عصر جدید: انتخابات در امریکا چه تاثیری در مذاکرات هسته ای ایران با امریکا دارد؟

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

بنی صدر: تاریخ گفتگوها هنوز معین نشده است و زمان کمی باقی مانده است. انتخابات کنگره امریکا در 4 نوانبر انجام می گیرد و احتمال دارد جمهوریخواهان اکثریت سنا را هم بدست آورند. اگر چنین شود امریکا باید گفتگوها را با مجلسی انجام دهد که در آن مخالفان اکثریت دارد. البته گفته می شود که رئیس جمهور امریکا اختیارات دارد. بخشی از تحریمها را شورای امنیت وضع کرده شورا امنیت می تواند لغو کند، بخشی را حکومت وضع کرده کرده که می توان  آنها را نیز لغو کند و بخشی را مجلس امریکا کرده است که این تحریمها را هم می تواند تعلیق کند و اگر هم نحریمهای جدید وضع کند می تواند وتو کند.  

حال طرف ایران با بببینیم. فردا که اول نوامبر است الان 24 روز وقت باقی مانده است. حال در این فاصله در ایران به چکاری مشغولند. از دید رابطه با امریکا و غرب و فضییه اتم نگاه کنیم آقای روحانی با معرفی وزیر جدید آموزش عالی مانور دارد می دهد. در مجلس هم به وزیر پیشنهادی آقای روحانی ۱۶۰ نماینده رای منفی دادند و این ۲ گویایی دارد ، یکی اینکه از تعداد موافقان آقای روحانی در مجلس ۸۰ نفر کم شدند ، دوم اینکه این یک پیام دارد به آمریکا و غرب که عدم توافق اتمی با من ـ یعنی حکومت آقای روحانی ـ مساوی است با تقویت رادیکالها در مجلس، والا وقتی که به آقای روحانی میگویند که این وزیر رای نمی آورد باز هم ایشان را به مجلس معرفی میکند خوب نمیشود گفت که این آدم عقل ابتدایی ندارد، عقل ابتدایی دارد. بنا بر این باید سنجش میکرد و وقتی میدید که رای نمیآورد به مجلس معرفی نمیکرد. اما از آنطرف ایشان میخواهد از این رای منفی فایده هم ببرد و آن این است که به مردم بگوید که اگر من کاری نمیتوانم بکنم بخاطر این مجلسی است که اصولگرا تشریف دارند و اینها نمیگذارند. در واقع یک رویارویی است. مجلس می خواهد روحانی را در خود رژیم تضعیف کند و آقای روحانی می کوشد مجلس را از آنچه هست نزد مردم بدتر جلوه دهد. در واقع هم مجلس و هم آقای روحانی دارند به آمریکا پیام میدهند.

حال دو پیشنهاد شده است. یکی می گوید ایران حدود 4000 سانتریفوژ را داشته باشد و ذخیره اورانیوم غنی شده را به روسیه بفرستد. که آنجا تبدیل به سوخت برای نیروگاه بشود. آمریکایی ها می گویند برای اینکه اطمینان حاصل شود که بمب نمی سازید و از این طریق عمل کنید خصوص که تا 2021 هم سوخت نیروگاه را روسها باید تامین کنند. حال اگر رژیم بپذیرد ممکن است یکی از دو مشکل مهم حل بشود. اما ازآن طرف هم بییشتر از آنچه که به روسیه وابسته می شود، تازه روسها  می گویند که این برای ما، زیان بازرگانی بسیار مهمی دارد و ما به شرطی حاضریم قبول کنیم که ایران آن ضرر ما را جبران کند. یعنی هم باید اورانیوم غنی شده اش را به روسیه بفرستد و هم یک پولی بابت زیان روسها به آنها بدهد و هم دو طرفه وابسته باشد،یک طرف به روسیه و یک طرف به غرب که باید به اصطلاح تاسیسات اتمی ایران را تا وقتی مطمئن بشود که ایران نمی خواهد بمب اتمی بسازد تحت کنترل داشته باشد وابسته می شود. مشکل دوم، مشکل تحریمها است، لغو بشود، یک معنی دارد و به حال تعلیق در بیاید معنای دیگری دارد. طرف امریکایی می گوید که اولا به این زودی نمی شود لغو کرد. اینها را تدریجی می شود لغو کرد، آنها می گویند ایران فهمیده و قبول کرده که اگر بنا است لغو بشود اینها تدریجی لغو خواهدشد. اما آنها یک حرف دیگری هم می زنند، می گویند که باید در مدتی که تاسیسات تحت کنترل می مانند، حالا اگر فرض کنیم به طور متوسط ده سال، این تحریم ها باید به حال تعلیق در بیاند، نه لغو. حالا میماند به اینکه می گویند قرار بر گفتگو بعد از تاریخ انتخابات کنگره است. طرف ایرانی به اصطلاح فرصتی را که تا حالا تبلیغ می کردند که اوباما به این توافق احتیاج دارد از جمله به خاطر اینکه در انتخابات کنگره به کارش بیاید را از دست میدهد. اگر این تاریخ گفتگو ها به بعد (از انتخابات) انداخته بشود، به درد آقای اوباما نخواهد خورد چون نتیجه دیگر معلوم است. اگر اکثریت سنا را حفظ کند و در کنگره هم وضعش از این بدتر نشود و بلکه بهبود هم پیدا کند، دستش باز تر است، اما اگر نه، دستش بسته تر است. به هر حال آن صحبت که تا نزدیکی های انتخابات کنگره توافق انجام می گیرد، چون اوباما به آن نیاز دارد، این ادعا که دستگاه تبلیغاتی رژیم می کرد  غلط از آب در آمد. در واقع میتوانیم بگوئیم اگر فرصتی بوده، این فرصت را سوزانده اند. خوب میدانید که این رژیم عادت دارد، اصلا معتاد است و اگر فرصت نسوزاند روزگارش نمی گذرد. باید فرصت بسوزاند و نشئه بشود. همین است و این اگر فرصتی بود آنرا سوزانده است.

حال ببینیم که در واقع، مائیم و گفتگو ها که می شود بعد از این انتخابات کنگره امریکا.بنا بر آنچه که تابحال می گویند،این انتخابات را جمهوریخواهان می برند.هرگاه چنین بشود خوب وضع آقای اوباما به ترتیبی که عرض کردم بد تر و با کنگره مشکل بیشتری پیدا می کند.البته فراوان اتفاق افتاده که رئیس جمهور با یک کنگره مخالف روبرو بوده و حالا اوباما در دو سال دوران حکومتش در هر دو مجلس با اکثریت مخالف روبرو می شود و اینها تاثیر خودش را دارد. خصوصا که حالا هم عده ای راه افتاده اند و دائم به اعضای دو مجلس هشدار می دهند،خودشان سناتور و یا نماینده هستند و سخت مخالف توافق هستند. محافظه کاران جدید امریکا هم که سخت مخالفند و دارند پی در پی کنگره را تحریک می کنند که اوباما می خواهد کنگره را دور بزند و با ایران مصالحه بکند.حالا این وضعیت در امریکا است. وضعیت آقای روحانی هم گفتم که در خود رژیم ضعیف است و در جامعه هم آن نیست که وقتی که ایشان را به عنوان برنده انتخابات ریاست جمهوری البته مهندسی شده  اعلام کردند،بود. برای اینکه آن وعده ها که تحقق پیدا نکرد. حالا شما نگاه کنید،در قلمرو سیاسی و حقوق انسان و حقوق شهروندی که این آقا این همه وعده داد، آقایان کروبی و موسوی که در حصر هستند و چوب مقاومتشان را می خورند که حاضر نیستند تسلیم بشوند.تازه تفسیر جدیدی هم برای حر پیدا کردند که آن هم خیلی خواندنی و شنیدنی است. حر به این جهت حر خوانده شده که با اینکه آمده بود راه را بر شهید کربلا و نماد ایستادگی بر حق، حسین ابن علی بسته بود، وقتی که دید حق با آن طرف است آمد و اجازه خواست که شهید اول باشد، به این جهت به او حر می گویند. نمی گویند برو تسلیم آقای خامنه ای بشو، چون در انتخابات تقلب فرموده اند و این بلا ها را هم سر شما آورده اند، خود شما را که در حصر کرده اند و هر کس را هم که در آن دوره فعالیت می کرده به زندان انداخته اند، محاکماتی دستجمعی از تیپ محاکمات استالین برای آنها ترتیب داده و حکم محکومیت برای آنها صادر کردند و حالا حر بشو یعنی بیا و بگو غلط کردم. شما حق داشتید و ما اشتباه می گفتیم، هرچه می گفتیم غلط گفتیم. این که مال آنها که در حصرند،میماند به این حقوق انسان و آزادی و اینها، امروز شنیدم یکی از اعضای ملی مذهبی ها که اسمش الآن در ذهنم نیست، به این خاطر که در خانه اش جلسه داشته است به یازده سال زندان محکوم شده! به همین دلیل! پنداری از دوره آقای احمدی نژاد بدتر شد. حالا اینکه در یک سال 800  نفر اعدام شدند، عرض کنم به شما اینکه امروز سخنان خانم نرگس محمدی را بر سر مزار ستار بهشتی که دومین سال مرگ او زیر شکنجه است را می شنیدم، می گفت آقا، این شکنجه گر آمده در دادگاه،گفته من این را زیر شکنجه کشتم،کو مجارات او؟ کو محاکمه علنی او؟ هیچ، از این هاخبری نیست، به عکس شکنجه گرها، جنایتکارها، نشان افتخار و مقام و رتبه هم می گیرند. آن فساد ها هم که سر جای خود باقی است ادامه هم دارد. پس در واقع اینها را که در نظر بگیرید،موقعیت آقای روحانی از نظر افکار عمومی  بهتر نیست، بدتر است. حالا خود این آدم هم با وزیر خارحه اش آمده اند و در واقع حل مسئله اتم سرمایه خویش را کرده اند، بی تاثیر هم نبوده،به لحاظ اینکه آن بخش از تورم که به خاطر اثر روانی هست، فعلا منجمد است. به لحاظ اینکه جامعه امیدوار است که مسئله حل بشود و این تحریم ها تمام بشوند و به اصطلاح دست دولت در خرج کردن دلار های نفتی باز بشود و زندگی اقتصادیشان بهتر بشود، که در واقع اینها بهتر شدن نیست، سرمایه کشور خوردن را نمی گویند بهتر شدن، ولی خوب جامعه با آن تبلیغات مسموم در چنین حال و هوایی است. اگر معلوم بشود که این قضیه حل بشو نیست، آن اثر روانی از حال انجماد در می آید و این، تورم را خیلی شدید بالا خواهد برد. پس این موقعیتی که ایشان دارد نه در خود رژیم یک موقعیت مستحکمی است و نه در جامعه، پس در واقع این دو طرفند که می خواهند باهم یک مشکلی را حل کنند، که این حل مشکل موانعی دارد. آن طرف که اسرائیل مخالف است، عربستان مخالف است و وزیر خارجه اش خیلی روشن و صریح، بگوئیم با خیلی کم رویی فرمایش کرده بودند که ایران حتی نباید برای مصارف صلح آمیز هم اورانیوم غنی کند و تاسیسات اتمی نباید داشته باشد. در آمریکا هم دستیار دارند و با لابی قوی که دست راست ها و محافظه کاران جدید هستند, می توانند تاثیر بگذارند.

می توانیم مشاهده کنیم که فرضهای احتمالی کدامیک هستند؟ یک فرض این است که هر گاه سر مدت و نحوه  برداشتن تحریم ها و مجازات ها توافق بشود و سر مقدار اورانیوم غنی شده اختیار رژیم چه قدر باشد، به توافق برسند، احتمال دارد که مساله حل بشود. البته با مشکل بیشتری روبرو خواهند شد زیرا برکناری کامل تحریم ها ممکن است که به خاطر اکثریت جمهوری خواهان آمریکا در کنگره به مشکل بخورد. برای راضی کردن روسها هم باید به آنها پول بدهد. می گویند که در حاشیه یکی از این کنفرانسها که آقای روحانی در آن شرکت کرده است نیز صحبت این شده است. فرض دیگر که حاکمان نظام هم در مطبوعات آنرا طرح کردند، رسیدن به توافق نهائی موقت است. یعنی آنچه را که غرب می خواهد در توافقنامه باشد اما این دائمی نباشد. درواقع این یعنی قرار ژنو با اندکی کم و زیاد کردن و برداشتن بخشی از تحریم ها. این مطلوب آقای خامنه ای هم هست زیرا با این توافق سرکشیدن جام زهر را به تاخیر می اندازد و یک مقدار هم که دست این ها با کم کردن تحریم ها باز بشود، او فکر خواهد کرد که از بحران عبور خواهند کرد. فزض سوم هم اینست که توافقی انجام نگیرد. اگر اینچنین شود، ضربه اصلی را آقای روحانی خواهد خورد. البته آقای خامنه ای هم خواهد خورد. روحانی به این دلیل که خود چند وقت پیش وعده مجدد توافق را داد و خامنه ای به این دلیل که بحران را او ایجاد کرده است و جامعه هم حل نشدن آنرا به پای او می نویسد. البته تا زمانی که مردم نقش تماشاچی را بازی می کنند؛ حل شدن و یا نشدن این موضوع به زیان مردم تمام می شود.

 امروز مشاهده می کنیم که در کشور بورکینا فاسو کسی فکر نمی کرد که جنبش شود. آقای رئیس جمهور بیست و هفت سال حکومت کرده و می خواست که قانون اساسی را عوض کند تا پانزده سال دیگر هم حکومت بفرمایند و هیچکس فکر نمی کرد که مردم مقاومت کنند و جنبش همگانی بکنند اما آنطور شد و این آقا امروز استعفا داد. این روش را به بشر که آموخت؟ ایرانیها! چه کسی این روش را از یاد برد؟ ایرانیها! و خود را محکوم تماشا کرده ایم که این بحرانهائی که این رژیم برای این ملت می سازد؛ اینطور و یا آنطور حل می شود! کم یا زیاد زیان دارد؟ در واقع یک نوع سرگرمی شده است. آنچیزی که مردم ایران باید بداند اینست که این نظام حق حاکمیت شما را دزدیده است. به شما گفته است که نه تنها ولایت بر شما دارد؛ بلکه این ولایت مطلقه هم هست! باید این حق را از دست دزد گرفت. آنوقت می فهمیم که کشور چگونه حقوقمدار و با خواست شهروندان اداره می شود و بدون اینکه ثروتهای ملی بر باد برود. بدون اینکه فرزندان ما در ایران تربیت بشوند و حکومت سرنوشتی برای آنها باقی نگذارد تا آنها وطن خود را ترک کنند. آنهائی هم می مانند یا باید بروند زندان یا باید با این شرایط بسازند. همتی و تکانی!

 شاد و پیروز باشید.