جون کری: امریکا در حمله کردن به ایران تردید به خود راه نمی دهد اگر ایران دیپلماسی را به شکست بکشاند:
☚
در 8 آوریل 2013، جون کری، وزیر خارجه امریکا، در بیت المقدس گفته است: حکومت اوباما در حمله نظامی به ایران، تردید نمی کند هرگاه ایران تصمیم بگیرد گفتگوها برای حل مشکل برنامه اتمی خود را به شکست بکشاند. هیچ گزینه ای از روی میز برداشته نشده است. و هیچ گزینه ای از روی میز برداشته نخواهد شد. جامعه بین المللی نمی خواهد که گفتگوها به شکست بیانجامند و حمله نظامی به ایران ناگزیر شود.
و باز، او گفته است که ایران باید بداند زمان گفتگو نا محدود نیست. ناظران سیاسی سخنان کری را اینطور ارزیابی کرده اند:
1 – گفتگوهای آلماآتا ناکام شده اند و آلماآتای دو امیدی را که آلماآتای یک برانگیخته بود، زایل کرده است.
2 – یک ماهی است که اسرائیل بطور مستمر از امریکا می خواهد ایران را به جنگ تهدید کند. اما تهدید کری، پاسخ نه به نتان یاهو نیز هست. زیرا حمله نظامی را موکول به شکست گفتگوها می کند و با آنکه می گوید زمان گفتگو نامحدود نیست، اما تصریح می کند که گفتگوها ادامه دارند. از این رو است که نتان یاهو می گوید: اسرائیل نه به امریکا و نه به هیچ کشور دیگری، در باره بازداشتن ایران از تولید بمب اتمی، اعتماد نمی کند. و هر زمان لازم ببیند، به تأسیسات اتمی ایران، حمله نظامی می کند.
٭ سیاست امریکا در ایران: وارد کردن محاسبه شده فشار و تضییق:
☚ نوشته از جان گلازر است و در 8 آوریل 2013 انتشار یافته است: جاک هیگل، وزیر دفاع امریکا، در دوران تأیید صلاحیتش برای تصدی وزارت دفاع امریکا، در باره حمایتش از سیاست اوباما که «مهار ایران» است، حمایت می کنم. زیر نگاه دوربین ها و در لحظه ای که سناتورها آماده گزک گرفتن می شده اند، کسی یادداشتی به هیگل داد. هیگل بر آن شد گفته خود را تصحیح کند: «من بد گفتم. گفتم من از سیاست پرزیدنت که مهار کردن ایران است، حمایت می کنم. مقصودم این بود که بگویم ما، در باره ایران، دیگر در آن مرحله نیستیم.
صحنه دست پاچه شدن هیگل گویای این واقعیت است که علامت جنگ ممنوع است برداشته شده است و هیگل خود را در وضعیت جنگ ممنوع است، تصور می کرده است. لازم شده است به یادداشت بدهند که علامت برداشته شده است و باید از جنگ با ایران سخن گفت.
در واشنگتن، حالا دیگر، «مهار ایران» یعنی این که چون چین دوران مائو، (زمانی که اسلحه اتمی ساخت)، سیاست امریکا مهار ایران اتمی است. هیگل به این نکته توجه نداشته است. از یاد نباید برد که، در امریکا، تمایل قوی وجود دارد که می گوید: امریکا روسیه و چین را که هزاران سلاح هسته ای داشتند و دارند را مهار کرده است چرا باید برای برنامه اتمی ایران اهمیتی بیش از آن قائل شد که دارد؟
و اما «مهار کردن» حالا چه معنی می دهد؟: در سیاست نامه مشهور هانری ترومن (NSC-68)، رئیس جمهوری امریکا در سالهای اول بعد از جنگ جهانی دوم، مهار کردن چنین تعریف شده است: «سیاست حساب شده و فشار و تضییق درجه بندی شده».
کریستوفر لاین این سیاست را چنین تشریح می کند: سیاست نامه مقرر می کند که استراتژی بزرگ امریکا، بدون آنکه دست به جنگ بزند، حذف اتحاد شوروی، بمثابه رقیب با بکاربردن توفق قدرت امریکا برای کاهش نفوذ روسیه و مهار مناطق واقع در همسایگی اتحاد جماهیر شوروی و، سرانجام، تغییر رﮊیم شوروی است.
در سالهای اول قرن جدید، حکومت بوش عراق را بزرگ ترین تهدید برای سلطه امریکا بر خاورمیانه تلقی کرد و در سال 2003، دست به جنگ زد. در مورد عراق دهه 1990، سیاست «مهار» محاصره اقتصادی چنان سختی شد که عراق را به ویرانی کشاند. بنا بر فرصت، کشور بمباران نیز می شد. امریکا منطقه پرواز ممنوع معین کرد و آشکارا از گروههائی که برای سقوط رﮊیم صدام فعالیت می کردند، حمایت کرد. و در 2003، بقصد تغییر رﮊیم، امریکا به عراق حمله کرد.
● «فشار و تضییق درجه بندی شده» بر ایران:
اما سیاست «فشار و تضییق درجه بندی شده» در مورد ایران، چگونه سیاستی خواهد شد آنها وقتی این سیاست میانه روانه توصیف می شود؟! هم اکنون امریکا مجازاتهای سختی را برضد ایران وضع کرده است که هدف از آن، به زانو درآوردن اقتصاد ایران است. افزون بر آن، جنگ پنهان در شکلهای جنگ سایبری و کمک به گروه های تروریست که مدعی سرنگون کردن رﮊیم هستند (اسرائیل نیز به این گروه ها کمک می کند و در دیگر اشکال جنگ پنهان نیز شرکت دارد) و ترور دانشمندان اتمی ایران، همچنان جریان دارد. گفتگوهای بین المللی نیز همچنان به جائی نمی رسند و علت عمده آن اینست که امریکا علاقه ای به مصالحه ندارد.
سال گذشته، دو دیپلمات نوشتند: امریکا همان کار را دارد با ایران می کند که رﮊیم صدام حسین کرد: کار با مجازاتهای اقتصادی و انزوای بین المللی و سطح پائینی از خشونت شروع شده است. هدف اینست که رﮊیم ایران تضعیف و از دستیابی به اسلحه اتمی ناتوان شود. هدف نهائی تغییر رﮊیم ایران است.
☚ در 22 فروردین، این اطلاع واصل شد که عربستان و قطر در کار حمایت از گروههای تروریست در ایران هستند. از جمله قرار است گروه رجوی «تیم» های ترور و خرابکاری به خوزستان و دیگر نقاط غرب ایران گسیل کند.
انقلاب اسلامی: پیش از آنکه رﮊیم خود را در مدار بسته ای بیاندازد که امریکا و اروپا چون تله تعبیه کرده بودند، مرتب نسبت به خطرهای افتاده در این تله و خسارت عظیمی که مردم ایران باید تحمل کنند، هشدار داده ایم. در مورد عراق نیز، اگر مردم عراق، با یک جنبش همگانی سرنوشت خویش را خود در دست می گرفتند، سیاست امریکا غیر قابل اعمال می گشت و جنگ خانمانسوز نیز روی نمی داد. در حال حاضر، رﮊیم «ورق های بازی» (حماس و حزب الله لبنان و سوریه و عراق و افغانستان و حتی تهدید به ساختن اسلحه اتمی) را از دست داده است. از این پس، بازی که رﮊیم می کند، تنها باخت – باخت است. بر بخشهائی از سپاه و دستگاه اداری رﮊیم که هنوز وجدانشان می تواند صدای حقیقت را بشنود، می باید جانب مردم را بگیرند و استقرار دولت حقوقمدار را تسهیل کنند. بهوش باشند که فردا بسیار دیر است.
شماره ۸۲۶ از ۲ تا ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲