وقتی خامنهای از دیدار پاپ با سیستانی، احساس حقارت میکند و دستیارانش این حقارت را به این و آن عبارت، بازگو میکند، اذهان عمومی میپندار که ناچیز انگای خامنهای باید یکی از هدفهای این دیدار باشد. بدیهی است که چنین هدفی نمیتوانسته وجود داشته باشد، زیرا سبب بنفسه گزارشگر هوای نفس دو دیدارکننده میشد. این عقده حقارت خامنهای است که نمیتواند بروز نکند و فاش نگرداند که، در دنیای واقعیت، منهای قوای سرکوب، او «عددی نیست».
زمانی برخی از مسئولان ایران از وجود چند پایتخت برای ایران سخن میراندند که یکی از آنها بغداد بود ، اما سفر اخیر پاپ به عراق، باوجود مخالفتهای نیروهای نظامی – امنیتی وابسته به ایران، انجام شد. حشد الشعبی در بیانیهای مدعی شد که: صورت گرفتن این دیدار باعث باز شدن دست غرب برای مداخله در عراق میشود. تقریبا همان بیانی که در نشریه جوان انتشار یافته بود. در نشریه کیهان «تفسیر» کرده بود که به دلیل اینکه پاپ و آیهالله بیانیهای یکسان ندادهاند، به نظر میرسد که در این مورد با اختلاف نظر روبرو بوده اند.
سیستانی بر خلاف خامنهای که به قول آیهالله منتظری بیسواد است، درسال ۱۳۸۰ هجری قمری اجازه اجتهاد مطلق را از دو مرجع زمان یعنی سید ابوالقاسم خویی (پدر همسر خود) و حسین حلی دریافت کردهاست. خامنهای که خود را رهبری شیعیان و مسلمانان جهان میداند، هنگام به قدرت رسیدن، «مجتهد متجزی» بیش نبود و خود گفت: اگر انتخاب شود مردم باید خون بگریند. پس از آن بود که با دسیسههای هاشمی رفسنجانی و زور، عنوان آیهاللهی به خود داد. بعد از چند سال (سال 1373)، با زمینه چینی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، او را مجتهد خواندند و خود او گفت: مرجعیت داخل را به مراجع وا میگذارد و به مرجع شیعیان خارج از ایران میشود. رسالهای هم برایش چاپ شد و پوسترهایی از مرجعیت او به نمایشگذارده شد. آن زمان جامعه مدرسین از افرادی تشکیل بود برخوردار از امتیازات مرجع کردن خامنهای، نظیر محمد یزدی و مصباح یزدی و… اما در خارج از ایران، کسی او را مرجع نمیشناسد و شیعهها از او و رژیم ولایت مطلقه فقیه تبری نیز میجویند.
نوشته اند: سالها است که خامنهای «دشمن» و «جنگ» ورد زبان خود کردهاست. جستجوی کلیدواژه «دشمن» در بخش سخنرانیهای «پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبر جمهوری اسلامی» به چهار هزار و دویست و بیست و هشت جواب میرسد. این در حالی است که او به عنوان سیاستگذار کلان جمهوری اسلامی دو هزار و هشتصد و پنجاه و شش بار از کلمه «جنگ» در سخنرانیهایش استفاده کرده است.
از زمان سوار شدن بر اریکه قدرت به تدریج همه رسانهها را مجبور به پوشش هر عمل خود از سخنرانی ، سفر، مراسم مداحی، مراسم دستبوسی، و اجبار به معرفی شدن به عنوان رهبر فرزانه ، رهبر انقلاب، مقام معظم رهبری، آیهالله العظمی و… کردهاست
نوشتهاند: اما سیستانی تا کنون پا به مدار بسته قدرت نگذاشته و به پاپ نیز گفتهاست: ده سال است که دیگر اهل سیاست را نمیپذیرد و تنها کسانی را میپذیرد که به خاطر مسائل دینی تقاضای ملاقات میکنند. بدینسان او، نه تنها با ولایت مطلقه فقیه موافق نیست، نه تنها به دولتی شدن دین موافق نیست، بلکه با درآمختن دین و سیاست نیز موافق نیست. او به دولت عراق اجازه استفاده از تصویرش را نمیدهد و این ملاقات، کسی از مقامات سیاسی را نیز به حضور نپذیرفت. او و پاپ، هردو، از خشونت و تروریسم، ابراز بیزاری کردهاند.
اما این «رهبر» ساخته شده توسط خشونت، کینه ذاتی خود را پرورش داد و میدهد. تا جایی پیش رفتهاست که، به قول هاشمی رفسنجانی، سلول سلولش از کینه و خشونت پر شده است. این خشونت و کینه ورزی را در رابطه با هر کسی که کوچکترین زاویهای با او پیدا کند، به کار میبرد.
با در اختیارگرفتن مقام رهبری، همه چیز کشور را از آن خود ساختهاست. از ستاد اجرایی فرمان امام تا بنیاد مستضعفان و کمیته امداد خمینی و آستانهای مقدس و اموال رهبری را به اختیار گرفته و به هر کس که بخواهد بذل و بخشش میکند. در برابر، از هزاران مفتخوار و رانتخوار خود، چیزی جز اطاعت مطلق و انجام جنایت و خیانت و تصدی سرکوب، به سود خودش، نمیخواهد.
با حذف برخی از فرماندهان دوران جنگ که با او رابطه خوبی نداشتند مابقی سرداران جنایتکار و دزد را گرد آورد و با تشکیل سپاه ولی امر 12 هزار نفری، خود و خاندان و وابستگان را تحت حفاظت قرار داده و با برکناری تدریجی یاران خمینی، بیتی متشکل از حدود 6 هزار نفر مفتخوار، رانتخوار و دزد را پدید آورده و با نصب افرادی در قوه قضاییه، این قوه را به وسیله سرکوبهای کینه جویانه خود بدل کرده است.
او از حصر آیهالله منتظری تا آذری قمی گرفته تا قتل سید احمد خمینی و بمب گذاری در حرم امام رضا و زندانی کردن عبدالله نوری تا حصر میر حسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد تا تحت فشار قرار دادن سید محمد خاتمی و سید محمد موسوی خوئینیها و سید حسن خمینی و سید محمد موسوی بجنوردی و در نهایت قتل دوست 60 ساله خود هاشمی رفسنجانی، به نظر خودش، توانسته است، قدر قدرت بگردد. آیا میدانست قدرت بلاخره روزی کار را به جایی میرساند که هم اکنون رساندهاست؟: از مردم چیزی به جز کینه و نفرت به خود و خاندان و وابستگانش، بروز ندارد. تقریبا همه منتظر زمانی هستند که بتوانند انتقام خود را از او و نزدیکانش (روحانی و نظامی )، بگیرند .
خامنهای سازمان ترور دارد و دادگاه انقلاب که ماشین اعدام است. از کودتای خرداد 60 بدینسو، در تمامی کشتار مردم شهرهای به جنبش روی آورده، شرکت داشتهاست. سرکوب جنبشهای سالهای 78 تا 88 و 96 و 98 به دستور او انجام گرفتهاند. او نماد خشونتی است که ترجمان النصر بالرعب و کینه کور است. بدیهی است که بیزاری از خشونت و ترور، نمیتواند بیزاری از او تلقی نشود.
مرجع تقلید قلابی که باید خود را در برابر مردم مسئول بداند و همپای انها زندگی کند، با غصب دهها کاخ، ویلا و باغ و خانه و نیز هواپیمای اختصاصی و کاروانها و اتوموبیلهای ضد گلوله، تازه تعریف جدیدی از مستضعف مدعی جعل کرده و به استناد آن، خود و امثال حداد عادل و قالیباف و ولایتی و محمد یزدی و … را مستضعف میخواند.
بر خلاف این رهبری همه چیز دار و همه چیز خوار که حتی به مؤسسه خیریه امام علی هم رحم نمیکند، وضعیت زندگانی سیستانی، زندگی در خانهای محقر است. او پاپ را در همان خانه پذیرفت. انصافنیوز طی گزارشی در این باره نوشت که مرجع شیعیان برای مدت ۴۶ سال است که در خانهای ۷۰ متری اجارهای در شهر نجف ساکن است
پاپ فرانسیس رهبر مسیحیان جهان به عراق رفت و با دیدار با مرجع شیعیان، آتش بخل خامنهای را تیز کرد. ستایشهای پاپ از سیستانی، حکیم، مرد خدا، متواضع، جانبدار حقوق انسان، مخالف خشونت و ترور، مردی که دیدار با او فراموش ناشدنی است…) و عنوانهای روزنامههای طراز اول دنیا (لوموند به این ملاقات، نه تاریخی که مهمترین ملاقات تاریخ عنوان داد ) شدت آتش را هرچه بیشتر کرد. گفتهها و نوشتهها، آلت فعلهای او، گویای شدت این آتش است:
علم الهدا، امام جمعه مشهد (در 22 اسفند 1399)، گفتهاست:
«اخیرا جریانهای استکباری به یک شیطنت جدیدی دست زدهاند، مذهب شیعه امروز پیشتاز مقابله با جریانها و جنایات استکباری است بنابراین میخواهند شیعه را دوقطبی کنند و یک شیعه سکولار که کاری به مسائل اجتماعی ندارد و در فکر سیاست و مدیریت نباشد و یک شیعه سیاسی و انقلابی تقسیم کنند.
در ملاقاتی که اخیراً پاپ فرانسیس با حضرت آیهالله سیستانی مرجع عالیقدر شیعه داشت، رسانههای استکباری دو قطبی شیعه را دنبال کردند؛ حتی خواستند بگویند حوزههای علمیه شیعه نیز دوقطبی هستند و بگویند حوزه علمیه نجف یک حوزه سکولار است و کاری به سیاست ندارد و حوزه علمیه قم انقلابی و سیاسی است. متأسفانه قدم را فراتر گذاشتند و خواستند مرجعیت شیعه را هم دوقطبی کنند، یعنی خواستند بگویند یک مرجع سکولار یعنی آیهالله سیستانی و یک مرجع انقلابی سیاسی یعنی مقام معظم رهبری در جهان شیعه وجود دارد و خواستند با این کار شیعه را دوقطبی کنند.
وی با طرح این سئوال که چرا پاپ فرانسیس به عراق آمد، تصریح کرده است: پاپ یک ماموریت امریکایی داشت آمد اینجا چون میدانست منشاء و مبداء مقابله با آمریکا مرجعیت شیعه است بنابراین خواست آیهالله سیستانی را با عنوان پیام صلح و امنیت وادار کند که مردم و جوانان و حشد شعبی و جریانهای انقلابی عراق به جنگ و مقابله با آمریکا نروند.
آمریکاییها هر وقت در برخورد با ما کم آوردند متوسل به پاپ شدند، آن روزی که گروگانهای آمریکایی را جوانان ما گرفتند، پاپ نماینده خدمت امام راحل(ره) فرستاد و امام فرمودند از قول من از پاپ بپرسید اگر مسیح امروز بود از امریکا حمایت میکرد یا ما؟
سزاوار بود به پاپ میگفتند شما که داعیه صلح و امنیت دارید و با جنگ مخالف هستید در عراق کدام جریان جنگ راه انداخت؟ مسیحیان عراق در استان نینوا را چه کسی قتل عام و کلیساهایشان را خراب کرد؟ جز عوامل مزدور نابکاری که از طرف آمریکا و عوامل آمریکا در منطقه کسی این جنگ نیابتی را راه انداخت؟»
بدینسان، علم الهدا که یارای رویارویی مستقیم با سیستانی را ندارد، مدعی میشود که پاپ را امریکاییها به عراق فرستاده است تا سیستانی را وادار کند حشدالشعبی و … را نفی کند. به خامنهای عنوان مرجع میدهد و با سیستانی برابر مینشاند. در واقع، خود حقیر بینی خامنهای را با برابر نشاندن او با سیستانی، بروز میدهد. و سیستانی را سرنوش میکند که باید به پاپ میگفت: شما که داعیه صلح و امنیت دارید …! دروغی نیز میسازد که وقتی اعضای سفارت امریکا را به گروگان گرفتند، پاپ نماینده نزد خمنی فرستاد. این بهنگام کماندو فرستان امریکا برای رهاکردن و بردن گروگانها و کشته شدن چند تن از کماندوها در اثر تصادم هوایپما و هلی کوپتر در فرودگاه طبس و قصد گروگانگیری کشتهها، نماینده فرستاد که یادآور شود برای دین آبرویی نمیماند اگر کشتهها نیز به گروگان گرفته شوند. خمینی در حضور نماینده پاپ، خطاب به پاپ، خطابه خواند: آقای پاپ … و زیر فشار بنیصدر خمینی ناگزیر شد با مأمورانش بگوید جنازه را تحویل نماینده پاپ بدهند.
علی اکبر رشاد، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
با انتقاد از سفر پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان، به عراق، او را از «اسقفهای تندرو علیه مسلمانان» خواند که پیش از این «جریان گفتوگوهای دینی» را مختل کرده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، رشاد روز یکشنبه، ۱۷ اسفند در یک جلسه درس در قم، درباره اهداف سفر پاپ به عراق نیز ابراز تردید و ابهام کرد و وضعیت عراق را حاصل «ظلم مدعیان مسیحیت» خواند و به پاپ پیشنهاد کرد که به یمن برود و نتیجه «سلاحهای کشتار مسیحیان» را ببیند.
او همچنین از سکوت پاپ درباره کشته شدن قاسم سلیمانی انتقاد کرد و گفت چرا رهبر کاتولیکهای جهان در سفر به عراق به حضور نیروهای آمریکایی در این کشور اعتراض نکرده است.
در باره او نوشتهاند: علیاکبر رَشادی (زادهٔ ۱۳۳۵ خورشیدی/ ۱۳۷۵ قمری)، معروف به علیاکبر رشاد، محقق اسلامی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، بنیانگذار و رئیس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مؤسس و رئیس حوزهٔ علمیهٔ امام رضا و رئیس شورای حوزههای علمیهٔ استان تهران است.
رشاد مؤسس و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهٔ اسلامی است که از بزرگترین مراکز تحقیقاتی دینی و علمی غیردولتی ایران قلمداد میشود. این پژوهشگاه دارای پنج پژوهشکده و پنج مؤسسهٔ وابسته میباشد و مجموعاً مشتمل بر بیست گروه علمی در زمینههای فلسفه و… تحقیق و تالیف می کنند.
در بیست سال اخیر، در پژوهشگاه، چهار دانشنامه تحت نظر استاد رشاد با عنوانهای:
۱. دانشنامهٔ امام علی (در سیزده جلد)
۲. دانشنامهٔ قرآنشناسی (بیست و پنج جلد، که شش جلد آن پایان پذیرفته)
۳. دانشنامهٔ سیرهٔ نبوی (پانزده جلد) که پس از حدود ۱۲ سال هیچ جلدی منتشر نشده
۴. دانشنامهٔ فرهنگ فاطمی (در شش جلد). تدوین شده یا در حال تدوین است.
علی اکبر رشاد اکنون عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی، رئیس شورای حوزههای علمیه استان تهران است و عضو شورای عالی الگوی اسلامی ـ ایرانیِ پیشرفت است؛ همچنین مؤسس انجمن جهانی فلسفهٔ اسلامی و عضو مؤسس انجمن علمی اصول فقه حوزه است.
سکوت مراجع قم:
با این که دیدار پاپ با سیستانی باید برای همه مراجع تقلید و علمای شیعه با اهمیت باشد و رفتن رهبر کاتولیکهای جهان به خانه یک مرجع تقلید شیعه موجب مسرت و افتخارشان باشد، مراجع قم اجازه اظهار نظر نیافته و محکوم به سکوت شدهاند. مراجع دولتی طبق دستور اظهار نظر میکنند. غیر دولتیها را هم مجبور به سکوت کردهاند.
وسائل ارتباط جمعی، بخصوص ارگانهای اطلاعاتی سپاه:
این وسائل، در بیاهمیت جلوه دادن دیدار پاپ با سیستانی کوشیدند. بعضی سکوت کردند و برخی تبلیغ کردند (ایرنا) که هدف این است که مرجع دینی را مروج لائیسیته بگردانند! ارگانهای سپاه (تنسیم و خبرگزاری فارس و روزنامه جوان و…) سفر پاپ به عراق را سفری در راستای هدفهای امریکا خواندند. خبرگزاری فارس، از قول حجهالاسلام سید ابوالحسن نواب (در نشست خبری که در دانشگاه ادیان و مذاهب برگزار شد)، گزارش کردهاست: این دیدار نتیجه گفت و گوی 40 ساله ایران با واتیکان است و پیش از دیدار با مرجع شیعیان با شیخ الازهر دیدار کرده بود!
انقلاب اسلامی: هرگاه این دیدار شفاف انجام میگرفت و بر بحث آزاد و جریان آزاد اندیشهها و دانشها و اطلاعها، تصریح و تأکید میشد، اگر به مخالفت با خشونت بسنده نمیشد و قواعد خشونتزدایی خاطر نشان میشدند، اگر بر این واقعیت تأکید میشد که استبداد فراگیر کلیسا در دوران قرون وسطی و ولایت مطلقه فقیه و نیز حاصل تجربه دولتهای مدعی در خدمت مرام، جا برای تردید نمیگذارند که دولت دینی ناممکن است و دین دولتی وسیله توجیه قدرت و میان تهی میشود، این دیدار دستآوردهای بسیار مهمتر از دستآوردهای کنونی مییافت.