back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی صدر: چرا عده ای می گویند اعمال داعش همان اسلام است؟

بنی صدر: چرا عده ای می گویند اعمال داعش همان اسلام است؟

Banisadr1عصر جدید: برخی از ایرانیان می گویند کاری که داعش دارد انجام می دهد همان اسلام است و برخی دیگر می گویند داعش نتیجه راه آقای خمینی است. نظر شما در باره این دو نظر چیست؟

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

 

بنی صدر: این امر که در حال حاضر کلمه اسلام به ذهن دروغ و کینه و نفرت و دزدی و خشونت و آدمکشی و فساد و زورگویی را نتبادر می کند امر واقعی است. سابق می گفتند که تقصیر اسلام شیعه است و اسلام سنی اینطور نیست.، اما داعش و القائده ثابت کرد که این مربوط به شیعه تنها نیست. تبدیل کردن دین به بیانی که دشمنی را توجیه می کند. اگر بیان استقلال و ازادی انسان بود بکار دشمنی نمی آمد بکار دوستی می آمد و ایجاد تفاهم می کرد. الان داعش بجان کردهای سوریه و عراق که سنی هم هستند افتاده و میکشد برای اینکه میگوید اینها ایرانی هستند و حکمشان رافضی است و سنی بودنشان هم مانع کشتار نمیشود ، بنا براین یک تبعیض نژادی است که قائل میشوند که این تبعیض مخالف نص قرآن و تمام ادیان توحیدی است ، اول کسی که به تبعیض قیاص کرد شیطان بود. پس این عملی که داعش میکنه عمل شیطانی است، حدود 160 روحانی و اسلامشناس سنی هم برای این آقای البغدادی نوشتند که اعمال و گفتار این آقا خلاف قرآن و سنت نبی است، یعنی از دید اسلام سنی هم به داعش گفته اند که شما دین را وسیله کردی. اما در واقع نیک که بنگری میبینی که داعش آینه دو تمایل قدرت طلب را با یک محتوا خوب نشان میدهد، قدرت غرب را نشان میدهد، چون همه چیزشان را همین غرب داده است. این آقای اوباما های هوی راه انداخته که سربریدن وحشی گری است که هست درسته، اما شما آمریکاییها یادتان رفته که توی ویتنام نه تنها سر میبریدید بلکه سرها را محض تفریح به طناب هم میکشیدید، یادتان رفته که با بمبهای آتش زا جنگلها را در ویتنام از بین میبردید. جنایتهای شما از حد و حساب خارج است. پس آنچه که این داعش میکند کاری نیست که شما نکردید. مگر اسرائیل جنایتهایی که در غزه کرده بنام چه انجام داده که آقای دبیرکل سازمان ملل رفته در غزه میگوید که آنچیزی را که در تلویزیون دیده و شنیده بود در قیاص با آن چیزی که دیده یک به صد هم نیست. داعشیزم ترجمه بی کم و کاست خمینیزم است کاملا درست است. مثلا همین سر بریدن در حکومت ولایت مطلقه فقیه ، درهمین پاریس مگر سر دکتر بختیار را نبریدند در خود ایران فروهر و همسرش را دشنه آجین نکردند؟ آن ابوغریب آقای خامنه ای نبود ؟ آن کشتار زندانیان در سال 67 نبود؟ آن رفتار با دخترهایی که دستگیر می کردند چیزی غیر از این رفتاری است که این داعشی ها دارند می کنند؟ حالا با کمال پر رویی هم، اینها به آنها می گویند تکفیری، خوب اگر اینها تکفیر و کفر است ،خوب شما هم که قبلش پایه این کردار ها را گذاشتید. شما بودید، آقای خمینی بود که کینه و خشونت را تقدیس کرد و نتیجه اش شده این. این یک واقعیتی است و نمی شود این واقعیت ها را ندید. قدرت هم بدون دشمن نمیشود. دشمنی هم که قدرت می سازد باید از جنس خودش بکند، این نکته بسیار مهم است که امیدوارم شنوندگان خوب گوش کنند. اگر دشمن  از جنس این قدرت نباشد قدرت را از بین می برد، پس باید این را از جنس خودش بکند، و اگر نتواند از جنس خود بکند، قدرت دیر یا زود از بین می رود. حالا برای شما این موضوع را توضیح می دهم. در روسیه که حالا خودشان می گویند انقلاب اکتبر که در واقع یک تصرف دولتی شد. حالا اگر این غرب نمیتوانست  کمونیسم را از جنس خودش بکند و به استالینیزم تبدیلش بکند ،آن این را از بین می برد. متاسفم که مسلمانها این کتاب دینی خود را نمیخوانند این موضوع را در قرآن،خیلی روشن و دقیق برای انسان توضیح می دهد و به او هشدار می دهد. مثلا اگر قریش موفق می شدند و پیامبر را از جنس خودشان می کردند ولو مخالف و ضد، ولی از جنس خودشان، غلبه با آنها بود. اول که گفتند بیا بهت وزارت می دهیم، ریاست می دهیم. به این ترتیب. بعد در داستان غرانیق، به او چه گفتند؟ گفتند ما خدای تو را قبول می کنیم، تو هم این بت های ما را به عنوان شفیع در درگاه خداوند بپذیر. او هم در ذهنش آمد که اگر این کار را بکند، مثلا اختلافها از میان بر خاسته می شود و همان پیام دوستی می شود و دشمنی می شود دوستی،که آن اخطار خداوندی را دریافت کرد«اگر این کار را کرده بودی، هرگز بخشوده نمی شدی» چون می شدی از جنس آنها. از جنس آن که شدی دیگر نماد حق نیستی، الگوی حق نیستی، بدیل نیستی و چون آنطرف که موفق شده بدیل را از بین ببرد میماند. این خیلی واضح است. این است که شما هر رژیمی را که در این دنیا می بینید که استبدادی است و قدرتمدار است، اول کاری که می کند این است که مخالف خود را از جنس خودش بکند. یعنی اینکه بدیل را از بین ببرد. اگر توانست و او را از جنس خودش کرد، چه بهتر و اگر نتوانست تخریبش می کند. این یک قاعده عمومی است. در تمام طول تاریخ بشر و در همه جامعه ها این قانون عمل کرده است.

حالا می آئیم و در انقلاب ایران نشان میدهم،چون شما گفتید که نتیجه انقلاب ایران است. خیر نتیجه انقلاب ایران نیست برای اینکه بیان انقلاب ایران خمینیسم نبود. اسلام به مثابه بیان استقلال و آزادی و رشد بود که در مقابل دنیا هر روز، روزمره از زبان آقای خمینی خطاب به دنیا ابلاغ میشد. آیا آقای خمینی همانهایی که در فرانسه گفت در ایران عمل کرد؟ مثلا در اینجا گفت ولایت با جمهور مردم است. در ایران به این عمل کرد یا دبه زد و گفت ولایت با فقیه است، آنهم ولایت مطلقه، آخرش گفت خیر ولایت عادی هم نیست مطلق است، کدامش بود؟ نخواهی تقلب بکنی باید حق را همان جور که هست بگویی. حالا اگر این ساخت های استبدادی نمی توانستند آقای خمینی را از جنس خودشان بکنند، آن ساخت های جایشان را می دادند به ساخت های جدید و جامعه دارای نظام مردمسالار می شد و ولایت جمهور مردم تحقق پیدا می کرد، ولی توانستند. این آقای خمینی و ملاتاریا شد از جنس آنها و به عنوان بدیل از بین رفت. آن ساختهای استبدادی تجدید و دوباره استوار شدند. ما همان ساخت استبدادی دوران شاهنشاهی را داریم، در آن نظام شاه مصدر بیم و امید بود، اینجا و در این نظام ولایت مطلقه مصدر بیم و امید است، همین. تفاوتی که کرده تفاوت یک صورت است. آن با آن لباس نظامی و این با لباس روحانی. آن کلاه خود نظامی سرش بود و این عمامه سرش است، و تفاوت ماهوی با هم ندارند. در منطقه هم نگاه کنیم، آنچه که در دوران بعد از جنگ بود، جنبشها برای استقلال و  آزادی بودند، در ایران، در مصر ،در ترکیه و در کشور های دیگر منطقه. در ایران نهضت ملی شدن به رهبری مصدق انجام گرفت و کارش به کوتای 28 مرداد کشید. حالا دیدم که این مبلغ های رژیم ولایت فقیه گفته اند که کودتای 28 مرداد نتیجه خوش بینی مصدق به امریکایی ها بوده است. به قول هموطنانمان رو را بروم. اینها 35 سال است که همش در سازش پنهانی با امریکا هستند و ستیز ظاهری، حالا این معلوم میشود که در آن 28 مرداد هم این روحانیون قدرتمدار و قدرت طلب بودند که شکست کودتا را در 28 مرداد تبدیل به پیروزی کردند و حالا مصدق شده خوشبین به امریکا و نتیجه اش شده کودتای 28 مرداد!. نه، مصدق بر اصل استقلال و آزادی ایستاد و نتوانستند او را از جنس خودشان کنند و این مسئله مهم است. اگر توانسته بودند با او یک قرار دادی ببندند، همانها که پیشنهاد می کردند، مثل بانک بین المللی .حالا خیلی ها هم چون قاعده را نمیشناسند هی مینشینند و  می گویند که چرا این پیشنهاد بانک بین المللی را نپذیرفت. در کتاب “نهضت ملی ایران و دشمنانش به روایت اسناد” ، به روایت همان اسناد توضیح داده ایم که آن قرارداد چیزی به غیر از همان قرار داد قبلی نبود و به سود کشور نبود.  یکی این که نقض حقوق ملی بود و دوم اینکه اگر مصدق پذیرفته بود، دیگر بدیل از بین رفته بود و ایشان هم شده بود از همان رجالی که بر این باور بودندکه باید دست نشانده قدرتهای خارجی بود، چاره ای غیر از این نیست. نپذیرفت و ایستاد بر حق، برحقوق ملی مردم ایران. در نتیجه درست است که شده کودتای 28 مرداد ولی چون این بدیل وجود داشت رژیمی که آن کودتا را انجام داده بود را بر انداخت. طبق قانون، قانونی که در همه نظامهای اجتماعی در طول تاریخ عمل کرده است.

انقلاب 57 را آقای خمینی نساخته است، ذره ای از اندیشه راهنمای آن انقلاب مال آقای خمینی نیست. خود آن مردم هم بدون اجازه آقای خمینی بیرون آمدند، دوباره و شاید هم  برای ده باره عرض می کنم، نخستین اعلامیه آقای خمینی ،آن هم بعد از مراجعات زیاد چون می ترسید و می گفت سنگ روی یخ می شوم اگر مردم جنبش را ادامه ندهند، در چهلم جنبش مردم تبریز داده شد. حالا شده همه کاره و اصلا انقلاب ایران را ایشان کرده است! ولی واقعیت این نیست، بدیل مصدق بود، اصل راهنما: استقلال و آزادی بود، کسانی که آن انقلاب را ممکن کردند و بدیل بودند از دید مردم ایران، مصدقی ها بودند و اگر وجود نمیداشت، انقلابی هم رخ نمیداد و اگر هم جنبشی بوجود می آمد به مانند جنبش مردم مصر می شد. توجه کنید که اخوان المسلمین از ابتدا از جنس آن قدرت شدند (اگر از قبل هم نبودند) و درست پا در جای قدرتمندان گذاشتند و طبعتا قابل از بین رفتن شدند، با این توضیحاتی که خدمتان عرض کردم، امریکا و غرب موفق شدند که در منطقه آن بدیل و الگوها را جایگزین کنند با موجوداتی که از جنس خود آن ها بودند، و از آنجایی که قدرت همواره به دشمن احتیاج دارد (برای مثال تا بود کمونیسم بود، استالینیسم را از جنس خود کردند در نتیجه قدرتشان سر جای خود ماند و بعد هم که کمونیسم از بین رفت، گفتند که تاریخ به آخر رسیده است و ما جهان را فتح کردیم.) بعد شد اسلام ستیزی و اسلام هراسی را الگو کردند، خوب طبیعتا درون جامعه های مسلمان هم، آدم های که حاضر نیستند که بنشینند و فکر کنند که: شما باید یک بدیل داشته باشی، برای این وضعیت و اگر این بدیل و الگو را نداشته باشی : بدیل القاعده است و آقای خامنه ای و امثال آن ها . کیست آن بدیل؟ سئوال اصلی این است. هر اندازه یکطرف ضعیف می شود، طرف دیگر قوی میشود، چون یکطرف برای غرب دشمن است(اسلام هراسی) و هم قابل کنترل است و هم سبب میشود که غرب در موقعیت مسلط خود باقی بماند. هر گاه شما بخواهی سرمایه داری بمثابه قدرت توتالیتر جای خود را به انسان مداری، انسان دارای حقوق ذاتی بدهد، محتاج بدیل و الگو هستید. تا وقتی که این بدیل درست نشود، قدرت براحتی هر کسی را که از جا برخیزد، از جنس خود میکند و جنبش را به نفع خود ساکت می کند. نگاه کنید به تاریخ ایران و خود قضاوت کنید: انقلاب مشروطه غیر از این شد؟ همان کسانی که در رهبری انقلاب مشروطه بودند ، چند نفر از آن ها به عهد خود وفا کردند؟ انگشت شمار، و سایرین به خدمت استبداد پهلوی درآمدند. نتیجه این که: آن استبداد ممکن گردید. اگر این افراد استوار بر عهد خود مانده بودند، استبداد ممکن نمیشد، کودتا ناممکن میشد،کودتای خرداد 60 هم ناممکن میشد اگر کسانی که بدیل بودند، بر عهد خود وفا می کردند و متخب اول تاریخ ایران را تنها نمی گذاشتند. این ها واقعیتهاست. اگر آن بدیل اسباب قدرت جدید را نمی ساخت مثل: سپاه پاسدار، دادگاه انقلاب، بنیاد کذا و…(ستون پایه های جدید ) و در اختیار ملاتاریا قرار نمیداد.خوب شما نمیخواهی این واقعیت ها را ببینید و رفتید و در این زمانه، چون غرب هم میگوید که سابق کمونیسم دشمن بود و حال اسلام دشمن است، شمای بیچاره هم بجای اینکه بروی دنبال این که ببینی وافعیت چیست، شما هم به تقلید میگوئی که دشمن اسلام است ! اما همینقدر که بشینی و از خود بپرسی که این داعش معرف کیست؟ از کجا پیدا شده است؟ عوامل پابرجا بودن داعش از قبل پول و اسلحه از کدام منبع می آید ؟ و بعد از یافتن پاسخ می بینید که بله یک حکومت و دولت سعودی وجود دارد، یکسری شیخ های خلیج فارس وجود دارد، یک رژیم ولایت مطلقه فقیه در ایران وجود دارد، یک ایالات متحده وجود دارد، یک اسرائیل وجود دارد. این ها غایب نیستند. این قدرت ها میخواستند آنچه را در لیبی انجام میدادند ( حالا هم کشور لیبی را به این روز انداختند)، اول در سوره و سپس در ایران تکرار کنند. در داستان لیبی، روسیه و چین با هم توافق کردندو در نتیجه توانستند که از هوا کشور را بکوبندو از طریق زمین هم آن نیروهای عملیات مخصوص را گسیل کنند و سعودی هم گروه گروه افراد خود را مسلح کرد به ان جا روانه کرد، تا ان بلا را بر سر لبیی آوردند. درباره سوریه روسیه و چین به زیر بار نرفتند و در نتیجه نیمه کار ماند. خواستند که نیروی هوائی که از بالا حمله میکرد را با نیروی زمین جایگزین کنند، این شد که از هشتاد کشور دنیا آدم به آن جا رفت با اسلحه و پول، وناگهان داعش زائیده شد. پس از اسلام نبود، و شما نمیخواهی واقعیت را ببینی ؟ خوب نبین ولی حواست را جمع کن : هر قدرتی احتیاج به دشمن دارد، دشمن را باید از جنس خود کرد تا بتوان بر جا ماند، هرگاه نتوانست این کار را بکند، قدرت بر جا نخواهد ماند. به این دلیل است که ما، بر حق ایستاده ایم، بر تجربه انقلاب ایران ایستاده ایم و کاملا اطمینان داریم که رژیم کنونی در ایران، محکوم به رفتن است . همان روز که این افراد در ایران کودتا کردند، این جمله را گفتم : “ما میرویم که بمانیم، شما می مانید تا بروید”. البته حوصله و صبر و شکیابی و ایستادگی  می خواهد. این ها را اگر تحمل کنید و از جنس قدرت نشوید، تردید نکنید که طبق قانون آن قدرت منحل خواهد شد. هر بار در هر جامعه ای که آن بدیل از خود بیگانه و از جنس قدرت شد, جنبش از بین رفت. خود ایران پر است از این مسالها. از جمشید بگیر در تاریخ ایران تا انقلاب 57. همه اش درس عبرت و این قانون است که عمل کرده است. ایرانی خوب گوشهای خود را باز کن و به این قانون را بشناس تا بدیل شوی! حق خود را بشناس و به آن عمل کن. وقتی اینجور شدی, مطمئن باش که تغییر حتمیست! اما اگر اینجور نشدی, این رژیم بر تو برتری خواهد داشت. این استبداد را گسترش خواهد داد مانند همانطوری که تا به حال کرده است. آنوقت حاضر نیستی که مسئولیتش را قبول بکنی و میندازی گردن این و آن. هم اکنون هم گردنی باریکتر از اسلام گیر نیاورده ای و به این خاطر همه چیز را میندازی گردن او. مگر نه اینکه شما با همین اسلام گل را بر گلوله پیروز کردید؟ ایدئولوژی دیگری داشتید که با آن انقلاب کردید؟ یک اسلامی داشتید که آنزمان هم تحقیقات جامعه شناسی هم انجام گرفت و به زبان فرانسوی هم انتشار پیدا کرد. از قشرهای مختلف تحقیق به عمل آمد. معلوم شد که مردم یک اسلامی را پذیرفته اند که با استقلال و آزادی انسان موافق است و با رشد انسان موافق است و میزان را هم عدالت اجتماعی می داند. خشونت هم بی محل شد زیرا جنبش همگانی توانست گل را بر گلوله پیروز کند. این را شما مردم ایران کردید! اما اگر الان نگاه بکنیم به وضعیت شما, می بینیم که حکومت استبدادی توانسته شما را به نوع خود آلوده کند. به هم زور می گوئید, دروغ می گوئید, سر هم کلاه می گذارید, انواع فسادها و آسیبهای اجتماعی در جامعه وجود دارد, از جمله مواد مخدر. در مصرف الکل از آمریکا دو برابر جلو هستیم. با اینکه در ایران ممنوع است و مجازات هم دارد. در آلودگی محیط زیست هم اول هستیم. با این بودجه ای که دولت دارد, 100 سال طول می کشد که تهران را در مقابل زلزله ایمنی ساخت. به حیات خود ارزش نمی دهید. نتیجه اش این می شود که این استبداد را با این رفتار ماندگار و درازمدت می کنید. اگر دلتان خوش می شود که بگوئید از اسلام است, بگوئید! اما حقیقت اینست که کوتاهی از خود شماست! بدیل خودتان شوید. نگذارید که این رژیم شما را از جنس خود بکند! حتی اگر یک گروه از شما مردم بر سر حق بایستاد و من فکر می کنم که اینطور هست, این تغییر انجام خواهد شد. اما زمانش طولانی تر می شود. اگر شما مردم بدیل بشوید, بخواهید که در استقلال و آزادی و در حقوقمندی زندگی کنید, بسیار زود انجام می گیرد. بی خطر انجام می گیرد. مالک کشورتان می شوید و به جاده رشد رو می آورید. رشدی که انسان در آن رشد می کند و نه سرمایه و قدرت. من سعی کردم با این صحبت یک قانون هستی اجتماعی را توضیح بدهم. امیدوارم که این سخت به کار نسل امروز بیاد و وجدانها را بیدار و هوشیار کند و بیشتر شوند داوطلبان الگو و بدیل شدن.

 شاد و پیروز باشید.

برگرفته از مصاحبه با رادیو عصر جدید 25 مهرماه 1393

   

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید