ایران» تا میتواند بیفزاید.
3. باوجود این، حکومت اسرائیل، بخصوص شخص نتان یاهو، تحت فشار درونی است و بنابر سنجش افکاری، سه چهارم اسرائیلیها از شکست ترامپ در انتخابات، بسیار نگرانند. در حکومت سعودی، بنسلمان نیز موقعیت محکمی ندارد. بازار نفت نیز به رونق نیست و شیخها هم در ضعف هستند. پناه بردنشان به اسرائیل نیز گویای ضعف و ناتوانی آنها است. این ضعف در درون، آنها را نیازمند بنبست بحران ساز در بیرون میکند. به سخن روشن، رژیم ولایت مطلقه فقیه و با رژیمهای تحت فشار داخلی و خارجی، ساختاری شکنندهای را پدید آوردهاند که، آنها را بر سرپا نگاه میدارد. این ساختار با حرکت مردم فرو میپاشد.
3. بنابر اطلاع، رژیم ولایت مطلقه فقیه، آماده توافق با حکومت بایدن است.پیامها نیز مبادله میشوند. الا اینکه «مکانیزم اسنپ بک»، همان مکانیزم ماشه، که بنابر قرارداد وین، بهر یک از کشورهای امضاء کننده طرف «ایران» اجازه میدهد تمامی تحریمهای پیش از عقد قرارداد را بازگرداند، رژیم را به این نتیجه رسانده است که بهترین کار این است که امریکا به برجام بازنگردد ولی دوطرف به تعهداتشان در برجام عمل کنند. «ایران» ازنظرفعالیتهای هستهای، به تعهدات باز برگردد که بنابر قرارداد، برعهده دارد و امریکا هم تحریم را بردارد. چرا که ازخطراستفاده امریکا ازمکانیزم ماشه و بازگشت تحریمها بر وفق قطعنامه های شش گانه شورای امنیت میترسد. از عقلهای سران این رژیم بیشتر از این ترواش نمیکند و این تراوش نیز گویای بنبستی است که خود را در آن زندانی کردهاند. نخست از اینکه امریکایی که فشارش سبب عقد قرارداد وین شده است و حتی بایدن اینک مطالبات دیگری نیز دارد، تحریمها را لغو نمیکند و ناظر بیطرف و بیعمل نمیشود. سپس اینکه آن ماشه را متحدان امریکا نیز میتوانند بکشند. بدینقرار، بنبست در بیرون نیست که میتواند گشوده شود. در درون و با مراجعه به مردم ایران و برابر حقوق ملی این مردم است که بنبست گشوده شدنی است.
4. بنابر همان اطلاع، تا این زمان، بنای خامنهای و دستیاران او بر یک دستکردن سه قوه، بنابراین، تحمیل کسی بعنوان رئیس جمهوری در سال 1400 است که با قالیباف و رئیسی از یک قماش باشد. بنابراین، قرار است در «انتخابات» ریاست جمهوری مثل انتخابات مجلس عمل شود و امکان حضور «اصلاح طلبان میانهرو» یا حتی افراد معتدل مثل ظریف داده نخواهد شد.علت اصلی هم دغدغه مشکلات زمان جانشینی «رهبر» است.
بنابر تجربه، این یکی دو روز پیش از روز رأیگیری است که معلوم میشود نام چه کسی باید از صندوق بدرآید. اما اطلاع خود گویای آناست که خامنهای میداند هم در بنبست داخلی و هم در بنبست خارجی است. «یک دست» کردن سران سه قوه، یک امر واقع مستمر است و هربار نیز، ناکام شده است. نخستین بار، در کودتای خرداد 60 بود که یکدست گردانی سران سه قوه، دستآویز ظاهری آن شد. واقعیتی که پوشانده میشد معامله پنهانی با ریگان و بوش (رئیس و معاون ریاست جمهوری امریکا از 1981 تا 1988) بود. پس از آن که خامنهای «رئیس جمهوری» شد، با نخستوزیر خود برگزیدهاش در اختلاف شد و هاشمی رفسنجانی همه کاره گشت. خامنه ای احمدی نژاد را رئیس جمهوری کرد تا مگر سران سه قوه یک دست و تحت امر باشند. آن زمان، بحران اتمی در کمال شدت بود و خامنهای میخواست از «موضع قدرت»، با «دشمن» رویارو شود. اما احمدی نژاد، هم با خود او و هم با رؤسای دو قوه دیگر، در اختلاف شد و کار خود او به تن دادن به «نرمش قهرمانانه» کشید. بدینقرار، هربار، بنبست خارجی، عامل یکدست سازی ناکام سران سه قوه شدهاست. این بار نیز، قرار بر یکدست کردن سران سه قوه است. هرگاه ترامپ رئیس جمهوری میماند، مأموریت سران سه قوه رژیم، حفظ رژیم، بخصوص در صورت مرگ خامنهای، میشد. در وضعیتی که رژیم گرفتار بنبستهای داخلی و منطقهای و جهانی است، نزاع میان سه قوه، آنهم بگاه مرگ خامنهای، نه تنها برگزیده شدن جانشین او را مشکل میکند، بلکه میتواند رژیم را به سرنوشت رژیم شوروی و رژیمهای اروپای شرقی دچار کند.
5. روایتها در باره ترور فخریزاده نه تنها گویای بنبست منطقهای هستند، بلکه میگویند چگونه ایران در محاصره پایگاههای اسرائیل و امریکا است:
● بنابر یک روایت، پایگاهی که از آن عملیات هدایت شده است، در کردستان عراق قرار دارد و اسرائیل، از آن پایگاه عملیات ترور را رهبری کرده است؛
● بنابر یک روایت، عملیات از پایگاه اسرائیل در امارات هدایت شده است و
● بنابر روایت سومی، عملیات در پایگاه اسرائیل در آذربائیجان تحت استبداد الهام علی اُف، مدیریت شده است.
صحت و سقم این روایتها یک امر است و محاصره شدن ایران توسط «دشمن» امر واقع دیگری است. این سه روایت گویای محاصره شدن ایران از همه سو هستند.
بدین قرار، بنبستهای داخلی و منطقهای و جهانی خود به خود بوجود نیامدهاند. رژیمهای تک پایه و نگرانی سقوط آنها را بوجود آوردهاند. بنابراین، از آنها نمیتوان انتظار داشت سر عقل بیایند و کشورهای تحت جباریت خویش را از بنبستها بدرآورند. بنابر موقعیتی که ایران دارد، عامل شکستن بنبستها و خارج کردن ایران از محاصره «دشمنها» مردم ایران هستند. تحریم «انتخابات» و مجلس مفلوک حاصل از آن، گویای توانایی مردم ایران به استقرار دولتی حقوقمدار و جامعه حقوندان است. پیگرفتن تحریم «انتخابات»به جنبشی با دو راهکار، یکی خشونتزدایی در جامعه و دیگری تنگکردن قلمروهای رژیم، تحولی میشود که پیشاپیش، هدف را متحقق میکند.