از آن جا که اصطلاح «لابی یهودی» که منشاء آن راست افراطی یهودی ستیز است، مُهر داغ خورده، واژه «لابی» ایجاد جر و بحث زیاد کرده است. گرچه برخی ترجیح می دهند از «محافل نفوذ» صحبت کنند، همه موافقند که از بیست سال پیش، فشار تاثیرگذاران طرفدار اسرائیل افزایش یافته است و خواست آنان سلب حقانیت از هواداران فلسطین است.
به ندرت اتفاق می افتد که در یک مقاله، برای جلوگیری از قصاص قبل از جنایت که کاربردِ واژه «لابی» در رابطه با اسرائیل برمی انگیزد، در مورد موضوع یا حتی بررسی آن، نوعی پیش شرط قائل شد. در کشوری چون فرانسه، بدون هیچ مشکلی می توان از «لابی طرفدارشکار» یا «لابی هوادار انرژی هسته ای» صحبت کرد. منشاء تردیدهای معناشناختی و جوِ ظن و تردیدی که به سختی حکمفرماست، از کجاست؟
خود واژه «لابی» که در واشنگتن پیش پا افتاده و در بروکسل معمول است، در پاریس بحث و جدل ایجاد می کند. ابتدا، این اصطلاح انگلیسی در آغاز قرن نوزدهم در لندن پدیدار گشت و آن را برای نشان دادن کسانی به کار می بردند که در راهروهای مجلس عوام پائین و بالا می رفتند تا نمایندگان بریتانیائی را در مورد درستی این یا آن حرفه و به ضرر منافع عمومی متقاعد سازند. در زبان فرانسه، «گروهِ فشار» را ترجیح می دهند، که تاحدودی به همان معنی است. اما، به ویژه به این دلیل که «لابی یهودی» از سال های دهه ١٩٣٠ به زبان راست افراطی یهودی ستیز (آنتی سمیت) تعلق دارد که در محافل سیاسی و فرهنگی پیش از جنگ نفوذ داشتند. خشونت اتهام ها علیه لئون بلوم یا ژان زِه، گستاخی نوشته های لوئی-فردینان سِلین، پُل موران و چندی دیگر، بیش از همه «لابی یهودی» را هدف قرار می داد که از سوی دیگر، وجودی تخیلی داشت، چرا که جماعت یهودی فرانسه در آن زمان، کم سازمان یافته و اغلب غیرمذهبی (١) بود.
در اوضاعی که یهودی ستیزی برآمدِ دوباره قابل ملاحظه ای دارد و به ویژه در شبکه های اجتماعی به طور فزاینده ای به چشم می خورد، صحبت از لابی، حتی اگر با واژه «طرفدار اسرائیل» تکمیل شود، نوعی پَستی تلقی می شود، و باوجود این، بیشتر مخاطبان من به یک صورتی آن را به کار می برند، زیرا مناسب تر است. برونو ژونکوُر، نماینده مردمِ سَن بریو در مجلس وعضو «جنبش دموکرات» (حزب مودِم) می گوید «من واژه لابی را به کار نمی برم، ولی به آن خیلی شبیه است». کمی بعد خود او از این واژه استفاده می کند و می افزاید: «لابی طرفدار اسرائیل به ویژه محافل اقتصادی، فرهنگی و رسانه ای را نشانه گرفته است. در حیطه سیاسی، پویائیِ شماری از انجمن ها در تبلیغ اسرائیل و سیاست آن با همه امکانات لازمبه چشم می خورد.».
شبکه های بانفوذ کاملا واقعی
وزنه واژه ها و نیزکاربرد آن ها واقعیتی است که از تقسیم بندی های سنتی فراتر می رود. یک دیپلمات عالی مقام پیشین که در چند کشور خاورمیانه از جمله اسرائیل خدمت کرده، ترجیح می دهد از «لابی صهیونیستی» صحبت کند، با این ملاحظه که واژه لابی «بارِمعنائی افراطی» دارد.
افراطی یا منفی ؟ فرِدِریک شیلو، کارشناس روابط فرانسه-اسرائیل معتقد است که «واژه لابی بارمعنائی منفی و نزدیک به دسیسه گر دارد. کریف [شورای نمایندگی نهادهای یهودی در فرانسه] گفتار راست گرایانِ ناسیونالیستِ اسرائیل را بازتاب می دهد. این شورا گفتمانی بسیارسلطه گرانه همراه با شیفتگی نسبت به قدرت و شخصیت های عمومی کاملا بی پروا و الگوهای دماگوژیِ و رهبری غیرلیبرال پخش می کند. اما، همچنین بی تفاوتی نسبت به آرمان فلسطین در فرانسه وجود دارد. این کشمکش به مناقشه ای بی رمق تبدیل شده، زیرا تروریسم، فرانسه را بسیار به اسرائیلی ها نزدیک تر کرده است».
از نگاه کلِمانتین اوتَن، نماینده استان سِن سَن دُنی از حزب «فرانسه نافرمان»، مسئله اصلی بیشتر از این که به واژه مربوط باشد، خود واقعیت است: او به محض این که در مورد این موضوع در مجلس اظهارنظر می کند، در حوزه انتخابی اش، یا در رسانه ها (البته به ندرت چرا که به خاطر قانون سکوتِ حاکم فقط در تلویزیون فرانس ٢۴ ظاهر می شود) زیر فشار قرار می گیرد. «امروز، اگر به سیاست حکومت اسرائیل اعتراض کنید، و یا اگر از آرمان فلسطین دفاع کنید، باید فشارهای زیادی را تحمل کنید، و بلافاصله شما را متهم به یهودستیزی می کنند. » و او توضیح می دهد که «باید محکم بود. اما من از واژه لابی که مرا معذب می کند، خوشم نمی آید. در این باره، “لابی یهودی” برایم تداعی می شود. واژه ها تاریخ و طنینی دارند، این کار عُقلائی نیست. اما، به یقین با استفاده از واژه محافل نفوذِ بسیار فعال موافق ام.».
یکی از همکاران او از حزب «جمهوری به پیش» می گوید: «لابی وجود ندارد، افرادی وجود دارند که تاثیرگذار هستند. البته درست است که آنان سنگِ تمام می گذارند و هر وقت که شما را نشانه می گیرند، وِل کُن نیستند.». ژاک فات مسئول پیشین بخش بین المللی حزب کمونیست فرانسه، توضیح می دهد: «شبکه های تاثیرگذاریِ طرفدار اسرائیل موفق شده اند پشتیبانی واقعی را در جنبش های سیاسی بیابند، برای مثال، در حزب سوسیالیست، بسیاری در پشتیبانی از اسرائیل تردیدی به خود راه نمی دهند. از سوی دیگر، این امر روندی طولانی از تضعیفِ نقش فرانسه در منطقه را موجب شده است».
مسئولیت این پشتیبانیِ ها را به عهده می گیرند
کسانی هستند که به راحتی از این واژه استفاده می کنند. رُنی برُومَن، رئیس پیشین « پزشکان بدون مرز» می گوید «من بدون شک، واژه لابی را به کار می برم. کریف به مثابه یک لابی عمل می کند و آشکارا اعلام می کند که حامی اسرائیل است. لابی طرفدار اسرائیل، از جنبه سیاسی و روشنفکری وجود دارد که هم رسمی و هم غیررسمی است. فشاری که وارد می کنند نتیجه بخش است و افراد زیرفشار نمی خواهند که دچار دردسر شوند».
برخی دیگر ترجیح می دهند که از روی احتیاط، هویت شان اعلام نشود. یک استاد دانشگاه می گوید: «من خیلی تحمل کرده ام. در بین لابی، سفارت اسرائیل، اِلنِت، کریف را داریم. اینان امکانات فراوان در اختیار دارند. این که شرکت ها در جستجوی بازار در اسرائیل تلاش کنند، طبیعی است. اما برای طبقه سیاسی و روزنامه نگاران که هدف عملیات پروپاگاندا (تبلغاتی) هستند، زیان آور است».
یکی از معاونان شهرداری پاریس می گوید: «اصطلاح “لابی طرفدار اسرائیل” تکان دهنده نیست، زیرا لابی واقعیت دارد. فرانسوآ پوپونی، نماینده اهالی سارسِل، از اعضای پیشین حزب سوسیالیست که به “مودِم” پیوسته (که طرفدار اسرائیل هم است)، توضیح می دهد: « لابی طرفدار اسرائیل، نمایندگان مجلس را به اسرائیل می بَرَد تا واقعیتِ پدیده ها را ببینندلابی قادر است موجب کشف خیلی چیزها شود. نباید تحول سیاست اسرائیل، راست اسرائیل و جامعه اسرائیل را نادیده گرفت، بایست آن را شناساند». سازمانی مانند اِلنِت، درست، همین سیاست را به کار می بندد که هدفش معرفی اسرائیل به تصمیم گیرندگان سیاسی و اقتصادی در شرایطی مطلوب و نیز نادیده گرفتن ابتکار عمل های طرفدارِ فلسطین است، و این کار بخشی از اظهارات عمومی کریف است (در مورد این دو سازمان بیشتر صحبت خواهیم کرد).
«در بیت المقدس (اورشلیم)، فرانسه اهمیتی ندارد»
با این همه، بحث بین طرفداران کاربردِ واژه لابی و کسانی که خویشتن داری پیشه می کنند، پایان نیافتنی است. یکی از کارفرمایان بزرگ فرانسه که زمانی طولانی در اسرائیل فعالیت می کند، توضیح می دهد: «من واقعا به لابی اعتقاد ندارم. این موضوع در آمریکا موثر است – تازه آن هم در حالِ متلاشی شدن است- می دانید، در بین فرانسوی های ساکن اسرائیل، گروه های بی شمار، جریان ها و شاخه های گوناگون وجود دارد و همسان نیستند. در فرانسه، به یقین طرفداران اسرائیل وجود دارد، ولی واقعا یک گروه از اشخاص نیست، چندان سامان یافته نیست». خانم کُنستانس لو گریپ، نماینده عضو حزب «جمهوری خواهان» معتقد است که «شبکه های طرفدار اسرائیل حتما وجود دارد، اما شبکه های طرفدار فلسطین نیز هستند. شبکه های ضد روسیه نیز وجود دارند. زندگی چنین است.»
اما، لابی طرفدار اسرائیل – از این واژه استفاده خواهیم کرد، زیرا در واقع قابل تردید نیست – نیز در فرانسه ضعف هائی دارد. یک سفیر پیشین می گوید «از این پس، اسرائیل فقط به ایالات متحده و اتحادیه اروپا توجه دارد؛ در بیت المقدس، فرانسه اهمیتی ندارد.». یکی از علائم بی توجهی اسرائیل نسبت به فرانسه این است که بیش از یک سال است جانشین آلیزا بن نون، سفیر اسرائیل در پاریس انتخاب نشده است. پس از دو کاردار، تالیا لادور-فرِشِر و سپس ایریت بِن آبا ویتال که در سال ٢٠٢٠ مسئول سفارت بودند، اکنون دانیل سعدا، وزیر مختار سفارت ، مسئولیت موقت را به عهده گرفته است. یکی از دیپلمات های اسرائیل در پاریس به طور خصوصی اطمینان داد که نباید به این وضعیت به عنوان نشانه بی توجهی نگریست، بلکه نتیجه پیامدهای جو سیاسی اورشلیم است. سفیر اسرائیل در پاریس یکی از ده سفیری است که گزینش آن به عهده دولت است و در نتیجه امری کاملا سیاسی است. در حالی که حکومت در ماه های اخیر بین «حزب آبی-سفید» و «لیکود» تقسیم شده و در مورد نام سفیر اسرائیل در پاریس نتوانسته اند به توافق برسند. بقیه کار به پس از انتخابات مارس ٢٠٢١ موکول می شود.
سمینار اینترنتی اِلنت
در زمینه تبلیغاتی، اقدامات لابی بر روی امواج رادیوهای فرقه ای و جماعتی و در شبکه های اختصاصی می چرخد. گذشت آن زمانی که در سال های دهه ١٩٩٠، با عنوان «شش ساعت برای اسرائیل»، گردهم آئی های بزرگ برگزار می شد یا جشن های پشتیبانی از ارتش اسرائیل در «کاخ کنگره های» پاریس ترتیب داده می شد.
النت، نماینده اصلی لابی، به طور کلی، کمتر یهودیان فرانسه و افکار عمومی را هدف قرار می دهد و بیشتر «رهبران» فرانسوی را نشانه می گیرد. وِبینر (سمینار اینترنتی) النت با گردانندگی پُل آمار روزنامه نگار مشهور، در ٧ ژوئن ٢٠٢٠ مدعوین برجسته ای داشت، البته بدون سورپریز: مانوئل والس، نخست وزیر پیشین، از میان نمایندگان مجلس، اُورُور بِرژِه – که برایش اسرائیل «یک معجزه» است (برای این مدافع آتشین لائیسیته فرانسوی که در ضمن رئیس گروه دوستی فرانسه- اسرائیل در مجلس ملی فرانسه هم است، نگران می شویم) – سیلوَن مایار و مِیِر حبیب که رادیوی فرانس اَنتِر را «به اختراع خبر»، وراجی متهم می کند… پل آمار، سرانجام، با حسِ خشم تماشاگران برنامه صحبت او را قطع می کند، و نوبت را به کُنستانس لو گریپ می دهد. مهمان دیگر برنامه، حسن شَلقومی، امام جمعه شهر درانسی [حومه پاریس] برای چندمین و چندمین بار داستان نخستین سفر خود به اسرائیل تعریف می کند که در بازدید از شهرک های مستعمره با افسران ارتش اسرائیل و نمایندگان کولون ها [اهالی این شهرک ها] ملاقات کرده است. در نخستین روزهای دسامبر ٢٠٢٠، وِبینِر النت روی «یوتیوب»، فقط ٨١ بازدیدکننده ناقابل را نشان می داد، یعنی حدودا کمی بیشتر از تعداد شرکت کنندگان در این مراسم وفاداری.
جلوگیری از هر بحثی
در واقع، شاید ابتدا در شبکه های اجتماعی است که دوآتشه ترین طرفداران لابی درضدحمله بی وقفه، به هر انتقادی پاسخ می دهند. من می توانم گواهی دهم. هنگامی که در سال ٢٠١٧، گزارشی تحقیقی با عنوان «سرابِ هم جنس گرائی در تل آویو» (انتشارات لیبرتالیا) منتشر کردم که در مورد تدارک برنامه بازاریابی Pinkswashing که کارزاری بود که مقامات اسرائیلی برای جلب توجه جهانگردان هم جنس گرای غربی ترتیب داده بودند، در شبکه های اجتماعی غرقِ ناسزا شدم و در مراسم پایانی معرفی کتابم در کتابفروشی های تولوز و ژنو، مرا تهدید به مرگ کردند.
تکفیر جایگزین تبادل می شود و جای بحث را ناسزا پر می کند. به طور کلی، برای تعدادی از شخصیت ها و برخی که از ده ها سال ناسزا فرسوده شده اند، بحث غیرممکن به نظر می رسد. حال آن که، اگر بحث نباشد، سوژه ای نیز وجود نخواهد داشت. یکی از دیپلمات های پیشین وزارت خارجه فرانسه که معتقد است سوژه «تله»ای شده است، باتاسف می گوید « توانائی نه استدلال کردن یا رد کردن بلکه ممنوع کردن شخص از حرف زدن، بسیار نیرومند شده است». هوبر وِدرین، رئیس دفتر پیشین کاخ الیزه و نیز وزیر پیشین امورخارجه با ناراحتی می گوید «در طول سال ها، بحث درباره این موضوع در اروپا غیرممکن شده است، لیکود و آنتن هایش در خارج موفق شده اند که هر انتقادی از سیاست اسرائیل در سرزمین های اشغالی و شرایط زندگی تحمیلی بر فلسطینی ها را ضدصهیونیستی و حتی آنتی سمیت [یهودستیزانه] نشان دهند.
به صورت متناقضی، چند روشنفکر، چند روزنامه نگار و چند رسانه که تعداشان زیاد نیست، در داخل اسرائیل، بحث را زنده نگه داشته و معتقدند که به رغم ائتلاف جدید علیه ایران با شرکت چند کشور عربی و به خاطر مبارزه عمومی علیه اسلام، مسئله فلسطین کاملا کهنه نشده است.»
اما در هر دوسو، حال وهوا انفجاری به نظر می رسد. کنستانس لو گریپ، که در دوران ریاست جمهوری نیکولا سارکوزی، از مشاوران کاخ الیزه بود، به نوبه خود تفسیر می کند «چیزی که به ویژه مرا نگران ساخته، نفرت از یهودیان و نفرت از اسرائیل است که هم واقعیت دارد و هم در شبکه های اجتماعی به چشم می خورد. دوست اسرائیل بودن، لازمه اش روبروئی با فحش و ناسزا است».
نفرت از یهودیان؟ نفرت از اسرائیل؟ نفرت از فلسطینیان؟ نفرت از صلح؟ سوء تفاهم؟ ناممکنی گفتگو؟ دروغ و فریبکاری؟ من کوشش می کنم چند سرنخ از آن ها را به دست دهم.
نیمه شکست ها
لابی طرفدار اسرائیل، ابهام ایجاد کرده است. با نسبت دادن هر انتقادی از سیاست اسرائیل به یهودی ستیزی، این لابی موفق شده صف هوادارانش را تحکیم کرده، و به ویژه کناره گیری برخی و سکوت بسیاری را موجب شود. نماینده مردم یک شهر بزرگ با خشم می گوید «ترسوها! اگر می دانستید!». باوجوداین، فرانسه، دستِ کم به طور رسمی، گفتمان خود را کاملا انکار نکرده است. در ژوئیه گذشته، رئیس جمهوری فرانسه، در یک کنفرانس ویدئوئی، مخالفت خود با الحاق سرزمین های اشغالی فلسطین را به عنوان «متضاد با حقوق بین المللی»، قاطعانه به بنیامین نتانیاهو یادآوری کرد. ژان ایو لودریان، وزیر امورخارجه فرانسه نیز در پایان ژوئن در مجلس سنا، طرح «الحاقی را محکوم کرده . گفته بود که به صورتی برگشت ناپذیر، ما را از ایجاد دولت فلسطین پایدار، هم از جنبه سیاسی و هم جنبه اقتصادی، دور خواهد کرد». برتران هِیبرُون، رئیس انجمن همبستگی فرانسه-فلسطین AFPS در باره این موضع گیری گفت «باید با دو دست او را تشویق کرد. من بهتر از این نمی گفتم».
حتی بهتر از آن، تعدادی از نمایندگان مجلس اروپا از جمله چند نماینده از گروه پارلمانی Renew وابسته به حزب «جمهوری به پیش»، در اوایل تابستان ٢٠٢٠، فراخوانی را علیه الحاق [سرزمین ها] امضا کردند. و در میان آن ها نام ژیل بوآیه از نزدیکان ادوآر فیلیپ، نخست وزیر پیشین، پاسکال کانفَن، وناتالی لوآزو، دو وزیر پیشین دولت ماکرون، برنار گِتا، از مفسران پیشین سیاست خارجی در رادیو دولتی فرانسه (فرانس انتر) یا استفان سِژورنِه، یکی از نزدیکان تاریخی ماکرون که در پائیز گذشته با حفظ سمتِ نمایندگی پارلمان اروپا، به عنوان مشاور سیاسی در کاخ ریاست جمهوری منصوب شد، دیده می شدند.
مسئله این است که کسی این مطلب را نمی داند. منشاء این قانون سکوت، جای دورتری است. عمده ترین متحد لابی در فرانسه، دادوقال چند سمج در شبکه های اینترنتی نیست، بلکه بیشتر سکوت کسانی است که باید حرف بزنند یا دستِ کم، اطلاع رسانی کنند و در رده نخست، روزنامه نگاران هستند. و این لابی به این متحد باارزش نیاز دارد، زیرا نتیجه، همیشه در سطح انتظارات نیست. برتران هیبرون اظهار داشت: «آنان قدرتمند، سازمان یافته بوده و متکی به کارهای بزرگ در پشت صحنه هستند، اما با این حال: ممنوعیت BDS و کارزار بایکوت، عمدتا با مشکل روبروست، تحرکات درباره یهودی ستیزی بسیار موثر بود و فصل فرهنگی فرانسه-اسرائیل با موفقیت بزرگی روبرو نشد».
دربرابر این نیمه شکست ها، لابی طرفدار اسرائیل، با بهره گیری از امکانات فراوان مالی، در فرانسه به مرحله بالاتر قدم می گذارد.
پاورقی ها:
١ – Charles Enderlin, Les Juifs de France entre république et sionisme, Paris, Le Seuil, 2020.
درباره تهیه این گزارش
برای تهیه این گزارش که در طول چند هفته منتشر خواهد شد، دست کم دو بار، با ٧٣ نماینده مجلس و سناتور تماس گرفتم. ۵ نماینده پاسخ دادند که با نام شان درج شده است؛ چهار نماینده، خصوصی پاسخ دادند. ٨ نماینده و سناتور اطلاع دادند که پاسخ نمی دهند. من همچنین با ٣۶ شرکت دارای سهام در بورس پاریس (چهار شرکت هیچ فعالیتی در اسرائیل نداشت) و بیست موسسه دیگر تماس گرفتم و چند بار یادآوری کردم. چهار پاسخ منفی صمیمانه دریافت کردم و فقط سه مصاحبه کم و بیش مفصل، که دو تای آن خصوصی تلقی شد. آخرسر با ده ها روزنامه نگار، روشنفکر، استاد دانشگاه، دیپلمات، رهبران حزب های سیاسی، مدیر موسسه و مسئولان انجمن ها گفتگو کردم. شمار کمی از آن ها مایل شدند پاسخ دهند و چند نفر هم به شدت مخالف بودند تا برای انتشار در اوریان بیست و یکم صحبت کنند.
من از کسانی که بدون پیشداوری روشنگری کردند، سپاسگزارم. نام آن ها در سراسر این گزارش خواهد آمد، همچنین نام چهار بازیگر اصلی این موضوع: فرانسیس کالیفا، رئیس شورای نمایندگی نهادهای یهودی در فرانسه (کریف)، آریه بِنسِمهون، مدیرعامل النت فرانسه، آلیس گارسیا، مسئول دفاع در پلاتفرم سازمان غیردولتی برای فلسطین و برتران هیبرون، رئیس انجمن همبستگی فرانسه-فلسطین. همچنین، در یک کشور دموکراتیک، لزوم شهروندی برای پاسخ به مطبوعات وجود دارد. آن ها و برخی دیگر، استقبال نکردند. از آن ها متشکرم، روشن است که کارشان را تایید نمی کنم. به دیده من، وظیفه روزنامه نگار، این است که از هیچ نقطه نظری صرف نظر نکند.
جان اشترن :روزنامه نگار سابق «لیبراسیون» و «تریبون» و همکار نشریه عفو بین المللی
منبع : لوموند دیپلماتیک فارسی
برگردان: بروز عارفی