back to top
خانهدیدگاه هاامیر بیگلری: همبستگی دموکراسی‌‌خواهان، ضرورتی تاریخی

امیر بیگلری: همبستگی دموکراسی‌‌خواهان، ضرورتی تاریخی

 

جمهوری اسلامیِ حاکم بر ایران، امروز در حالی وارد چهل و سومین سال تأسیس خود می‌گردد که ناکارآمدی و تبهکاری در همهٔ‌‌ عرصه‌ها را بیش از پیش نمایان کرده است. در امتداد نقض‌های گستردهٔ حقوق انسانی و شهروندی ایرانیان و ورشکستگی در ادارهٔ امور گوناگون اعم از اقتصاد، فرهنگ، محیط‌‌ ‌زیست و غیره، در تازه‌ترین شاهکار خود، طی توافقنامه‌ای خفت‌بار با حکومت چین، استقلال کشور را به‌طور جدی مخدوش کرده و علناً چوب حراج بر حقوق ملی ما زده است. هر دم از این باغ بری می‌رسد!

اما از دیگر سو، آن‌چه در طول ماه‌های اخیر در میان مردم و در میان شخصیت‌های سیاسی-اجتماعی روی داده، بسی نویدبخش است. هیچگاه فریاد «نه به جمهوری اسلامی» تا این حد طنین‌افکن نشده بود. طنین این فریاد حاصل افزایش جدی سه مؤلفهٔ کمیت (تعداد افراد مخالف)، شدت (میزان مخالفت علنی هر فرد) و اتحاد (همسویی معترضان) است. با توجه به شرایط فاجعه‌بار ادارهٔ کشور، قابل انتظار است که طی ماه‌های آینده این سه مؤلفه همچنان روند افزایشی داشته باشند.

معرکهٔ انتخاباتیِ پیش‌رو فرصت کنشی بسیار مؤثر را فراهم آورده است. این یک بزنگاه جدی است که با عدم شرکت در آن، «نه» به جمهوری اسلامی را می‌توانیم به عینیت برسانیم و‌ راه را برای گام‌های بعدی بگشاییم. نظام با ترفند‌های مختلف تلاش خواهد کرد تا مردم را به پای صندوق‌های «تجدید بیعت» بکشاند، اما به نظر می‌رسد که این ترفندها دیگر نخ‌نما شده‌اند: وجدان عمومی جامعه به نیکی دریافته که انتخاب بین «بد» و «بدتر» نه تنها وضعیت را بهبود نمی‌بخشد، بلکه به تقویت «بدترین» – که همانا استبداد و عمود خیمهٔ آن یعنی دستگاه فساد‌پرور ولایت‌فقیه است – می‌انجامد. به عبارت دیگر، با تحریم گستردهٔ این معرکهٔ انتخاباتی، ملت آشکارتر از همیشه بر اصلاح ناپذیر بودن این نظام صحه خواهد گذاشت.

 

اما برای گذار از یک استبداد تمامیت‌خواه به یک‌ دموکراسی پایدارِ غیر ‌ایدئولوژیک، گرچه اظهار این «نه» لازم است، اما کافی نیست. به ویژه ضروری است که نحوهٔ به زانو در آوردن این استبداد و پیمودن دورهٔ گذار به دقیق‌ترین و شفاف‌ترین شکل ممکن تبیین گردد، چرا که بدون وجود این نقشهٔ راه، نه تنها نوعی سرگردانی و اتلاف انرژی در بین معترضان به وجود می‌آید، بلکه مهم‌تر از آن، امکان خلأ قدرت در پی فروپاشی نظام حاکم به شدت افزایش می‌یابد، خلأی که می‌تواند خطرات گوناگونی را به همراه داشته باشد: از جنگ داخلی تا تجزیه، از هرج و مرج تا عدم امنیت، از اختلال در امور جاری تا بازسازی استبدادی دیگر. ‌‌از قضا، نگرانی از پدیدار شدن این خلأ و ترس از پیامدهای آن یکی‌ از جدی‌ترین عوامل بازدارندهٔ کنش‌های اجتماعی است. این‌جا است که نقش کسانی که به عنوان فعال سیاسی عمل می‌کنند، حائز اهمیت بسیاری می‌شود. برای اجرای یک تحول دموکراتیک، ضروری است که این نیروها، دست اندر دست با جامعهٔ ‌مدنی، به آحاد ملت اطمینان دهند که خلأ قدرت به وجود نخواهد آمد و دورهٔ گذار به دموکراسی به‌گونه‌ای طی خواهد شد که هیچ‌کدام از خطرات برشمرده در بالا ایران و ایرانی را تهدید نخواهد کرد و سامانه‌ای دموکراتیک و باثبات در انتظار همگان است.

 

برای ایجاد این اطمینان و عبور موفقیت‌آمیز از این گردنهٔ تاریخی، اتحاد عملِ نیروهای سیاسی-اجتماعیِ دموکراسی‌خواه اجتناب‌ناپذیر است. علیرغم تلاش‌های قابل‌توجهی که در طول سال‌ها و ماه‌های اخیر در این راستا صورت گرفته، هنوز راه زیادی باقی است. نکتهٔ اساسی این است که با توجه به تکثر فراوان در ایران امروز و تنوع مطالبات در حوزه‌های مختلفِ ادارهٔ جامعه، این اتحاد تنها می‌تواند روی حداقل‌ها صورت بگیرد، حداقل‌هایی که بنیان‌های دموکراسیِ فردا هستند و‌ مهم‌ترین آن‌ها، طبعاً در کنار حفظ تمامیت ارضی، عبارت‌اند از استقلال و آزادی. به شکل ملموس‌تر یعنی توافق بر روی اتکا به قدرت بی‌بدیلِ مردم و جنبش همگانیِ خشونت پرهیز برای تسلیم کردن رژیم؛ توافق بر رعایت دقیق حقوق انسانی و شهروندی کلیهٔ افراد جامعه، با حساسیت ویژه بر حقوق آنان که در اقلیت قرار خواهند گرفت؛ توافق بر گردن‌نهادن به رأی و نظر مردم، از انتخاب نوع نظام گرفته تا انتخابات مجلس مؤسسان برای تدوین قانون‌اساسی و در پی آن انتخابات متعددی که پس از شکل‌گیری نظام دموکراتیک برگزار خواهد شد.

 

البته در کنار این اصول کلی، مسائل دیگری همچون اتخاذ استراتژی‌هایی برای کاهش حداکثریِ قدرتِ سرکوب رژیم، شیوهٔ برخورد با خاطیان/جانیان نظام کنونی از لحظهٔ بر هم خوردن توازن قوا به سود نیروهای دموکرات، و طبیعتاً پیش‌بینی سازوکار‌هایی برای رتق و وتق امور روزمرهٔ مردم به ویژه در حوزه معیشتی باقی می‌مانند که باید پیش از روز موعود برای آن‌ها برنامه‌ریزی کرد، اما افراد و گروه‌هایی که بتوانند بر سر اصولی که از آن‌ها سخن رفت توافق کنند، قادر خواهند بود روی مسائلی از این قبیل نیز به اجماع برسند.

اکنون زمان انتخاب بین‌ «آری» یا «نه» به دموکراسی است و نه تأکید بر دوگانه‌ها یا چندگانه‌های اختلاف افکن. گذار ایران به دموکراسی تنها با اتحاد وعدم برتری‌جویی نیروها بر یکدیگر قابل دستیابی است. باید بپذیریم که «این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی‌شود».

 

چنانچه این نقشهٔ راه به‌طور واضح ترسیم گردد و دموکراسی‌خواهان بر سر آن هم‌پیمان شوند، بستر لازم برای گسترش هر چه سریع‌ترِ هسته‌های مبارزه در محله‌ها و دانشگاه‌ها و اصناف گوناگون فراهم می‌گردد و شهروندان با خلق تاکتیک‌های مؤثرِ منطبق با شرایط روز، از کنش‌های سادهٔ نمادین گرفته تا انواع و اقسام نافرمانی‌های مدنی، این رژیم را به بایگانی تاریخ خواهند سپرد.

چشم اسفندیارِ این استبداد، همبستگی دموکراسی‌‌خواهان است. در سال پیش رو، با اتحاد می‌توانیم شرّ جمهوری اسلامی را برای همیشه از سر مام میهن کم کنیم و‌ سامانه‌ای حقوقمند، کارآمد و در خور ملتی بزرگ را جایگزین آن نماییم. چنین بادا!

 

امیر بیگلری، ۱۲ فروردین

amir.biglari1@gmail.com

 


اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید