back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هامسئله بیماری خامنه ای و تشدید برخوردها در درون رژیم در گفتگو...

مسئله بیماری خامنه ای و تشدید برخوردها در درون رژیم در گفتگو با بنی صدر

banisadrParchamIranعصر جدید: سئوال این هفته در باره بیماری محتمل آقای خامنه ای و موضوع توافق هسته ای  است.

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.


 

بنی صدر: 14 اسفند سالگرد بزرگداشت مصدق بود مردی که در زندان و سپس حصر خانگی بر اصل استقلال و ازادی پایدار ماند. بعنوان کسی که در سیاست داخلی و خارجی بر اصل موازنه عدمی عمل کرد در تاریخ می ماند. هر چند که هموطنان هنوز آنطور که باید به اهمیت آن پی نبرده است. کسانی که در خط و ربط مصدق بودند و در روزهای اخیر از دنیا رفته اند آقای امیرحسنی و خانم سودابه سودیفی هم بر حق ایستادند. آینها الگو هستند برای مردمی که بخواهند بر حق بیاستند.

حال به سئوال شما بپردازم. دیروز خبری منتشر شد که بیماری اقای خامنه ای شدت کرده است و اعضای بدن او از کار افتاده است. امریکه جدید است این اس که رجا نیوز متنی را منتشر کرده است که خبر مربوطه را خانم فائزه هاشمی به فیگارو داده است. خود این امر یعنی تصدیق بیماری آقای خامنه ای. آقای هاشمی رفسنجانی هم یک صحبتی کرده بود که این تعبیر شد به اینکه آقای خامنه ای بیمار است و بیماری اش هم سخت است. او گفته که من عاشق رهبرم، و هیچ کس نزدیکتر از من به او نیست، گرچه آقای خامنه ای گفت که طرز فکر احمدی نژاد به او نزدیک تر است. عرض کنم به شما که راز ها و اسرار، ما باهم و از هم داریم (اشاره به سخنان هاشمی در اجتماعی در سال 88 که اخیرا مجددا در فضای مجازی منتشر شد)،حالا چرا این صحبت گویای این است که آقای خامنه ای بیمار است؟ این صحبت از این جهت تعبیر شده است که بیماری آقای خامنه ای شدید است که کار برد این سخن وقتی است که این آقا نباشد و به اصطلاح ایشان دارد از حال می گوید عاشق اوست که بتواند بعد از او در جانشینی او و جانشین معین کردن برای این آقا نقش پیدا کند. چون اگر بگوید من مخالف و مقابلم ،بعد در جانشین معین کردن نمیتواند نقشی بازی کند. آنهایی که ذوب شده در ولایت هستند عرصه را بر او تنگ می کنند و وقتی هم می گوید ما رازها داریم و راز و اسرار داریم،خوب حق که به راز در نمی آید. شما اگر عمل به حق کرده بودید و خیانتی، جنایتی، فسادی نکرده بودید رازی هم نبود. پس این هم یک اعتراف است که این دوتا در جنایت ها و خیانت ها و فساد ها باهم  شریک بوده اند و از این جهت به اصطلاح راز دار یکدیگرند. خوب بعضی از این راز ها مثل اکتبر سورپرایز و ایرانگیت هم رو شده است. اما اطلاعی که به ما رسیده که امروز یا فردا در سایت انقلاب اسلامی قرار داده می شود می گوید این  آقا بیمار هست،در ماه بهمن حالش بهتر شد ولی بیماری را دارد اما اینکه اعضای بدن او از کار افتاده باشند ،نه  این اطلاع نمی گویدکه آقای خامنه ای در همچین وضعیتی است .امروز هم  یک خبر دیدم که ایشان روز یکشنبه گروهی را به حضور می پذیرند. به هر حال، تا اینجا آنچه که محقق است این است که بیماری او بر جاست.حالا اینکه اطبای معالج او بگویند ابن کنترل میشود بدین معنا است که بیماری هست وگرنه یعنی چه کنترل می شود. طبیعتا خبر سازی مربوط به این بیماری ربط مستقیم پیدا می کند با صف آرایی ها در درون رژیم و صف آرایی ها از درون رژیم تا امریکا. عرض کنم به شما، حالا این صف آرایی ها چیست؟ یک حملاتی به آقای هاشمی رفسنجانی تشدید شد. بعد از اینکه آقای خاتمی ممنوع النام و ممنوع السخن و ممنوع النوشته و اینکه اینها حق ندارند نه نوشته و نه سخن اورا انتشار بدهند و نه اسم اورا ببرند ،حالا آقای هاشمی رفسنجانی است که زیر حمله های سخت است. آقای شریعتمداری که حالا معلوم شد ایشان قاضی تشخیص دهنده این است که  کی در انقلاب چکاره بوده است،گفته است که ایشان دیگر استوانه انقلاب نیست و  آقای هاشمی رفسنجانی را عزل فرمودند از اینکه ستونی از ستون های انقلاب ایران باشد . خوب صحبت اینکه چه کسی رئیس مجلس خبرگان بشود و انتخابات بعدی مجلس خبرگان هم ،این روزها بیشتر شده است.

 چهار زمینه برخورد در خود رژیم، الآن موجب صف آرایی دو طرف شده است. یکی مسئله اتم است، که آقای هاشمی رفسنجانی این دلواپسان را گفته که حرفشان حرف آقای نتان یاهو است و این موجب حمله متقابل شده است. یکی هم مسئله مجلس خبرگان است و جانشینی آقای خامنه ای، یکی هم مسئله انتخابات مجلس بعدی است که از حالا  اصولگرایان به شورای نگهبان فشار می آورند که باید با قاطعیت صلاحیتها را رد کند ،یعنی مال طرف مقابل را و یکی هم فساد ها هستند که دو طرف مشغولند فسادهای یکدیگر را رو می کنند.

 تازه ترین مورد سپاه است. شخصی را می گوید دستگیر کرده که برج ساز است و در داخل و خارج از کشور سرمایه گذاری می کند و با آقای یاسر هاشمی رفسنجانی ارتباط دارد و گفته میشود این برای نوعی پرونده سازی دیگری برای خانواده هاشمی رفسنجانی است . پس در این رژیم صف آرایی به این ترتیب است. حملات سختی از دو طرف به هم میشود. حالا یک مورد دیگر هم اینکه، یک چیزی را، داگان، رئیس پیشین موساد گفته است که روزنامه کیهان شریعتمداری آنرا دروغ کرده و انتشار داده است. او گفته است، از کارهایی که موساد تصدی می کند، حمایت از اپوزیسیون و اقلیت های داخلی است .آقای شریعتمداری و دارو دسته اش این را تبدیل کرده است به حمایت از سران فتنه و اینکه این ها ساخته های اسرائیل هستند. این دروغ است و سخن او(داگان) این نیست. اگر بخواهیم بگوئیم خطابش به کیست به دو راس دیگر مثلث زور پرست است که در خارج از کشورند. بله، این ها حملات در داخل، بین دو جناح رژیم است که در برابر هم صف آرایی کردند و زمینه برخورد ها شد.

آقای نتانیاهو هم رفت امریکا، در کنگره هم سخنرانی کرد. این هم در خود اسرائیل موجب برخورد شد،انتخابات هم هست دیگر،دو هفته دیگر در آنجا انتخابات است،شاید هم حالا کمتر شده است. آن طرف مقابل به این آقا حمله کرده است که شما کاخ سفید را بر آشفتی بر ضد اسرائیل فقط هم برای اینکه در انتخابات امتیازی بدست بیاوری رفته ای به کنگره و به جای سود هم زیان کردی . آقای اوباما هم گفت این توی حرفهایش چیز زیادی نبود.آخر، این آقا سفر کرده بود برود آنجا و سخنرانی بکند و بگوید چرا نباید توافق با ایران انجام بگیرد .ولی خوب حرف تازه ای نداشت .قبلا هم گزارش موساد به آن آقا منتشر شده بود که بنا بر آن ایران در کار ساختن بمب اتمی نیست.او در صحبت هایش حتی نتوانست بگوید که اطلاعات جدیدی بدست آورده که اعتبار آن گزارش را نقض می کند.خوب،با وجود اینکه خود آن دستگاه اطلاعاتی موساد می گوید ایران بمب اتمی نساخته شما رفته اید در کنگره و ادعای شما چیست؟ حالا بعد از اینکه آن آقا آن سفر را انجام داد رئیس اکثریت در سنا گفت ،در هفته آینده طرح اینکه توافق اوباما باید به تصویب کنگره برسد را تسلیم مجلس سنا خواهد کرد . حالا امروز اطلاعی انتشار یافت که این موضوع را به تاخیر انداخته اند، خوب این صف آرائی در امریکا و اسرائیل وجود دارد اما آن چیزی که علنی شد: متاسفانه در ایران، رژیم حاکم واقعیت را به مردم نگفت و دیگران نیز چه در خارج و چه در داخل به این مهم نپرداختند، یعنی اتحاد اسرائیل و دولت آل سعود. ما نه، این کار را انجام دادیم و چه بسا زودتر از مطبوعات خارجی (امریکائی و اروپائی) این قضیه را علنی کردیم، اما خوب حالا دیگر این قضیه از پرده بیرون آمد و فاش شد که دولت سعودی به اسرائیل گفته است: در صورت حمله به ایران، میتواند از فضای عربستان استفاده کند. اما این تنها نیست، طرف اسرائیلی هم خیلی روشن ، میگوید: از دید اسرائیل، داعش والقاعده، هر دو بهتر ازخطر کمربند سبز، ایران ، عراق، سوریه و لبنان است و چون دولت سوریه و رژیم اسد نقش اصلی در وجود پیدا کردن، این کمربند دارد، ما افراطیون ضد دولت سوریه را ترجیح میدهیم. و نیز آشکار شد که هر وقت ببینند که ارتش سوریه در یک موقعیتی است که میتواند این دو دسته را در تنگنا قرار بدهد، ان ها مداخله نظامی خواهند کرد. همچنین زخمیان النصره را نیز در بیمارستان های اسرائیل مداوا می شوند. قابل توجه برای اسلام ستیزان و اسلام هراسان که می گویند: این دو گروه یعنی اسلام. بله این وضعیت منطقه است. سفر آقایون: السیسی و اردوغان به ریاض هم برای این بود که این اتحاد گسترش پیدا کند،اما تکلیف السیسی که معلوم است و موافق این داستان است و برای دستمزد به اسرائیل هم ، حماس را جزء نیروهای تروریستی قرار داد. اما اردوغان معلوم نیست که پذیرفته باشد و علائمی نیز وجود دارد که نشان از عدم پذیرش او بوده است. پس در منطقه، صف رژیم ولایت فقیه و متحدانش که البته تمامی مخارج از رژیم ایران است- از فرستادن افراد مسلح تا دادن پول و امکانات و صف اتحاد عربستان و مصر و اسرائیل و شیوخ خلیج فارس و همچنین در ابتدا محافظه کاران جدید و جدیدا نیزجمهوری خواهان در امریکا ، که در مقابل صف اول قرار دارد.

 اما در امریکا، طرفی که موافق این صف بندی نیست می گوید: که موافق یک تعادل  میان این دو صف بندی است چراکه نمیخواهد سرنوشت منطقه را به اتحاد اسرائیل و دولت سعودی بسپارد پس توافق در چنین موقعیتی دارد صورت می گیرد. در چنین موقعیتی هرگاه آن بیماری آقای خامنه ای جدی باشد، یکطرف ، قاعدتا باید شتاب داشته باشد و دارد تا این توافق قطعا انجام بگیرد. اما نظر من این است که صف مقابل هم نمیخواهد که این مسئله به بعد از مرگ آقای خامنه ای بیفتد، الا اینکه می خواهد بار این توافق به گردن روحانی و ظریف و اصلاح طلبان بیفتد. جام زهر را آقای خامنه ای سرنکشد و بگویند که این طرف این جام را نوش جان کرد. البته در این میان آقای ناطق نوری گفته است که این داستان را شخص آقای خامنه ای مستقیما تحت نظر دارد، اگر اینطور باشد، جام زهر را ایشان باید سر بکشد. خوب حال ببینیم محتوای این توافق چیست؟ یک اطلاع امروز انتشار پیدا کرده است که در صورت صحت آن، این جام زهر کشنده تر از آنی است که تصور میشد. این خبر می گوید که این توافق موقت خواهد بود و مدت ان نیز 10سال خواهد بود. در ظرف مدت این 10 سال ایران فعالیت های تاسیسات اتمی خود را در همین وضعیت کنونی نگه دارد و طرف مقابل هم تحریم ها را لغو نخواهد کرد بلکه به حال تعلیق در خواهد آورد. خوب این یعنی : 10 سال این وضعیت است، سازمان های اطلاعاتی امریکا و شرکاء هم از هم اکنون این تواقق را انجام شده میبینند، برای اینکه هم آقای ظریف گفته است که به توافق بسیار نزدیک هستیم و هم خانم وزیر خارجه اتحادیه اروپا گفته است که ما به یک توافق بسیار خوب، بسیار نزدیک شده ایم. اگر محتوای توافق بسیار خوب این باشد، این از آن جام های زهر بسیار کشنده است ، تنها چیزی که میشود پوششی به این قضیه بدهد، آنچنان که آقای امامی کاشانی کوشیده است، همین صفت موقت توافق است. ولی خوب در واقع، عکس این داستان است یعنی: ده سال که طرف ایرانی، تحت نظر خواهد بود و سازمان های اطلاعاتی غرب ایران را تحت کنترل خواهند داشت، بعد از گذشت ده سال نیز ، هیچ معلوم نیست که چه خواهد شد. باز باید بشینند و ببینند که آن تحریم ها را بر دارند و یا خیر، شرایط آن چه باشد!؟ و تا قیامت این داستان طول خواهد کشید و وضعیت بسیار بدی درست می کند و ایران را تحت مهار دائمی غرب قرار می دهد. غیر از اینکه یک موضوع دیگر هم باقی می ماند که ما هم نمی توانیم به آن بپردازیم، و آن مسئله اینست که اگر هم بحران اتمی حل شود و جام زهر را آقای خامنه ای بنوشد، این دو صف آرائی در مقابل هم همچنان قرار خواهد داشت و آیا این توافق سبب پایان جنگ در کشورهای منطقه می شود یا خیر آنها را دائمی خواهد کرد؟ این سوال مطرح است. این مسئله نیز جواب می خواهد و اینهم بخشی از این توافق است. اما وقت اینرا الان در این برنامه نداریم و به این ترتیب به جواب سوال دیگری می پردازیم: اگر این رژیم به جای حل مسئله با حکومت آقای اوباما، با مردم ایران این مسئله را حل می کرد و تمام این فعالیت ها را شفاف می کرد و به این مردم گزارش می کرد که به طور مثال برای این نیروگاه های برق سرمایه گزاری نشده و در سال آینده کمبود برق و خاموشی خواهد بود. آنوقت باید جواب اینرا می داد که چرا با وجود اینکه هفتصد میلیارد دلار و سرمایه های دیگر را نابود کرده است، به فکر ساخت نیروگاه های برق نبوده و با تمام قدرت چسبیده به این نیروگاه اتمی بوشهر و ساختن بحران اتمی و به باد دادن میلیاردها دلار. اگر مسئله برق مردم بود، باید جواب اینرا می داد که چرا در این زمینه سرمایه گزاری نشده است. به شما که این پیشنهاد شد که برق از راه نیروی خورشیدی در کویر لوت ایجاد کنند که برای تمام کشور هم کفایت می کرد. چرا با این پیشنهاد موافقت نشد؟ پس به این ترتیب راست گفته نشد به مردم! راه حل هم اینست که راستش را به مردم گفت و این بازی را تمام کرد که هیچ سودی برای کشور ندارد. آنوفت آن تعلیق ده ساله هم که کشمکش و بی برنامگی را تمدید می کند، بی محل می شود. جامعه نیز از این بلا راحت می شود و هزینه های بی مورد هم که در این زمینه خرج شده، ادامه پیدا نمی کند و یک موقعیتی ایجاد می شود که همسایگان ما که در شمال و جنوب ایران نفت و گاز ما را می برند و می خورند، نبرند و نخورند. منابع نفت و گازی که در داخل کشور هم هست به این ترتیب بهتر استفاده شود و هدر نرود. با این حساب ایران می تواند با سرمایه گزاری روی نفت و گاز و دسترسی به تکنولوژی جدید ایجاد رشد بکند. این وضعیت این راه حل را دارد. می شود به یک ملتی راستش را گفت. اما اگر شما بخواهید به یک ملتی راستش را بگوئید، باید حق حاکمیت این ملت را هم بپذیری! بپذیر که ولایت با شما آقای خامنه ای نیست و با جمهور مردم است! او نمی خواهد اینرا بپذیرد! تمام مسئله هم همین است. این رژیم و ملت بارها فرصت های خود را به باد فنا داده است و همه آن به خاطر اینکه معتقد بوده است که حفظ این نظام اوجب واجبات است. البته توقع از رژیم محل ندارد و اگر جائی داشت آقای خامنه ای فرصت اینرا داشت که از سرنوشت آقای خمینی که با آن ترتیب وارد ایران شد و با آن ترتیب تمام کرد، عبرت بگیرد و نگرفت. خمینی سخنگوی این انقلاب بود و پیام استقلال و آزادی این انقلاب را به جهان از دهان او شنیدیم. گل بر گلوله پیروز شد و آمد به ایران و شد مستبدی که کشور را در جنگ هشت ساله و ویرانگر نگه داشت و جام زهر را سر کشید و کافیش نشد و خون جوانان کشور را هم سر کشید و اجازه داد که به قول آقای منتظری در سه شب بین دوهزار تا چهار هزار نفر را اعدام کنند و به مراتب تعداد اعدامی ها از این هم بیشتر هست. اما آیا از مردم می شود انتظار یک حرکتی و یا ایستادن بر حقی داشت؟ آیا نباید پرسید که تا چه زمانی باید منفعل ماند و این استبداد را تحمل کرد؟ بیابان شدن کشور خود و به باید رفتن منابع وطن را چه قدر باید تحمل کرد؟ این سوال را هر ایرانی مسئول باید به خود جواب بدهد.

 شاد و پیروز باشید.

برگرفته ار مصاحبه با رادیو عصر جدید بتاریخ 15 اسفند 1393

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید