پس از گذشت ده سال از قیام مردم سوریه برضد استبداد خاندان اسد، بخشهای وسیعی از کشور سوریه تبدیل به ویرانه گشته است. صدها هزار انسان سوری کشته شدند و میلیونها نفر از مردم این سرزمین از وطن خویش گریختند و آواره در کشورهای دیگر جهان شدند. آنان که ماندند نیز، امروز در چنگال فقر و گرسنگی و ناامیدی گرفتار آمده اند.
نگرشی کوتاه به گذشته این فاجعه انسانی ـ سیاسی و درسهای تجربه ای بس تلخ از آن برای همه مردمی که گرفتار نظامهای استبدادی هستند و راه چاره ای جهت خلاصی از این رژیم های فاسد و ویرانگر را میجویند، ضرورت تام دارد.
در اواسط ماه مارس سال 2011 هزاران نفر از مردم شهر داراع، در جنوب کشور سوریه تظاهرات اعتراضی علیه رژیم اسد میکردند. به یکباره به میان جمعیت معترض تیراندازی شد. این هجوم خشونت آمیز نظامیان اسد به مردمی که بطور صلح آمیز تظاهرات میکردند، آغاز فاجعه عظیمی گشت، بخصوص از آنزمان که نیروهای سیاسی و مردمی سوریه به سراغ کشورهای خارجی رفتند تا با کمک گرفتن از آنان مبارزه مسلحانه علیه رژیم اسد براه اندازند.
اگر امروز پس از گذشت ده سال به آن جنبش صلح آمیز در ابتدا، و سپس به میان آوردن پای کشورهای خارجی در این قیام مردمی، آنهم از جانب خود نیروهای سیاسی سوری اندیشه کنیم، پیامدهای این دخالت را در شکل جنگ، بکار بردن سلاح شیمیایی از جانب رژیم اسد، تانکها و سلاحهای سنگین جنگی که از کشورهای بیگانه وارد سوریه میشدند، بعلاوه سیل جهادیست های دست ساخت قدرتهای منطقه، از همه جای جهان به کشور سوریه، و در پایان ورود جت های جنگنده روسی با وساطت رژیم ولایت مطلقه فقیه، برای بمب ریختن بر سر مردم بی سلاح و بی پناه سوری، همگی درسهای تجربه تلخی گشتند که منشأ آن، عدم معرفت بر اهمیت استقلال و پای قدرتهای خارجی را در مبارزه با استبداد به میان نکشاندن، بود.
حاصل غفلت از حفظ استقلال در مبارزه با رژیم وابسته استبدادی، چون رژیم اسد، 400 هزار کشته و بزرگترین سیل مهاجرت انسانی از وطن خویش، بخاطر ترس از دست دادن همسر و فرزندان در جنگ، بعلاوه تبدیل شدن وطن به مخروبه ای همراه با فقر و گرسنگی گشت.
مجله اشپیگل شماره 11بتاریخ 15 تا 22 ماه مارس 2021 گزارش مفصلی در مورد جنگ و ویرانی کشور سوریه بقلم کریستوف رویتر Christoph Reuter با عنوان « ده سال ترس » آورده است. نویسنده در بخشی از نوشته خویش به امر دخالت های کشورهای خارجی در قیام مردم سوریه پرداخته و اینطور مینویسد:
« …. آمریکا و اروپا برضد دولت سوریه تحریم های اقتصادی برقرار کردند، سفارت خانه های خویش در سوریه را بستند و کمکهای انسانی به سوریه فرستادند. واشنگتن کمکهای نظامی به مقدار کمی به سوریه فرستاد. (برجسته کردن کلمات و جمله ها همه جا از من است.) در سال 2012 رئیس جمهور وقت آمریکا، براک اوباما، تهدید کرد، بکار بردن سلاح شیمیائی علیه مردم سوری برای ما به منزله « خط قرمز » است. اسد از این خط قرمز عبور کرد، ولی از جانب آمریکا هیچ عملی صورت نگرفت.
برعکس آن، هم پیمان های اسد، در رأس آنها رهبری در ایران سلاحهای جنگی، افراد نظامی و پول به سوریه فرستادند. اما با وجود گسیل دهها هزار جنگجو از عراق، افغانستان و حزب الله لبنان تا سال 2015 هیچ موفقیتی بدست نیآوردند. شورشیان در سوریه بیشترین شهرهای آن کشور را تحت تصرف خویش در آوردند. در این زمان بود که روسیه وارد جنگ با مردم سوری گشت. مسکو نیروهای هوایی و جنگنده های بمب افکن خویش را وارد جنگ سوریه کرد. و پس گرفتن شهرهای تصرف شده توسط نیروهای نظامی آغاز گشت….
پیشروی روزافزون « دولت اسلامی » ( داعش ) در شمال سوریه سبب گشت، نیروهای نظامی آمریکا در سال 2014 وارد جنگ با آنان شوند. آمریکا از هوا با کمک کردها در زمین برضد داعش جنگیدند. امروزه کردها با پشتیبانی سربازان آمریکایی یک سوم از خاک کشور سوریه را، طبق قرار قبلی محدوده خود گردان خویش کرده اند و در حال حاضر با حمایت سربازان آمریکایی در آنجا مستقر گشتند و همزمان از آن منطقه در مقابل پیشروی نیروهای نظامی ترکیه، حفاظت میکنند.
ارتش ترکیه نیز بخشهایی از شمال غربی کشور سوریه را تحت کنترل خویش در آورده و دارد قدم به قدم آنجا را تحت نفوذ نظامی و اداری کشور خویش، و بخشی از تمامیت ارضی کشور خود میکند….
در عمل مهم نیست که قدرتهای خارجی در کدام بخش از کشور سوریه مستقر گشته اند: مسئله این قدرت ها این نیست که کشور سوریه را بازسازی و مرمت کنند، بلکه سوریه میدان جنگهای نیابتی مابین آنان گشته است. »
حال خوانندگان گرامی این سطور اگر به نقشه بالا که نوشتههای آن بزبان آلمانی است، توجه کنند، این نقشه بطور شفافی نشان میدهد که آوردن پای قدرتهای خارجی در مبارزه با رژیم استبدادی اسد، چه بلای عظیمی بر سر تمامیت ارضی کشور سوریه و مردم ساکن در این کشور آورده است. برای مثال تأثیرات جنگ سوریه در مورد ساکنان سوری این کشور بقرار ذیل است:
4.4میلیون سوری در شمال غربی خاک سوریه تحت سلطه حاکمان ترکیه در آمده اند. 2.5 میلیون در شمال شرقی تحت حاکمیت کردها با پشتیبانی مستقیم نیروهای نظامی آمریکا. 13.7میلیون تحت حاکمیت رژیم اسد در مرکز سوریه با کمک نیروهای نظامی رژیم ولایت مطلقه فقیه و پوتین از کشور روسیه. و بالاخره 5.5 میلیون انسان سوری که بیرون از وطن خویش، بخشی عظیمی از آنان آواره و پناه جو در کشورهای گوناگون خارجی، زندگی میکنند.
وضعیت مردم سوریه پس از ده سال، در حال حاضر:
در ادامه گزارش مجله اشپیگل به وضعیت کنونی مردم سوریه، بخصوص وضعیت اقتصادی آنان پرداخته و اینطور مینویسد:
« از سال 2019 پایه های اقتصادی معیشت مردم سوریه در هم فرو پاشیده است. دلایل این فروپاشی که از قبل قابل پیشبینی بودند، بقرار ذیل است:
• ویران گشتن کارخانه ها و صنایع آن کشور، بخصوص در دو شهر بزرگ و پرجمعیت آله پو و هومس.
• ته کشیدن پولهای ارز ذخیره شده دولت سوریه.
• تحریم ها که برضد این کشور بهنگام جنگ و تا بحال از جانب کشوری غربی برقرار شدند.
• بخش بزرگی از نفت و گاز محصول خود آن کشور و بخشهای وسیعی از محصولات کشاورزی چون گندم و جو، دیگر وجود ندارد. چونکه در حال حاضر این قلمروها تحت مهار و کنترل کردها قرار گرفته است و بقیه مردم سوریه از آن محروم هستند.
• علاوه بر همه اینها غارت خانه های مردم شهرهایی که دوباره تحت نفوذ نیروهای اسد در آمدند. نیروهای امنیتی اسد با گرفتن گروگان از مردم عادی پولدار و آزاد کردن دوباره آنان با دادن پول زیادی که نیروهای امنیتی در ازاء آزادی آنان از مردم غیره نظامی طلب میکردند.
• ولی آنچه بیش از همه سبب وضعیت بسیار وخیم اقتصاد سوریه در حال حاضر گشته است، فروپاشی نظام بانکی در کشور لبنان در اکتبر سال 2019 بود. دولت سوریه در بانکهای لبنان حدود 30 میلیارد دلار پول داشت. نیروهای اسد با این پولها تحریم ها برضد کشور خویش را دور میزدند و کالا به سوریه وارد میکردند. در اثر ورشکست شدن بانکهای لبنانی به یکباره این پولها حیف و میل شدند و دیگر قابل دسترسی نبودند.
• از آنزمان 4000 پوند سوریه ای برابر ارزش یک دلار گشته است. یعنی نزدیک به 80 برابر کمتر از سال 2011 که جنگ در سوریه آغاز گشت. طوریکه امروزه در قلمرو فرمانروایی رژیم اسد، قیمتهای اجناس 4 برابر بیشتر از آن زمان شدند. در حالیکه درآمد متوسط یک کارمند دولت سوری همزمان حدود 15 دلار در ماه است.
• با وجود آنکه به نان، گاز برای مصرف خانوارها و گازوئیل سوخت خودروها دولت سوریه سوبسید میدهد. ولی غالباً این مایحتاج ضروری مردم غیره قابل خریداری هستند. صف های طویل در مقابل نانوایی ها و پمپ بنزین بی انتها هستند.
• علاوه بر تمامی امور بالا پیدایش ویروس کرونا وضعیت مردم این کشور را خیلی بدتر از آنچه قبلاً بود، کرده است.
بر اساس همین فقر فراگیر است که زنان در شهر دمشق یا موهای خود، و یا تن خویش را میفروشند. خانم حسابداری از شهر لاتاکیا روایت میکند که خانواده او همه آنچه را که تا بحال مالک بود، فروخته و خرج معیشت خویش کرده است. او میگوید: « ما زمین، ماشین، جواهرات زینتی و هر چه داشتیم جهت تهیه مایحتاج اولیه زندگی خویش فروختیم. و حالا هم ما قادر به ادامه حیات هستیم، زیرا یکی از اقوام ما که در آلمان زندگی میکند، ماهی 100 دلار پول برای ما میفرستد.»
دولت ایران نیز که در گذشته به رژیم اسد کمک مالی و جنسی میکرد، خودش در تنگنای مالی شدیدی قرار گرفته است و دیگر قادر نیست، نفت ارزان به سوریه بفروشد. کشور روسیه نیز که تا کنون گندم به رژیم اسد میفروخت، صادرات خود به سوریه را قطع کرده است. چرا که در جاهای دیگر پول بیشتری بابت فروش آنها بدست میآورد…. »
این وضعیت مردم سوریه در حال حاضر است. ولی آنچه بیش از همه نگران کننده است، وضعیت روحی مردم این کشور است. نویسنده نوشته اشپیگل، رویتر، که بنا بر نوشته خود، در مدت این دهسال بیش از « بیست مرتبه جهت تهیه گزارش به سوریه سفر کرده است» در پایان حالت روحی مردم سوریه را اینگونه روایت میکند:
« همه راهها برای رفتن من به کشور سوریه در حال حاضر بسته است. تنها راهی که مانده گفتگوهای خیلی عادی از طریق واتس آپ است. از همه آشنایان خودم در نقاط گوناگون سوریه خواستم بدانم، امید آنان برای آینده کشور خودشان چیست:
از ادلیب خبر آمد، امید آنان اینست که « ترکیه بماند و بهتر است منطقه ما را بطور کامل جزء قلمرو تمامیت ارضی خودش کند.» از میان کردها خبر آمد، امید آنها به آینده این است که « آمریکائیان اینجا بمانند و هرگز نروند.» از دمشق دوستی گفت، امید او اینست که « روسها بتوانند، ایرانیان را از اینجا بیرون برانند. » ولی هیچکدام حرفی از خود کشور سوریه نزدند. »