دکتر محمد ملکی برخاست و ایستاد و دیگر ننشست. بدینخاطر، در ۱۲ آذر ۱۳۹۹، در هشتاد و هفتمین سال زندگی، به زندگانی پیوست که تجسم زندگی شاد و پیروز به یمن برخاستن و ایستادن هستند. آئین چگونه مردن را که استبداد تحمیل میکند، نپذیرفت، چگونه زیستن را برگزید و خود زندگی خویش را بساخت. مبارزه را عمری واکنش رژیم شدن نشمرد و نوعی زندگی دانست و کرد که با زندگی در استبداد در تضاد است؛ زندگی در حقوندی است.
راستی ایناست که استبداد، هم در شکل سلطنت و هم در شکل ولایت مطلقه فقیه، وقتی از میان بر میخیزد که زندگی شهروندان، زندگی در استبداد و همانند زندگی استبدادیان و استبدادزدگان نباشد، زندگی آزادگان باشد. هر استبدادی مخالفانی از جنس استبدادیان دارد که مبارزه میکنند اما مبارزه آنها، ولو به پیروزی بیانجامد، به استبداد پایان نمیدهد و بدان استمرار میبخشد. اینان مدعی هستند که بخاطر آزادی، با استبداد میجنگند، اما روش مبارزه پیروز با استبداد، مستقل و آزاد زیستن، پندار و گفتار و کردار را از زور و فساد خالی کردن است. این آن زندگی است که استبداد را از میان بر میدارد.
عمر او را شکنجهگران و «قاضیان» در خدمت جبار میتوانستند کوتاه کنند، اما حیات او بمثابه انسانی که برخاست و ایستاد، از گزند جباران در امان و جاودانه است.
ابوالحسن بنیصدر
۱۴ آذر ۱۳۹۹