back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هاچرا آقای خامنه ای عامل نفوذی است؟ از دید بنی صدر

چرا آقای خامنه ای عامل نفوذی است؟ از دید بنی صدر

banisadrParchamIranعصر جدید: سفر پوتین به ایران، حمله های آقای خامنه ای به آقایان روحانی و رفسنجانی  و اعلان آمادگی برای نامزدی از سوی آقای رفسنجانی تحولات اخیر هستند که نظر و تحلیل شما را در باره آنها خواستاریم.

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

   

 بنی صدر: اول به مسئله روز بپردازیم جلوتر به مسئله نفوذی خواهم پرداخت. آقای اولاند به واشنگتن رفت و گفت قصدش ایجاد یک اتحاد عمل برای مبارزه با داعش است.  در کنفرانس مطبوعاتی، آقای اوباما اعلام کرد که اتحاد بین المللی وجود دارد و 65 کشور متحد هستند که فرانسه نیز جزء آنان است و با داعش در حال جنگ هستند. آن طرف نیز یک اتحاد بین دو کشور روسیه و ایران وجود دارد. حال اگر در واقع آنان می خواهند با داعش بجنگند، خوب شرایط ما را پذیرا شوند و وارد جنگ بشوند! بعد آقای  اولاند آمده و گفته است  اتحاد به هماهنگی تبدیل شد و از این پس ایشان قرار شد که هماهنگ کند. هنوز به مسکو نرفته است، ترک ها، یک هواپیمای جنگی روسی را سرنگون کردند! دقت کنید که ترکیه عضو ناتو هم هست. اولاند به مسکو رفت و با پوتین صحبت کرد، نتیجه حاصل چه بود؟ آقای پوتین اعلام کرد که فقط از طریق راههای هوائی نمیتوان، مبارزه با داعش شدنی نیست و احتیاج به نیرو در زمین وجود دارد و نیروی هم جزء ارتش سوریه نیست. شدنی نیست که شما بخواهید که ارتش سوریه در زمین با داعش بجنگد و هم بخواهی که آقای اسد، برداشته شود! آقای اولاند قبل از اینکه به امریکا برود در واقع پذیرفته بود مقدم بر آقای اسد و رژیم او، داعش است که باید از بین برود. دربازگشت از مسکو نیز، وزیر خارجه فرانسه اعلام کرد: بله برای مبارزه با داعش میشود از ارتش سوریه هم مدد جست.

دقت کنید که قبلا گفتیم که در توافق محرمانه وین، دو و یا سه بخش محرمانه داشته است که یکی از آن ها حضور ایران است در جنگ های منطقه ای. و میبینیم که عملا رژیم ایران، ایران را در باتلاق جنگ نیز گرفتار کرده است. قبلا روس ها حضور نداشتند، البته اسلحه و مهمات، میدادند ولی حضور نداشتند، ایران هم حضور داشت ولی انکار میکرد! حال بطور علنی میگوید حضور داریم و میجنگیم. حال باید پرسید که جنگ در عراق و سوریه، چگونه جنگی است؟ زمینه ساز این جنگ، آن فکر کمر بند شیعه است. نخست در آقای خمینی القاء شد و از آن به بعد تا امروز هم فکر راهنمایی رژیم ایران در سیاست منطقه ای است. افراد و فرماندهان سپاهی در این رژیم وجود دارند که روشن و واضح میگویند که آقای پوتین به این نتیجه رسیده است که شیعه از چنان عقلانیتی برخوردار است که میشود با او بر ضد افراطی های سنی متحد شد. خوب معلوم میشه که نوع جنگ، جنگ بین شیعه و سنی است. آقای رهبر مگر نمیگوید: نفوذ. خوب نفوذ همین است! یک نفوذ آن کمربند شیعه است. عرفات برای خمینی قسم خورده بود که آقا شما فریب این فکر را نخور! این ها همه دام است. مگر او گوش شنوا داشت! خیر! جنگ را 8 سال در سود، امریکا و انگلیس و اسراییل ادامه داد! بعد از او مگر آقای خامنه ای شنید؟! نه باز نشنید. چرا؟! برای اینکه ایشان از داخل برای حاکمیت ولایت مطلقه فقیه بر کشور، نیازمند روابط قوا در بیرون مرزهای کشور است، به ترتیبی که در درون مرزها، مردم را ترس از حرکت باز بدارد. انسان یکبار تجربه میکند و میفهمد که کارش غلط بوده است، دوبار تجربه، سه بار تجربه، دلیل آن چیست؟! در حال حاضر هم این قلمرو، تبدیل به قلمرو مرگ شده است. مرگ انسان در سطح منطقه، و مرکز ترور که عامل مرگ انسان در سطح جهان است. میبینیم که در عمل اینگونه شده است و با این حال، حاضر به دست کشیدن  و درس گرفتن از این همه تجربه، ناموفق نیست! آن فکر جنگ بین شیعه و سنی، همان نفوذ و القاء است. مگر ول کرده است؟ خیر. بنابر این آن چه مسائل روز منطقه است، میگوید که القاء ایدئولوژی سبب شده است که قدرت های منطقه ای، جنگ را وسیله کنند برای برجا ماندن و ثبات و قدرت خویش. این خود بدترین نوع نفوذ و القاء است.

خوب آقا، شما که اینقدر نگران نفوذ هستی، فراموش کرده ای که خود نماد و تجسم و حتی خود نفوذ هستی؟! آیینه به جلوی خود بگذار و به خود نگاه کن!! حال بیائیم و فهرستی درست کنیم از نفوذهایی که درمدت انقلاب تا به امروز صورت گرفته است و عاملان آن چه کسانی بودند؟ وقتی ما میگوئیم: عامل نفوذی. معنای آن چیست؟چگونه میتوان نفوذ کرد؟ اگر کسی علنی بگوید که موضع من این است، فکر من این است، راه و روش من این است، آن شخص دیگر عامل نفوذی نمیتواند باشد. او را همه میشناسند و نفوذی کسی است که پوششی به خود بدهد که کسی او را نشناسد و در جای معینی و در موقع معینی، خواسته قدرتی که او را عامل نفوذ قرار داده است را انجام بدهد. حال از خود بپرسیم: آقای خامنه ای شما از چه وقت، پی به ولایت فقیه و یا ولایت مطلقه فقیه، برده اید؟! آقای هاشمی رفسنجانی شما چطور؟

مجری: البته آقای خمینی به او گفت شما ولایت فقیه را نمی فهمید

گفت شما مطلقه را قبول ندارید و او گفت خیر قبول دارم.  اگر شما ها این طرز فکر را از قبل داشتید، چطور هیچ کس، اظهار این طرز فکر را از شما ندید؟! آقای خمینی این طرز فکر را داشته است و در نجف نیز آن را تدریس کرده است. ولی در فرانسه آن نظر را تغییر داد و به مردم جهان گفت: ولایت با جمهور مردم است. از آن زمان به بعد واقعیت را پوشاند. و تبدیل به عامل نفوذی شد، به ترتیبی که توضیح خواهم داد. ولی شماها از اول عامل نفوذی بودید. جامعه شما را نمیشناخت. چه وقت شما این طرز فکری را که الان دارید، به جامعه اظهار کردید؟! آقای خامنه ای در دوره شاه، شما این شعار النصر بالرعب را برنامه کار خود کرده بودید؟ خیر نکرده بودی. دلیل آن نیز این است که در جامعه کسی شما را نمیشناخت که اینچنین آدمی هستید. پس شماها عوامل نفوذی بودید. حال ما دانستیم که نفوذی کسی است که خود را میپوشاند، برای اینکه در جایی قرار بگیرد و در موقعی که قدرت از او میخواهد، کار مورد نظر قدرت را انجام بدهد. یکی از آن ها گروگانگیری است. حالا دیگر همه میدانند، حتی خود عوامل رژیم، که این نقشه در امریکا، طراحی شده است و در ایران اجراء شده است آقای مشفق بود که گفت اقای خوئینی ها عامل غرب بوده و این برنامه را او اجرا کرده است. حتی در خود امریکا، تحقیقات نشان میدهد که طرح امریکائی بوده است و در ایران به اجراء در آمده است. در آن زمان که این طرح به اجراء در آمد، کسانی مواضع روشن گرفتند. از جمله من که گفتم: ایران را به گروگان امریکا در آوردید. کسانی هم بودند که بعد از اینکه آقای خمینی گفت: گروگانگیری انقلاب دوم است، به طرفداران گروگانگیری، تبدیل شدند. خوب این عامل و عوامل نفوذی چه کسانی بودند؟ آقای خوئینی ها گفته است که به امام نگوئید، اجراء کنید و بعد اطلاع بدهید. ولی مسئول کمیته ها، آقای مهدوی کنی به احمد خمینی تلفن میکند و میگوید که عده ای سفارت امریکا رفته اند و گروگانگیری کردند. احمد خمینی میگوید: کاری با آن ها نداشته باشید که از خودی ها هستند. خوب این پاسدار هایی که رفتند و سفارت را گرفتند، چه کسی به آنان دستور داده بود؟ حکومت آقای بازرگان؟! میدانیم که مرحوم بازرگان این دستور را نداده بود و پاسدران هم از او حرف شنوایی نداشتند. خوب غیر از آقای خمینی، چه کسی میتواند به آنان این دستور را داده باشد؟ اگر غیر از آقای خمینی بوده باشد، مثلا: آقای احمد خمینی بوده و یا آقای خوئینی ها بوده . خوب عامل نفوذی او بوده است. این یک مورد نفوذ. بعد در همان زمان با اینکه قانون اساسی بر مبنای ولایت جمهور مردم تنظیم شده بود، با انتخابات مجلس خبرگان، قضیه ولایت مطلقه فقیه طرح شده است. توسط چه کسی؟ آقای حسن آیت. بعد خود این طرفداران میگویند: در مدارکی که بدست خود این رژیم افتاده است (اینطور که به آقای مهندس سحابی ، قاضی گفته بوده است) معلوم کرده است که این انگلیس ها بودند می خواسته اند تجربه دموکراسی در ایران سرانجام نگیرد، این فکر ولایت فقیه و مطلقه اش را القا کرده اند، عامل و وسیله هم آقای حسن آیت بوده است. خوب شما، الان که این مطلقه را دارید. آن وقت در  این ولایت مطلقه شانزده اختیار برای ولی امر شمرده بودند که آقای منتظری و آقای حسن آیت امضا کرده بودند. من به آقای منتظری گفتم، شما چگونه با این آدم هم چنین چیزی را امضا کرده اید؟ گفت من این آدم را نمیشناختم. گفتم خوب چه طور اجازه دادید تا امضای شما را در زیر این ورقه بگذارند؟ جواب ایشان در واقع مثل جواب آدمی بود که نمیدانسته است چیست، گفته اند یک متنی راجع به ولایت فقیه است و او هم گفته است امضای او را بگذارند. به اصطلاح نمیدانسته است که طرف، امضای خود را هم در کنار امضای او می گذارد و بعد هم این، مطلقه است. خوب الان نتیجه آن ایدئولوژی القایی  بر ایران حاکم است و شما مجری آن ولایت مطلقه هستید. حالا فرض را هم بر این بگیریم قضیه آقای حسن آیت و اینها هم نبود. این مسلم است که این فکر القایی است و ربطی به اسلام ندارد. منشاء آن هم، فلسفه یونانی است، بعد رفته به کلیسا و شده است استبداد فراگیر کلیسا، ولایت مطلقه پاپ و  بعد در قلمرو اسلامی آمده است ، شما هم از دوره قاجار بدین سود آن را اخذ کرده اید. در دوران قاجار، ملااحمد نراقی، یک همچنین طرحی را  نوشته برای اینکه به سلطنت فتحعلیشاه مشروعیت بدهد. آقای خمینی هم از او اخذ کرده است و بعد هم در فرانسه انکار کرده است. بعد هم رفته در ایران و دوباره القا شده و ولایت مطلقه مستقر شده است. نفوذ اینها است، این ایدئولوژی ویرانگر ایران و ویران گر اسلام القا است و از بیرون آمده است، نفوذ همین است.

 وقتی که گفتم شما، آینه بگذار و به خود بنگر همین است. تجسم نفوذ هستید، هم در قلمرو ایده و هم در قلمرو عمل. شما آقای خامنه ای نبودید که در آن جلسه کمیته دانشجویان خط امام گفتید موضع امام آخرین موضع او است ولو مخالف مواضع قبلی او باشد؟ نبودید؟ شما بودید دیگر. خوب، آنکه بیان انقلاب ایران بود و مردم ایران برای متحقق شده آن، به عمل در آمدن آن بیان، انقلاب کردند، آن اندیشه راهنمای دولتی باید می شد که از انقلاب پدید آمده است، خوب، اینکه آن را با آخرین موضع آقای خمینی جانشین کنند که خیلی به صراحت گفت ،من آنچه را که در فرانسه گفتم از راه مصلحت بوده و بوسید و کنار گذاشت و این ولایت مطلقه  را وارد کرد و تخریب و ویرانگری ببار آورد، شما یکی از عواملش بودید. خود شما گفتید موضع امام آخرین موضع او است. خود این حرف فکر نفوذی است. مگر هم چنین چیزی میشود؟ دینی که قرآن دارد و یک آدمی مدعی ولایت است می گوید آخرین حرف ایشان حجت است حال ولو  ضد حرفهای او  و قرآن هم باشد. عملا خود آقای خمینی هم بعد مدعی این شد و گفت من ولایت مطلقه دارم و میتوانم احکام دین را هم، موقتا تعطیل کنم!.

 پنجم، در انقلاب ایران گل بر گلوله پیروز شد. معنی نفوذ و القا چیست؟ معنایش این است که این راه و روش را جانشین کنید با خشونت. خشونت زدایی دوران انقلاب جایش را به خشونت ستایی داد. خوب کی این کار را کرد؟ این النصر بالرعب را شما، آقای خامنه ای باب نکردید؟ این حرکت قسری از آقای مصباح یزدی نیست؟ شما و آقای مصباح یزدی مدعی جنگ ابتدائی نیستید؟ او که خیلی صریح در کتاب جنگ و جهاد می گوید در قرآن جنگ ابتدائی نیست ولی فقها اجماع دارند که هست! عجب داستانی است . خوب ،این فکر جنگ ابتدائی، این خشونت ستایی که افتاده است به جان منطقه و دارد  مثل آتش هستی سوز می سوزاند و  کشورهای منطقه را تبدیل به بیابان می کند و استعداد ها و نیروهای محرکه را می گریزاند مگر نه این است که شما باب کردید؟ پس عامل نفوذ شما بودید.

 ششم،جنگ. آنکه اسناد است می گوید با چراغ سبز امریکا آقای صدام به ایران حمله کرده است. آقای آلن کلارک هم خیلی روشن و صریح در دادگاه ایرانگیت گفته است جنگ در سود انگلستان و غرب بود،اسباب ایجاد و ادامه آن را فراهم کردیم!. ایجادش را از طریق صدام کردند و ادامه اش را از طریق شما کردند. عامل نفوذیشان چه کسی بود برای اینکه آقای خمینی را بر انگیخت که این جنگ را ادامه بدهد؟ کی بود که در او با اینکه گزارش اداره اطلاعات ارتش پیش او برده شد و خود من با او صحبت کردم و او  گفت هیچ کس به ایران حمله نمیکند این را که به او  القا می کرد و کی بود به او می گفت که این بنی صدر این قضیه را که  عراق در تدارک حمله به ایران است را پیش کشیده است برای اینکه نگذارد دولت مکتبی تشکیل بشود. کی اینها را به آقای خمینی القا کرد؟ او عامل نفوذی بوده است.

  عبور از بحران، به اصطلاح کارنامه آقای هاشمی رفسنجانی  معلوم می کند این آدمها کیانند. یکی از آنها خود این آدم بوده است. شما در جریان جنگ، دو افتضاح بین المللی ساختید. اکتبر سورپرایز و ایرانگیت. آن عامل نفوذی که سبب شد شما با گروه ریگان و بوش معامله کردید که گروگانها را تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا آزاد نکنید و شد افتضاح اکتبر سورپرایز. و بعد هم محرمانه اسلحه بخرید و جنگ را در سود انگلیس و امریکا و اسرائیل ادامه بدهید، کی بود؟ او هر که بوده عامل نفوذی بوده است. آنکه جام زهر را داده است به دست آقای خمینی، عامل نفوذی بوده است که جنگ را تا زمانی که منافع امریکا و انگلیس و اسرائیل ایجاب می کرده ادامه داده است و آن روزی که بوش پدر می خواست رئیس جمهور بشود و محتاج این شد که بگوید من آنم که صلح را بر قرار می کنم، جام زهر را دادند به دست آقای خمینی و گفتند حالا بنوش. آقای مک فارلین ،همان که در راس هیئتی به ایران رفت و شد افتضاح ایرانگیت ،گفت: خمینی در برابر امریکا زانو زد. خوب ،شما استبداد پهلوی را باز سازی کردید صد بار هم بدتر. آن عواملی که در ساختن این ستون پایه های قدرت نقش بازی کردند چه کسانی بودند ؟ آنها عامل نفوذی بودند.این سپاهی که الان شما ساختید که صاحب همه چیز شده و یک دستگاه توتالیتر شده است را کی در شما القا کرده است؟

نهم بحران اتمی، آقای هاشمی رفسنجانی تازه گی ها گفت که بله ،در سال 1361اینها نشسته اند و طرح اتمی را ریخته و به اجرا گذاشته اند. اول هم قصد داشته ایم که بلکه یک نیرویی داشته باشیم که اگر کسی به ما حمله اتمی کرد بتوانیم پاسخ بدهیم و این یعنی که قصد تولید بمب اتم هم داشته اند. خوب این بحران را شما ،آقای خامنه ای با آقای هاشمی  با هم شروع کردید. شما رئیس جمهور بودید و این آقا هم رئیس مجلس بوده است . این بحران را رساندید به این جا که با قرارداد ننگین به تسلیم محظ در بیائید .خوب شما بودید عامل نفوذ. دهم، ویرانگری از روی قرار و قاعده: امریکا و غرب برای چه نفوذ می کنند؟ برای اینکه نیروهای محرکه را از ما بگیرند و کشور ویرانه بشود. کی ایران را ویرانه کرده است؟  من چند مورد را یکی یکی می گویم. نفت که می رود،آنهم به ترتیبی که از آنجا که وسایل جدیدی ندارند،بخش مهم منابع نفت ما هم تلف می شود.پول نفت ،هفتصد میلیارد،هشتصد میلیارد، فقط در دوره آقای احمدی نژاد  تلف شد که در واقع  این دروغ بزرگی است . تلف نشد بلکه صرف فساد های بزرگ و تخریب از روی قرار و قاعده اقتصاد ایران شد. به طوری که هر گونه مقاومت از این اقتصاد سلب شد و تحریم ها توانستند نفس این اقتصاد را بند بیاورند. تحریم ها اقتصاد ایران را از پا نیانداختند،خرج آن هفتصد،هشتصد میلیارد در تخریب این اقتصاد بود که این بلا را بر سر اقتصادا ایران آورد. خوب این عامل نفوذ است هر که هست. شما بودید که این آقای احمدی نژاد را تحمیل کردید و دو بار هم این کار را کردید. … ادامه دارد….

 

 

 

مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر جمعه 6 آذر 94 برابر با 27-11-2015

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید