برای شنیدن مصاحبه اینحا را کلیک کنید.
بنی صدر: هر بار که اینها قراردادی می بنند کاری می کنند و عنوانی می دهند که زشتی کارشان را بپوشاند. مثل آن قتلهای سیاسی که گفتند قتلهای زنجیره ای است . طبق قرارداد وین ایران متعهد به 105 تعهد به آژانس 1+5 شده است. حالا یادشان آمده که از طرف مقابل هیچ تعهدی نگرفته اند. آن طرف مقابل می گوید که متعهد شده تحریمها را بردارد. البته خیلی فرق هست بین اینکه تحریم ها را به حالت تعلیق در آورد تا اینکه تحریم ها را بردارد. چیزی که در قرارداد وین هست تعلیق است. معنای تعلیق هم معلوم است یعنی هر زمان این می تواند برگردد. بانکهائی که موافق برقراری روابط با ایران نیستند به لحاظ این است که ابلاغ کتبی به اینها نشده که تحریم ها به حالت تعلیق درآمده و می توانید با ایران معامله کنید. آقای کری بعد از اینکه با آقای ظریف گفتگو کرد در مصاحبه دونفریشان گفت: بانکها معامله کنید تحریمها برداشته شد و اگر با ایران معامله کنید آن مجازاتها به شما اعمال نمی شود. خوب این قول شفاهی است تا بیاید و کتبی شود که بانکها چیز مستندی در دست داشته باشند که طبق آن مستند عمل کند و فردا نروند یقه آنها را بگیرند برای معامله با ایران. پس بانکها برای معامله با ایران دو مشکل دارند: یکی آن وضعیت تعلیق است که با این تبلیغات شبانه روزی اگر وسط کار شرایطی پیش آمد که از دوطرف می شود. فرض کنید در آمریکا آقای ترامپ رئیس جمهور بشود و طوری که مدعی است قراداد وین را لغو خواهد کرد و بدان عمل نخواهد کرد یا طرف ایرانی قرارداد را بلا اجرا کرد. تکلیف بانک این وسط چیست؟ مشکل تعلیق این است! دیر متوجه شدند که چقدر خطرناک است. سرمایه گذاری خارجی هم هرچند نادرست است برای کشوری که اضافه سرمایه دارد اما نمی تواند از این سرمایه استفاده کند و آنرا به غارت می برند. آقای احمدی نژاد 750 میلیارد دلار سرمایه دارد،کدام سرمایه گذار خارجی حاضر است اینقدر پول به ایران بیاورد؟ ولی او همه را به باد داد! پس مسئله اداره است نه کمبود سرمایه. کشوری که نفت می فروشد ارز مداومی دارد که اگر این را درست تصدی کند و اقتصاد را تولید محور کند و آن اقتصاد تولید محور سرمایه را بعنوان یکی از نیروهای محرکه ایجاد می کند. پس تا اینجا گفتیم که این امضا کنندگان قرارداد وین تعهدات را گرفته اند و از طرف مقابل هم هیچ تعهدی نگرفته اند. مثلا آمریکا صراحتا اعلام کرده بود که در قرارداد وین ما اعلام نکرده ایم که بانکهای آمریکائی مجبور باشند با ایران معامله کنند و یا به دلار معامله کنند. شما بروید و با اروپائیان معامله کنید. حالا این تصویب نامه ای که اینها امضا کرده اند اشتهای قدرتها را هم زیاد تر کرده که این قضیه دو میلیارد دلار یکی از موارد آن است. یا یک دادگاه رای داده بعد تجدید نظر رای داده و رفته دیوان عالی تایید کرده که دو میلیارد دلار به خانواده هائی که قربانی ترور شده اند پرداخت بشود. حالا در ایران همدیگر را مقصر می کنند، این دسته جدید می گویند آقای احمدی نژاد تقصیر دارد که او رفته اوراق قرضه شیطان بزرگ را خریده، در همان حالی که با آمریکا دشمن دشمن می کردند رفته و اوراق قرضه خریده و در سیتی بانک آمریکا هم امانت گذاشته قوز بالای قوز. مثل اینکه شما گوشت را بدهی به گربه بعد بگوئی لطفا نخورید. از چه راهی ابرقدرت شده؟ از راه خوردن ابرقدرت شده. شما هم که می گفتید شیطان بزرگ است پس چطور رفتید پولهای این مردم بیچاره را بردید آنجا اوراق خریدی و در همان بانک هم گذاشته اید! حالا آنها خطا کرده اند شما حکومت آقای روحانی چطور به موقع خطای آنها را جبران نکرده اید؟ این اوراق قرضه را قبل از این می فروختید شما سه سال است که سر حکومت هستید تازه آنها این رای را داده اند. شما فاصله ها را در نظر بگیرید این ترورها کی انجام شده؟ دوره آقای ریگان! چطور دستگاه قضائی آمریکا حالا به فکر افتاده که اولا کار ایران است و ثانیا باید غرامت بدهد؟ چیزی که هست این است که طرف مقابل دم گاوی به دستش آمده و تا بتواند از این استفاده می کند. چیز واضحی است. حالا اینکه شما بگویید این دزدی است و آقای ظریف به دبیر کل سازمان ملل نامه بنویسد و اعتراض کند توجیه نمی کند رفتار حکومت های رژیم مدعی ضدیت با آمریکا را. پس این زیری دارد و روئی. در رو دشمن دشمن در زیر شما می روی با پولهای ایران آنجا اوراق قرضه می خری یعنی در تامین بودجه آمریکا، شیطان بزرگ شرکت می فرمائی. اما اینهائی که در تامین بودجه شرکت می کنند دو دسته اند یک دسته قوی هستند مثل چین و ژاپن و یک دسته ضعیف هستند مانند حکومت ایران که مالشان را می خورند. اگر این حکومت یک حکومت ملی بود و مستقل و آزاد بود، تقاضای غرامت برای خیلی از کارها می کرد ما قصدمان این بود که از آمریکا شکایت کنیم و تقاضای غرامت کنیم از آنها و از انگلیس بابت کودتای 28 مرداد و آنچه بر ایران گذشته تا انقلاب ایران. آنها بابت جنگ هشت ساله هم نتوانستند غرامت بگیرند وگفتند 1000 میلیارد هم به ایران خسارت وارد شده. آمریکا خیلی کارهای دیگر هم کرده که اگر قرار بر غرامت باشد می باید غرامت بپردازد. بابت این تحریم ها هم باید غرامت بپردازد. برای اینکه کاری که یک رژیم استبدادی و بدون تکیه گاه ملی انجام می دهد تعهد آور برای یک ملت نیست. ترورها را فرض کنیم که این رژیم تصدی کرده البته باید در یک دادگاه بی طرفی ثابت شود. در این موارد هم دادگاههای داخلی آمریکا دادگاه به حساب نمی آیند برای اینکه آنها طرفدار مدعی هستند . آمریکا می توانست برود به دادگاه بین المللی لاهه شکایت کند که مثلا تعداد زیادی از نیروی دریائی آمریکا مستقر در بیروت را با عملیات انتهاری کشته است. آن دادگاه رای بدهد، غرامت تعیین کند و ایران بپردازد. وگرنه خود بشوی مدعی بعد هم بشوی قاضی حکم هم صادر کنی و پولی که به مردم ایران تعلق دارد نه به یک رژیمی که مردم ایران می خواهند سر به تنش نباشد. شما یکبار می گویید این رژیم استبدادی است و مردم از او راضی نیستند بعد از آنطرف هم مردم ایران را مجازات می فرمائید. شما که متخصص بودید و کودتای 28 مرداد جزء اسناد محرمانه آمریکاست که چرا نباید انتخابات در ایران آزاد باشد؟ شما خودتان لیست تهیه می کردید و از صندوقها در می آوردید! پس شما خوب می دانید که انتخابات در ایران چه معنی دارد. با یک رژیم استبدادی چه کسی دردنیا باور دارد که این انتخابات مهندسی شده نبوده است؟ از مجلس اول بدینطرف تمام انتخابات تقلبی بوده! در خرداد 60 هم کودتائی انجام داده اند که با آن هرگونه مشروعیت از آنها سلب شده. شما بجای اینکه با اینها طرف شوید با مردم ایران طرف می شوید و این مردم را تحریم می کنید و بهای سنگینش را باید این مردم بپردازند با گرانی زندگی و ثروت عظیمی که بر باد می رود.
مسئله برجام هم ولکن مردم ایران نیست: اولا اینکه قابل تجدید نظر است یعنی مدتش را می توان اضافه کرد ولی فعلا تا 25 سال دست از سر مردم ایران بر نمی دارد که یک وضعیت عادی ایران پیدا نمی کند. تلوزیون ایران برنامه ای پخش کرده که خیلی شنیدنی است. حکومتی توافق وین را انجام می دهد و بعد هم می گوید که افتخار تاریخی است و بعد هم آقای رهبر تن به مسئولیت نمی دهد و می گوید مجلس باید معین کند و مجلس هم تن به مسئولیت نمی دهد و ظرف 20 دقیقه و می گوید من وارد محتوی قراداد نمی شوم ولی اجازه می دهم اجرا کنید! شورای نگهبان هم می گوید من وارد محتوی نمی شوم و فقط می گوید اشکال قانون اساسی و شرعی ندارد. از کجا شما متوجه شدید که محتوای این توافق خلاف شرع و خلاف قانون اساسی نیست؟ بهرحال ظرف 20 دقیقه اجازه اجرا داده شد. یعنی توافقی که هیچکس مسئول آن نیست. به آقای روحانی گفتند چرا لایحه این توافق را به مجلس نمی برید؟ گفت: ما چیزی امضا نکرده ایم که بخواهیم به مجلس ببریم. هیچکس تعهد قبول نکرده. حالا تلوزیون ایران هم یعنی دستگاه تبلیغات آقای خامنه ای شب و روز به این برجام می تازند که گویا مسئول آن فقط آقای ظریف است و آقای روحانی. در حالی که مسئول اول خود آقای خامنه ای است. چون او سازنده بحران است و او بحران را ادامه داده تا به شکست رسانده است. در شکست هم وقتی طرف شما 1+5 یعنی تمام دولت های قدرتمند روی زمین هستند البته باید تعهد بدهی و تعهدی هم نستانی. حالا در تلوزیون برنامه پخش کرده که راکفلر ها 870 میلیون دلار خرج کرده اند برای اینکه این برجام انجام بگیرد. ادم نمی داند باید گریه کند یا بخندد. این رادیو و تلوزیون تحت سرپرستی آقای رهبر است. اگر این قرارداد را راکفلر ها 870 میلیون خرج کرده اند که بشود آنها تاجرند پس این باید خیلی به سود آنها باشد که حاضرند این مقدار خرج کنند. خوب آقای رهبر چطور این را تصویب فرموده اند؟ درست است که می گوید رای مجلس است اما شما که سیاستت طبق این قانون اساسی قلابی شامل سیاست داخلی اقتصادی خارجی حدود اصلیش را شما باید تعیین کنید چطور چنین قرادادی را قبول کردید؟ اگر نه این تبلیغات دستگاه تبلیغاتی شما نادرست است خوب چرا اجازه می دهید که نادرست انجام بگیرد؟ این وضعیت این رژیم است و این مردم. مدتی من ماتم برد! بامزه این است که این راکفلر و نقشش را تاجائی که شاه را بردند آمریکا که دوست آمریکا بود و بیمار بود را از قول آقای راکفلر گفت. اما اینکه طرح گروگانگیری را آقایان راکفلر و کیسینجر و خانم اشرف پهلوی در امریکا تهیه کرده و به عنوان یک طرح انقلابی در ایران اجرا شد، این جا را سانسور فرمودند. چون پای آقای خامنه ای را هم می گرفت. شما در واقع دعوا دارید و می خواهید آقایان هاشمی رفسنجانی و روحانی و ظریف و غیره را خراب کنید. اما وقتی می رسید به اینجا که می گوئید طرف 870 میلیون دلار خرج کرده تا برجام بشود، یعنی در واقع قبول می کنید که برجام، یعنی قرار داد وین، ایران را تحت سلطه کامل بیگانه در آورده است، شل کن سفت کن های لازم را انجام می دهد به ترتیبی که ایران رمق اقتصادی پیدا نکند. این توضیح راجع به قرارداد وین و اینکه ما چگونه مردمی و کشوری شده ایم و چگونه رژیمی پیدا کرده ایم که از این ور قرار داد می بندد و از آن ور دستگاه تبلیغاتیش می آید و می گوید راکفلر فلان قدر پول خرج کرده است تا این قرار داد بسته بشود. حالا شما تصور بکنید که همچون حادثه و همچون امری در فرانسه یا در انگلیس و یا درسوئد انجام می گرفت. در آنجا فاش کرده اند که طرف در آن حسابهای پاناما که برای گریختن از مالیات پول می گذارند، پول داشته است استعفا داد. آخر مگر میشود یک قرار داد اسارت بار ببنیدید و بعد هم بیائید بگوئید که راکفلر فلان قدر پول خرج کرده است که این به ایران تحمیل بشود، بعد هم مثل اینکه هیچ آب از آب تکان نخورده است. یا دروغ می گوید که باید محاکمه بشود، این که یک دروغ ساده و تبلیغاتی نیست که، مثلا فلانی کاهش را کج گذاشته بود که نیست!
اما اگر تحریم ها برداشته بشوند؟ اولا ما قبل از تحریم ها، از ابتدا بیشترین تلاش را کردیم تا این تحریم ها به عمل در نیایند و برای نوع دیگری از تحریم ها که رژیم و کارگزارانش را شامل می شد پیشنهاد کردیم. که بعضی از آنها شده است، تحریم هایی مثل اینکه حسابهای این افراد رژیم را ببندند و به آنها ویزا ندهند و از این قبیل اقدامات شده است. لیستهایی از این افراد و شرکت ها ترتیب دادند اما بقیه این مردم ایران بودند که قربانی بودند. خوب، حالا سئوال شما این است که اگر تحریم ها برداشته بشوند این طبقه میانه موقعیت بهتری پیدا می کند و میشود دموکراسی بر قرار بشود. اگر نه، تحریم ها باشند و چه بشود و چه نشود، ایران می شود سوریه. این تبلیغات را چه کسانی می کنند؟ آنها که برای قرارداد وین سینه می زدند و توجیه گر بودند برای این انتخاباتی که مردم باید می رفتند رای میدادند که ما فاقد حق حاکمیتیم و ارباب ما آقای خامنه ای است. و مجلس خبرگان معین کنند تا بر آنها رهبری از نوع ایشان را بگمارد، که مبنای آن رای، ناتوانی است، چون چاره نداریم و ناتوانیم است. مبنایش حقارت است، مبنایش عقده حقارت و یاس و نا امیدی است، می گوید یک جبر و یک سرنوشت وجود ندارد یا تسلیم این رژیم میشوید یا ایران می شود سوریه. خوب، شما این ها را دعوت کنید به مصاحبه و از آنها بپرسید این جبر از کجا وجود دارد؟ این را از کجا آورده اید؟ ایرانی ها که اصلا با جبر سازگار نبودند که اگر بودند، و ایرانی می خواست تابع جبر بشود قرنها پیش از بین رفته بود. این جا یک کشور است که بیشترین همسایه ها را دارد و همواره هم مورد تهاجم از خارج بوده است. دور تا دورش دشمن است که البته بخشی از این دشمن ها را این رژیم ایجاد کرده است. جبر را بپذیرد که به اصطلاح باید سر را زمین بگذارد و روبه قبله دراز بکشد. همچو جبری وجود ندارد، میشود که، هم، این رژیم نباشد و هم ایران سوریه نشود. مگر دوره شاه نمی گفتند که اگر شاه و رژیم پادشاهی برود ایران میشود ایرانستان، یعنی روسها ایران را می بلعند. تنها رژیم شاه و دستگاه تبلیغاتیش نمی گفت بلکه خیلی از اینهایی که بعد ها در رژیم جدید مقامات پیدا کردند هم این تبلیغ را می کردند که خطرناک است این رژیم برود، ایران بعد چگونه اداره خواهد شد؟ خوب آن رژیم رفت و ایران هم ایرانستان نشد. چون، یکی از دلایلش این است که ایرانی ها هیچ وقت جبر را نپذیرفتند با آن کشورهای منطقه این تفاوت اساسی را دارند. یک دلیل که در ایران در طی یک قرن سه جنبش شد و ما تنها کشور در دنیا هستیم که این طور شده است. غیر از جنبشهایی که در بین این سه جنبش بزرگ شد. یکی از دلایلش این است که ایرانی جبر را با زندگی و حیات ملی خود سازگار نمیداند و نمی پذیرد. شما که مدعی هستید که اگر این رژیم نباشد ایران سوریه می شود این جبر است. جبر یا این یا آن است و شما دارید خلاف ایرانیت حرف می زنید برای این که یکی از ویژگی های ایرانیت استقلال و آزادی و نپذیرفتن جبر است. مغول آمد و گفتند: “آمدند و سوختند و کشتند و بردند”، با این حال ایران سر بر آورد. که اگر می خواست به جبر تمکین کند، خوب رفته بود و تمام شده بود و نامی از ایران نبود. آن راه حل دیگر کدام است و چرا وجود دارد؟ آنها که نمیگویند چرا آن جبر وجود دارد ولی ما می گوئیم چرا راه دیگری وجود دارد. در حال حاضر مردم ایران، مشکلشان این است که فرهنگ حقوق پیدا نکرده اند. یک آگاهی و وجدان به حقوق حاصل شده است به لحاظ اینکه به استمرار از این حقوق با مردم ایران از این حقوق سخن گفته شده است،یک شعور عمومی، یک وجدان عمومی به این حقوق حاصل شده اما، اینکه تبدیل بشود به رفتار، یک مقداری زمان می برد ولی میشود. مشکل همین ضد فرهنگ جبر است، ضد فرهنگ قدرت است، جبر است که قدرت را می سازد و می گوید یا این یا آن، یعنی تسلیم قدرت باش. روشن سخن می شود تسلیم این قدرت باش، دم هم نزن. دم بزنی بدتر می شود. همان مدار بسته بد و بدتر. پس کاری که شما خانم ها و آقایان در توجیه این رژیم بکار می برید مبنایش هم شده است ناتوانی و نا امیدی و جبر، لطف فرموده این بنا را بگذارید بر حقوق، بنا را بگذارید بر خود انگیختگی انسان، بنا را بگذارید بر استقلال و آزادی انسان، تا مردم وجدان به حقوق ملی را ، حقوق انسان را، حقوق شهروندی، را همگانی که شد به عمل تبدیل کنند و فرهنگ حقوق پیدا کنند، مسئله حل میشود و جنبش همگانی ممکن میشود، جنبش همگانی هم امکان نمیدهد برای حضور گروه های افراطی مسلح، چون زمینه عمومی میخواهد و اگر نباشد نمیشود ،در سوریه این زمینه وجود داشت. این که دولت سعودی و ترکیه و امریکا و اروپائی ها هم این گروه های مسلح را فرستادند در آنجا که بعد هم شدند داعش و النصره درست، اما اگر آن زمینه در جامعه نبود نمیتوانستند کاری از پیش ببرند، همه آنها هم قتل عام می شدند و از بین می رفتند، پس زمینه وجود داشت. به لحاظ قوت این استقلال و آزادی در ایران، این زمینه وجود ندارد، به خاطر توجه همگانی به استقلال و آزادی که هست. باز هم یکی از تفاوت های ایران با کشور های منطقه همین مسئله استقلال و آزادی است. در جنبشهای کشورهای منطقه، استقلال و ربطش با آزادی هیچ وقت مطرح نبوده است با هم نبوده. مثل همین جنبشهای بهار عربی. اما مال ایران بوده، ازجنبش تنباکو بوده ،در ملی کردن نفت هم بوده در انقلاب 57 هم بوده است. اینها یک تفاوت های عظیمی است. آن فرهنگی که ایرانی ها دارند، کار یک روز و دو روز که نیست مال یک تاریخ فوق العاده دراز است، قدیمی ترین دموکراسی ها در ایران بوده است،اقلا سه هزار سال قبل از دموکراسی آتن. از آن بگیرید تا امروز، تاریخ است، فرهنگ است. شما بر روی همه اینها یک قلم کشیدید و گفتید یا باید تابع جبر آقای سید علی خامنه ای باشید اگر نه می شوید سوریه! پس با این جبری که شما می فرمائید، بمانند توی رژیم آقای خامنه ای، بفرمائید ما الآن از مردم سوریه چه سر داریم؟ اولا در سوریه جنگ هست،کشتار هست، ویرانی هست همه اینها درست، اما فعلا حکومتشان، هم از ایران می گیرد، از روسها می گیرد، دستش برسد از جاهای دیگر هم می گیرد، آن طرفهایی هم که با او می جنگند ار همه جا می گیرند، حال اینکه کشور بیچاره ما به همه دنیامیدهد. ثانیا شما خشونتهایی که در کشور دارد کشتار می کند ببینید، همین یک قلم این کشته های رانندگی و مواد مخدر در ایران را ببینید کمتر از سوریه است؟ اینها را شما نمی بینید؟ این ثروتهای عظیم که بر باد می رود اینها جزء چیزی غیر از سوریه شدن است؟ مغزها که از ایران می روند شیوع مواد مخدر حتی در نزد زنان خشونت نیست؟ سوریه شدن نیست؟ وضعیت اقتصادی و بدهی ها و وابستگی اقتصادی و فقر را نمی بینید؟ البته الان جای خوشبختی است که بهشهائی از مردم متوجه تواناوی خود شده اند و بطور خود انگیخته دست به فعالیتهائی اجتماعی می زنند برای حل مسکلات که بسیار مثبت هستند. اگر همین کار را ادامه دهند مشی به دمکراسی و حقوق است. تلاش جوانها در اینکار پر توان و پیروز باد
شاد و پیروز باشید
برگرفته از مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر، جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵