برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.
بنی صدر: از تازه ترین خبرها شروع کنیم. اول اینکه از 20 سال پیش که آقای نتانیاهو ابراز دلواپسی کرد، سه دسته زیر از برنامه اتمی ایران غول ساختند:
– آقای خامنه ای و دستیارانش و فرماندهان منصوبش در سپاه.
– راستگرایان افراطی در اسرائیل؛ آقای نتانیاهو و افراطی تر از وی.
– محافظه کاران جدید در آمریکا.
دیروز رئیس سابق کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل گفت: “آقای نتانیاهو ظرف این 20 سال دروغ گفته و آنرا تکرار می کند، هنوز برای اینکه برنامه اتمی ایران عملیاتی شود، 10 سال وقت لازم است” و یادآور می شود که در سپتامبر 2012 آقای نتانیاهو در سازمان ملل سخنرانی کرد و آن نقاشی را به آنجا برد و خط قرمز کشید و گفت: “ایران ظرف شش الی هفت ماه آینده از این خط قرمز عبور خواهد کرد” و دروغ می گفت. آقای احمد شیرزاد که دکترای فیزیک دارد و نماینده مجلس بود نیز با ایسنا مصاحبه کرده و می گوید که بر سر واقعیتی که سرمایه عظیمی را خورده، های و هوی زیادی شده، بدون اینکه نتیجه قابلی ارائه دهد، یعنی دستگاه آقای خامنه ای و دستیارانش و فرماندهان سپاه از برنامه اتمی یک غول کاغذی یا خیالی ساختند. آقای شیرزاد توضیح داده است که 2 معدن اورانیومی که ایران دارد، 1400 تن بیشتر ذخیره ندارد که اگر آنرا با هزینه هر تن 260 دلار(10 برابر هزینه تولید در کشورهای دارای معادن غنی اورانیوم) استخراج کنند، 140 تن می شود که کفاف 4 الی 6 سال نیروگاه بوشهر را می دهد. آقای شیرزاد می گوید که بر اثر تحریمها وضع چنان است که دانشجویان و کسانی که به اتم می پردازند تجهیزات فنی لازم را ندارند چون دیگر نمی توان از کشوری خرید و وارد کرد. 30 هزار کارمند هم در آنجا به کار گرفتند که هزینه ای فوق العاده عظیم دارد.
البته این مساله را آقای مصطفوی که در فرانسه استاد دانشگاه است، بطور مستمر از راه تجزیه و تحلیل به مردم ایران یادآور شده که برنامه اتمی زیان و خطرهای بزرگ برای هیچ است و آنچه که امروز رئیس سابق کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل و آقای شیرزاد می گویند را بطور مرتب در مصاحبه ها و نوشته ها باز گفته است، نشریه انقلاب اسلامی هم بطور منظم به این امر پرداخته و به مردم ایران هشدار داده است که دروغهایی که این رژیم می سازد که “غنی سازی غرور ملی ماست و مثل ملی کردن نفت است بلکه مهمتر است” در واقع هیچ است. چرا هیچ است پس برای چه این کار را کردند، آیا فقط برای این بوده که بحرانی بسازند و اینها در ایران و راستگرایان در اسرائیل و محافظه کاران جدید در آمریکا حاکمیت بیابند؟ این هدف بود اما وقتی که رژیمی بیشتر از 1400 تن ذخیره اورانیوم ندارد که از آن 140 تن بیشتر حاصل نمی شود که باعث هزینه ای هنگفت و گرفتار شدن ایران به تحریمها و درآوردن اقتصادش به حال کنونی می شود، لابد قصدی داشته است، آقای شیرزاد می گوید: «در هیچ کجای دنیا تأسیسات هستهای را سی متر زیر زمین نمیسازند!» آقای نیکولو سفیر اسبق فرانسه از قول دوست آقای روحانی توضیح داد که “ابتدا برنامه تولید بمب اتمی بوده”، قاعدتا هم باید این بوده باشد، و الا با نیروگاه اتمی با این میزان ذخیره اورانیوم و با وجود اینکه تا 10 سال سوخت نیروگاه بوشهر را روسها می دهند، سخنان سران رژیم بیهوده است، آقای نیکولو می گوید: “بعد که آقای روحانی دبیر شورای امنیت ملی شد، متوجه شد که سپاه در کار تولید بمب اتمی است به آقای خامنه ای گفت و ایشان هم اطلاع نداشت و بالاخره با زحمت جلوی ساخت بمب اتم گرفته شد”، پس اگر چنین برنامه ای بوده و دیگر نیست، آنچه غیر آن برنامه هست، دیگر چیزی نیست که برایش زیانی با این رقم نجومی به مردم تحمیل شده است.
از سه کشور ایران، اسرائیل و آمریکا کدامیک زیانش را پرداخته است؟ اسرائیلی ها زیانی نکردند چون بابت اینکه تهدید خطر اتمی ایران اسلحه و پول از آمریکایی ها اخاذی کردند، آمریکایی ها نیز زیان نکردند چون بابت همین خطر برای مثال در آخرین نوبت 160 میلیارد دلار به کشورهای خلیج فارس اسلحه فروختند. زیان را چه کسی کرده؟ مردم ایران! رژیمی که استقلال ندارد، به وجود خودش تقدم می بخشد، وجودش را اوجب واجبات می داند، ولی مطلقه ای که برای حکومت بر این کشور به هر کاری دست می زند، به ایران چنین زیان فوق تصوری را تحمیل کرده است، ایران را در انزوا قرار داده، کشورهای خلیج فارس در مناطق مشترک، نفت و گاز را می برند، دست ایران به جایی بند نیست، روسها و دیگر کشورهای ساحلی در دریای مازندران می خورند و می برند و باز دست ایران به جایی بند نیست، آن مقدار از ثروت نفت ایران که فروش رفته، 100 میلیاردش که گم شده، بقیه اش هم که فعلا در توقیف است و وضعیت اقتصاد مردم ایران این است که می بینید. نمی دانم شما مردم هنوز چه می خواهید ببینید، منتظر چه نشسته اید، دیگر چیزی برای شما مانده که اینها بر باد بدهند که بعد شما به فکر زندگی خودتان، آینده و اصلا بقای ایران باشید؟ تا اینجا معلوم شد که بنابر این اطلاعات چیزی که مایه دار باشد به اسم تاسیسات اتمی وجود ندارد، اورانیوم برای غنی سازی ندارند، در ضمن افشا شد که 8 الی 9 هزار سانتریفیوژ کار می کنند، هیچ چیز از این برنامه هم بر مردم ایران معلوم نیست. همینطور که آقای شیرزاد گفته و قبلا بارها به عرض شما مردم ایران رسیده بود، در بودجه ای که رژیم به مجلس می برد، هزینه های برنامه اتمی را کسی نمی داند.
13 اردیبهشت، آقای فریدون عباسی گفته است که 200 نفر در لانه جاسوسی که بر دیواره هایش شعارهای ضد آمریکایی نوشته شده، جمع شده اند و دلواپسی خود را از سازش سازشکاران و برچیدن تاسیسات اتمی ایران اظهار کرده اند! در آنجا شعار “مرگ بر سازشکار” نیز سر داده اند. کسی در دوره آقای احمدی نژاد دلواپس سیاست اتمی ایشان نبود؟ چطور به یک نفر اجازه ندادند که بیاید و بگوید که آقایان خامنه ای و احمدی نژاد! بابت برنامه ای با این عرض و طول چرا دارید ایران را بر باد می دهید؟ چطور به کسی اجازه ندادند نطق بکشد؟ چطور به یک نشریه اجازه ندادند که دو کلمه بنویسد؟ آنوقت دلواپسی اظهار نشد و حالا اظهار می شود، چرا؟ اولا چه کسانی دلواپس هستند؟ اگر به سایتها نگاه کنید، می بینید که سایتهای متعلق به سپاه دلواپسی اظهار می کنند و بر ضد آقای روحانی و حکومتش، آقای هاشمی و سران فتنه بعنوان سازشکاران تبلیغ می کنند. بعد می بینیم که آقایان محسن رضایی و قالیباف می گویند: «ما دلواپسی نداریم چون گفتگوها تحت نظارت مستقیم مقام معظم رهبری است»، این حرف چه معنایی می دهد؟ معنی اش این است که هر دو طرف می دانند که باید توافق نهایی را انجام بدهند و جام زهر را سر بکشند، با توجه به توضیحاتی که عرض شد چه کسی مسئولیت توافق نهایی را برعهده بگیرد؟ آقای رهبر؟ این توافق جام زهری از نوع جام زهر آقای خمینی نیست بلکه کشنده تر است چون در آن مورد عراق به خاک ایران تجاوز کرده بود، خمینی بهانه ای داشت که بخواهد دفع فتنه کند اما آقای خامنه ای چطور؟ این بازی را خودش ساخته، بهانه هم ندارد پس بهتر است که این توافق را گردن سازشکاران بیاندازند، بعد هم به مردم بگویند: “خود شما اینها را انتخاب کردید، چاره ای هم نبود، این معامله را انجام دادند و مقام معظم رهبری را در وضعی قرار دادند که از راه اجبار و اکراه قبول کرد”.
نکته دوم اینکه به خیال آقای خامنه ای، از یک طرف دلواپسان با فشار به حکومت و مرگ بر سازشکار گفتن به آقایان روحانی و ظریف و … به غربی ها، خصوصا آمریکایی ها می گویند که حکومتی که در حال گفتگوست سخت تحت فشار است(خبرگزاری های خارجی هم همینطور تلقی کردند) بلکه آن طرف مقداری کوتاه بیاید، شرایط را خیلی سخت نکند و آسانتر بگیرد، آخر سر هم همانطور که سایتی متعلق به سپاه گفته است، بگویند: “در گفتگوی محرمانه ای که آقایان ولایتی و صالحی در عمان انجام دادند، آمریکایی ها کتبا حق ایران بر غنی سازی پذیرفتند ولی بعد که آقای روحانی آمد و حکومتش را تشکیل داد، از راه عجله و سازشکاری رویه ای را در پیش گرفت که آنها آن موافقت را پس گرفتند!”، حرفی که دروغی آشکار است چون اگر کتبی و دست شماست، چرا آنرا منتشر نمی کند؟ با انتشار اینگونه گزارش از گفتگوی محرمانه در واقع می خواهد که این طرف را به سازشکاری متهم کند و فشار وارد شود تا این طرف هم به طرف آمریکایی بگوید: “می بینید که سخت تحت فشارم، مقداری با ما ملاحظه کن”، بعد که نتیجه هرچه شد بگویند: “اگر مقام معظم رهبری نبود چه بلاها سر ایران می آمد، اصلا توافقی به ایران تحمیل می شد که مگو و مپرس، به یمن قاطعیت مقام معظم رهبری مقداری تخفیف گرفته شد. ما هم با دلواپسی هایی که اظهار کردیم، موضع ایران را تقویت کردم!”. این توضیح درباره دو نوع موضعگیری از طرف دار و دسته آقای خامنه ای عرض شد که دو نفرشان آقایان قالیباف و رضایی می گویند: «جای نگرانی نیست!»، بقیه هم می گویند: «جای نگرانی هست، مرگ بر سازشکار!». نتیجه چه خواهد شد، آیا این دو نوع موضعگیری اثر می کند؟
یک تحلیلگر سابق سیا در مقاله ای در نیویورک تایمز گفته است: «ایران مرتبط دروغ می گوید، چه اعتمادی به اوست؟ اعتمادی به این حکومت نیست، آقای خاتمی رفت، آقای احمدی نژاد آمد، دلیلی ندارد که بعد از توافق آقای روحانی برود و احمدی نژاد دیگری نیاید و باز هم همین آش و همین کاسه نشود. بعلاوه اگر تحریمها رفع شدند، بعد ایران به تعهداتش عمل نکرد و قرار بر وضع مجدد تحریمها شد، احتمال اینکه چین و روسیه زیر بار بروند بسیار ناچیز است در نتیجه غرب باید بجای لغو تحریمها با تعلیق تحریمها موافقت کند بصورتی که هر شش ماه یکبار رفع تحریمها تمدید شود که اگر ایران سرکشی کرد، تحریمها دوباره برقرار شود». سند دروغگویی ایران هم این است که آقای فریدون عباسی که در سفارت آمریکا شعار “مرگ بر سازشکار” سر می داد، گفته است: “در 8 سال دوره احمدی نژاد فعالیت اتمی را از آژانس بین المللی انرژی اتمی مخفی نگه می داشتیم” و دلیل دروغگو بودن ایران را دست طرف مقابل داده است! اگر توجه کنید، می بینید که طرف مقابل واکنش نشان می دهد، واکنشش هم به گونه ای است که نه تنها تخفیف نمی دهد بلکه تشدید هم می کید، اینگونه حرکات یا مواضعی چون موضع فرمانده نیروی دریایی سپاه مبنی “بر نابودی ناو آمریکایی در 50 ثانیه و ماموریت نیروی دریایی ایران برای نابودی نیروی دریایی آمریکا” رویه ای ابلهانه و غلط در سیاست خارجی است، با گفتن اینگونه سخنان تحریک آمیز طرف مقابل سست نمی شود بلکه برای سخت گیری توجیه پیدا می کند، به آسانی نیز می تواند افکار عمومی اش را متقاعد کند چنانکه 5 ماه مه یک مقام ارشد کاخ سفید در فورومی گفت: «هرگاه ایران از روی حسن نیت و صادقانه گفتگو نکند و توافق دلخواه انجام نگیرد، حکومت اوباما با کنگره برای وضع مجازتهای بسیار سخت بر ضد ایران همکاری خواهد کرد، به این نیز اکتفا نخواهیم کرد، گزینه های دیگر را نیز سنجیده ایم»، پس در همان زمانی که این طرف فشار می آورد و “مرگ بر سازشکار” می گوید، آن طرف هم چماق تهدید را بالا برده است.
همه اینها بر سر چیست؟ بر سر یک برنامه اتمی که بقول رئیس سابق کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل “برای عملیاتی شدن آن هنوز 10 سال وقت لازم است” یعنی فعلا چیزی نیست. شما مردم ایران از خود بپرسید که این وسط چه کاره اید؟ اگر شما به حساب بودید، این وضعیت نبود، چنین بحرانی نبود، ثروت عظیمی هم بر باد نرفته بود، اقتصاد شما هم به این حال و روز نبود، حالا هم اگر شما بگویید: “ما هستیم، این کشور مال ماست” که واقعا هم مال شماست، این حق مال شماست که باید آنرا بکار ببرید، حق دادنی و گرفتنی نیست، این دروغ(دادنی و گرفتنی بودن حق) را رها کنید، حق داشتنی است و شما آنرا دارید، کافیست آنرا بکار ببرید، هرگاه آنرا بکار ببرید، به رژیم بگویید: “به من گزارش بده که با وجود اینکه در این 20 سال زیانهای فراوان وارد شد و میلیاردها دلار بر باد رفت، تاسیسات اتمی چیست؟ همه دنیا می دانند که تاسیسات اتمی چه هست و چه نیست، چرا ما مردم ایران نباید بدانیم؟ 30 هزار نفری که در این تاسیسات در حال فعالیت هستند، در حال انجام چه کاری هستند؟”، در ایران فیزیکدان و اقتصاددان هست، این وطن مال شماست، از آقای شیرزاد تعصی کنید و حرف بزنید. چرا اینها حق دارند که برای خورد و بردهایشان دلواپس باشند؟ اتم برای این دلواپسان تا به حال نان و آب بوده، بابت همین اتم حاکمیت داشتند، آقای احمدی نژاد بابت “می خواهیم دوران سازش خاتمی را تمام کنیم و برنامه اتمی را پیش ببریم و وارد باشگاه اتمی دنیا شویم” 8 سال بر این کشور تحمیل شد و حالا اینها می ترسند که دستشان رو شود و معلوم شود که هیچ چیزی نبوده، همه اش بازی بوده، برنامه اتمی ای که بعد از 20 سال، 10 سال وقت برای عملیاتی شدن آن لازم است، یعنی این برنامه دروغی بزرگ بوده پس نمی خواهند حقیقت معلوم شود. آقای روحانی هم نمی خواهد حقیقت معلوم شود چون اولا خودش هم تصدی داشته، ثانیا دستش زیر سنگ است، ایشان را با مهندسی انتخابات رئیس جمهور کردند تا این بحران را جوری تمام کند که اولا لو نرود که این برنامه چیزی نبود و ثانیا به پای مردم نوشته شود، اگر کسی گفت: “این چه توافقی بود که انجام شد و اصلا بر سر چه چیزی توافق شد؟”، جواب بدهند که می خواستید رای ندهید!
به گمان من در دنیایی که در آن هستیم، هیچ کشوری را نمی توان یافت که اینگونه با مردمش دغلکاری کنند، دروغ بگویند، حقیقت را از مردم پنهان کنند، اینگونه هست و نیست کشور را بر باد دهند و مردم مثل اینکه نقشی بیش از تماشاچی ندارند. بر من است که با شما مردم ایران صادقانه سخن بگویم، بر شماست که بر حقوق خویش بایستید و پیش از آنکه دیر شود، به مسئولیت خود عمل کنید.
شاد و پیروز باشید
متن تنظیم شده گفتگوی 19 اردیبهشت 1393 با رادیو عصرجدید
گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:40 الی 22:10(بوقت ایران) از آدرس زیر پخش می شوند: