back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی صدر: آقای خامنه ای می خواهد مجلس باشد اما در سیاست...

بنی صدر: آقای خامنه ای می خواهد مجلس باشد اما در سیاست دخالت نکند!

banisadrParchamIranعصر جدید: علت اینکه آقای خامنه ای نمایندگان مجلس را می خواهد بیش از بیش کنترل کند چیست؟

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

بنی صدر: نخست عرض کنم که امروز در سوئد تیمهای بانوان ایران و سوئد با هم مسابقه می دهند. به عنوان ایرانی می خواهیم که تیم ایران برنده شود. اما برنده آن است که تمام توان خود را  بکار گیرد. توان انسانی هم می تواند پایان ناپذیر باشد وقتی انسان به توانائی خود ایمان می آورد و استعدادهای خود را بکار می گیرد، امیدوارم که افراد اینچنین کنند. در هر حال جوانان ورزشکار، از آن فرهنگ دیرین ایران که نیرومندی است و به قول فردوسی “زنیرو بود مرد را راستی “نمایندگی می کنند. البته حالا باید گفت مرد و زن را راستی “زسستی کجی آید و کاستی”. امیدوارم که آنها نماینده نیرومندی باشند که از ویژگیهای ایرانیت است . قبل از ورود به بحث یک تذکر دهم در باره اینکه اخیرا آقای خامنه ای گفته عده ای از اینکه من دشمن دشمن می گویم ناراحت هستند و مدعی شده است که خداوند هم مدام از شیطان و ابلیس حرف می زند. اول اینکه خداوند شصت و سه بار شیطان در آیه هایش آمده، در یازده آیه نام ابلیس آمده که همین دوتا می شود هفتاد و چهار بار. اگر به شش هزار و دویست و سی و چهار آیه تقسیم کنید میشود یک دهم درصد یعنی یک و یک دهم درصد، از هر صد آیه، یک آیه در این رابطه است. اگر قرار بود اول و وسط و آخر، خداوند، شیطان شیطان بکند، تبلیغ شیطان کرده بود. همانطور که شما آقای خامنه ای تبلیغ برای دشمن یعنی امریکا میکنی، در واقع تبلیغ قدرت میکنی. نمیدانم اگر در داخل کسی ناراحت بشود ولی اگر غرض ایشان من بوده باشم، من هیچ ناراحتی ندارم از اینکه این آدم، دهان را باز میکند با دشمن و دهان را میبندد با دشمن! من عقل قدرت مدار را میشناسم. همیشه عقل قدرت مدار با تخریب شروع میکند و با تخریب هم تمام میکند( هم در سخن و هم در عمل)، از 144 ویژگی عقل قدرتمدار و روش های آن که در کتاب عقل آزاد برشمرده ام، آشکارترین و عمومی ترین روش، همین است: عقل قدرتمدار با تخریب شروع میکند. من به شما مردم ایران خاطرنشان میکنم: این آدم، عقل قدرتمدار دارد و دچار بیماری قدرت زدگی است. به این جهت با دشمن شروع میکند. امریکا را دشمن اعلام میکنید، قبل از شما آقای خمینی هم گفته بود: شیطان بزرگ، راجع به او پشت سر هم نامه و مدرک در میآید که نشان میدهد با شیطان بزرگ بطور پنهانی رابطه داشته است. خوب آقای خامنه ای شما هم که در آن سازش های اکتبر سوپرایز دخالت داشتید، آقای خامنه ای! آخرین بلایی را که بابت روابط  پنهانی با همین شیطان بزرگ و دشمن بر سر ایران آوردید، همین قرارداد وین است. بنابر آن قرارداد، 105 تعهد به نام مردم ایران، پذیرفته اید. کسی که قدرت خارجی را دشمن استقلال و آزادی وطن خویش بداند، بدنبال دشمن، دشمن نمی رود بلکه بدنبال اجرای برنامه ای می رود که آسیب پذیری استقلال و آزادی کشور، از ان قدرت بیگانه به صفر میل کند. نه، به حداکثر میل کند، آنطور که شما عمل کردید!

 دشمن دشمن گفتید، بحران اتمی ساختید، به آن حد زیاده روی کردید که تحریم ها بر تحریم ها افزوده شد، سرانجام همین کاغذ پاره ها، ناله شما را هم در آورد، برای اینکه در این مرحله دیگر تنها مردم نبودند که گرفتار گرسنگی و فقر شدند، دولت ولایت مطلقه هم در حال بی بودجه شدن بود! آقای روحانی تا وقتی که دستش به پول های توقیف شده برسد، با قرض گرفتن از بانک مرکزی، بودجه کشور را بسته است. شما در واقع دشمن دشمن میگویید برای اینکه به مردم ایران القاء کنی که جزء تسلیم راهی در مقابل قدرت بیگانه نداریم! تازه می گوئید: من کی گفتم تسلیم! من گفتم: مقاومت و ایستادگی! یک دفعه از زبان من در رفت و گفتم: نرمش قهرمانانه! مسئله این نیست آقای خامنه ای که شما به چه زبانی تسلیم را اعلام کردی، مسئله این است که شما قدرت خارجی را در سیاست داخلی و خارجی کشور محور کرده اید! نتیجه آن این است: صبح که ایرانی ها از خواب بلند میشوند تا شب که میخوابند، حتی در شب هم خواب این دشمن را میبینند. چه کاری شما در این مدتی که ولایت مطلقه داشته اید، انجام داده اید در جهت بی اثر کردن دشمن، در زندگی مردم ایران؟! آیا میتوانی یک مورد آن را نام ببرید؟! همه آن کارهایی را که کرده اید، در زندگی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم ایران، همه در جهت دخالت روزمره قدرت خارجی در این امور بوده است. آیا از راه اتفاق است که هزینه و خرج جوانان ایران را مردم ایران می دهند، همچه به محض اینکه ورقه را گرفتند ،کجا می روند؟ امریکا. این نتیجه تبلیغات شما است.

 خوب حالا از این تذکر که در واقع خطاب به مردم ایران است بگذریم می رسیم به یک واقعیت مهم. بارها من عرض کرده ام که،رژیمی با محور ولایت مطلقه فقیه، یعنی هر رژیمی که قدرت مطلقه در یک کانون، محورش باشد، اصلاح در خلاف جهت آن محور نا ممکن است. و اصلاح در جهت هر چه عملی تر شدن آن ولایت مطلقه، شدنی است. حالا بیائیم ببینیم این اصلاح زمانی که  اصلاح طلبان زمام امور را در اختیار داشتند چگونه واقع شده است. یاد آور می شوم که در دوره آقای خاتمی بود که این ولایت مطلقه فقیه تحقق عینی پیدا کرد، یعنی بخش هایی هم که هنوز به عمل در نیامده بود، به عمل در آورد.مثل، یک،همین مجمع تشخیص مصلحت. دو،حکم حکومتی وقتی آقای کروبی رئیس مجلس بود برای از دستور خارج کردن طرح نمایندگان در مورد قانون مطبوعات. سوم، رسمیت بخشیدن به دادگاه روحانیت که آقای خمینی بر خلاف قانون اساسی تاسیس کرده بود، چندین بار هم آقای منتظری خاطر نشان کرد که این خلاف قانون است، در دوره آقای خاتمی برای همین دادگاه غیر قانونی بودجه وضع شد و مجلس هم تصویب کرد و به آن رسمیت دادند. اینکه آقای خامنه ای دستور العمل سیاست خارجی، اقتصادی و حالا دستور العمل قوای سه گانه را به خودش جرئت بدهد معین بکند هم از زمان آقای خاتمی شروع شد. اما حالا در حکومت آقای اعتدال و امید، وضع مجلس فاجعه آمیز است . آقای توکلی نماینده سابق مجلس، که این دفعه انتخاب نشد، سیاست های کلی که آقای خامنه ای در مورد مجلس تعیین کرده را می گوید سه نکته مهم دارد. اولش به  این که شورای نگهبان تشخیص می دهد چه کسی مدیر است، مدبر است، رجل سیاسی است و خلاصه صلاحیت او را تعیین بکند، باید تسهیل بشود، یعنی نه تنها نظارت استصوابی به جا بماند بلکه تسهیل هم بشود! بیچاره آن قوه مقننه. دوم، اگر نمایندگان مجلس خواستند قانون انتخابات را تغییر بدهند باید دو سومشان رای بدهند. یکی نیست به آقای خامنه ای بگوید تو این وسط چکاره ای؟ این هم جزو اختیارات شما است؟ که تعیین تکلیف بکنید که مجلس حتی قوانینی را که خودش تصویب کرده اگر بخواهد تغییر بدهد باید دو سومش رای بدهد؟  اما سومی وحشتناک است، آقای توکلی می گوید، سومین نکته مهم در سیاستهای کلی انتخابات این است که نمایندگان پس از تصویب اعتبار نامه نمایندگی  مصون از تعرض می شدند اما رهبر انقلاب فرمود که ثبات شرایط نیز باید رعایت شود، به این صورت اخراج نمایندگان حین نمایندگی نیز ممکن میشود و آقای بزرگواری که خودش قبلا نماینده مجلس بوده است امیدوار است که این امر محقق شود. خوب، از این شیر چه ماند؟ شد شیر به دم و یال و اشکم. مجلسی که بالای سر او یک شورای نگهبان است، یک حکم حکومتی آقای رهبر و یکی هم مجلس تشخیص مصلحت است ،حالا اینها هم کافی نشده است، غیر از اینکه می گوید شورای نگهبان باید کارش در آن تشخیص صلاحیت ها تسهیل بشود، می گوید نه، اگر نماینده ای هم بعد از انتخاب شدن اگر جرئت کرد و حرفی را زد که از دید آقای رهبر  نمی باید می زد، قابل اخراج از مجلس است. خوب شما مردم ایران، کی به شما راست و کی به شما دروغ گفت؟ آنهایی که گفتند بروید رای بدهید به انتخابات مجلس ببینید که چه دروغ بزرگی به شما گفتند. این مجلسی است که الآن تشکیل است و می بینید، به قول خود شما به درد جرز دیوار می خورد. نه بو دارد و نه خاصیت. مجلس در مدتی که تشکیل است به کدام یک از مسائل شما مردم پرداخته است. حالا اگر در همین مجلس یکی از نمایندگان فضولی بکند، بنا بر این سیاست کلی که آقای خامنه ای معین کرده است قابل اخراج است. خوب این دیگر چه مجلسی است؟ یعنی در واقع دیگر مجلس نیست. مثلا  اگر آقای خامنه ای نخواست که یک قانونی تصویب بشود، کی جرئت دارد آن را تصویب کند و یا اگر خواست که بشود کی جرئت دارد بگوید نه. مگر ندیدید در عرض چند دقیقه برجام را به اصطلاح قرار داد وین را ،صد و پنج تعهد را گفتند بله و به حکومت گفتند اجرا کن، حسب الامر. در واقع این شده است همان مجلسی که محمد علیشاه می خواست. مجلس باشد، در سیاست دخالت نکند. البته ایشان نمی گوید در سیاست دخالت نکند، می گوید کار این مجلس باید این باشد که در سیاستی که من می خواهم ،آن طور که من می خواهم دخالت کند. دائم برای آنچه که من می خواهم کف بزند. کارش مرده باد زنده باد گفتن است. به هر کس من گفتم مرده باد او هم باید بگوید و به هر کس هم گفتم زنده باد او هم باید بگوید زنده باد. خوب شما رفتید پای صندوق رای دادید که همچه مجلسی داشته باشید؟ فاقد هر گونه اختیار؟ از خود نپرسیدی که این مجلس باید به درد یک کاری بخورد؟ به چه کار میخورد این مجلس؟ غیر از اینکه مجلس این اندازه بی اختیار که تازه آن همه بلاها که بر سرش آمده کافی نبوده، این آقا آمده و می گوید نه، از این به بعد هر کدام از شما که بخواهید فضولی بکنید اخراج می شوید. این  مجلس از حقارت ملی نمایندگی می کند. وجودش تحقیر یک ملت است. و شما که به این مردم می گفتید بیائید رای بدهید، اگر رای ندهید لیست امید، نمی آید و آن یکی می آید پس رای بدهید و توی دهن خامنه ای بزنید، بفرمائید ،چه تو دهنی عجیبی از همین آقای خامنه ای می خورید. هم مجلس خبرگان دلخواه خودش را ساخت و هم این یکی مجلس دلخواه خودش را ساخت و تازه آمده برای این مجلس یک حکمی هم صادر کرده که اگر کسی یک سخنی را زیاد و کم گفت، قابل اخراج است. آخر وجدان هم  در آدمی یک نقشی دارد، آخر اخلاق هم یک جائی در زندگی آدمی دارد، انسان است دیگر، آخر مسئولیت شناسی هم هست، انسان هیچ مسئولیتی ندارد؟ هرچه شد باید طبق آن ملاحظات قدرت وقتی لازم است گفت؟ شما این مردم را دعوت می کنید بروند به چنین مجلسی رای بدهند؟ آن آقای روحانی این مدتی که رئیس جمهور است، انصافا از آقای احمدی نژاد بهتر برای همین آقای خامنه ای عمل نکرده است؟ آن یک عملی که ایشان کرده است و باب طبع آقای خامنه ای نبوده است کدام است؟  یک بار آمد گفت آنهایی که وسیله تبلیغات و پول و اسلحه دارند هر کاری دلشان میخواهد میکنند، آقای رهبر یک تشر به او زد، او (آقای روحانی) هم گفت نه، مراد من سپاه نبوده است، پس جن و پری بوده است؟ حرفش را پس گرفت.

کارهایی که آقای رهبر برای تحقق بخشیدن به ولایت مطلقه در زمان آقای خاتمی و آقای روحانی انجام داده است بی نظیر است. دوره آقای روحانی که وحشتناک است، اصلا مجلس را بکلی بی اعتبار، بیکاره کرده است. در دوره آقای احمدی نژاد این کار را نکرد در دوره آقای هاشمی رفسنجانی هم این کار را نکرد. اینها را اول با توپ و تشر در موضع دفاع قرار میدهند بعد هم که اجازه میدهند در مواقعی که لازم دارند مثلا آقای خاتمی و یا آقای روحانی را بکنند رئیس جمهور، اینها چون در آن موقعیت قرار دارند هر کاری که آنها بخواهند میکنند. آن ترور ها و جنایتهای دوره آقای خاتمی هم در دوره آقای احمدی نژاد نشد، آن وضعیت اعدامهایی که در دوره آقای روحانی انجام شده است و میشود هم در دوره آقای احمدی نژاد نشد.

شما مردم ایران! شما خودتان را بکنید قاضی! این مجلس شما و این هم حکومت شما است، اینها وجودی از خود ندارند، میبیند که آقای خامنه ای باید دستورالعمل معین کند برای اقتصادی که حکومت آقای روحانی باید اجرا کند، برای سیاست خارجی، برای مجلس هم به این ترتیب، اولا، هم سیاست معین کرده است هم اینکه یک شمشیر دامکلوس عجیب و غریبی بالای سر هر نماینده از این به بعد آویخته است تکان بخورد فرود میآید روی گردنش، گفتند که زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد، ببینید همینطور شده است الآن. آنچه مانده است برای شما این است که یک اظهار شخصیتی، یک اظهار اراده ملی بکنید. از تحریم چرا میترسید؟ با نرفتن پای صندوق که سر شما را نمیبرند، ولی در عوض شما لااقل به این دنیا به این رژیم و به خودتان میفهمانید که صاحب کشور شمایید خیلی قضیه فرق میکند، منتظرید چه بشود؟ کشور بیابان نشده که شده است، حکومت شما در استبداد بد تر از آن استبدادهای سلطنتی نشده که شده است، انسان ایرانی حقوق انسانی، حقوق ملی، حقوق شهروندی ندارد، دارید؟ ندارید که، منزلت هم ندارید، نه جانتان، نه مالتان، نه ناموستان، فرض این است که آقای رهبر بر همه آنها بسط ید دارد. خوب، پس چه دارید؟ میترسید اگر حرکتی بکنید چه از دست بدهید؟ از مواضع مختلفی میشود گفت که تحریم انتخابات یک اقدام ملی است بعنوان دارندگان حق، حق حاکمیت، شما میباید بگویید که این حق را دارید، البته مواضع دیگر هم ممکن است از باب قدرت کسانی شما را فرا بخوانند اما شمایید که باید ببینید که چه بایدتان کرد، آنچه حق شهروندی شما، حق ملی شما، حق شما بعنوان انسان ایجاب میکند آنرا باید بکنید. چرا باید شما پول چرخیدن این مجلس های قلابی رژیم را بدهید؟ راجع به فسادهای شهرداری تهران، شما مردم لااقل خبر های فساد هارا بخوانید، ببینید که این اعضای انجمن شهر هم در این فسادها شرکت داشته اند. پس شما هم مجلس درست میکنید، میروید رای میدهید، هم خرجش را میدهید هم اینها میافتند به جان هستی شما میخورند و میبرند، هم فاقد اختیارند. شما میخواهید که توی دنیا بگویند این ملت وژدان همهگانی ندارد، شعور همه گانی ندارد، همه اینهارا که شما دارید، شما یک ملت تاریخی هستبد ملتی نیستید که تازه پیدا شده است.

از هم اکنون تدارک بکنید شما جوانهای کشور. نگران این نباشید که اگر آقای روحانی نشد و اگر نرفتی پای صندوق آن آقای اصولگرا انتخاب میشود. هیچ فاجعه نمی شود، هیچ عوض نمیشود چون این رژیم ارکان ساختارش همین است که هست. فقط یک چیز عوض میشود، وقتی میروی پای صندوق، یعنی خودت رای دادی که بی اختیاری، آنها هم صاحب اختیارند و تصدیق هم میکنی چون صاحب اختیاری پس بخور و ببر.

 شما یک قلم نگاه کن، دوره آقای خاتمی میگفتند در صنعت نفت باید دویست میلیارد دلار سرمایه گذاری بشود برای اینکه نوسازی بشود، حالا هم باز وزیر آقای روحانی میگوید دویست میلیارد دلار سرمایه لازم است، بین ایندو شانزده سال فاصله است، از آن دویست میلیارد تا این دویست میلیارد شانزده سال فاصله. رژیمی که نفت شیشه عمرش است حاضر نیست از در آمد همین نفت خرج نو سازی این صنعت بکند. به هر ترتیب پول نفت در بیاید و رانتها برود به حسابهای اینها ولو زخایر عظیم نفت ایران نفله بشود، این کار را دارند میکنند. در کشورهایی میزان استحصال را رسانده اند به شست درصد مال کشور بیچاره ما در حدود بیست درصد است. البته رقمها ممکن است کمی دقیق نباشد ولی تناسبها اینها است. این، هم بی کفایتی این رژیم را میرساند هم فساد بی انتهای رژیم را.

من امیدوارم که نسل امروز بعنوان نیروی محرکه بخود تکانی بدهد، مسئولیت شناس بشود، قیام به حق بکند و جنبش تحریم را از هم اکنون آغاز کند. یک غروری گفتند، از غرور انسانی صحبت است نه غرور قدرت فرموده، بر نمیخورد به شما این وضعیت؟ به این سوال بیندیشید و به مسئولیت خود قیام کنید.

شاد و پیروز باشید

 

رادیو عصر جدید  ۳۰ مهر ۱۳۹۵

 

 

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید