مرتضی عبدالهی: همانطور که کسانی از جمله شما در سالهای گذشته بارها هشدار داده بودید که آقای خامنه ای و رژیمشان بحران هسته ای را بالاخره باید در تسلیم و تحقیر به اتمام برسانند، توافق نامه هسته ای یا بقول آقای عراقچی بیانیه هسته ای در ژنو به امضا رسید. جنابعالی در این رابطه بیانیه صادر کردید و چندین مصاحبه داشتید. اگر امکان دارد ایرادهای اساسی این توافقنامه که برخی از نزدیکان آقای خامنه ای آنرا “جام زهر، سراب لغو تحریم ها و آنچه از ما بردند و بازی را بردند” خوانده اند، چیست؟
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید
بنی صدر: وقتی که آقای عراقچی می گوید بیانیه، یعنی بطن این توافقنامه آشکار شده است و ناگزیر است بگوید که توافقنامه ای نیست بلکه بیانیه سیاسی است، چنانچه در مورد گروگانگیری هم همینطور شد چون قرارداد الجزایر خیانتی به حقوق مردم ایران بود و معلوم بود که رییس جمهور این خیانت را امضا نمی کند، اسمش را بیانیه گذاشتند، در نتیجه نه بنا به قانون اساسی رییس جمهوری آنرا امضا کرد و نه مجلس آنرا تصویب کرد. حالا هم اینها می بینند که اگر بگویند توافقنامه است، با توجه به اینکه بنا بر آنچه که انتشار یافته است، یک خروار تعهد بر عهده گرفته اند، چون متن رسمی به هیچ زبانی با ضمایمش هنوز انتشار پیدا نکرده است که واقعا معلوم بشود، رژیم ایران در مجموع چه تعهداتی پذیرفته است. مقداری که انتشار پیدا کرده است، در آنچه که به ایران مربوط می شود یک رشته تعهدهاست و طبیعی است که این تعهدها را باید مجلس تصویب بکند. هرگاه نخواهند مجلس تصویب کند و از انتقاد نسبت به نقایص اساسی ای که دارد بگریزند، ناگزیرند که بگویند این یک بیانیه سیاسی است. کدام بیانیه سیاسی در دنیا صادر شده است که برای یکطرف 24 تعهد به بار آورده؟ جایی شده است که یک بیانیه سیاسی یک طرف را اجازه دهنده و حاکم بکند و دیگری را به متعهد و مطیع تبدیل کند؟ همچنین بیانیه ای چه کسی در دنیا دیده که این دومی اش باشد؟ چون این توافقنامه به راستی بدتر از قرارداد ترکمنچای از آب در آمد به آن بیانیه می گویند و الا یک توافقنامه ای است که دو طرف امضا کرده اند، یک طرف فقط اجازه می دهد و یک طرف تعهد می کند.
مرتضی عبدالهی: شما این توافقنامه را هم بدتر از ترکمنچای دانستید و هم جام زهری مهلک تر از جام زهری که آقای خمینی در پایان جنگ نوشیدند. چرا؟
بنی صدر: همین طور است. برای اینکه آن جنگ را ایران راه نیانداخت، در ترکمنچای هم جنگ را روسها راه انداختند، در مورد اتم آقای خامنه ای است که این بحران را ساخته و این تفاوت، خیلی اساسی است. 14 نقص خیلی مهم توافق ژنو را یک به یک می شمارم:
1- طرف 1+5 هیچ تعهدی نمی پذیرد. طرف ایرانی می گوید که آنها هم تعهد کرده اند که مجازاتهای جدیدی وضع نکنند. خوب دقت کنید، این را فقط یک طرز فکر تسلیم شده تحقیر شده می تواند بعنوان تعهد تلقی کند. البته در این هم راست نمی گوید زیرا تحریمهای وضع شده توسط اروپا را مجالس تصویب نکرده اند بلکه اجتماع وزرای خارجه کشورهای اروپایی تصویب کرده اند پس نیازمند اینکه به مجلس ببرند نیست. فقط در مورد آمریکاست که بخشی از تحریمها را کنگره تصویب کرده و در آمریکا برخلاف اروپا حکومت لایحه قانونی به کنگره نمی دهد، طرحهای قانونی را خود نمایندگان تهیه و پیشنهاد می کنند و به تصویب می رسانند. در نتیجه می گوید “حتی المقدور”(مجازات جدیدی وضع نمی شود)، چون اختیار کنگره دست حکومت نیست، ممکن است کنگره تعهداتی که از ایران گرفته شده را کافی نبیند و مجازات وضع کند، همانطور که چند روز قبل می خواستند وضع کنند. پس عیب اول قضیه این است که برد-بردی که آقا می گفت، دروغ است، یک طرف برد کامل، یک طرف باخت کامل است، این طرف 24 تعهد می دهد ولی طرف دیگر هیچ تعهدی نمی دهد. اینکه طرفی بقول آقای “فابیوس” فقط پنج درصد تحریم ها را برمی دارند، معنایش تعهد نیست بلکه تخفیف دادن است.
2- ایران به محض امضای توافقنامه پذیرفته است که مجازاتهایی که شورای امنیت وضع کرده و تحریمهای آمریکا و اروپا قانونی هستند. اگر قانونی هستند و تو هم امضا کردی که اینها قانونی هستند، بایستی طبق آن عمل بفرمایید. شما چه چیز را تعهد می کنید؟ شما که تا دیروز می گفتید اینها ورق پاره و غیرقانونی است، چطور چنین متنی را امضا کردید؟
3- آقای ظریف مدعی شده است: «توافقنامه حق غنی ساختن اورانیوم را به رسمیت شناخته اند»، آقای روحانی نیز آنرا در یک نامه سراسر دروغ به آقای خامنه ای نوشته، خامنه ای نیز یک پاسخ دروغ به او داده است. هیچ جای این توافقنامه حق غنی سازی پذیرفته نشده، یک اجازه داده، باز آن مقام اجازه دهنده است و همه کس می دانند که از لحاظ حقوقی، اجازه حقی را صادر نمی کند چون آن مقامی که اجازه را صادر می کند، می تواند بدهد و می تواند هم پس بگیرد، مثلا می گوید تا شش ماه اجازه داده ام از آن به بعد نمی دهم. برعکس وقتی حق به اجازه تبدیل شد، معنایش این است که طرف ایران قبول کرده که این حق را ندارد، چون اگر می گفت که من این حق را دارم، باید می ایستاد و می گفت: «باید تصریح بشود که ایران حق غنی سازی اورانیوم را دارد» ولی این را پیش نبرده است، احتمال قریب به یقین این را خواسته اما طرف مقابل نپذیرفته چون قدرت هم دست او بوده، طرف ایرانی ناچار به تسلیم شده، حق به اجازه تبدیل شده است، 5+1 اجازه داده اند که رژیم ایران تا شش ماه به شرط اینکه در پایان شش ماه میزان اورانیوم غنی شده 3.5 درصد، یک مثقال کم و زیاد نشود، غنی سازی را ادامه دهد، اگر از این مقدار زیادتر شد باید به اکسید تبدیل کند.
مرتضی عبدالهی: آقای بنی صدر قبل از مرحله دوم مذاکرات آقای ظریف اشاره کرده بودند که چون در NPT این حق به رسمیت شناخته شده، ما هیچ اصراری نداریم که طرف مقابل این حق را به رسمیت بشناسد.
بنی صدر: این حرف دروغ و در واقع توهینی به خودشان و عقل و شعور مردم ایران است! اگر اینطور است پس چرا 10 سال قضیه را کش دادید و چرا تحریمها را به مردم تحمیل کردید؟ شما دائم می گفتید: «هر وقت شما این حق را به رسمیت شناختید ما راجع به الباقی با شما صحبت می کنیم!» اگه قضیه NPT بود، همانجا می ماندید و می گفتید که بیایم توافق بکنیم که من طبق قرارداد”منع گسترش سلاحهای هسته ای” عمل می کنم. خود شما به اینها گفتید که باید به این حق شما اعتراف و آنرا امضا کنند. حالا چون نشده و همه فهمیده اند که در این توافقنامه همچنین حقی شناخته نشده، می گویند کاش شناخته نشده بود! حق به اجازه تبدیل شده که بسیار مساله مهمی است، اجازه در دست 1+5 است پس هر وقت می تواند این اجازه را لغو بکند.
4- طرف مقابل که تعهدی ندارد که بگوییم اگر نکرد چه می شود، فقط گفته که 5 درصد از آن تحریمها را برمی دارم، تمام تعهدات را این طرف کرده است. اینجا قاضی کیست که بگوید شما تعهدات را عمل کرده اید یا خیر؟ قاضی همین 1+5 است، هم مدعی است، هم قاضی! علاوه بر آژانس بین المللی انرژی اتمی که می دانیم اختیارش در دست خودش است، یک کمیسیونی هم درست کرده است که بگویند به تعهد عمل شد یا خیر. یک مقام بی طرفی هم وجود ندارد، مثلا می گفتند که اگر ایرادی وارد شد، فرضا به دادگاه بین المللی لاهه می رویم، باز می گفتیم یک دستگاه قضایی بی طرفی وجود دارد که رسیدگی می کند که کدام طرف به تعهدات عمل نکرده است. در این توافقنامه قاضی و مدعی هر دو یک طرف یعنی 1+5 است.
5- نه تنها حق کنترل به 1+5 داده شده به ترتیبی که گفتم به کمیسیون و آژانس بین المللی انرژی اتمی داده شده است، بلکه کنترل شاهرگ یا بزرگ رگهای اقتصاد ایران هم در دست 1+5 (در واقع غرب) است، امروز نیز رو شده است که صحبت از کنترل 20 ساله بوده است. می بینید که اشخاصی را به حبس ابد محکوم می کنند بعد از 20 سال رهایشان می کنند، در واقع حبس ابد یعنی 20 سال زندان. حالا ملت بیچاره ما به حبس ابد محکوم شده است، تا 20 سال باید تحت کنترل غرب باشد. انرژی اتمی چقدر برای ایران قیمت دارد که این ملت باید این همه تحمیل را بپذیرد؟ شما ایرانی ها اصلا فکرش را می کنید، آیا می نشینید و به حقوق ملی خود فکر کنید؟ راجع به بلایی که سرتان می آورد مقداری فکر کنید. آیا احساس مسئولیت می کنید یا خود را راضی می کنید که ما که اختیار نداریم و این رژیم هم هر چه می خواهد بکند! آن کف زدنتان چه بود؟ آدم نخوانده و نشنیده کف می زند؟ مردم عادی به کنار، کسانی که در داخل و خارج کشورند و خود را متفکر، روشنفکر و حقوقدان و … می دانند، چطور نخوانده تصدیق کرده اند؟
6- پولی که آزاد می کند، پول خود مردم ایران است، نه اینکه پول به مردم ایران می دهد. می گوید هفت میلیارد آزاد می کنم که از خود این آقایان خرید کنید! در واقع معنایش این است که اینقدر بهت پول می دهم که فقط زنده بمانی و نفس بکشی، بیشتر از آن نمی دهم تا وقتی که آنچه می خواهم را انجام دهی! خوشمزه است که در این توافقنامه تصویب شده که 400 میلیون دلار از پول ایران را بابت بدهی های ایران به موسسات دانشگاهی خودشان بدهند، نه اینکه به خود ایران بدهند که قرض هایش را بابت دانشجویان بپردازد! با یتیم هم این معامله را نمی کنند!
7- در مواردی هم که 1+5 اجازه داده، اختیار دست خودش است. خیال نکنید اجازه ای داده که آن طرف مختار است، هر کاری که می خواهد انجام دهد! مثلا در مورد اجازه برای بانک، پتروشیمی، بیمه، لوازم هواپیما و … اختیار اینکه چقدر بخرد یا بفروشد دست خود او است. فرض کنیم که می گوید: “اجازه دادم قطعات هواپیمای مسافری بخرید”، اختیار دست اوست و می گوید: “می توانید بخرید ولی فقط این قطعات را.”
8- بترتیبی که عرض کردم، متن منتشر شده فارسی ترجمه غلطی از متن اصلی است و معلوم نیست که کدام متن اصالت دارد؟ آیا متن فارسی هم قبول است یا فقط متن انگلیسی قبول است؟ یا متن انگلیسی فرانسوی یا ….؟ هیچکدام معلوم نیست. قطعا متنی که 1+5 به امضای نماینده وزیرخارجه رژیم رسانده است معتبر است که هنوز منتشر نشده است، کاخ سفید بیانیه ای داده است که می گوید این موارد در آن متن هست، طرف ایرانی هم می گوید تقصیر طرف آمریکایی است! وقتی این حرف را می زنید با توجه به اینکه طرف آمریکایی این توافق نامه را از شما گرفته است پس تقصیرش مهم است، شما چه تضمینی از او گرفتید که به دلخواه خودش تفسیر نکند؟ هیچ! ولی او همه تعهدات را از شما گرفته است که به دلخواه خودت تفسیر نکنی! حالا صحبت از این است که کنترل اقتصاد و تاسیسات اتمی ایران، اقلا 20 سال در اختیار طرف مقابل باشد.
9- با مواردی که عرض شد، شنوندگان و بینندگان عزیز می بینند، از این باب که یک طرف حاکم است، در مواردی که دلخواه اوست تعهد می گیرد، در مواردی نیز اجازه می دهد که طرف محکوم از 5 درصد آنچه دارد استفاده کند، این توافق با قرارداد ترکمنچای قابل مقایسه است. در 10 سالی که از بحران اتمی گذشته، با محاسبه ای که در گفتگوی دیگر عرض کردم، سوای زیانهای اصلی که رشد اقتصاد ایران از دست رفته و ….. ضرر سالانه بابت خورد و برد همسایه ها، چین، روس و …. 420 میلیارد دلار می شود. تمام غرامتی که ایران بطور اقساطی در قرارداد ترکمنچای باید می پرداخت، 5 میلیون تومان بود، طبیعی است که ارزش تومان آنروز نسبت به تومان امروز رقم بزرگی می شود ولی سالی 420 میلیارد دلار نمی شود. بعضی ها گفته اند که مقایسه توافق ژنو با قرارداد ترکمنچای صحیح نیست، برای اینکه برخلاف ترکمنچای اینجا زمین از دست نداده ایم! آقای ظریف نیز برای اینکه این تفاوت در این مقایسه از میان برود، دیروز گفته است: “درباره ابوموسی حاضریم با شیخهای خلیج فارس گفتگو کنیم!”.
مرتضی عبدالهی: البته سخنگوی وزارت خارجه تکذیب کرده ولی فکر می کنم دارند زمینه سازی می کنند.
بنی صدر: کارشان همین است، ابتدا می گویند، بعد تکذیب می کنند، بعد عمل می شود! مگر همین غنی سازی را چند بار تکذیب نکردند، مگر به هم تبریک نگفتند؟ حالا خود آقای ظریف تصدیق می کند که در این متن حق غنی سازی به رسمیت شناخته نشده و می گوید که چون این حق در NPT قبول شده بود، اینکه در متن بیاورند را مهم ندانستیم! بقول هموطنان، این حرف از صد تا فحش بدتر است، 10 سال دارید مذاکراه می کنید، ادعایتان همین است که غرب باید این حق را برسمیت بشناسد، حالا می گویید مهم نبوده که برسمیت بشناسد یا نشناسد! به هر حال ایشان ظاهرا می خواهد ابوموسی را هم بدهد اما به این آقایان می گویم که گرچه عقل مستبد اصلا به پیامدها فکر نمی کند، اما فکرش را بکنید که اگر شیخهای خلیج فارس ببینند که شما حاضرید ابوموسی را با آنها معامله کنید، می دانند که اینرا از اتحادشان با اسرائیل، محافظه کاران جدید و بخشی از کنگره آمریکا بدست آورده اند، پس آن اتحاد را به هم نمی زنند، آن اتحاد را نگه می دارند، توقعات دیگری می کنند. با دادن ابوموسی نمی توانید شیخها را از آن اتحاد بیرون بیاورید، برعکس می شود! شما چیکاره اید که راجع به بخشی از وطن ما با هر کس که خواستید، گفتگو کنید؟ بقول مصدق زمانی که وزیرخارجه شد و انگلیسی ها می خواستند اینها را از ایران جدا کنند، گفت: “اینها جزو ایران اند، تو چه کاره ای که می خواهی اینها را از ایران جدا کنی؟”. با همه اینها، شاه سابق که بحرین را مفت از دست داد، بابت ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک به شیخها پول هم داد! شاه یک دور آن سه جزیره را که مال خود ایران بوده را خریده، حالا آقا می خواهد راجع به اینها با اماراتی ها حرف بزند! تخفیف دادم و گفتم حاضرند گفتگو کنند و الا شب قبل از روزی که معلوم شد خبر صحیح است، به من از داخل اطلاع دادند که قرار است سه جزیره را با شیخهای خلیج فارس معامله کنند!
قرارداد ژنو تا بخواهی تحقیرآمیز است چون یک طرف حاکم و یک طرف محکوم است، از این جهت عمده با قرارداد ترکمنچای مقایسه شده است. برای اینکه وقتمان کم است بقیه نقایص توافق ژنو را شماره می کنم:
10- ایراد آقای صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی؛ او می گوید: «نیروگاه آب سنگین اراک خط قرمز ماست»، ولی طبق این توافق نامه ایران متعهد است که آنرا بکار نیاندازد.
11- چین و روسیه تا این توافق نامه، تحریمهای غرب را غیرقانونی می دانستند، حالا هم وقتی که دیدند طرف ایرانی امضا کرد، آنها نیز امضا کردند، اگر این تحریمها یکجا لغو می شد، تصدیق غیرقانونی بودن تحریمها بود ولی چون امضا شده و تحریمها نیز سرجایش است و فقط گفته اند که 5 درصدش را برمی دارند پس روس و چین نیز تصدیق کردند که مجازتها قانونی اند.
12- از اکنون مجلس موظف شده است، توافق نهایی را که شامل پروتکل الحاقی است، امضا کند. آقای عراقچی گفته است: «ما برای مجلس امتیاز قائل شدیم”، در حالیکه اینطور نیست، اجبار برایش قائل شدند، چون اگر توافق نهایی را مجلس تحت امر ولی فقیه تصویب نکند، مجازتهای سخت تر وضع خواهند شد پس ناگزیر خواهد شد امضا کند چنانکه الان هم طبق توافق نامه ژنو با اجازه ای که به آژانس و کمیسیون 1+5 داده شده است، در واقع همان پروتکل اجرا می شود.
13- بخشی از تحریمها اتمی نیستند، مثلا بخاطر حقوق بشر تصویب و اجرا شده اند، طبق این توافقنامه آنها هیچگاه لغو نمی شوند و سرجایشان می مانند چون اینجا صحبت از تحریمهای اتمی است.
14- غیرشفاف بودن گفتگوها و توافق امضا شده و ضمائم آن (که نمی دانیم چه هستند و چه تعهدات دیگری را شامل می شوند) فضای تاریکی ایجاد می کند که آدم نمی داند وقتی که به این فضا وارد شدی چه بلاهایی سر شما می آید.
این موارد، زیانهای بس بزرگی است که این توافق به پای شما مردم ایران نوشته است تا وقتی شما مردم ایران هزینه ها را می پردازید و دم برنمی آورید. مثل جنگ با عراق که بعد از 8 سال تمام می شود، یک نسل شما نفله می شود، آقای خمینی به شما نوشت: “سوال نکنید!”، سوال هم نکردید، در گروگانگیری و بحران اتمی نیز همینطور شد، فکر فردا را کرده اید؟ امیدوارم هموطنان عزیزم مقداری احساس مسئولیت کنند.
مرتضی عبدالهی: یاد این شعر افتادم:
نیش عقرب نه از ره کین است اقتضای طبیعتش این است
لااقل بعد از 34 سال می دانیم که این رژیم جز با ساختن بحرانها و تسلیم شدن به بحرانها، راه عمده دیگری برای ادامه حیات ندارد ولی تا وقتی که ما مردم تحمیلی که به ما می شود را تحمل می کنیم و بعد هم ما را به انتخاب بین بدتر و بدترین می رسانند و بعد هم بقول شما برای اینکه یک بحران تمام می شود، کف می زنیم و بویژه سیاسیون ما! چه حرجی بر این رژیم است که دوباره چنین کاری نکند؟
بنی صدر: هیچ حرجی نیست، هیچ دلیلی ندارد که دوباره چنین کاری نکند. صحبت بسیار جالبی که بیان کردید به یادم آمد که امر مهمی را خاطرنشان کنم؛ بعضی می گویند که آمریکا ممکن است(بعضی هم می گویند قطعی است) که لنگر را از اروپا بردارد و بر آسیا بگذارد، در مورد آسیا، چین مدتهایی دراز در انزوا بود و وقتی که چینی ها حاضر شدند مائوییسم را کنار بگذارند و رشد اقتصادی را مبنا کنند از انزوا خارج شدند و اکنون یک قدرت بزرگ اقتصادی شده اند و بستانکار نخست از آمریکا هستند. مورد ایران هم همین است، شما پاسدارها، نظامی ها، اداری ها بنشینید فکر کنید، ببینید که در این رژیم این توانایی هست که مثل چینی ها ولایت فقیه را کنار بگذارد و بگذارد که ایران رشد کند، در دنیا به حساب بیاید یا نه؟ تمام مساله اینجاست، اگر جواب منفی است پس رژیم بحران دیگری خواهد ساخت زیرا بقایش در این کار است. جواب مثبت را هم مردم ایران باید بدهند، اگر قبول مسئولیت کنند، اگر حرکت کنند، اگر شما نیروهای مسلح بپذیرید که اگر ایران رشد کند، این موقعیت را دارد که یکی از قطبهای تصمیم گیرنده دنیا باشد و ولایت مطلقه را رها کنید، آنوفت همه چیز تغییر می کند.
گفتگو با تلویزیون سپیده استقلال و آزادی در 14 آذر 1392
گفتگوی پنجشنبه شبها با “تلویزیون سپیده استقلال و آزادی”، در ساعت 21:00 الی 21:30 بوقت ایران و تکرار آن ساعت 09:00 الی 09:30 جمعه پخش می شوند. فرکانس تلویزیون برای ایران، اروپا، آمریکا و کانادا:
http://www.sepideh-ea.com/contact.html