بنی صدر: بحران اتمی، سومین بحران بزرگی است که این رژیم ایجاد کرده است، اولی گروگانگیری و دومی جنگ هشت ساله بود؛ درست است که عراق به ایران تجاوز کرد اما زمینه اش را گروگانگیری فراهم کرد. خرده بحران هم تا بخواهی ایجاد کرده است، تا جایی که آقای خاتمی می گفت: «جناح اقتدارگرای رژیم در هر 9 روز، 1 بحران برایش ایجاد می کرده است!». سوالی که پیش می آید، اینستکه رژیم چرا در رابطه با دنیای خارج بحران ایجاد می کند؟
– یک نظر می گوید قدرت خارجی و دنیای خارجی، اصلا نقشی ندارد یا نقش ناچیزی دارد، مساله داخلی است و نباید گذاشت که رژیم مردم را یک روز به ایجاد بحران و روز دیگر به حل آن سرگرم کند و از آنچه در داخل کشور می گذرد، غافل نگه دارد و جریان همینطوری ادامه پیدا کند.
– یک نظر می گوید هرچه هست خارجی است، از اول هم قدرت خارجی این مسائل را برای ایران ساخته است؛ نظر رژیم این است و مدام دشمن دشمن می کند و می گوید: «هرچه بر ایران رفته را دشمن کرده است!» و دروغ می گوید!
واقعیت کدام است؟ اینکه گروگانگیری شد و آمریکایی که انقلاب ایران به سلطه اش بر ایران پایان داد و از در بیرون کرد، توسط گروگانگیری از پنجره وارد شد، دروغ است؟ اکتبرسورپرایز و ایرانگیت دروغ هستند؟ جنگ هشت ساله دروغ است؟ تحریمها دروغ اند؟ اینکه رژیم باجگذار روس و چین و شیخ های خلیج فارس است، دروغ است؟ اینکه شیخ ها ثروت ملی ما را در خلیج فارس می برند و می خورند، دروغ است؟ نه، همه اینها واقعیت است. آنچه که مهم است این است که ما نباید یکی را محور قرار دهیم، ثنویت تک محوری، واقعا چیز خطرناکی است که یک انسان یا جمعی به آن گرفتار شود و مانع از این می شود که او واقعیت را آنجور که هست، ببیند:
– یکی می گوید: «هرچه هست در داخل است» و درباره واقعیت «دنیای خارج» می گوید: «یا نیست یا اصلا اثر ندارد، ما نباید خودمان را معطل آن کنیم!». این یکی داخل را محور کرده است.
– یکی می گوید: «هرچه هست خارج است!». دروغ می گوید و خارج را محور کرده است.
اگر بخواهیم، واقعیت را آنطور که هست، ببینیم، واقعیت این است که رژیمی داریم که ادامه حیات خود را در ایجاد تعادل با دنیای خارج می بیند. برای اینکه نمی خواهد حقوق مردم را بشناسد و حقوق شهروندی انسان ایرانی را بپذیرد و بگذارد که مردم بنابر حقوق شهروندی خویش، اداره امور خویش را در دست بگیرند، به سراغ تعادل با قدرت خارجی می رود و آنرا با سرکوب در داخل همراه می کند، دوره شاه هم همین بود. این امر که اقلیت حاکم بطرف قدرت خارجی می رود تا با ایجاد تعادل با قدرت خارجی بر داخل استبداد کند، امر واقعی است و اگر از آن غفلت کنی، نمی توانی بفهمی که چرا وضعیت ایران این است و مردم ایران هم اگر از این امر غافل شوند و فکر کنند که «هیچ علاجی ندارند، هرچه هست، قدرت خارجی است»، ذلیل استبداد می مانند که متاسفانه ماده اند! اگر هم بگویند: «قدرت خارجی چیزی نیست»، از واقعیت غافل شده اند و غفلت از واقعیت آنها را از اینکه درست بفهمند در کجا هستند و چه باید بکنند، باز می دارد.
رژیم از گروگانگیری بدینسو چه نوع تعادلی با دنیای خارج برقرار کرده است؟ تعادل با بخشی از دنیا را اینطور برقرار کرده است که به آن بخش باج می دهد تا حمایت نسبی آنرا داشته باشد. با بخش دیگری از دنیا هم در رابطه ستیز و سازش است. گروگانگیری کرد، ایران محاصره اقتصادی شد، جنگی هم روی دست ایران گذاشته شد، آخر هم گفتند: «گروگانها بنجل شده اند!»، با میلیاردها دلار زیان به کشور آنها را آزاد کردند، معامله ای پنهانی هم به عمل آمد که نتیجه اش ریگانیسم در آمریکا و خمینیسم در ایران شد. جنگ را نیز 8 سال ادامه دادند تا در شکست تمام شد، جام زهر سرکشیده شد و مردم ایران باید راضی می شدند که بالاخره جنگ تمام شد! از 11 سال پیش که مساله اتم و فعالیت محرمانه (همین آقای روحانی و هاشمی رفسنجانی پایه گذارش هستند) لو رفت، نیز کشور در بحران است. اکنون عده ای می گویند: «اگر شما بگویی، نرمش قهرمانانه جام زهر است، منفی کاری است و مانع از این می شود که مشکل حل شود!» اولا مانع از حل مشکل نمی شود، ثانیا مگر ملتی باید کارش را این قرار بدهد که هر روز هست و نیستش را به تاراج ببرند، کشورش را ویرانه کنند و بعد از پایان بحران بگوید: «راحت شدیم، هرچی بود تمام شد!؟» یک ملتی بالاخره باید زندگی کند یا نه؟ گروگانگیری و در نتیجه آن جنگ 8 ساله شد، حالا هم بحران اتمی است، معنایش این است که بحران ادامه دارد و ذاتی این رژیم است!
اول بگوییم که چرا بحران، ذاتی رژیم است تا بعد ببینیم که نرمش قهرمانانه بمعنای جام زهر هست یا نه؟ این رژیم یک پایه دارد بلحاظ اینکه از انقلاب مشروطه تا امروز، دو پایه “بزرگ مالکی در روستاها و اقتصاد بازار در شهرها” و “پایه ایلی و سلطنت” از بین رفتند و فقط پایه روحانیت باقی مانده است که این رژیم معرف روحانیت هم نیست، بخش بخور و ببر عمامه بسر، رژیم را می چرخاند، البته اکنون عمده کار دست گردانندگان سپاه(مافیاهای نظامی – مالی) است. یا باید مثل دموکراسی های غرب بر مردم تکیه کند یعنی حاکمیت مال مردم باشد و سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه منتخب مردم باشند و مردم شهروند باشند، رژیم ثبات پیدا می کند برای اینکه مردم تکیه گاهش هستند. منظور از “تکیه گاه” طرفدار نیست، انسان حقوقمندی که تصمیم می گیرد، تکیه گاه است زیرا آن دولت مال مردم می شود. ولی اگر دولت مال مردم نشد و عده ای از ترس و عده ای از بیم اینکه ایران سوریه یا … نشود، تن بدهند، تکیه گاه نمی شوند.
این رژیم با یک پایه چطور بماند؟ ناگزیر به سراغ قدرت خارجی می رود. اینها هستند که به سراغ قدرت خارج می روند و اگر نروند، قدرت خارجی نمی تواند در ایران کاری بکند و اگر مردم ایران به این امر توجه کنند، به اقلیت حاکم تک پایه می پردازند که خود را از شر آن بیاسایند و حاکم سرنوشت خودشان بشوند و مطمئن باشند که در نزاع با این رژیم، هیچ قدرت خارجی نمی تواند بیاید حامی این رژیم بشود مگر اینکه گروههای خائن و اسلحه بدستی را روانه داخل کنند و بخواهند مانع تحول بشوند که آنهم در صورتی که جنبش مردم، همگانی باشد، ناممکن می شود. آیا تنها این رژیم تک پایه، همین کار را می کند؟ نه، هر رژیم تک پایه ای در دنیا همین کار را کرده، می کند، اگر بماند، باز هم خواهد کرد. حکومت آقایان مبارک و بن علی هم همین کار را می کردند، رژیم شوروی هم با اینکه امپراطوری بود، همین کار را می کرد! شما گفتید: «عده ای را آزاد کردند»، بله، اینرا به رخ می کشند، وسایل تبلیغاتی هم دارند، در بی بی سی، صدای آمریکا، اصلاحطلب و .. می گویند که عده ای از زندانی ها آزاد شدند و حتی عده ای از خارج کشوری ها در حال برگشت به ایران هستند!
معدل کار آقای روحانی که شعار «تعامل و اعتدال» می دهد؛ از وقتی که حکومت ایشان تصدی می کند، خشونت، تعداد اعدامی ها و شدت سانسور بیشتر شده است. دلیل شدیدتر شدن سانسور؛ می گفتند حکومت قبلی اقتصاد و … را خراب کرده است، اینها باید باز شود و وسایل ارتباط جمعی باید بتوانند به این امور بپردازند، چگونه است که دم نمی زنند؟ کدام نشریه در داخل کشور به واقعیت اینکه اقتصاد ایران چه وضعی دارد، می پردازد؟ آقای روحانی می گوید که من باور ندارم که سپاه اقتصاد را تصدی می کند!! فهرست موجود است و طبق این فهرست، این امور در تصدی سپاه است، شما چطور می توانی بگویی باور نداری؟ می گویند وزرا هم چون بقیه مردم در اینترنت و فیسبوک و … سانسور می شوند! پس راجع به اقتصاد کسی نباید دم بزند، دم هم نمی زند! راجع به روابط اجتماعی و گسترش فساد و رفتاری که با دختران این کشور می شود، هم کسی حق ندارد، حرف بزند! روزنامه نگارانی که در داخل کشور جرئت کنند از این امور حرف بزنند، سربه نیست یا مجبور به فرار از کشور می شوند. در قلمروی سیاست هم که ممنوع است، جز ستایش کسی حق ندارد حرفی بنویسد! اگر نوشته شده، بگویید کدام تحلیل سیاسی انجام گرفت و معلوم کرد که چرا وضعیت سیاسی ایران اینگونه است؟، چه کسی چه نقشی دارد؟، آیا سپاه نقش سیاسی دارد؟ به فرمایش آقای روحانی نیست، بلکه به این است که بطور باز و گسترده موضوع بحث بشود و نشده است.
آقای روحانی در مصاحبه با خبرنگار آمریکایی در پاسخ به سوال درباره حقوق بشر گفته است که می خواهیم کمیته حقوق شهروندی تشکیل دهیم که ایرانی ها در قلمروی خصوصی شان امنیت خاطر پیدا کنند!! آقای حقوقدان! نمی فهمد که حقوق شهروندی چیست وگرنه چنین جوابی نمی داد، حقوق شهروندی تنها مربوط به حوزه خصوصی نیست! بخشی از حقوق انسان مربوط به قلمروی خصوصی اش است، حقوق شهروندی مربوط به قلمروی عمومی است و مساله اش با کمیته حل نمی شود، آقای حقوقدان!!! باید سایه سرنیزه را برداری، ایرانی ها بتوانند به حقوق شهروندی خودشان عمل کنند، کمیته لازم ندارد، برداشتن سایه زور لازم دارد، دادگاههای انقلاب را باید منحل کرد، باید به دخالت سپاه و بسیج در امور زندگی مردم پایان داد، واواک(وزارت اطلاعات) را باید منحل کرد و مردم ایران باید آزادی انتخاب پیدا کنند تا از حقوق شهروندی برخوردار باشند. اگر مردمی بجای این حقوق که دارند، به این قانع شوند که این آقا کمیته تشکیل بدهد، البته این روزگار سیاه ادامه پیدا می کند!
دانستیم که این رژیم تک پایه است، بیخودی که 7 وزیر حکومت روحانی واواکی نیستند، حساب کتاب دارد. رژیم مثل گروگانگیری و جنگ این بحران را به شکست رسانده است، جز این هم سرنوشتی نداشت، نمی توانست داشته باشد. آقای خامنه ای می گویی: «سالها پیش می دانستی و از نرمش قهرمانانه سخن گفتی!» چرا روز اول این روش را بکار نبردی؟ چه لزومی داشت که ملتی، 11 سال بهای چنین سنگینی بابت این بحران بپردازند؟ اگر روز اول این نرمش قهرمانانه را بخرج می دادی، برد هم داشتی، بحران هم نداشتی، میلیاردها دلار زیان هم به پای این ملت نوشته نمی شد، خورد و بردی که شیخهای خلیج فارس از ثروت ملی ما می کنند هم نمی شد، می توانستیم از ثروت خودمان بهره برداری کنیم. هرگاه آقای خامنه ای این کار را آنروز می کرد، می باید فضای سیاسی ایران را باز می کرد، یعنی باید می گذاشت که مردم شهروند بشوند و نمی خواست! این نرمش، روز اول جاداشت و حالا جا ندارد و به معنی تسلیم و جام زهر است.
خامنه ای کتابی درباره صلح امام حسن ترجمه کرده بود و وقتی که گفت: «سالها پیش من از نرمش قهرمانانه سخن گفتم»، همه به سراغ آن کتاب رفتند که یک طرفش معاویه است، طرف دیگرش هم امام حسنی است که خود بحران نساخت که کار به نرمش قهرمانانه بیانجامد، بدین خاطر که کسانی که باید در برابر خطر استبداد بنی امیه می ایستادند، تنهایش گذاشتند و او وارد یک آزمایش تاریخی شد، ربطی به کار خامنه ای ندارد! با این حال فرض کنیم که شما امام حسن، اینطرف هم معاویه! پس در واقع می خواهی صلح را از موضع حاکمیت بخشیدن به معاویه انجام بدهی! دیدند که آقای رهبر گاف بزرگی داده، امروز کسی در توجیه گفت: «در شرایط صلح حدیبیه هستیم نه صلح امام حسن!» در حالی که خود خامنه ای گفت: «سالها پیش از نرمش قهرمانانه سخن گفته» و منظورش کتابی است که سالها پیش نوشته است و در آنجا صحبت از صلح امام حسن است نه صلح حدیبیه!
بنابرین خامنه ای به مرحله سازش رسیده است و باید این سازش را به عمل دربیاورد. آقای روحانی هم می گوید: «من برای گفتگو درباره اتم اختیار کامل گرفتم»، امروز نیز مقاله ای در واشنگتن پست انتشار داده است، از آقای اولاند رئیس جمهور فرانسه نیز دعوت به دیدار کرده است تا ترتیب یک توافق برد-برد را بدهند! شکست جنگ را «دفاع مقدس» خواندند و طلبکار شدند، حالا هم از قرار روی این تسلیم، مهر برد-بردی خواهند زد و خواهند گفت: «برد-برد کردیم!» بهای سنگینش را هم مردم باید بپردازند، تا وقتی هم که مردم نظاره گر سرنوشت خویش هستند، این بهای سنگین را می پردازند. گفتم که معدل سرکوب حکومت روحانی سنگین تر است، برای مثال در خارج، در بغداد که در اردوگاه اشرف آن کشتار را انجام داده است و این کار اخطاری به بقیه نیز هست که خیالات برتان ندارد! در داخل هم توضیح دادم که چه کرده است.
ببینیم نرمش قهرمانانه در قلمروی دیپلماسی و سیاست خارجی چه زمینه ای دارد؟ طرفی که تحریمها را وضع کرده است و در مدتی که آقای روحانی تصدی می کند از آن تحریمها نکاسته است، بلکه کنگره آمریکا تحریمهای جدیدی هم وضع کرده است، منتهی باید تصویب نهایی بشود، اجرایش هم با رئیس جمهوری است. نرمش قهرمانانه را چطور می خواهی انجام دهی؟ مردم ایران توجه کنند که تحریمها خامنه ای را پای نرمش قهرمانانه نیاورده است بلکه داغون کردن اقتصاد ایران توسط خود این رژیم، خامنه ای را پای نرمش قهرمانانه آورده است. می توانست اقتصاد را داغون نکند و در این صورت اصلا تحریمی وضع نمی شد برای اینکه بی اثر بود. وضعیت امروز را نباید به پای تحریم نوشت، بلکه به پای ویرانگری از روی قرار و قاعده توسط دولت مافیاهای نظامی – مالی باید نوشت که در راس ظاهری آن آقایان خامنه ای و احمدی نژاد بوده اند. الان رژیم در موقعیتی است که اقتصاد از دست رفته است، بخشی از پولهای نفت به حساب اشخاص ریخته شده است که معلوم نیست چه بلایی سرش آمده است، بخشی از آن در چین و هند است. آنطرف هم چند حربه تحریم را انجام داده، یک حربه دیگر هم کنگره در اختیارش گذاشته است، تهدید به جنگ هست، حالا برد-برد چطور می شود؟ آنها چه چیزی به شما بدهند که برد داشته باشی و شما چه می خواهی به آنها بدهی که برد داشته باشند؟ اینرا به مردم ایران بگویید، مردم ایران باید از این چیزها اطلاع داشته باشند والا بهای سنگینی پایش می گذراند، بعد هم باید دلشان را به این خوش کند که راحت شدیم! در حالیکه فردا همین آش است و همین کاسه!
حاصل کلام اینکه
– سرکوبها کمتر نشده است، مردم ایران نباید دلخوش کنند، باید سر حقوق شهروندی شان بایستند و بخواهند و بعمل دربیاورند.
– رژیم همواره ستیز و سازش کرده است، دفعه اول نیست، پس امر غریبی نخواهد بود اگر مصالحه ای انجام دهند. از بهای این مصالحه آنچه که پرداخته شده، شما مردم پرداختید، آنچه هم که باید بپردازند، متاسفانه به پای شما می گذارند و می پردازید.
– رژیمی که بتواند با دنیای خارج تعادل برقرار کند و پایه ای بیرون از ایران داشته باشد و با او بتواند یک نوع تعادلی برای استبداد در درون برقرار کند، تا وقتی مردم حرکت نکنند این رژیم تک پایه با پایه ای متزلزل برجا می ماند، همین آش است و همین کاسه! هیچ چیز بهتر نخواهد شد. اگر بخواهید بهتر بشود، مردم باید حرکت کنند، جان کلام این است. اگر حرکت کردی، روی حقوق خودت ایستادی، صاحب کشور شدی، ایران ایران می ماند، رشد می کند، بزرگ می شود، نقشی بزرگ در جهان پیدا می کند. اگر روی حقوقت نایستادی، متاسفانه همین آش است و همین کاسه!
شاد و پیروز باشید
گفتگو با رادیو عصرجدید در 29 شهریور 1392
گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند: