back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هانظر بنی صدر در باره مجلس ایران و سنا ی امریکا در...

نظر بنی صدر در باره مجلس ایران و سنا ی امریکا در رای به برجام

Banisadr1عصر جدید: ارزیابی شما از رای سنا در برای توافق چیست؟

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.


بنی صدر: امروز روز ترورهای  11سپتامبر  هم هست که برجهای نیویورک را منهدم کردند و سنای امریکا هم به عمد این روز را برای رای گیری انتخاب کرده بود تا رای علیه توافق وین بدهند. از راه اتفاق نیست که تکیه انها بر مفاد توافق نبود بلکه به نقش رژیم در تروریسم  به عنوان دولتی که حامی تروریسم در جهان است و یکی از نمایندگان جمهوری خواه میگفت: ما زنجیر را به گردن این رژیم انداخته بودیم، باید این زنجیر را میکشیدیم تا این رژیم خفه شود و این آقای اوباما بود که این زنجیر را باز کرده است. به دست این رژیم  پول خواهد رسید و با این پول خواهد توانست به تروریست ها کمک کند و اینکه این رژیم در منطقه سیاستی را دنبال می کند که دشمنی با اسراییل را به همراه دارد بخصوص اینکه آقای خامنه ای هم گفته بود که تا 25 سال دیگر ، رژیم اسراییل بر جا نخواهد بود. ولی خوب در این ها در تبلیغات ضد ایرانی خودشان، این گفته خامنه ای را به اسراییل بر جا نخواهد ماند تغییر دادند! اینگونه تبلیغات که در سنا بود و مرتب به این دو رجوع داده میشد . دشمنی، ریختین خون امریکائی ها، پشتیبانی از تروریسم و براه اندازی آشوب ها در منطقه و… حال دیدیم که خانم کلینتون هم فرموده اند که ما رژیم ایران را میشناسیم و این همان رژیم است که خون امریکایی ها را ریخته است، پس مسئله دو طرف در سنای امریکا ، این نبوده است که گویا توافقی انجام گرفته و این توافق حقی از حقوق مردم ایران است! خیر بحث بر سر این بود که این فشارهای وارده و تعهداتی که گرفته شده است، کافی هستند یا خیر؟! استدلال دمکرات ها نیز در در سنا صحبت کردند این بود که: ما با آقای اوباما صحبت کرده ایم و ایشان گفته اند که اولا : گزینه نظامی روی میز است، اگر ایران به تعهدات خود عمل نکند، از گزینه نظامی استفاده خواهد کرد و اگر کنگره  آمریکا این توافق را تصویب نکند، آن 5 کشور دیگر بعلاوه اروپا، دیگر حاضر نخواهند شد که در گفتگوها شرکت کنند، ما با سفرای آن ها صحبت کرده ایم و میگویند که توافق انجام گرفته است و با این توافق رژیم ایران را میتوانیم مهار کنیم. مطلبی نیز در این حین لو رفت و معلوم شد که برای اینکه ایران غنی سازی اورانیم را در عمل متوقف کندو این توقف مادام العمر باشد هم به عمل آمده است. (به اصلاح این قسمت های از آن توافق است که در متن منتشر شده گنجانده نشده است) حال چگونه شد که کنگره و سنا توانست حتی رئیس جمهور را معاف کند در استفاده از حق وتو خویش؟! اقلیت که 42 سناتور دمکرات بودند، به پیشنهادی که میگفت مذاکرات در باب توافق وین کافی است ، در ان مجلس رای ندادند. اگر 60 رای می آوردند، میتوانستند خود توافق را به رای گیری بگذارند ولی 60 رای حاصل نشد. پس آن 42 نفر اقلیت توانست جلوی رای گیری ، نسبت به اصل توافق را متوقف کنند. حال طرف مقابل گفته است که در هفته آینده دوباره این پیشنهاد را مطرح خواهد کرد، دمکرات ها نیز گفته اند که شما آب در هاونگ می کوبید، بی فایده است و دوباره همین رای را خواهید گرفت. معنای آن این است که کنگره هیچگاه به این توافق نخواهد توانست رای بدهد. و ان ها میتواند بگویند که این بحث تا بی نهایت ادامه پیدا کند. این برای این است که مردم ایران توجه بکنند به اهمیت نقش اقلیت در حتی در دمکراسی که مورد پسند ما نیز نیست وهم سرنوشت با سرمایه داری است ! حال شما سری به ایران بزنید و ببینید که ان جا هم یک کمیسیون رسیدگی برای برجام تشکیل داده اند، این دو را با هم مقایسه کنید، گفتگوهای آن کمیسون در امریکا را و بلافاصله خواهید فهمید که وجود یا عدم وجود مجلس چه معنای میدهد! تا زمانی که آقای خامنه ای نگفته بود که مجلس میتواند دخالت کند، میگفتند که مجلس برای چه؟ ما که چیزی را امضاء نکرده ایم که مجلس حرفی برای گفتن داشته باشد! (آقای روحانی) حال نیز که اجازه دخالت داده اند، من خود به این گفتگوها گوش دادم وقتی آدم سطح گفتگوها را، به میان کشیدن فرمایشات رهبر را در این گفتگو ها بخصوص آقای بروجردی و آنچه عنوان میشد در این کمیسون رسیدگی به برجام، آن تعهداتی که در عمل ایران را تحت قیومیت بیگانه در می آورد، اصلا صحبتی در میام نبود.مردم ایران نمیتوانند بفهمند که این توافق، چه بر سر کشورشان خواهد آورد! خود متن انتشار داده شده را نمیتوانند بفهمند چیست حال چه رسد به  محرمانه های این توافق ! کسانی هم که عریضه نگار شده اند به کنگره آمریکا، ببینند که شان ایرانی نبود که از کنگره امریکا بخواهد که به توافق وین رای بدهد که ایران را تحت قیومیت امریکا قرار میداد. نامه هم نمینوشتند ، همین سرنوشت را پیدا می کرد که الان دارد. اینگونه رفتار در تاریخ ایران خواهد ماند . یک ملتی بیش از هر چیز به غرور ملی احتیاج دارد، وقتی ملتی این غرور ملی را از دست داد، هر چیزی را میتوان به آن ملت تحمیل کرد. وقتی آقای به خود عنوان رهبر داده است و میگوید که این رای مردم ، حق الناس است و نباید در این حق دخل و تصرف کرد! یادتون هست که در گفتگو با شما گفتم که یک نمونه وجود ندارد که نه آقای خمینی ونه این آقا ، از حقی از حقوق مردم دفاع کرده باشند. حال ایشان در مقام جواب بر آمده است که ببینید که نه خیر من از حق الناس هم دفاع کرده ام ! اما آدم زورگو نمیداند که آن چرا که میگوید مجبور است که در جا همان گفته را تکذیب کند، بعد فرمودند که ” ولی این شورای نگهبان نظارت استصوابی دارد، همه جای دنیا اینطور است” ایشان فرض کرده اند که مردم ایران از هیچ جای دنیا خبر ندارند؟! کجای دنیا انطور است که عده ای مینشینند و نامزدها را تفثیش عقیده می کنند، یه آن نیز اکتفا نمیکنند و باید مشخص کنند، میزان ذوب شدگی آنان در ولایت چه اندازه است! کجای دنیا چنین چیزی وجود دارد؟! کجای دنیا عده ای هستند که برای مردم معین می کنند که شما به چه کسی رای بدهید و به چه کسی رای ندهید؟! بله در رژیم های استبدادی نظیر رژیم آقای خامنه ای ، بله وجود دارد. به این دلیل که رژیم بعثی ها نیستند و تکلیف دولت سوریه این هم که این است در شوروی سابق و اروپای شرقی حزب کمونیست بود  ولی همه بر افتادند. وهیچکدام دمکراسی نبودند و برای مردم نیز حقی قائل نبودند. چنانچه این آقای خامنه ای در جا حرف خود را تکذیب کرده است! من که گفتم حتی یک مورد وجود ندارد! افزون بر اینکه این آقا هنوز نمیداند، که رای دادن، حق نیست، بلکه آن حاکمیت مردم است که حق الناس است! رای وسیله ابراز حق الناس و حاکمیت است. تازه بر فرض، اگر ایشان آن نظارت استصوابی را هم در جمله خود به رخ نمی کشیدند، این امر که مردم ایران ، از حق ولایت بر سرنوشت خویش ، محروم هستند ! بار دیگر عرض میکنم که آن حق شهروندی، حق مشارکت دررهبری جامعه خویش است . هر ایرانی بعنوان شهروند ، حق دارد بر سرنوشت کشور خویش ، ولایت و حاکمیت داشته باشد. وقتی این حق را نداشته باشد و سر کار ولی فقیه آن حق را داشته باشد ، به فرض اینکه بگویند که نامزد شدن در انتخابات آزاد هم هست، رای دادن هم آزاد باشد و تقلب هم انجام نگیرید، هنوز تا اینجا، انتخابات ضد آزادی است .چرا؟! به دلیل اینکه مردم از حق حاکمیت برخوردار نیستند. فرض کنید یک مجلس آزاد هم تشکیل میدهند ولی کاره ای نیست. چنانکه مجلس ششم یک نمونه از این مجالس است، حالا آزاد به معنایی که گفتم نبود، اما مجلسی بود با اکثریت بزرگ اصلاح طلب،چه کار کرد؟ فلج بود. به قدری فلج شد که نمایندگانی که اکثریت مجلس را داشتند توی مجلس متحصن شدند. این در تاریخ مجالس دنیا به کلی بی مانند است. مجلسی که به قول آقای خمینی می باید بالاتر از همه می بود، مجلسی که باید قانون گذاری بکند، مجلسی که باید بر دو قوه دیگر نظارت داشته باشد، این مجلس چی شد؟ نمایندگان آن مجلس، یعنی اکثریت آنها رفتند و در خود آن مجلس متحصن شدند و بابت همین تحصنی هم که اختیار کردند ممنوع النامزد شدند و تا امروز هم همین ممنوعیت را دارند.

 به این ترتیب، در واقع  با این مقایسه ای که بین دو مجلس کردم، شما ایرانی ها متوجه می شوید که اگر شما مجلسی میداشتید که از حق حاکمیت شما نمایندگی می کرد، غیر ممکن بود که بحران اتمی داشته باشید. غیر ممکن بود که ایران به تحت قیمومت بیگانگان در آید، ولی نداشتید. نداشتید و ندارید و هر گاه بر این وضع و منوال باشد باز هم نخواهید داشت. یک وقت ممکن است شما بخشی از این حاکمیت را بدست بیاورید، آن هم این است که  این انتخابات قلابی را یک تحریم همه جانبه ای بکنید و بگوئید ما تا وقتی حق حاکمیت خویش را باز پس نستانیم، این رژیم و همه انتخابات این رژیم را تحریم می کنیم. آن وقت دنیا شما را به حساب می آورد. آن وقت دیگر خانم کلینتون هم اندازه نگه میدارد. این خانم می گوید رژیم ایران دستش به خون امریکایی آغشته است. خوب، خانم کلینتون،دست شما، حکومت امریکا به خون کدام مردم دنیا آغشته نیست؟ به خون سرخ پوستان امریکایی؟ به خون سیاه پوست ها؟ این از اول تاریخ بخواهیم بگوئیم که متاسفانه شما  به قول فانون در جایی از دنیا نیست که جنگ نکرده باشید و دستتان به خون مردمی آغشته نباشد. شما در ویتنام علاوه بر کشتار ها که کردید، علاوه برآنکه جنگل ها و مزرعه ها را با ناپالم نابود کردید، آن جنایت های فوق العاده وحشتناک را هم مرتکب شدید. در عراق قبل از اینکه جنگ کنید،آن تحریم شما، به قول خودتان پانصد تا هشتصد هزار عراقی که بیشتر هم بچه بودند را نابود کرد. از وقتی هم که جنگ کردید تا به امروز این مردم خون می دهند. این سیلهای مهاجرت را هم جنایات شما به علاوه رفقای اروپائیتان بر انگیخته است. در این میان عرض کنم که خانمی به اسم فرح پاندیس یا پاندیک در حکومت اوباما و پیش از این در حکومت بوش پدر و پسر ماموریت داشته و حالا بیشتر در حکومت اوباما به کشورهای اسلامی سفر میکند تا ببیند که چگونه میشود مردم این کشورها دل خود را ازخصومت با امریکا خالی کنند و او در مراجعت مصاحبه هایی کرده و توضیح داده است که چرا این خصومت هست. می گوید در روستایی در اندونزی، این طور که یادم است پسر بچه ای، با اسم و رسم یک کشیش امریکایی را معرفی می کند که با محمد پیامبر اسلام که درود خداوند بر او باد  دشمنی دارد و قرآن سوزی راه انداخته است و ازاین خانم می پرسد که،همه امریکایی ها این گونه فکر می کنند؟. خود به این نتیجه رسیده است که این اسلام ستیزی و اسلام هراسی که غرب به سرکردگی امریکا به راه انداخته این وضعیت را به وجود آورده است. از دید آن مردم، نه خیر مسئله امریکا اصلا مسئله  رژیم هایی مثل رژیم  آقای خمینی و جانشین او نیستند. مسئله سلطه گری و از دید این مردم از بین بردن دین و فرهنگ و همه هویت آنها است. به این دلیل است که به اصطلاح با امریکا دلشان آشتی را نمی پذیرد. حالا من اضافه می کنم که اسلام هراسی و اسلام ستیزی دو طرف دارد. یک طرف باید اسلام را مساوی خشونت بکند تا طرف دیگر بتواند آن را دستاویز اسلام ستیزی و اسلام هراسی بگرداند. آن طرف کیست؟ این است که من وقتی که از ایران خارج شدم، گفتم آمده ام تا رابطه ارگانیک خمینیسم و ریگانیسم را افشا کنم به این جهت بود. چون تا آقای خمینی این خشونت را تقدیس نکرده بود، تا کینه توزی را تقدیس نکرده بود،تا خصومت را تقدیس نکرده بود، تا اسلام را در زور و خشونت ناچیز و بدتر از ناچیز از خود بیگانه نکرده بود، بدیهی است که غرب نمیتوانست اسلام ستیزی و اسلام هراسی راه بیاندازد. چنانکه وقتی که اسلام به مثابه بیان استقلال و آزادی و رشد بر میزان عدالت اجتماعی انقلاب ایران را ممکن کرد، انقلابی که جمهور مردم در آن شرکت کردند و گل را بر گلوله پیروز گردانند، مردم ایران و این اسلام در دنیا از یک احترام بی سابقه ای بر خوردار شدند. به طوریکه همین آقای خمینی را نول ابزرواتور مجله چپ فرانسوی تحت عنوان آیت الله لیبرتر، لیبرتر به اصطلاح آزادی خواهی از نوع آنارشیست فلسفی می گویند. به اصطلاح بیشتر از لیبرال است و آزادی خیلی گسترده تر دارد که بنا برآن دیدگاه، آزادی هر کسی آزاد دیگری را گسترش میدهد. خوب، دنیا از این آدم این تلقی را داشت. آدمی که با آن وضعیت ساده،  زیر یک درخت سیب نشسته را با دستگاه پاپ خودشان مقایسه می کردند و بعد سخنان این آقا در نوفل لو شاتو که اندیشه راهنمای انقلاب ایران شد. بیان استقلال و آزادی شد. اینها روزمره به دنیا مخابره می شد. از دید آنها این اسلام یک چیزی کاملا نو و ناشناخته بود، سخن از استقلال و آزادی است و رشد انسان است و منزلت زن است و خشونت زدایی است و می گوید به سربازی که به طرف تان گلوله رها می کند گلی بدهید.

آن وقت، چرا اسلام ستیزی نبود، اسلام هراسی هم نبود. حالا هم اسلام ستیزی هست و اسلام هراسی هست. حالا دیده اند که حیلی افراط شده دنبال این هستند که چگونه تعدیل کنند. در فرانسه شخصی که نامزد زیاست جمهوری است گفته است باید یک نقطه پایانی به این فاجعه بدهیم. دیگر ،اسلام ستیزی و اسلام هراسی بس است. پس این دو طرف داشت ،یک طرف آن و یک طرف هم این چنانچه همین توافق وین هم  دو طرف دارد. یک طرف  دارد که در آنجا می گوید ،این زنجیر که بر دور گردن ایران بود را باید بیشتر می کشیدیم یک طرف هم می گوید حضرت آقا آن جور گفت. حالا این وضعیتی است که شما مردم ایران پیدا کرده اید. حالا بفرمائید این توافق هم، در واقع در امریکا ازخطر رد شدن گذشت . پس، قاعدتا اجرا می شود و حالا شما منتظرید که سرنوشت اقتصادتان، کشورتان بهتر بشود؟ بهتر است هرکس از آنها که مسئولند بیایند بگویند که چه در انتظار وضعیت کشور شما است .من نظر خودم را الان به شما می گویم . وضعیت اقتصاد شما، بهتر نخواهد شد . نه تنها به این دلیل که امروز در خبر ها بود، قیمت نفت میتواند تا بشکه ای بیست دلار سقوط کند،بلکه به دلیل ساختار رژیم و ساختار اقتصاد مصرف محور که رژیم استبدادی بدون این اقتصاد بر پا نمیماند.آمده و آن طرحی را که ما تحت عنوان اقتصاد تولید محور دادیم را کرده اقتصاد مقاومتی،تولید محور را کرده اقتصاد مقاومتی ولی خوب محتوا با آن خیلی فرق دارد اما،همین هم که میگوید مقاومتی، قابل اجرا نیست.خیلی ساختار ها باید تغییر بکند تا این قابل اجرا باشد . شما کشوری دارید که دارد با سرعت بیابان میشود، محتاج یک اقدامات فوق العاده عاجل فوری است . میتوانید بکنید؟ همه مردم باید شرکت بکنید،یک سرزمینی را ویران ساخته  و کرده اید بیابان، همه اش را نمیتوانید به پای این رژیم بنویسید. این ها یک عزم ملی می خواهد. عزم ملی هم محتاج یک جامعه ای از شهروندان حقوقمند است.بر خوردار از حق حاکمیت و دیگر حقوق شهروندی   که شما آنها را ندارید. آن تحولی مطلوب است که شما برخوردار بشوید از این حقوق و آنوقت غرور ملی پیدا می کنید و آنوقت می توانید سیاست اقتصادی را در پیش بگیرید که بر مبنای استقلال و آزادی پایبند باشد. آنوقت دنیا شما را به عنوان یک ملت سرفراز و بزرگ می پذیرد و فکر پلید را از سر خود بیرون می کند. با اینکه وقت کم هست در مورد روز هفده شهریور که مردم را در میدان لاله به گلوله بستند، باید بگویم که عصر همان روز و یا شب آن روز آقای حسین خمینی و شاید احمد خمینی از نجف به من تلفن کرد و حال معیوسی داشت. گفت که آقا می گوید که کار تمام است و یا هنوز می شود به جنبش امید بست؟ جواب دادم که اگر ایشان می خواهند از مواضع صد در صد اسلامی و بنا بر ترد را ادامه بدهند، بله این شاه موفق شده و ایشان شکست خورده. اگر اما می خواهند که مخاطب آن جمهور مردم ایران باشد و بدون تبعیض ایران و تمام ایران را به جنبش بخوانند این می شود پایان دوره شاه و شروع عصر جدید در ایران و بلکه در جهان. به ایشان گفتم که اگر موافق بودند من یک متن تهیه می کنم و ایشان آنرا انتشار دهند. او رفت و با جواب آمد که ایشان پذیرفتند. من هم بیانیه را نوشتم و با تلفن خواندم و آنهم جمله به جمله نوشت و آن شد آن بیانیه مشهور که در آن از عام مردم دعوت به جنبش همگانی شد. بدون شک هم این فرق می کرد با چیزی که ایشان قبل از این گفته بود و این دعوت و پیام به عام را تا ورود به تهران ایشان حفظ کرد. از ورود به تهران آنوقت شروع شد! مکتبی و غیر مکتبی و ضد مکتبی و بی طرف و از این قسمت بندی ها. هم اکنون هم در خود رژیم تقسیم می کنند به خودی و غیر خودی. در واقع درست است که هفده شهرویر پایان رژیم شاه شد ولی متاسفانه با این آقای خمینی با بازسازی استبداد ایشان راه استبداد را ادامه داد. هنوز باید پای آن انقلاب ایستاد تا آن به نتیجه برسد و ایران عصر سوم و عصر استقلال و آزادی را به خود ببیند.

شاد و پیروز باشید.

 

مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر بتاریخ 94-06-20

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید