متن سخنرانی در مجمع سالانه کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
صحبت خود را با یادی از شهدای راه استقلال و آزادی ایران و جهان که بخاطر دفاع از حقوق خود و حقوق دیگری جان داده اند و یا در زندانها ی جهان و در زندانهای ایران بسر می برند آغاز می کنم . و یاد آنها را زنده نگاه می دارم .
در جهانی که زندگی می کنیم ، خشونت و تبعیض و سلطه محور بسیاری از روابط گردیده است .
طبیعت جهان بخاطر سود جویی عده ای هر روز در حال نابودی است . گونه های گیاهی و گونه های حیوانی روزانه دارند نابود می شوند . گرمای کره زمین بخاطر رابطه نا همگون بشر با طبیعت بالا رفته و یخهای قطب شمال در حال آب شدن است و تاثیربد آن بر روی کره زمین بسیار بالاست . نشست های سران کشورها در این رابطه آن همبستگی عمومی در سطح جهان را تا امروز ممکن نکرده است و روند از بین بردن امکان زندگی ادامه دارد .
مطالعات موسسه «آکسفام» نشان می دهد، دارایی ۸ نفر از ثروتمندترین افراد جهان، برابر با دارایی نیمی از مردم کره زمین است .
در سطح جهان تعداد گرسنگان که غذای کافی ندارند 821 میلیون نفر است که از هر 9 نفر یک نفر در جهان واقعا گرسنه است .
و از هر ۱۰ نفر در جهان، یک نفر دارای درآمدی کمتر از ۲ دلار در روز است.
این موسسه از این نابرابری در سطح جهان اعلام خطر نموده است .
جهان بسوی فقر بیشتر از یک طرف و از بین رفتن طبیعت در خشکی و اقیانوسها مواجه است .
راه چاره مقابله با خشونت بیش از حد در سطح جهان چیست ؟
در کشور ما ایران نابرابریها هم اقتصادی هستند و هم سیاسی و هم فرهنگی و اجتماعی . هر روز شاهد فقیر تر شدن کشور در این ابعاد چهارگانه هستیم .
راه چاره در چیست ؟
در درون استبداد حاکم بر ایران راه چاره ای وجود دارد ؟
تمامیت خواهان و اصلاح طلبان هر دو برای ماندن بر قدرت هر عملی را مشروع دانسته و می دانند . چهار دهه است که استبداد دینی با اندیشه ولایت فقیه بر جان و مال و ناموس مردم با خشونت تمام ، بسط ید دارد .
استبدادیان دینی حاکم بر ایران و استبدادهای دیگر در جهان تصور می کنند که استقلال و آزادی شهروندان از آن آنهاست که به کسی آن را بدهند و یا ندهند . در صورتی که عمل آنها مانع برخورداری از استقلال و آزادی و بسط عدالت به عنوان برخوردار شدن جامعه و طبیعت ایران و جامعه و طبیعت دیگر مناطق جهان از حقوق خود می باشند .
آنها نمی خواهند بدانند که حقوق ، ذاتی انسان است .
در کشور ما عده ای بر این باورند که اگر استبداد دینی حاکم بر ایران را بتوانیم از بین ببریم و هر حکومت دیگری حاکم بشود مشکها حل می شود !
عده ای هم بر این باورند که انسان ایرانی نمی تواند تغییر را ممکن کند . بنا بر این دست به دامن قدرتهای خارجی هستند تا قدرت حاکم را با قدرت دیگری عوض کنند .
هدف این افراد تغییر در ساختار نیست بلکه با زیر پا گذاشتن اصل استقلال ، آزادیها را نیز نادیده خواهند گرفت و استبداد را با استبداد تعویض خواهند کرد .
ما اعضای کانون دفاع از حقوق بشر در کمیته های گوناگون به جنبه های مختلف تبعیضها و دلایل آن هر هفته می پردازیم .
تبعیضها را با قانون اساسی حاکم مطابقت می دهیم و تناقضهای عمل و قانون استبداد نوشته را عریان می کنیم .
گزارشات متعدد در زمینه های مختلف از نقض آشکار حقوق بشر از کارهای هر هفته ماست .
دفاع از حق انسان ، زنان ، کودکان ، کارگران ، اقوام ، دارندگان اعتقادات از هر دین و مرام و طبیعت و هنرمندان و ورزشکاران و … از کارهای کمیته های مختلف جمع ماست .
آیا این آگاهی رسانیها برای آن است که استبداد حاکم برود و استبداد دیگری تحت نام لائیک و سکولار و … بر کشور حاکم بشود ؟
حتما قصد ما چنین نیست .
قصد و هدف جمع ما این این است که زن و مرد ایرانی به حقوق خود آگاه شود . آگاه بشود که حقوق دارد و عمل به این حقوق کیفیت حیات او را ممکن می کند و این حقوق دادنی و گرفتی نیستند ، بلکه داشتنی هستند .
چرا داشتنی هستند ؟
توجه کنید که حق را به ویژگیهایش می شناسند . مثلا حق عشق ورزی و حق رشد و تحصیل و دیگر حقوق از آن فرد فرد جامعه است . کسی جای دیگری نمی تواند رشد کند و یا ازدواج کند و یا عشق بورزد . هر کس خود خویشتن را هدایت می کند .
جامعه زمانی متحول می شود و از خشونت آزاد می گردد که هر فرد به حقوق خود عمل کند و زور نگوید و زور نپذیرد .
از دیگر ویژگیهای حق این است که ، روابط بر اساس حق ، خالی از زور است . زیرا زور از بین برنده حق است . زور گفتن و زور شنیدن نمی آفریند ، رشد را ممکن نمی کند ، بلکه امکان تحول را می کشد .
قابل توجه اینکه زورگویان نیز برای اینکه بتوانند بر مردم مسلط شوند خود را در پس حق و حقوق پنهان می کنند . بنا بر این گول حرفها را نباید خورد بلکه عملکرد مهم است .
هر مدیریتی که بر جامعه حاکم شود باید با همراهی شهروندان آن جامعه از فسادها و خشونتها و تبعیضها به سوی برخوردار شدن انسانها از حقوق گذر کند . این راه ممکن می گردد اگر شهروندان جامعه دفاع از حقوق خود و دفاع از حقوق دیگری را روش زندگی بگردانند . با زور نمی شود کسی را به بهشت برد . بهشت نتیجه عمل من و شماست . به هر اندازه که از خشونت آزاد و با عمل به حقوقمان زندگی کنیم ، روابط ما در نبود خشونت رنگ بهشتی می گیرد . در غیر اینصورت هر روز جهنم برای خود و دیگران می سازیم .
تحول هر جامعه در دستان مردم آن جامعه است .
از آن لحظه ای که هر شخص می کوشد و سعی می کند که در نبود خشونت زندگی کند تغییر بسوی رشد و زندگی در نبود خشونت ممکن گردیده است .
بگذارید درسی از شاهنامه را با شما درمیان بگذارم .
در شا هنامه فردوسی روایت بسیار جالبی وجود دارد.
زمانی که زال از سیمرغ می خواست خداحافظی کند ، سیمرغ سه پَر از پَرهای خود را به زال داد و به او گفت : هر وقت در تنگنا قرار گرفتی پری را به آتش بکش تا من به یاریات بشتابم.
سالها گذشت تا اینکه رودابه، همسرِ زال، رستم را آبستن شد و ناتوان از وضعحمل در بستر مرگ افتاده بود .
زال اولین پر سیمرغ را به آتش کشید. سیمرغ به یاری همسر و فرزندش آمد و رودابه را از مرگ رهانید.
زال در اواخر عمر و قبل از مرگش دو پر دیگر را به رستم داد تا در تنگنا آنها را به آتش بکشد و از سیمرغ کمک طلب کند .
سالها گذشت و رستم در جنگ با پهلوانی به نام اسفندیار دچار زخمهای فراوان شد و مستاصل از شکست او…
رستم پر دوم را به آتش کشید.
سیمرغ آشکار شد.
رستم را درمان کرده و راز شکست اسفندیار را براو آشکار نمود .
رستم پیروز می شود…
فردوسی تکلیف پر سوم را مشخص نکرده .
در نبردهای مختلف رستم و در لحظه های حساس مرگ و زندگی صحبتی از پر سوم نیست .
رستم پر سوم را به چه کسی سپردهاست؟
پر سوم باید به دست چه کسی برسد؟
و در چه زمانی به آتش کشیده شود؟
فردوسی که روابط قدرت را در شاهنامه نوشته است چرا سر پر سوم را فاش نکرده است ؟ آن را به دست چه کسی و یا کسانی می خواهد بدهد ؟
او به خوبی می دانست که استبدادها از بین برده می شوند و باز استبدادها می توانند ساخته می شوند .
او می دانست که ضحاکها در اشکال مختلف می آیند و بنام ولی فقیه مغز جوانان وطن را به خورد مارهای قدرت خود می دهند .
او می دانست که در مقابل استبدادها نیاز به رستم ها و کاوه ها هست .
فردوسی به خوبی می دانست که ایران خانه سیمرغ است که بر آسمان ایران پرواز می کند و بیم ایران دارد .
او پر سوم را به کسانی داده است که از استقلال و آزادی مردمان سرزمین ایران و جهان دفاع می کنند .
حکمت پر سوم در آن است که باور مند به استقلال و آزادی و حقوقمداری چون کاوه و رستم زمان از حق همگان دفاع می کند و پر سوم که وجدان اخلاقی است را با دفاع از حقوق روشن می کند .
ایران ما و جهان ما نیاز به کانونها و نهادهای مدافع حقوق انسان و مخصوصا زنان و کودکان و طبیعت دارد . نیاز به زنان و مردانی دارد که از عدالت به معنای برخوردار شدن از حقوق را ، مد نظر دارند و با آتش زدن پر سیمرغ دفاع از آزادیها ، وجدان همگان را بیدار می کنند .
امروز جمع ما در این راه می کوشد .هدف ما دفاع از 5 دسته حقوق است . حقوق انسان ، حقوق شهروندی ، حقوق طبیعت ، حقوق وطن ، وحقوق وطن به عنوان عضو جامعه جهانی .
هدف ما رابطه ها را بر اساس حق با حق کردن است .
هدف ما آزاد ساختن خود از روابط ضد حقوق است .
هدف ما آزاد ساختن انسانها از خرافه ها است .
هدف ما آزاد ساختن انسان از وابستگی است.
هدف ما هشدار به انسان است ، که تو آزاد و مستقل .
وظیفه ما بجای هذف ایدوئولژیها و مذاهب و اندیشه های مخالف حقوق ، تحلیل نظر است تا اندیشه ها با حقوق آشتی کنند .
وظیفه ما آگاهی رسانی این حقوق به دیگر هموطنان است تا یک وجدان جمعی در ایران و جهان بر ضد تبعیض و خشونت ممکن بگردد .
راه میانه ای برای رسیدن به آزاد و مستقل شدن انسان نیست ، راه چاره آن است که زنان و مردانی الگوی تغییر و تحول در جهان بگردند و بکوشند و کوشش را رها نکنند تا ذهنیت خو کرده به استبداد ، خود را از این وابستگی آزاد کند.
به امید هر چه گسترده تر شدن انجمنها و کانونهای مدافع حقوق همگان در تمام زمینه ها تا دولتها تغییر ساختار بدهند و از بنیاد قدرت به خدمت در راه هر چه بهتر و بیشتر برخوردار شدن انسان و طبیعت از حقوق تبدیل بگردند .
فراموش نکنیم که پر سیمرغ در دستان ماست .