قرار بر اختصاص وضعیت سنجی سیصد و پنجاه و دوم به ادامه وضعیت سنجی سیصد و پنجاه و یکم بود. اما خبرگزاری فارس (22 فروردین 1400)، یکی از ارگانهای سپاه، حزب سیاسی مسلح، مصاحبهای را انتشار داده است با قصد توجیه «قرارداد مادر» خائنانه با چین. پاسخ دهنده به پرسشها، آگاه یا نا آگاه، بازگفته است که قرارداد بر وفق محورهایی تنظیم شده است که انقلاب اسلامی در هجرت چند نوبت آنها را به اطلاع مردم ایران رسانده است. اینک، یکبار دیگر، آن دوازده محور را باز میآوریم و متن مصاحبه را با آنها مقایسه میکنیم:
❋ محورهای دوازده گانه و قرارداد با چین و گرفتار کردن کشور به ده جنگ به خاطر شبکه راهها که چین بدان نیاز دارد:
الف. محورهای دوازده گانه:
۱. محل اجرای موافقت نامه یا قرارداد، همواره کشوری است که در موضع زیرسلطه است. به استثنای اقامتگاه های شرکت ها و بانک های سرمایه گذار که در کشور در موضع مسلط، خواهند بود؛
۲. موضوعِ اصلی قرارداد، نیروهای محرکهای هستند که کشورِ در موضعِ مسلط، به آن نیاز دارد. برای مثال، نفت و گاز و مواد کانی و گیاهی، و مدار بستۀ صدورِ این مواد به کشور مسلط، و وارد کردن کالا و خدمات از آن کشور. بنابراین،
۳. ایجاد و گسترش بازار برای کالاها و خدمات کشورِ دارای موضعِ مسلط. یادآور می شود که در دورۀ پهلوی، ایران مرکز پخش کالاهای غرب میشد. کشورهایی که ارز کافی نداشتند، به واسطۀ ایران، کالاهای صنعتی را از راه ایران وارد میکردند و ایران آن کالاها را با ارز حاصل از فروش نفت میخرید. بدینخاطر بود که مونتاژها پر شمار میشدند. کشورهای خریدار از ایران، بابت بهایِ کالاها، فرآورده های اغلب کشاورزی به ایران می فروختند؛
۴. شبکۀ بانکی که کارش تنظیم رابطۀ صدور نیروهای محرکه و ورود کالاها و خدمات، و جذب سرمایه و صدور آن به مرکز، یعنی کشورِ در موضعِ مسلط است؛
۵. شبکۀ راه های زمینی و دریایی و هوایی، و اینک شبکۀ اطلاعاتی؛
۶. شبکۀ شهرها و بیشتر بندرها: کشورِ در موضعِ مسلط، میباید شبکۀ جهانیِ بندرها و شهرها را ایجاد کند. امپراطوری انگلستان این شبکه را داشت، و امریکا نیز این شبکه را دارد. چین نیز در حال ایجاد آن است؛
۷. مناطقی از کشورِ در موضعِ زیرسلطه که در آنها، سرمایه های کشورِ در موضع مسلط، فعال می شوند، و در سطحِ ایران و کشورهای همجوارِ ایران، نقش پیدا می کنند.
۸. «نیروی انسانی»، شاملِ حضورِ متخصصانِ کشورِ در موضعِ مسلط، در کشورِ در موضعِ زیرسلطه، و نیز استخدام اتباع کشورِ در موضعِ زیرسلطه و آموزشِ آنها، می شود. در نتیجه،
۹. وابستگی های مالی و علمی و فنی و نظامی و حتی غذایی کشورِ در موضع زیرسلطه، به کشورِ در موضع مسلط؛
۱۰. شبکه بندی سیاسی و نظامی: بلوک سازی های سیاسی و نظامی که حضورِ کارشناسانِ نظامی کشورِ در موضع مسلط را در کشورِ در موضعِ زیرسلطه، ناگزیر می کند؛
۱۱. شبکه های اطلاعاتی و جاسوسی «مشترک». و
۱۲. قرار گرفتنِ کشورِ در موضعِ زیرسلطه، در ساختارِ جهانیِ کشورِ در موضعِ مسلط.
ب. مقایسه متن با محورهای دوازدهگانه:
۱. محور اول: محل اجرای موافقت نامه یا قرارداد، همواره کشوری است که در موضع زیرسلطه است. به استثنای اقامتگاه های شرکتها و بانکهای سرمایه گذار که در کشور در موضع مسلط، خواهند بود
مقدمه خبرگزاری و نیز پاسخ اول رضوی پور، «پژوهشگر اقتصاد ایران» از آغاز تاپایان، بر محور اول است. یعنی محل اجرای قراردادهایی که بر طبق این قرارداد مادر بسته میشوند ایران است. سپس، به شبکه راهها میپردازد که منطبق است با محور پنجم که ایناست:
۵. شبکۀ راه های زمینی و دریایی و هوایی و اینک شبکۀ اطلاعاتی که قدرت مسلط قصد ایجادشان را دارد:
● خبرگزاری مینویسد: «اتصال زمینی دریای عمان به مدیترانه؛ نیاز راهبردی ایران و چین/ تلاش کانونهای رسانهای برای بر هم زدن بازی… خبرگزاری فارس در همین راستا گفتگویی با سیدحسین رضوی پور، پژوهشگر اقتصاد ایران ترتیب داده است تا ابعاد اقتصادی واقعی این توافق را مورد بررسی قراردهد.
فارس: آقای دکتر از نظر شما فضای رسانهای شکلگرفته برعلیه توافق میان ایران و چین تا چه حد مبتنی بر واقعیات است؟
رضوی پور: آنچه در جریان رسانهای روزهای گذشته پیرامون پیمان راهبردی چین و ایران نوشته و گفته میشود تنها بخشی از کوه یخی است از ناگفتههای زیستبوم سیاسی و اقتصادی دو کشور که از آب بیرون مانده است. عموم افرادی که از فرصتها و تهدیدهای این برنامه مشترک سخن میگویند نیز تنها بخشی از مسائل کشور را در این موضوع میدانند و بر اساس همان دانستهها موضع میگیرند. لذا موضعگیری بسیاری از افراد در این رابطه بیشتر متاثر از سوگیریهای سیاسی و احساسی است تا تحلیلهای اقتصادی. اما برای کشف واقعیت موضوع باید علاوه بر درک شرایط اقتصاد ایران، موضع چین را نیز در این رابطه دانست. آنچه روشن است این است که این توافق، بخشی ناگسستنی از برنامه «یک پهنه یک راه» چین است. برنامهای که نقطه عطفی میان چینِ گذشته و چینِ آینده خواهد بود.
●فارس: اما این برنامه «یک پهنه یک راه» چیست و چرا تا این میزان برای چین اهمیت دارد؟
● رضوی پور: چین در دوران پس از جنگ سرد توانسته است با حفظ رویکرد اقتصادی خود و اولویت دادن اقتصاد به سیاست، پایگاه و جایگاه خود را در جهان نوین به شکل روزافزونی توسعه دهد. به گونهای که امروزه تحلیلگران آمریکایی بیشترین نگرانی را از افول آمریکا در قبال چین دارند و چین را بزرگترین قدرت اقتصادی سال های آینده جهان، و بزرگترین تهدید برای آینده آمریکا میدانند. ترامپ کوشید با جنگهای اقتصادی متعدد و چند بُعدی، از سرعت توفّق و برتریجویی اقتصادی چین بکاهد. اما تدابیر اقتصاد مقاومتی چین تاکنون موثر بوده و به این غول اقتصادی این امکان را داده است که همچنان برتری رشد اقتصادی خود در برابر سایر اقتصادهای رقیب را حفظ کند.
اکنون چین تا مرزی از نبرد اقتصادی پیش رفته و تا لبهای از برخورد تمدنی با غرب نزدیک شده است که احتمال تشدید این برخورد تا هر سطحی دور از ذهن نیست. اخیراً بایدن در مصاحبهای تصریح نموده است که قصد برخورد و مواجهه سخت با چین را ندارد، ولی به سختی با چین رقابت خواهد کرد. فارغ از این ادعا، مطرح شدن برخورد به عنوان یک گزینه نشان میدهد که اگر امریکا توان رقابت خود را از دست دهد بعید نیست از سایر گزینهها نیز بخواهد در آینده استفاده نماید. تنشهای روزافزون اقتصادی و سیاسی میان آمریکا و چین بازتابی از وحشت روزافزون طرفین از قریب الوقوع بودن این برخورد تمدنی و رسیدن تنشها به نقطهی بدون بازگشت است.
انقلاب اسلامی: پرسش بعدی خبرگزاری فارس در باره احتمال ورود امریکا به جنگ است . از آن در میگذریم تا برسیم به مسئله راه:
●فارس: احتمال وقوع این برخورد تمدنی محدود چه ارتباطی با ایران دارد و در صورت وقوع ایران چه نفع یا زیانی از این تنش خواهد دید؟
●رضوی پور: چینی ها مدت هاست به دنبال تدابیری بازدارنده هستند که دسترسی آنها به مدیترانه را از طریقی غیر از کانال سوئز فراهم آورد. اگرچه حمل و نقل دریایی ارزانتر و سادهتر است؛ اما وجود و حفظ راهی زمینی برای رسیدن به مدیترانه، یک عامل بازدارنده قوی برای جلوگیری از استفاده غرب از این پاشنه آشیل است. اگرچه چینیها همواره دسترسی به آسیای میانه را هدف برنامه یک پهنه یک راه قید میکنند؛ اما هدف اصلی آنها، دور زدن هند چه از شمال و چه از جنوب، و دسترسی به مدیترانه از طریقی غیر از کانال سوئز است. این مساله درست در جایی اتفاق افتاده است که ایران نقشی اساسی ایفا میکند. ما تنها کشوری هستیم که در عین دسترسی به اقیانوس هند از طریق دریای عمان، امکان دسترسی به مدیترانه را نیز داریم. نه عراق توانایی دسترسی مستقیم به بیرون از تنگه هرمز را دارد و نه مسیر روسیه به ترکیه برای رساندن بار چین به مدیترانه صرفه اقتصادی دارد.
●فارس: یعنی این توافق صرفاً در راستای حفظ منافع چین است و یا منافع ایران هم در این توافقنامه به دست میآید؟
●رضوی پور: راهبرد چین و ایران یک وجه مشترک دارد: اتصال ایران عراق سوریه! ایران از طریق تقویت این ارتباط، خواهان خروج آمریکا از منطقه و تضعیف موضع اسراییل است و چین خواهان دسترسی آسان در زمان ضروری و لازم، به آبهای مدیترانه است. این تصمیم مشترک سالها است که اتخاذ شده و حضور تثبیت شده ایران در بندر طرطوس سوریه و کنترل گذرگاه مرزی البوکمال در استان دیرالزور سوریه و گذرگاه القائم در استان الانبار عراق طی سال های اخیر با مجاهدت های سردار سلیمانی و یارانش استحکام یافته است. اکنون با این مجاهدت ها ایران دارای متاع بی بدیل و گرانبهایی است که یک مشتری راهبردی خاص دارد. مشتری خاصی که میتواند از طریق یک پیمان راهبردی ویژه، اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران را که بهای سنگینی برای رسیدن به وضع موجود متحمل شده است متحول سازد.
انقلاب اسلامی: بدینقرار، سالها است، یعنی سالهایی پیش از آنکه سخن از «تفاهم نامه ایران و چین» به میان آید، قرار دو رژیم چین و ایران بر این بوده است که راه زمینی از دریای عمان تا مدیترانه بخاطر برآوردن نیاز چین به شبکه راههای بینالمللی را برآورد. مأموریت سلیمانی این بودهاست که این راه را ایجاد کند. به سخن دیگر سخن خامنهای که در عراق و سوریه نجنگیم باید در کرمانشاه و همدان بجنگیم، دروغ رسوایی بیش نبوده است. ایجاد «کمربند سبز» و …، در واقع یعنی ایجاد راه زمینی برای چین از دریای عمان تا مدیترانه. رژیمی خائنتر از رژیم ولایت مطلقه فقیه قابل تصور است؟ هم اکنون کشور گرفتار 10 جنگ است. همه برای اینکه ایران بکام غول چینی برود و یکی از مراکز اتصالات آن در سطح منطقه و با اروپا بگردد؟
توجیه رضوی پور نیز بس ساده لوحانه است. چرا که هرگاه غرب با چین سر جنگ اقتصادی داشته باشد، چه نیاز به بستن تنگه هرمز؟ بازرگانی با چین را قطع میکند. افزون بر اینکه راه زمینی ادعایی نیز بس ناامن و آسیبپذیرتر از راه دریایی است. اینتوجیه ساخته شده است برای فریفتن ذهنهای ساده.
باز پرسش و پاسخی است در این باره که چرا قرارداد با چین زودتر امضاء نشد و رضوی پور توجیهات میتراشد که ایران با چین خوب تا نکرد و… که بکار مقایسه متن با محورها نمیآید.
● فارس: توافق ایران و چین برای طرف غربی چه اهمیتی دارد و چرا رسانههای امریکایی از این توافق با عنوان شکست راهبرد امریکا یاد میکنند؟
● رضوی پور: با توضیحاتی که گفته شد، روشن است که بازنده بازی مشترک ایران و چین، آمریکا و همپیمانان آن هستند. واکنش سریع و خشن رسانهای و حتی میدانی دارودسته نیویورکیها به توافق تهران-پکن، نشان دهنده اهمیت راهبردی این پیمان برای واشنگتن است. اتاقهای فکر آمریکایی میدانند ظهور قدرت جدید اقتصادی جهان یعنی چین، میتواند با توسعه بسط اقتصادی به بسط سیاسی و اقلیمی و حتی نظامی، ابعاد غیر قابل کنترلی را در تحولات روابط آینده شرق و غرب ایجاد نماید. اکنون در نظر غرب هر اقدامی برای توقف این طرح، لازم و ضروری به نظر میرسد. نگرانی غرب صرفاً به رشد اقتصادی چین و مهارناپذیری آن خلاصه نمیشود. نگرانی غرب از تثبیت ارتباط زمینی ایران، عراق، سوریه و لبنان، موضوع پنهانی نیست.
از زمان جرج بوش پدر و جنگ نخست خلیج فارس، نقشهی امریکایی خاورمیانه جدید با محوریت شکلگیری کشور کردستان و تجزیه ایران و عراق و سوریه و ترکیه، با هدف ممانعت از شکلگیری همین ارتباط زمینی طراحی شده بود. تلاش امریکا در سوریه برای کمک به رسیدن کردها به مدیترانه و ممانعت از شکلگیری ارتباط زمینی در حد فاصل التنف تا البوکمال، همگی برای پیشگیری از ایجاد چنین کوریدوری بوده است. همین چندی پیش با اعلام توافق میان چین و عراق شاهد فعال شدن کانونهای اغتشاش در عراق بودیم، تا جایی که منجر به تغییر دولت در عراق شدند.
نقش عوامل آمریکایی در ایجاد و شعله ور کردن این اغتشاشات پیدا و انکار ناپذیر بود. مشابه همین حوادث را ممکن است در ایران هم شاهد باشیم. بیشک عوامل امنیتی آمریکایی از هر اقدام و تلاشی برای توقف این طرح مشترک دریغ نخواهند کرد. لذا باید پیشبرد این برنامه مشترک، هوشمندانه و با پیوستهای قدرتمند اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشد.
انقلاب اسلامی: محور دوم: موضوعِ اصلی قرارداد، نیروهای محرکهای هستند که کشورِ در موضعِ مسلط، به آن نیاز دارد. برای مثال، نفت و گاز و مواد کانی و گیاهی، و مدار بستۀ صدورِ این مواد به کشور مسلط، و وارد کردن کالا و خدمات از آن کشور.
پرسش و پاسخ خبرگزاری فارس با رضوی پور
●فارس: ایران باید در این برنامه راهبردی دنبال چه منافعی باشد؟ آیا فروش نفت خام و دریافت سرمایهگذاری خارجی نیاز امروز اقتصاد کشور را تأمین و آینده کشور را تضمین میکند؟
● رضوی پور: معامله ایران با چین معامله دشواری است. علیرغم تمام منافع این برنامه راهبردی، هر معاملهای اگر هوشمندانه تنظیم و انجام نشود فاقد نتیجه خواهد بود. این برنامه راهبردی ظرفیتهای خوبی را فراهم میکند اما اگر از این ظرفیتها درست استفاده نشود نتیجه بر ضد منافع ملی رقم خواهد خورد. لذا اکنون باید تصمیم بگیریم که تا بیست و پنج سال آینده در قبال آنچه میدهیم از چین چه خواهیم خواست. معامله ایران با چین باید بر اساس نیاز امروز و فردای کشور باشد و نه فقط ضروریات امروز کشور. ایران میتواند یک بار و فقط یک بار معامله کند. پس باید درست معامله کند.
باید بدانیم چین قرار نیست از کوریدور ایرانی خود استفاده مستمر چندانی بکند و نباید روی آوردههای اقتصادی این کوریدور حساب ویژهای بازکرد. بلکه چین صرفا میخواهد این کوریدور همواره باز و در دسترس بماند حتی اگر هرگز از آن استفاده نشود. باید بدانیم فروش نفت خام اولویت کشور نیست و باید از توانایی چین در دور زدن تحریمها برای عبور از نیاز به خامفروشی استفاده کنیم. باید بدانیم سرمایهگذاری خارجی به تنهایی نمیتواند هیچ اقتصادی را نجات دهد و نجات اقتصاد ملی بیش از کمک خارجی نیازمند اصلاح ساختار درونی و زیستبوم اقتصاد ملی است.
پس ماهیت آنچه ایران می خواهد و می تواند از آن بهرهمند شود متفاوت است از آنچه چین به دنبال آن است. ما باید خواسته های خود را در این معامله جستجو کنیم و از دادن امتیازهای اشتباه بپرهیزیم. ما فقط یک بار می توانیم معامله کنیم؛ پس هم باید قیمت آنچه می دهیم را درست بفهمیم و هم باید تضامین لازم را به دست بیاوریم.
انقلاب اسلامی: پاسخهای زیر رضوی پور منطبق است با محورهای 3و و 6 و 10 و 11 :
محور 3: ایجاد و گسترش بازار برای کالاها و خدمات کشورِ دارای موضعِ مسلط. یادآور می شود که در دورۀ پهلوی، ایران مرکز پخش کالاهای غرب میشد. کشورهایی که ارز کافی نداشتند، به واسطۀ ایران، کالاهای صنعتی را از راه ایران وارد میکردند و ایران آن کالاها را با ارز حاصل از فروش نفت میخرید. بدینخاطر بود که مونتاژها پر شمار میشدند. کشورهای خریدار از ایران، بابت بهایِ کالاها، فرآورده های اغلب کشاورزی به ایران می فروختند.
محور ششم: شبکۀ شهرها و بیشتر بندرها: کشورِ در موضعِ مسلط، میباید شبکۀ جهانیِ بندرها و شهرها را ایجاد کند. امپراطوری انگلستان این شبکه را داشت، و امریکا نیز این شبکه را دارد. چین نیز در حال ایجاد آن است.
محور10: شبکه بندی سیاسی و نظامی: بلوک سازیهای سیاسی و نظامی که حضورِ کارشناسانِ نظامی کشورِ در موضع مسلط را در کشورِ در موضعِ زیرسلطه، ناگزیر میکند
محور 11: شبکه های اطلاعاتی و جاسوسی «مشترک»
● رضوی پور: ایران امروز یک سوی یک بازی بزرگ بین المللی است. مانند جنگ جهانی که اتصال شمال و جنوب ایران نقشی بزرگ در تغییر روند جنگ ایفا کرد، اکنون نیز ایران می تواند آینده جهان را تغییر دهد. اما این به انتخاب ما بستگی دارد که در این میدان کارزار اقتصادی و سیاسی، مملکت را غارت زده بیابیم یا آباد بسازیم.
●فارس: به ایران برگردیم. ایران در این دوره میتواند چه دستاوردهایی داشته باشد؟
●رضوی پور: نفس انعقاد این توافق چند فایده برای ایران دارد. برداشته شدن سایه سنگین تحریمهای یک جانبه امریکا و تحریک رقبای غربی و اروپایی چین برای ورود مجدد به بازار ایران، سرمایهگذاری در توسعه سواحل مکران و تقویت کوریدور عمان به مدیترانه، تقویت قوای نظامی ایران و امکان خرید تسلیحات بازدارنده از چین، ورود سرمایهگذاری خارجی و تقویت تولید داخلی با استفاده از توسعه بازار محصولات مشترک در کشورهای منطقه و تسهیل دسترسی اقتصاد ایران به مدیترانه تنها بخشی از منافع راهبردی ایران از این توافق هستند.
انقلاب اسلامی: این قسمت از توضیحات رضوی پور منطبق است با محور چهارم و تصدیق این محور است. محور چهارم ایناست:
محور چهارم: شبکۀ بانکی که کارش تنظیم رابطۀ صدور نیروهای محرکه و ورود کالاها و خدمات، و جذب سرمایه و صدور آن به مرکز، یعنی کشورِ در موضعِ مسلط است؛
رضوی پور: اما اگرچه این توافق در زمینه سرمایهگذاریهای زیربنایی دربردارنده مفاد خوبی است اما باید تأکید کنم ایران بیش از سرمایهگذاری در سختافزارها، نیازمند نوسازی نرمافزار حکمرانی کشور است (ا.ا: بخوانید تصرف کامل دولت توسط حزب سیاسی مسلح یعنی سپاه). بسیاری از زیرساختهای کشور در حوزه نرم افزارهای حکمرانی دارای اختلالات جدی بوده و نیازمند بازسازی و نوسازی هستند.
پیمان با چین می تواند یک مخدر باشد، یا یک مسکن، اما نه عصای موسی است و نه بلیت شمس العماره. بلکه تنها فرصتی دوباره است که میتواند زمینه ساز عبور کشور از وضعیت کنونی و ورود کشور به دروازههای تغییر باشد. این ایران است که باید تعیین کند از این معامله قرن چه میخواهد. ما کشور منفعلی نیستیم و خود میتوانیم برای آنچه از این معامله میخواهیم تصمیم بگیریم. ایران بدون چین هم میتواند پتروشیمی داشته باشد یا سواحل مکران را توسعه دهد، اما چیزی که ما را از چین متمایز کرده است ضعف ما در نظام پولی، بازاریابی و تجارت جهانی، راهبری زنجیره ارزش در صنعت و راهبرد صنعتی، حکمرانی دادهها، و در یک واژه، نرم افزارهای حکمرانی است. به عنوان یک واقعیت باید بپذیریم که مادامی که نرخ تشکیل سرمایه داخلی در کشور ما اندک باشد، هرگز هیچ مقداری از سرمایه گذاری خارجی، منجر به نجات اقتصاد ایران نخواهد شد.
نجات اقتصاد ایران در گرو توسعه نرم افزارهای حکمرانی است و نه سخت افزارهای آن. چین به عنوان طراح یکی از موفقترین الگوهای نرم افزار حکمرانی در جهان که توانسته است نیمقرن رشد بدون توقف را راهبری کند، درسهای فراوانی برای اقتصاد ما میتواند داشته باشد
انقلاب اسلامی: بدیهی است قراردادهایی که بر طبق محورهای مورد تصدیق رضوی پور بسته میشوند، به ضرورت منطبق با محورهای محورهای زیر نیز باشند:
محور 7: سرمایه گذاری که چین در ایران قرار است بکند، لاجرم در منطقه ای از کشور باید انجام بگیرند که هم سرمایه بازده بالا داشته باشد و هم شبکه جهانی اقتصاد مسلط را تکمیل کند.
محور 8: سرمایهگذاری به «نیروی انسانی» دارای مهارتهای از عالیترین سطح تا پایینترین سطح نیاز دارد که هرگاه در ایران وجود نداشته باشند، باید از چین به ایران بیاورند و مشغول کارشان کنند.
محور نهم: ورود سرمایههای و ایجاد مدار بسته اقتصاد مسلط (چین) و اقتصاد ایران (زیر سلطه به دلیل ایجاد روابطی که ساختار منطبق با محورهای 12 گانه پیدا میکند) بوجود میآورد که سبب میشود ایران نتواند از آن خارج شود. هرگاه به قول رضوی پور غرب هم وارد اقتصاد ایران بگردد و سرمایهگذاری کند و بازار ایجاد کند و… ایران در موقع و موضع زیرسلطه دو جانبه قرار میگیرد و شعار انقلاب «نه شرقی، نه غربی»، میشود «هم شرقی و هم غربی».
محور 11: ایجاد شبکه راهها و شبکه شهرها و شبکه بانکی و همکاریهای نظامی و… نمیتواند مجهز به «شبکه جاسوسی و اطلاعاتی «مشترک» نباشد. و وقتی رابطهها بر طبق این 11 محور برقرار شدند، محور 12 به استواری برقرار میشود.
محور 12: قرارگرفتن ایران در موقعیت و وضعیت زیر سلطه بطور پایدار.
بدینسان، «پژوهشگر» طرف مصاحبه ارگان تبلیغاتی سپاه، تصدیق میکند که «تفاهم نامه» ایران و چین منطبق با محورهای دوازده گانه تنظیم و امضاء شده است. حالا دیگر بر افراد نیروهای مسلح است که وجدان خویش را قاضی کنند و ببیند این وجدان و مردم ایران و تاریخ ایران به آنها میبخشد ایفای نقش تضمین کننده تحت سلطه مضاعف رفتن ایران و این خیانت بیسابقه (چون وابستگی به دو طرف روسی و انگلیسی در دوران قاجار تا این اندازه فراگیر نبود) را یا خیر و برابر حکم وجدان خود عمل کنند و این ننگ را از دامن خود بشویند.
شیرازه ازخود بیگانگی رژیم ایران و میل کردن آن به استبداد فراگیرنمیتوانست ایران را گرفتار این سرنوشت نکند. مبارزه پیگیر منتخب اول تاریخ ایران با خمینی و دستیاران او که از انقلاب بریدند و بکار بازسازی استبداد پرداختند و ایستادگی او بر دو اصل استقلال و آزادی، برای این بود که ایران این سرنوشت را پیدا نکند. مسئولیت سنگین وضعیت امروز بر دوش وابستهها و نیز مردمی است که راهکار وجدان به حقوق و عمل به حقوق و تنظیم رابطهها با حقوق را هنوز که هنوز است راه و روش زندگی نکردهاند.
● چاق کردن جملههای خبرگزاری فارس و رضوی پور از انقلاب اسلامی در هجرت است.