رادیو عصر جدید: در پی سفر پاپ رهبر کاتولیکها به آمریکا و سخنرانی در کنگره آمریکا مبنی بر لغو اعدام و همچنین انتقاد شدید از تجارت اسلحه که یک سخنرانی تاریخی میباشد، در حالیکه من میدانم نظر شما در باره اعدام چیست وبیاد دارم که اوایل انقلاب شما به آقای خمینی گفتید که با عوامل رژیم گذشته همانطوری رفتار کنید که پیامبر کرد، ولی متاسفانه ایشان اعدام و خشونت را در پیش گرفت ولی امروز میبینیم پاپ رهبر مسیحیان جهان خواستار لغو اعدام میشود ، میخواستم که شنوندگان ما هم نظر شما را در باره اعدام بدانند. از سوی دیگر مسئله حجاج که دیروز بمناسبت عید قربان شاهد آن بودیم که قربانیهای بیشماری از انسانها گرفت که بیش از صد نفر از آنها حجاج ایرانی بودند ،نظر شما چیست؟
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.
بنی صدر: نخست یاد کنم از اینکه سوم ماه مهر هستیم و دبستانها و دبیرستانها و دانشگاهها شروع بکار کرده اند. جوان به آرمان تعریف می شود یهنی داشتن هدفی که در آینده تحقق پذیر است و جوان باید بکوشد برای تحقق آن هدفها. منهای آرامان جوان وجود ندارد، چرا که آن جامعه که باید در آن تغییراتی صورت بگیرید و یا پذیرای تغییرات باشد، تا جوان بتواند نقش خویش را به عنوان شهروند بر عهده بگیرد، روی نخواهد داد. یا به عبارتی ، تغییرات زور فرموده انجام خواهد گرفت، جوان در آن نقش نخواهد داشت بلکه بازیچه نیز خواهد بود. در این روزها که جهان به خود میبیند، تغییرها شتاب گرفته اند، ترس از آینده، همگانی شده است و صاحبنظران از شوک آینده مینویسند و میگویند ونیز چگونگی مهار این آینده، مطرح است و به این نتیجه میرسند که همواره باید از آرمان سخن گفت، از هدفهایی که میتوان برگزید و به آن ها تحقق بخشید، سخن به میان آورد. این آرمان ها در یک جریان آزاد اندیشه ها و نظرها، نقد شوند، به ترتیبی که جامعه جوان و نسل جوان، آرمان مشترک بجویند تا بتوانند آینده را به مهار خویش در آورند. آن جامعه ای دارای آینده در استقلال و آزادی و رشد خواهد بود که نسل جوان آن بتواند با تعیین یک آرمان مشترک ، آینده را در اختیار بگیرید. اگر نه خود جوان گرفتار جبری خواهد شد که آینده برای او تاریک میشود. بنگرید به حال و روز ایران و از خود بپرسید: شما نسل جوان ایران که از پی هم آمده اید، کدام نسل، آرمان تعیین کرد و برای تحقق این آرمان کوشید؟! آنچه اساسی است و آنچه بدون آن شما وجود اجتماعی به معنای وجود مستقل و آزاد، ندارید یعنی آرمان ، بپردازید. امیدوارم که پیش از آن که دیر شود، چنین کنید. همانطور که انقلاب ایران، جهان را وارد عصر جدیدی کرد، بعنوان نسلی که که آرمان گزیده است و در پی تحقق آن شده است، راهبر نسل های جوان در همه جوامع بگردید.
حال میپردازم به سوال شما: آقای پاپ به امریکا سفر کرده است و در کنگره، از عدالت اجتماعی سخن به میان آورده است، از لغو مجازات اعدام سخن گفته است، از آزادی باور سخن گفته است. حال این چه معنی میدهد؟ این پاپ، وارث یک سازمانی است به نام کلیسای کاتولیک که زمانی بساط استبداد فراگیر، گسترده بود، تفتیش عقاید می کرد، انسان ها را زنده زنده، میسوزاند، حکم اعدام بر رواج بود. هم اکنون هم بنا بر متن تورات، بسیاری از مجازت ها حکم اعدام دارند. این تحول را کلیسا انجام داده است. زمانی بود که کلمه کرامت و اینکه انسان صاحب کرامت است، جرم بود، حقوق انسان جرم بود. حال این تحول را کرده و صحبت از حقوق انسان، کرامت انسان، عدالت اجتماعی و لغو حکم اعدام میکند. حال اینکه کتاب قرآن مجموعه کاملی از حقوق انسان است، مجازات اعدام را در مورد قتل میگوید بهتر است که نکنید، اصولی برای قضاوت وضع نموده که مجازات اعدام به هیچ گونه مجازات غیر قابل جبرانی بر طبق آن اصول ممکن نیست. جرمی به نام جرم عقیده را به رسمیت نمیشناسد. آنچه وارد شده است در فقه مسلمانان، از فقیه یهودی و مسیحیت وارد شده است. (جرم عقیده و تفتیش عقاید) حال آن ها این جرائم را ترک گفته اند و از آن دوران سیاه و تاریک عبور کرده اند و در ایران هم اکنون، آقای محمد علی طاهری در اعتصاب غذا است البته من نمیدونم که الان به این اعتصاب پایان داده یا نه. چرا؟ به جرم طرز فکر خود محکوم به اعدام است! از دین هم بیرون نرفته است بلکه طرز فکر ایشان باب طبع دستگاه ستم گستر نیست. در سال های پیش بسیاری، در برابر سه سوال و عدم پاسخگوی حتی به یکی از این سه سوال به اعدام محکوم شدند. این کارها را ولایت مطلقه فقیه به نام اسلام کرده است. آن زمان که اسلام طلوع کرد، کلیسا در تاریکی بود. حال روزگار وارونه شده است و آن هم به ترتیبی که ملتی انقلاب کرد ودر آن انقلاب گل را بر گلوله پیروز کرد. در ان انقلاب سخن از حقوق انسان، کرامت انسان، استقلال و آزادی به میان آمد.اینها تعهد شدند. حال دو منظره است: یکی آنچه پاپ در کنگره امریکا گفته است و یکی هم آقای روحانی در سازمان ملل! از آقای روحانی بابت تجاوزها به حقوق انسان، اعدام ها و جرم عقیده خواهند پرسید و وی به ناچار خواهد گفت: ما در ایران زندانی سیاسی نداریم، کسی را هم به جرم عقیده اعدام نکرده ایم، اصلا در ایران جرم سیاسی و عقیده نداریم چنانچه آقای ظریف همین کار را کرد و آقای احمدی نژاد هم قبل از او اینکار را کرد. این دو منظره ولی به اینجا ختم نمیشود، داعش هم یک منظره است. همین امروز(عید قربان) مسجدی را درصنعا به روش انتحاری، در روزی که قربانی کردن انسان متوقف شده است، رسم منحوسی که در جوامع بشری وجود داشت، داعش انسان قربانی میکند! در مکه ! در نیایش مکه که انسان ها باید از هر گونه تشخص رها کنند و برابر و یکسان با یکدیگر، تمرین برابری و برادری و دوستی کنند، این فاجعه رخ میدهد! 1500 نفر. سعودی ها می گویند 700 نفر خیال می کنند که کمتر کردن تعداد قربانی ها، جرم و تقصیر آن ها را کم می کند ! خوب آقای سعودی که به راحتی بر سر مردم یمن بمب می ریزی، تو که میلیارد میلیارد دلار را به باد فنا میدهی و اسلحه می خری، شما که از طریق این حجاج این همه درآمد داری، شما که فقط برای رقابت های سیاسی و نظامی، بهای نفت را آمده اید و به 40 دلار رسانده ای، این زیان عظیم را به حساب مردم مسلمان گذاشته ای، شما نمیتوانی که یک مراسمی را بدون فاجعه برگزار کنی؟! چرا؟ چون زور را اصل میدانی. اگربنا را بر زور نگذاری، تدارک این چنین مراسمی ، کار سختی نبود. سازمان دادن و ایجاد تاسیسات لازم ، کار مشکلی نیست. حال حج مربوط است به مردم دنیا، مردم مسلمان دنیا که به زیارت میروند. آنچه که باید تلوزیون ها نمایش بدهند، نمایش برابری و برادری ودوستی و معنویت است. نه منظره جنایت! چند سال پیش، آن منظره جنایت، کشتار ایرانیان بود. امسال هم این فاجعه که در این فاجعه هم، باز جمعی از هموطنان ما وجود داشتند. این چیزها را هموطنان عزیز من، به پای باور ننویسید، طرز فکر افراد چرا؟ چونکه انسان های زور باور هستند. آن چیزی که در کله این آدم ها است، زور است. آن صورت را شما کنار بزنید، تا بتوانید واقعیت را آن چنان که هست ببینید. این افراد به قدرت اصالت می دهند، بنابراین تمام تنظیماتی که انجام میدهند بر محور قدرت است. قدرت، برخورد ایجاد میکند، برخورد هم یکی از نمونه های آن حتی در عبادت همین وضعیتی است که می بینید. حالا این مورد نمایان است، نه خیال کنید که موارد دیگر ندارد.
شما می روید مکه و این امر مستمر است، این همه شعر راجع به آنهایی که به حج می روند و نمیروند هست آنجا که تمرین انسانیت بکنند، می روند تا حاجی برگردند و از مزایای حاجی بودن استفاده کنند. شما می روید به حج، می روید برای همچه تمرینی، اقلا رعایت همدیگر را نباید بکنید؟ آن طرف سعودی می گوید که حاجی هایی که افریقایی بودند از یک طرف آمدند و بر خوردند به دسته دیگری از حجاج که از طرف دیگر می آمدند و این گونه شد. چه طور از یک طرف آمدند؟ فرستنده بی بی سی توضیح داد که نه، عدم مدیریت دستگاه سعودی سبب این فاجعه شده است. این هم گفته اند که وزیر دفاع، ولیعهد سعودی آنجا رفته است گفته اند راه را باز کنید این فاجعه را ببار آورده است. ولی به هر حال از اینکه دولت سعودی ناتوانی مطلق از خودش اظهار کرده است، جای کمترین تردیدی نیست. دولتی که در بمب ریختن سر افراد بیگناه و بی پناه توانایی نشان میدهد البته که در این گونه کارها ناتوان از آب در می آید وگر نه، آقای محترم به تو چه مربوط که کی چه طرز فکری دارد و چه دینی دارد، چه مرامی دارد که بروی و بمب بریزی بر سر او. یعنی چه؟ چرا این جنگ را راه انداخته اید آخر؟ به کفار گفته لکم دینکم و این اصل قرآنی است. دین تو، ترا و دین من مرا. طرز فکر تو ترا و طرز فکر من مرا. مگر در قیامت کسی را به جای دیگری محاکمه می کنند آقای آل سعود؟ البته همین حرف را باید به آقای خامنه ای هم گفت. اینکه یک طرف نیست به داعش هم باید گفت، به القاعده هم باید گفت. البته باید بیشتر از همه، به جمهور مردم این کشور ها گفت. آخر شما چرا اینها را می پذیرید؟ نپذیرید. واضح و روشن بگوئید که طرز فکر ما انسانها به خودمان مربوط است. آنهایی که در یک جامعه زندگی می کنند به عنوان هموطن با هم و هم یک حقوق هم داریم به عنوان شهروند و با هم زندگی می کنیم . خب وقتی نخواستید این گونه زندگی کنید، وقتی دستگاهی بنای اداره حج را بر این گذاشت که حاجیان را بر مبنای مذهبشان دسته بندی کند، بر مبنای قومیتشان حتی بر مبنای ملیتشان، این فاجعه ها رخ میدهد و این تمامی ندارد. مگر اینکه مدیریت این کار تغییر کند. یک مدیریت بین المللی پیدا کند که این تبعیض ها را ازمیان بردارد. آن وقت این مدیریت می تواند مانع بروز این گونه فاجعه ها بگردد. خب،ما، این منظره هرا را در رابطه با هم دیدیم. خب، اگر دین بد است، پس این حرفهای آقای پاپ چیست؟ اینها که خوب است، همه،حتی آنها که به دین باور ندارند برایش کف زدند. که پاپ آمده است، از حقوق محروم ها حرف می زند از بدی سلطه گری حرف می زند. پس مسئله، دعوای سر دین نیست. دعوای سر قدرت است، جرئت کنید این را بگوئید، با خودتان صادق باشید. رابطه هر کدام از ما انسانها یا تنظیم رابطه با قدرت است و یا با حق است سومی هم ندارد. یا آدمی به حقوقش عمل می کند و یا نمی کند، اگر نکرد، زور در کار می آید. حالا که زور در کار آمد میشود تنظیم رابطه با قدرت. آن وقت که شد تنظیم رابطه با قدرت، این رابطه باید توجیه بشود. حالا هر کس آن را با یک مرامی توجیه می کند. داعش باشد از خودش یک چیزی می سازد و اسمش را هم می گذارد اسلام در حالیکه خالص، ضد اسلام است. می گوید من اسلامم .می گوید ناب هم هستم. آقای خمینی و خامنه ای باشد اسمش را می گذارد اسلام ناب محمدی.آقای سعودی باشد میشود خادم حرمین شریف،میشود خادم و این هم خدمت گذاریش است. از آن طرف بمب بریز سر مردم و از این طرف هم این حجاج و آن منظره،آن محل را تبدیل کرده به قتلگاه.اگر این دوتا منظره برای ایرانیها خصوصا برای جوانها درسی داشته باشند آن این است،زور به خود پوشش ندهدبکار بردنی نیست. یعنی توجیه لازم دارد. نه زور را بپذیرید و نه برایش توجیه بتراشید اعم از اینکه توجیه به اسم اسلام بتراشید،به اسن یهودیت بتراشید؛ به اسم مسحیت بتراشید،به اسم زرتشتیت بتراشید،به هر اسمی بتراشید،به عنوان لادینی بتراشید،به اسم ضد دینی بتراشید فرق نمیکند زور یکی است والبته توجیحاتش فراوان و رنگارنگند. حالا این بر شماست اگر یک تصمیم قاطع بگیرید، آرمانخواه بگردید، آرمان بسازید و آرمان مشترک بیابید و در این آرمان شما، زور، قدرت محلی از اعراب نداشته باشد، شما پیشگامان بنای فرهنگ جدیدی خواهید شد. فرهنگ استقلال و آزادی.
شاد و پیروز باشید
مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر . جمعه 3 مهر 1394