ترجمه قسمتهایی از مقاله مندرج در اشپیگل شماره 5 بتاریخ 1 تا 8 ماه فوریه 2021
نویسنده: Christian Esch
مترجم: علی شفیعی
روسیه: آیا بازگشت مخالف پوتین، آلکسز ناوالنی Alexej Nawalny نقطه عطفی در حاکمیت پوتین است؟
از همان شبی که آلکسز ناوالنی دو هفته پیش تا کنون، از برلین پرواز کرد و وارد مسکو شد، رهبری روسیه نمیداند، چگونه برخوردی را باید با ناوالنی کند. آیا او برای نظام پوتین یک خطر حیاتی است و یا یک بزرگ جلوه داده شده مزاحم است. در واقع از زمانی که این مرد دوباره به روسیه باز گشته است، یک ناآرامی و نگرانی عجیت و غریبی در دولت تحت حاکمیت ولادیمیر پوتین ایجاد گشته است.
این ناآرامی، اولا در هیجان و التهاب واکنش کرملین نسبت به ناوالنی، از زمان ورود او به مسکو تا هم اکنون، قابل مشاهده است. طوریکه حتی جهت مسیر هوائی پرواز هواپیمای او به مسکو را تغییر دادند.
ثانیاً، در انفجار علاقه رو به افزایش مردم روسیه نسبت به آنچه ناوالنی برای آنان میخواهد بیان کند نیز دلیل این امر را میتوان مشاهده کرد. پخش و تماشای فیلم دو ساعته در باره او و همکارانش و قصر عظیمی در کنار دریای سیاه که ظاهراً به شخص پوتین تعلق دارد که حدود 100 ملیون بار توسط مردم روسیه دیده شده است. ( برجسته کردن کلمات و جمله ها، همه جا از مترجم است.)
و ثالثا، موج اعتراضات مردم برای آزادی ناوالنی که تا بحال تمامی کشور روسیه را فرا گرفته است ـ و بیشتر نیز فرا خواهد گرفت ـ در نزدیک به صد شهر در آخر هفته تظاهرات برپا گردید. این جنبش اعتراضی از شمالی ترین نقطه روسیه تا جنوب آن، در همه شهرهای بزرگ و کوچک قابل رویت بود. تا کنون یک چنین تظاهرات عظیمی در روسیه بی سابقه بوده است. برای روز یک شنبه که در پیش است، ( یکشنبه گذشته: مترجم) مردم روس باز اعلام برپا کردن تظاهرات را کردند.
امر بسیار قابل توجه اینست: بازگشت ناوالنی به روسیه پس از مسموم شدن او بدست نیروهای امنیتی پوتین و باز یافت سلامتی خویش به کمک مستقیم دولت آلمان، افکار عمومی مردم روسیه را دچار برق گرفتگی (الکتیریزه شدن) کرد. ( توضیح مترجم: مجله اشپیگل زمانیکه ناوالنی را نیمه جان، با هواپیما به آلمان آوردند و در بیمارستان بستری کردند، گزارش داد که خانم آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، بطور کاملاً مستقیم و سری در آوردن او به آلمان فعالیت کرده است.)
آیا نظام پوتین قادر خواهد گشت این شوک عظیم را از سر بگذراند؟
نه تعداد اقلیت تظاهر کننده گان، بلکه آن اکثریت عظیمی از شهروندان روسیه که در میان تظاهر کننده گان نیستند، تصمیم اصلی را در باره ادامه حاکمیت پوتین و یا سقوط او در پایان خواهند گرفت. ولی این اکثریت بزرگ چه چیز میخواهند؟
جواب دادن به این سئوال در حال حاضر مشکل است. چرا که نظام استبدادی پوتین بر پایه بسیج عمومی مردم روسیه استحکام نگرفته است، بلکه بر عکس، بر اساس پراکندگی توده های مردم استوار باقی مانده است. پوتین از شهروندان خویش پایبندی و وفا داری نسبت بخود را طلب نمیکند، بلکه کار پذیری در شکل خاموش و ساکت ماندن در برابر هرگونه فساد و نابرابری و بی عدالتی را طلب میکند. چرا که بدون این فساد ها و نابرابریها و بی عدالتی ها نظام دست ساخت پوتین قادر به کار نیست.
مطمئنا محبوبیت پوتین، بمثابه رئیس جمهور، برای حفظ نظام اهمیت دارد. ولی از این با اهمیت تر برای نظام او، هر روز به شکلی نو و تازه، این احساس را در مردم روس ایجاد کردن است که حاکمیت او دست آخر هیچ بدیل دیگری ندارد. در حقیقت درماندگی القا شده به شهروندان روسی، قویترین منبع بقا پوتینیسم در روسیه است. ( دقیقاً همانند نظام ولایت مطلقه فقیه از ابتدای دستیابی به قدرت و تسخیر دولت تا هم اکنون در میهن ما ایران: مترجم)
امر بالا سالهای زیادی است که برای نظام پوتین بطور شگفت انگیز کار ساز است. در حالیکه نارضایتی در کشور روسیه بسیار زیاد است. درآمد موجود خانوار ها امروزه بسیار کمتر از سال 2013 است. حتی بالا بردن سطح درآمد بازنشستگی در روسیه نیز که در سال 2018 اعلام شد، باعث هیچ محبوبیتی نگشت. سیاست خارجی جسورانه پوتین نیز نمیتواند به ناخشنودی مردم تعدیل بخشد.
نارضایتی رو به افزایش مردم روس درهمه جای روسیه قابل مشاهده و درک است. این نارضایتی از جنبه سیاسی قابل رویت نیست، زیرا نظام پوتین هیچ زمینه ای را برای ابراز آن به شهروندان روس نمیدهد. در عمل در روسیه امروز هیچ فضایی که مردم بتوانند در آن تجمع و نارضایتی های خویش را ابراز کنند، وجود ندارد.
اینکه آیا ناوالنی توان آنرا دارد، این نارضایتی ها را به وقایع سیاسی تبدیل کند، هنوز معلوم نیست. ولی آنچه مسلم است این است که موج جدید اعتراضات عمومی مردم روس بی تأثیر نخواهند ماند. حتی اگر همانند تظاهرات و اعتراضات عمومی در گذشته نیز بشدت سرکوب شود، جای پای این جنبشهای مردمی در تاریخ مبارزات برای رهایی از استبداد در روسیه باقی خواهند ماند. بخصوص برای مناطق دور دست در خاک روسیه.
در تمامی مناطق کشور روسیه انسانها بخاطر آزادی ناوالنی به خیابانها ریختند. بسیاری از آنها اصلاً برای اولین بار در زندگی خویش دست به تظاهرات میزدند. ناوالنی چهره نمادین مردم روس برای آزادی را یافت. چرا که مبارزه او با آن وضعیت و حال جسمی که در اثر مسموم شدن بدست استبداد پوتین، به او تحمیل گشته بود، تمامی مردم جهان را به شور و هیجان درآورد. البته خیلی بیشتر بخاطر جرات و شهامت بی نظیری که او از خود به مردم روس و جهان نشان داد.
از جانب دیگر، پوتین آن چهره با اقتدار و قوی را که به طور مداوم برای روسها و دیگر مردم جهان بنمایش میگذارد، از دست داد.
( بخصوص با تجاوزهای جنایت آمیز خویش در کنار علی خامنه ای و دیگر مستبدین بدنام دنیا به دیگر ملتهای جهان، نزد راستی های تندرو و فاسد در همه جای جهان، بمثابه ابر قدرت جدید گشتن که بدست آورده بود، از دست داد: مترجم)
دستگاه استبدادی پوتین که حتی از کشتن و سر به نیست کردن مخالفان خویش در درون و بیرون مرزهای کشور روسیه رویگردان نیست، آلگسز ناوالنی را دستگیر کرد و به زندان انداخت.
بعد از نیز امکان دارد این دستگاه تمامی همرزمان او و سازمان آنان را در هم شکند و نابود کند. ولی این دستگاه عظیم استبدادی نتوانست او را منزوی کند. چرا که میخواست ناوالنی را به دادگاه کشاند و محاکمه قانونی کند. با اینکار خویش برخورد شدیدی را با توده های مردم روس بر انگیخت. در این برخورد نماد بزرگتری را مبارزه با استبداد بر ضد خویش بوجود آورد.
در افکار رهبری در کرملین قابل مشاهده و درک است که آنان راه نجات خود و نظام خویش را تنها در فشار بیشتر آوردن به مردم روس می بینند. ولی حتی اگر از این معرکه اعتراضات عمومی هم نجات یابند، دیگر نظام پوتین آن نظامی نخواهد بود، که در گذشته بود.