back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی صدر: هاشمی رفسنجانی، در اصل تسلیم مهندسی انتخاباتی خامنه ای شده...

بنی صدر: هاشمی رفسنجانی، در اصل تسلیم مهندسی انتخاباتی خامنه ای شده است

Banisadr1عصر جدید: یکی از استدلالهایی که در رد تحریم انتخابات، بیان می شود، عدم توانایی برای نموددهی و شفاف نبودن چشم انداز تحریم فعال است، بطوریکه انگار در سلسله عملی هماهنگ، بین دستگاه خامنه ای و اصلاحطلبان بیان می شود که رژیم، با استفاده از صدا و سیما، انتخابات را پرشور نشان می دهد پس نباید تحریم کنید و بیایید رای بدهید، برای غلبه بر این مساله، چه پیشنهادهایی ارائه می کنید؟ در این هفته، شاهد اظهارات مهم آقای شمخانی، مبنی بر رد پیشنهاد جمهوریخواهان آمریکا از سوی سران رژیم مبتنی بر “به تعویق انداختن آزادی ملوانان آمریکایی تا انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا” بیان شد، چه رابطه ای بین این امر با گروگانگیری و سازش پنهانی بر سر آزادیشان با گروه ریگان-بوش می بینید؟

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

بنی صدر: نخست اتقلاب ایران را به همه هموطنان عزیز تبریک می گویم. به ایرانیان یادآوری می کنم که منطق صوری برای این درست شده است که راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد. انقلاب ایران یا به عبارت دیگر هر انقلابی خشونت زدائی همگانی است. بدین لحاظ که اگر تحریک بیش از اندازه نیروهای محرک انقلاب نبود، اگر حیات ملی در خطر نبود، انقلاب ناممکن می شد. پس انقلاب برای اینکه نیروهای محرکه از تخریب رها شده و به کار رشد جامعه ملی بیاید می شود. این حقیقت را منطق صوری می تواند وارونه کند و بگوید انقلاب یعنی خشونت و واقعیت دیگری را نیز بپوشاند. آنچه که از 22 بهمن به بعد با تاسیس نهاد های به اصطلاح انقلاب، که ستون پایه های استبداد جدید بودند انجام گرفت، اینها را انقلاب نکرد بلکه ضد انقلاب کرد. هدف انقلاب استقرار ولایت جمهور مردم بود و ولایت فقیه که بعدها ولایت مطلقه شد، هدف انقلاب 57 نبود، تا امروز کسی بگوید این ولایت مطلقه ارث این انقلاب است! نه این ضد انقلاب است. برای اینکه هدف انقلاب این بود که شهروندان ایرانی حقوق شهروندی بیابند که مادر آنها حق حاکمیت است، حق بر ولایت است. ولایت به معنای حق مشارکت در امور کشور خویش بر میزان برادری، دوستی و برابری. پس انقلاب سازنده ضد انقلاب نبود آنهائی که این وضعیت را بوجود آوردند گروههائی بودند که می خواستند خلا سلطنت را پرکنند. بقول ناپلئون که گفته بود تاجی بر زمین افتاده و کسی باید آنرا بردارد و بر سر بگذارد. اینها عمامه داشتند و محتاج این نبودند که تاج را روی عمامه بگذارند. دروغی ساختند به نام ولایت فقیه، که بعدها آنرا مطلقه هم کردند و استبداد را بازسازی کردند. ادامه تجربه انقلاب یعنی کوشیدن برای رها کردن جامعه از خشونت و دروغ ولایت مطلقه فقیه.

حال پاسخ به سئوال شما: آقای هاشمی رفسنجانی برای تهران فهرستی انتشار داده است. شما ایرانیها به این فهرست مراجعه کنید، غیر از خود او و آقای حسن روحانی اگر بتواند بگوید که آدم آقای خامنه ای نیستم، که مشکل بتوان گفت، بقیه همه از عوامل آقای خامنه ای هستند. اسم چهار نفر نیست همانهائی که می گویند بیایید رای دهید تا نام اینها از صندوق بیرون نیاید. خوب آقای هاشمی رفسنجانی این دعوای شخصی است که شما دارید. اگر فقط خود و آقای روحانی را نامزد می کردید می شد گفت که مستقل هستید و ذوب شده نیستید، ولی بقیه کسانی که معرفی کرده اید همگی ذوب شدگان ولایت آقای خامنه ای هستند و مهندسی هم طوری انجام گرفته که شما کس دیگری را نداشتید که بجای آنها بگذارید و نمی توانستید فقط لیست دو نفره بدهید پس تسلیم شدید و مهندسی آقای خامنه ای را پذیرفتید و تصدیق کردید که این مجلس قلابی همان محتوی را پیدا خواهد کرد که آقای خامنه ای مهندسی کرده است. الا اینکه شما می خواهی آن چهار نفر نباشد و آنها هم می خواهند شما دو نفر نباشید مخصوصا شما چون آنها آقای حسن روحانی را در لیست خود گذاشته اند. حال شما هشتاد میلیون نفر جمعیت ایران می خواهید بازیچه دعوای آقای مصباح و آقای هاشمی رفسنجانی شوید؟ کسی که با این دروغ و خشونت بزرگ اینهمه ویرانگری به باد آورده و هنوز هم بحران اتمی تمام نشده شما را وارد بحران جدیدی کرده، می خواهید پای صندوقها بروید و به او رای دهید. بعضی بروند و رای دهند که آقای هاشمی رفسنجانی نشود و بعضی بروند و رای دهند که آقای مصباح یزدی نشود؟ اگر آن مسئله وجدان به شعور خویش نبود، رفتن به پای صندوق برای شرکت در همچین بازی بچه گانه و ابلهانه واقعا خیلی تحقیر آمیز بود. اما مسئله رای دادن یا ندادن و تحریم کردن انتخابات و نکردن مساوی نیستند و اینکه اگر ما نرویم پای صندوق آنها دستگاه تبلیغاتی و بسج و سپاه دارند و مامورین دولت را در صفها قرار می دهند و فیلم برداری می کنند و می گویند مردم شرکت کردند چه فایده دارد که ما نرویم؟ نرفتن اگر به این معنا باشد که شما وجدان یافته اید و می خواهید به حقوق خویش بعنوان انسان، شهروند و ملتی صاحب حقوق ملی و حقوق خویش بعنوان ایران در جهان، حقوقی که بعنوان عضوی از جامعه جهانی دارد عمل کنید و چون این رژیم غاصب این حقوق است و مانع از این است که ما به این حقوق از طریق رای دادن عمل بکنیم، رای نمی دهیم. اینکه این آقا نمایش بدهد که شما رفتید و رای دادید چیزی را عوض نمی کند برای اینکه آنچه باید بشود شده است. آن شعور شما، وجدان ملی شما، وجدان اخلاقی شماست بر این حقوق، و تصمیم و عزم شماست بر این حقوق و برخورداری از این حقوق می گوید که آینده مال شماست و شما مصمم هستید که این حاکمیت ملت را برقرار کنید. آن دستگاه می داند که شما رفته اید یا نرفته اید و خود این امر نمایش یک چیز است و او می داند که شما تحریم همگانی کرده اید. در نتیجه ماموران مسلح و غیر مسلح آن رژیم می دانند که در این رژیم آینده ندارند. این مهمترین اثر بعد از آن وجدان به حقوق است و بعد از آن مهمترین اثر تحریم همگانی است . مپندارید که هرکس عضو سپاه پاسداران است متقاعد شده به سرکوبگری. اینطور نیست . حتی من بر این باورم که اکثریتی از این نیروهای مسلح سپاه، نیروهای انتظامی و نظامی آمادگی دارند در صورتی که ملت ایران خواهان استقرار حاکمیت ملی بگردند به این مردم بگروند.

شما نمی روید پای صندوق و در خانه ها می مانید و خیابانها خلوت است. آنها مجبوند نیروهای خود را از این حوزه به آن حوزه ببرند و نمایش بدهند و خود این نمایش چقدر باعث رسوائی آنها می شود. نه تنها نمی توانند بباورانند که مردم به پای صندوقها رفته اند، بلکه یک نمایش  مفتضحی می شود که آبروی نداشته این نظام را بیش از پیش می برد. طوری که در تمام دنیا جامعه جهانی متوجه می شود که در ایران، ایرانیان بعنوان ملت بخود وجود و هستی داده اند و از این پس باید روی این ملت حساب کرد. مگر در دوره شاه این کارها را نمی کردند؟ چرا می کردند. مگر حالا کشور های استبدادی اینکار را نمی کنند؟ مگر آقای صدام مردم را به پای صندوقهای رای نبرد و صد در صد به او رای ندادند؟ اما همه دنیا می دانستند که کسی نرفته رای دهد و اینها همه ساختگی است. اخیرا آقای السیسی در مصر انتخابات کرد و از این نمایش ها هم داد، ولی خوب دنیا که فریب نخورد. نمایش، نمایش است و واقعیت، واقعیت است. دروغ، دروغ است و راست، راست است. دروغ تناقض دارد و تناقضش هم زود نمایان می شود. وقتی خیابان خلوت است، نمی شود که جای خالی  هشتاد میلیون نفر جمعیت را با عده ای بسیجی و مامور دولت پر کرد. پس دنیا متوجه می شود که دست این رژیم خالی است و مردم با او نیستند .

بعضی می گویند شما رای ندهید این مجلس بدتر از مجلس دهم می شود. اولا مهندسی چنان انجام گرفته که بین 60 تا 70 درصد تکلیف نمایندگانی که باید به مجلس بروند معین است، اینها مربوط به دسته آقای خامنه ای است. برای بقیه محل حرف وجود دارد. ثانیا از آن اصلاح طلب و معتدل کسی که سر سپرده ولایت مطلقه فقیه نباشد را نگذاشته اند صلاحیتش تایید شود که مجلس برود. پس تکلیف مجلس معلوم است به خود وعده الکی ندهید که اگر نرویم این یا آن می شود. خیر. همین می شود چون از قبل مهندسی شده. اما اگر شما تحریم همگانی بکنید خصوصا اگر در خانه ها بمانید که کاملا کوچه ها و خیابانها خلوت باشد، خود سردمداران رژیم هم مجبور می شوند در برخورد با شما مردم اندازه نگهدارند، کاری که تا حالا نکرده اند و مجبور می شوند شما را به حساب بیاورند. آنوقت زنگ تغییر به صدا در می آید. در بیرون و درون رژیم جانبداران تغییر فعال می شوند . شما حوزه های دینی را هم با تحریم فعال می کنید و روحانیون سرسپرده رژیم را منزوی می کنید. روحانیون ازاد اندیش را تقویت می کنید و قوت می بخشید. نتیجه اینکه رژیم را از پایگاه خود محروم می کنید. خیلی جای تعجب است که اینها به ذهنتان نرسیده بود. باید بین کسانی که از این رژیم هواداری می کنند و کسانی که نمی خواهند این ملت و دین این مردم قربانی قدرتی تبهکار بشود، بدانند که شما تمیز داده اید و این رای مهمی است که شما می دهید. اینطور نیست که اگر شما پای صندوق نرفتید یعنی رای ندادید. رای می دهید به اینکه من صاحب حاکمیت هستم و رای می دهید به همه آنهائی که به همه آنهایی که به حق پایبندند، طالب حقند و می خواهند که شما مردم ایران از حقوق خویش برخوردار بشوید. به همه آنهایی که در درون و برون مرزها، مبارزه می کنند برای اینکه شما یک ملت حقوقمند بشوید رای  داده و تقویتشان کرده اید.

 حالا اثر پنجم و شاید مهمترین اثر ها بعد از وجدان و حقوق قوت بخشیدن به بدیل است برای اینکه بگوئید از تجربه انقلاب ایران و جنبش های قبلی درس گرفته اید و این بار می خواهید هم برنامه عمل و هم اندیشه راهنما، هم کسانی که می باید تحول ایران را از یک ایران استبداد زده به یک ملت آزاد،مستقل و دررشد بر میزان عدالت اجتماعی تصدی کنند، این را پیشاپیش شما آماده می کنید.

اثر ششم،که با اثر پنجم در ارتباط مستقیم است،فعال شدن شما به عنوان جامعه مدنی است. به معنای جمهور مردم. من میدانم که در ایران سازمانها، بنیادهای فراوان تشکیل شده اند. اخیرا هم، جنبش برای مهر و دوستی را ایرانیان رویه کرده اند و به جهانیان آموختند. اینها همه هست. اینها فعال میشود و در نتیجه آن سازمانهای سیاسی، اشخاص سیاسی که بخواهند برای آینده خودشان حیاتی متصور شوند، بگویندما می خواهیم ادامه حیات بدهیم، بر می گردند به جایگاه اصلی هر سازمان و شخصیت سیاسی، بر می گردند به جامعه مدنی. از آن سرای دولت باز می گردند به جای طبیعی خودشان . معنای تحریم اینها هستند . منتها  شما باید به همه  وجدان پیدا بکنید.وجدان همگانی پیدا کنید، به ترتیبی که وجدان اخلاقی جامعه ایران، اشخاص را بابت اینکه آیا، به این حقوق عمل می کنند به این هدفها وفادارند و یا نیستند، اگر هستند پاداش نیکو بدهد و اگر نیستند سرزنش کند.

 اثر هفتم ، این است که، دوباره می گویم، چون زیبا است و واقعی است. واقعیت است و حق است. گاندی گفته است که حسین ابن علی درس بزرگی به بشر آموخت وآن اینکه هرگاه اقلیتی بر حق بایستند و از آن حق عدول نکنند، بر اکثریت بزرگی که بر ناحق عمل می کنند، بنده قدرتند، زور مدار و زور پسندند ،پیروز می شوند و این درس را ما در هند بکار می بریم. خوب، بکار برد و هند از سلطه امپراطوری انگلستان بیرون آمد و امروز، دارد جزء اقتصاد های اول دنیا می شود. حالا، اگر شما بر حقوق خودتان بایستید، اقلیت که نیستید، اکثریت بزرگی هستید،تمام جمهور مردم هستید، پیروزی شما صد در صد است. امتحان نکردید، بعضی از زمانها بوده  و تحریم عمومی کرده اید اما نه با وجدان به حقوقی که دارید، نه برای هدفهایی که الآن عرض کردم. تحریم فعال یعنی پی گیری حقوق و این هدفها. چطور ممکن است یک ملتی این شعبده بازی انتخاباتی که پیشاپیش انجام گرفته است و تازه اگر هم پیشاپیش انجام نمی گرفت و فرض کنیم که آزاد هم می بود، باز چون شما حق حاکمیت ندارید، رفتن و رای آزادانه به صندوق انداختن تحقیر آموز بود. معنایش این بود که شما رفته اید و می گوئید ،من اصلا همچه حقی ندارم. من فقط تکلیف دارم و تکلیفم هم اطاعت از زور است. بنده زورم، رای میدهم که من بنده زورم، چون ولایت مطلقه یعنی این.یعنی آقای رهبر،حق اعمال قدرت دارد بر شما، مگر نمی گویند بر جان و مال و ناموس شما بسط ید دارد؟ اگر قرار بود ایشان بر حق عمل کند، سرسوزنی احتیاج به هیچ اختیاری نداشت. چون می خواهد اعمال قدرت کند محتاج ولایت مطلقه است. اصلا ولایت مطلقه یعنی چه؟ ولایت مطلقه فقیه؟ یعنی تقدم قدرت بر حق. چون حق علی الاطلاق خداوند است تقدم قدرت بر حق یعنی انکار خدا. از دیدگاه دیگر هم می شود بررسی کرد و به این نتیجه رسید ،ولی روشنترینش، واضح ترینش و حالا هم که بعد از تجربه هستید و میدانید ولایت مطلقه فقیه یعنی تقدم قدرت بر حق. به این جهت بود، به لحاظ تقدم و تسلط قدرت بر حق است که می شود گفت که ولی امر میتواند توحید را هم تعطیل کند! و الا اگر همچین تقدمی نبود ولایت مطلقه ای هم وجود نداشت. میشد قول آقای خمینی قبل از اینکه قدرت فاسدش کند که می خوانم. او گفته بود “اشکالی در اینکه کسی بر دیگری ولایت ندارد وجود ندارد.” این حرف ایشان و عین حق است. منتها آن زمان که ایشان این حرف را زده فکر اینکه روزی قدرت پیدا می کند توی سرش نبوده،بعد که سوار شده دم از ولایت مطلقه زده است. ولایت مطلقه یعنی قدرت بر حق مقدم است. پس اینکه قدرت آقای خامنه ای بر حقوق شما مقدم است، این معنای ولایت فقیه است. می روید پای صندوق یعنی این که این تقدم را قبول می کنید. چون این تقدم را قبول می کنید معنایش این است که آن قدرت شمارا از حقوق خود محروم می کند، چنانکه کرده است. دیدم که ارگانهای تبلیغاتی آقای خامنه ای، به اصطلاح در مقام تحریف و تقلب که کار و وظیفه اشان است گفته اند، بنی صدر کذا و کذا و کذا  که به اصطلاح حقوق انسان گفته ،گفته است در  فعالیت ها و امور اجتماعی شرکت نکنید، تحریم کرده است. حقه بازها! فعالیت اجتماعی یعنی بروی پای صندوق رای و بگوئی من فاقد حقوقم؟ بنده قدرتی ام که آقای خامنه ای خیال می کند در ید او است؟ نه خیر ایشان خودش هم بنده قدرت است . غیر ممکن است قدرت در دست کسی باشد، هموار متصدی خودش را می کند بنده خود.

 پس این توضیحاتی که عرض کردم، این تحریم ها که هدف اجتماعی دارد را بر شمردم خوب رویش فکر کنید، اگر دیدید حق است، خوب عمل کنید. اگر دیدید ناحق است، تا آن وقت زمان هست. آنهایی که می شنوند به آنهایی که نمی شنوند برسانند. اگر عیب و ایرادی به نظرتان می رسد، حاضرم با کمال منت دوباره طرح کنید، دورباره توضیح می دهم، تا هیچ ابهامی باقی نماند. گرچه بگمانم کاملا موضوع را واضح و روشن کردم. بعد هم ما بعد از تجربه هستیم، قبل از تجربه که نیستیم، ولایت فقیه که به عنوان نظر طرح نیست که ما در باره آن بحث کنیم، به آن عمل شده و این وضعیتی است که به وجود آورده است.

حالا سئوال دوم شما. می پرسید آقای شمخانی گفته است که، جمهوریخواهان امریکا گفته اند که زندانیان را آزاد نکنید تا انتخابات ریاست جمهوری. حالا یا راست گفته است یا دروغ.  اگر ما بخواهیم بررسی کنیم که این سخن او تناقض دارد که راست است یا دروغ این یک مسئله است و ما الآن مجال آن را نداریم وقت ما تنگ است و چند دقیقه بیشتر زمان نداریم. اگر جموریخواهان پیشنهاد کرده اند زمینه آن کدام است؟ دانسته یا ندانسته، از سوی آقای شمخانی یک نوع اعتراف است. چون آن زمینه سازش پنهانی بر سر گروگانهای اعضای سفارت امریکا وجود دارد که 444 روز گروگان نگه داشته شدند و بعد آقای خمینی و دستیاران ایشان یعنی همین آقای هاشمی رفسنجانی و خامنه ای بعلاوه بهشتی که از دنیا رفته است بعلاوه آقای احمد خمینی که از دنیا رفته بعلاوه دستیاران اینها ، آن وقت با جمهوریخواهان معامله پنهانی کردند که شد افتضاح اکتبر سور پرایز. زمینه این تقاضا که شده و یا نشده، آن است. همچه تقاضایی چه شده باشد و چه نشده باشد، قول آقای شمخانی تصدیق آن گروگانگیر و آن فضاحت بزرگ است، یک جنگی را به دنبال آورد و آن  سازش پنهانی که بعدش هم یک سازش پنهانی دوم را  به  دنبال داشت که شد ایرانگیت و افتضاح ایرانگیت را ببار آورد. اما یک اعتراف دومی هم هست و آن این است، هر انتخابات ریاست جمهوری در امریکا، یک اکتبر سورپرایز دارد و هر بار هم یکی دو ماه قبل از انتخابات صحبت این می شود که امسال، در این انتخابات کی اکتبر سورپرایز خواهد کرد؟ این طرف یا آن طرف؟ خوب این بار با آن زمینه میتوانسته این گروگانها را از حالا تا آنوقت نگه دارد که خیلی طولانی می شود، این زمینه این را  گویایی می کند. حالا شما ایرانیها قربانی همین بازی ها هستید. این واقعیت سومی را هم گزارش می کند و آن این است که رابطه با قدرت خارجی در این کشور محور است. شما ببینید، در اقتصاد به قول خودشان برجام اول، که آن قرار داد ننگین وین را می گویند برجام اول، بعد آقای روحانی گفته است برجام دومی لازم است. حالا بر جام دوم چیست؟  یک قلم 40 میلیارد خرید از فرانسه و ایتالیا!. هر روز هم یک دسته می روند ایران، نخست وزیر یونان هم گفته است نکند ایشان جا بماند، سهمی هم به او برسد او هم به ایران رفته استو اقتصاد محورش خارجی است، فرهنگ محورش خارجی است، حتی روابط اجتماعی در درون کشور هم  محورش خارجی شده است. استاد دانشگاه اروپائی کتابی در باره تحقیرهائی که مهاجران با آن روبرو می شوند نوشته و برای من فرستاده است. ببینید چه شده یک استاد خارجی در اینباره نوشته است. انسانی که در وطن خودش بزرگ شده است وقتی می رود به کشور دیگر تا پذیرفت شود جان به لبش می رسد. این واقعیتها را در نظر بگیرید از نظر دور نکنید. نگذارید در آینده هم چون گذشته قربانی بازیچه رابطه این رژیم با قدرت خارجی باشید. چون رژیمی است که می خواهد با زور بر شما حکومت کند و نیاز به رابطه با قدرت خارجی دارد. روزی که نتواند با قدرتهای خارجی تعادل برقرار کنذ مرده است. هر چند که اکنون از نظ اندیشه راهمنما و الاق و کاررائی مرده است. این وضعیتی است که دارید از افتصاد و طبیعت و محیط ریست و رواج فساد و دروغ. رژیمی بر پایه دروغ دارید. در باره اینها که خدمتتان عرض کردم  بیندیشید تصممیم بگیرید و انتخابات را تحریم کنید.

شاد و پیروز باشید.

از مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر  جمعه  ۱۳۹۴/۱۱/۲۳

 

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید