اعلام شد که وزیران خارجه دولت چین و جمهوری اسلامی، قرار داد یا توافق نامه ی بیست و پنج ساله میان دو کشور امضا کرده اند.
در اینجا قصد بررسی جزئیات این قرار که پنهان مانده است، نیست.
تنها به مواردی پیرامون این قرارداد یا توافق نامه، پرداخته می شود.
طبیعی است که این گونه توافق نامه ها یا قرار داد ها، اصولاً هنگامی معتبر اند که میان دو دولتی بسته شوند که بر اساس قانونی، نمایندۀ مردم کشور های خود باشند.
در مورد چین که یک طرف توافق نامه هست، حرفی نداریم، ولی آنچه که مسلم است، «نظام استبداد مذهبی جمهوری اسلامی، فاقد پایگاه مردمی و حقانیت قانونی است و نظام آینده را مردم ایران با رأی و ارادۀ خود، انتخاب خواهند کرد». (به نقل از قطع نامه گردهمایی جبهه ملی در ۲۵ خرداد ماه سال ۱۳۶۰، میدان فردوسی تهران.)
بنابر این، امضایِ هرگونه توافق نامه و یا قرار داد توسط سردمداران آن، مورد قبول ملت ایران نبوده و نخواهد بود.
همچنان که کشوری بنام تایوان، توسط ژنرالیسم چایکانچک رئیس جمهور پیش از انقلاب چین، با وجود گذشت بیش از هفتاد سال، هنوز مورد قبول دولت چین نیست!
افزون بر آن اینگونه توافق نامه ها یا قرار داد ها، نباید با مفاد قانون اساسی کشور های امضا کننده مغایرت داشته باشند. همچنین باید به تصویب مجالس قانونگذاری آنها برسند.
مجلس اسلامی، چون منتخب مردم ایران نمی باشد، از این رو مصوبات آن، حتا همین توافق نامه، جنبۀ قانونی ندارد و قابل قبول ملت ایران نیست.
از این رو ملت ایران حق دارد در فردای پایان عمر جمهوری اسلامی، آنرا باطل اعلام کند و امر را به آگاهی مراجع صاحب صلاحیت بین المللی، برساند.
ملت ایران به هیچ وجه باکی از امضای چنین توافق نامۀ بی ارزشی ندارد، زیرا کسانی آنرا امضا کرده اند که صلاحیت این کار را نداشته اند.
در دوران ریاست جمهوری ژنرالیسم چایکانچک، قرار دادی میان چین و ژاپن استعمار گر بسته شد که مورد قبول مائو تسه تونگ، رهبر استقلال طلبان چین نبود. به همین جهت باطل اعلام شد. اکنون این حادثه تاریخی به شکل دیگری تکرار می شود.
به همانگونه که مائو از آن قرارداد استعماری، به درستی انتقاد کرده بود و مردم، حتا طرفداران چایکانچک را بر ضد او بسیج کرد، این ملت ایران است که در رویارویی با چنین توافق استعماری، آنرا باطل اعلام خواهد کرد.
فراموش نکنیم که بخشی از طرفداران جمهوری اسلامی در این مورد، با مردم؛ هم رأی و هم داستان شده اند.
دریغ است که دو ملت بزرگ ایران و چین با آن پیشینۀ تاریخی چندین هزار ساله و مناسبات دوستانه و افتخار آمیز، بخاطر بازی های سیاسیِ یک نظام در حال فرو پاشی، رو در روی یکدیگر قرار گیرند.
بدا به حال دولتمردان کنونی چین که با وجود چند ده مبارزه برای کسب استقلال، به عنوان دولتی استعمارگر در دورانی از تاریخ شناخته شوند؛ که عمر استعمار کهن و دولت های استعمارگر دیر زمانی است به تاریخ پیوسته، و عصر ملت ها آغاز شده است.
هوشنگ کردستانی،
پاریس،
١١ فروردین ماه سال ۱۴۰۰، برابر با ٣١ ماه مارس سال ٢٠٢١