back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هاحاصل گروگانگیری از دید بنی صدر: تغییر سیاست امریکا به سمت تهاجمی...

حاصل گروگانگیری از دید بنی صدر: تغییر سیاست امریکا به سمت تهاجمی و کودتا علیه اهداف انقلاب ایران

ahb 20140620عصر جدید: با توجه به سالگرد گروگانگیری نظر شما را در باره اثرات گروگانگیری خواستاریم.

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

بنی صدر: البته آن آتش در واقع به جان ایران افتاد. البته اکتبر سورپرایز انتخابات کنونی امریکا که میگفتند، البته واقع شد. برای اینکه 11 روز به انتخابات ریاست جمهوری امریکا مانده بود، رئیس اف- بی- آی، آن سنت ها را شکست و موانع را از راه برداشت و راجع به ای میل های خانم کلینتون نامه به کنگره نوشت. نوارهای آقای ترامپ هم در همین ماه اکتبر، منتشر شد. بنابر این دو طرف از یکدیگر غافلگیری به عمل آوردند. این مسئله که در جامعه امریکائی، این غافلگیرهای اینگونه در هر انتخابات ریاست جمهوری به عمل میآید و تکرار میشود، بلحاظ این است که جامعه امریکائی پذیرفته است که گروگانگیری در سفارت امریکا در تهران و معامله بر سر گروگانها، اکتبر سوپرایزی را بوجود آورد که سبب شکست کارتر و پیروزی ریگان شد. این مسئله که آن معامله پنهانی انجام گرفته است، امر پذیرفته شده ای است. اگر نه، پس چرا در این انتخابات به اکتبر سورپرایز برگشت کرده اند؟! آن اکتبرسوپرایز چه میگفت؟ یعنی چه گروگانگیری؟ : همانطور که دیروز هم در یک مصاحبه گفتم، گروگانگیری در واقع یک کودتا بود بر ضد انقلاب ایران در تهران و هم بر ضد هدف های انقلاب ایران، برای استقرار ولایت جمهور مردم بود و هم در برخورداری ایرانیان از حقوق شهروندی و انسان بود و هم کودتا در امریکا، به لحاظ اینکه سبب این شد که امریکائی که بعد از شکست در ویتنام، مردم آمریکا به طرز فکر و روش دوران عزلت نشینی باز گشته بود، به قول آقای کسینجر به یک ضربه روانی احتیاج داشتند تا دوباره برگردند روی خطی که آمریکا به موضع تهاجمی بازگشت داشته باشد ” همانطور که در عمل هم واقع شد. در میان روش های موجود، امریکائی ها جنگ را روش اول در روابط خود با دنیا، برگزیدند. جنگ نظامی و جنگ اقتصادی، تبلیغاتی، جاسوسی و … در ایران این کودتا چه گونه بود؟ این کودتا در ایران امکان را بوجود آورد که استبداد بازسازی شود و آن هم تحت عنوان ولایت فقیه که بعد هم ولایت مطلقه فقیه شد. در ابتدا که گروگانگیرها، گروگان گرفتند به قول خودشان برای 3-4 روز، یکی از اهدافشان ضربه زدن به حکومت موقت بود و متاسفانه در عمل نتیجه داد و حکومت موقت استعفاء داد. در روز بعد از گروگانگیری با وجود اینکه آقای خمینی گفته بود که این انقلاب دوم است و مهمتر از انقلاب اول، در سر مقاله انقلاب اسلامی محاسن و معایب این گروگانگیری را که البته دقت شود در آن زمان گروگانگیری نبود و اشغال سفارت بود و میگفتند 3-4 روزه تمام میشود و حالت اعتراض به بردن شاه به امریکا دارد و اشاره کردم که این کار سنت بدی است، این سنت که برای ضربه زدن به حکومت، پای قدرت خارجی را به میان بکشید. متاسفانه این سنت بد، پایه گذاری شد. بعد هم اعلام کردم که با اینکار، ایران به گروگان امریکا در می آید. متاسفانه از آن روز تا به امروز، ایران همچنان در گروگان امریکا قرار دارد. حال نیز با آن قرارداد وین 105 تعهد از ایران گرفته اند، بطوری که یکی از سرداران سپاه اخیرا گفته است که اگر امریکا به تعهدات خود عمل نکند، ما این برجام را به موزه خواهیم فرستاد. لاف زدن، انسان دروغگو را ببینید! آن تعهدی که امریکا به شما داده است چیست، که اگر عمل نکند شما برجام را پاره کنید؟! شما 105 تعهد به او سپرده اید و این شما هستید که اگر به آن تعهدات عمل نکنید، دوباره همان تحریم ها بر میگردد و آن هم با شدت بیشتر! این را هم میدانید که تعهدات جدید مانع آن میشود که به وضعیت سابق برگردید! گفته اید که سانتریفوژها را دوباره فعال میکنیم! خیالات میفرمائید، بتون ریخته اید! آن بتون را هم میشکنید؟ اصلا زبان دروغ  در این رژیم زبان رسمی است و اندازه هم نمیشناسد. بله ایران همچنان در گروگان امریکا است، چراکه امریکا همچنان محور سیاست داخلی و خارجی این رژیم ولایت مطلقه فقیه است. همین دیروز آقای خامنه ای به مناسبت 13 آبان صحبت میکرد و قیافه ضد امریکائی به خودش میگرفت. چون رژیم سانسور کامل برقرار کرده است، چون در وطن ما کسی آزاد نیست، کسی نمیتواند از این آقا بپرسد که شما به عنوان دشمنی با آمریکا چه عملی انجام میدهید؟! اگر شما نمیخواهی که امریکا در امور ایران دخالت داشته باشد، چرا او را محور سیاست داخلی و خارجی ایران کرده اید؟! حال باز گردیم به گروگانگیری: خوب موضع من را که قبلا گفتم و در عمل هم دیدید که حقیقت میگفتم و تا امروز هم متاسفانه ایران ، گروگان امریکاست. خوب ایران در این مدت چه از دست داده است؟ درایران ، فرصت رشد را از یک نسل انقلاب و یک نسل بعد از انقلاب گرفته است و بخشی بزرگی را هم در جنگ 8 ساله به هدر داده است. خسارت های ناشی از جنگ هم بنا به اعتراف خود این رژیم بالغ بر یک هزار میلیارد دلار است. محاصره اقتصادی و تحریم ها را هم به موارد قبلی اضافه کنید، کودتا بر ضد انقلاب و خصوصا کودتای خرداد 60 را هم بر آن اضافه کنید و تامروز هم ایران در بحران است وتحریم ، باز اضافه کنید که ایران همچنان در گروگان امریکا قرار دارد. ایران باجگذار است در خلیج فارس، در دریای مازندران، در بازرگانی خارجی، به شرق و غرب دنیا. اینها را همه اضافه کنید به از دست دادههای ایران خواهیم رسید. فرار سرمایه ها را هم اضافه کنید، فرار استعدادها را هم اضافه کنید، بیابان شدن ایران را هم اضافه کنید ،اینکه ایران، همین امروز ، بنا بر خبر ها ،ایران و افغانستان در نا امیدی مقام اول را پیدا کرده اند را هم اضافه کنید، تا ببینید که آن گروگانگیری بر سر ایران چه آورده است . اما خوب،  یعنی چه و مسئله کجاست و ریشه در چه دارد؟ در امریکا تحقیقاتی انجام گرفته است که بنا بر آن،طراحی گروگانگیری در امریکا انجام و در ایران اجرا شده است. آن زمان، بعد از کودتای انتخاباتی 1388 که آقای خامنه ای خواست بصیرت اشخاص و مردم را بالا ببرند، کسی که می گویند آن وقت معاون وزارت اطلاعات بوده است( سردار مشفق) در یک جلسه خصوصی گفته بود که بله ما میدانیم که گروگانگیری طرح امریکا بوده است و این طرح توسط آقای موسوی خوئینی ها،از قول آن آقا می گویم ، که عامل آنها بوده به دست دانشجویان پیرو خط امام به اجرا در آمده است. اما تنها دانشجویان پیرو خط امام نبودند، به کمک کمیته و سپاه پاسداران سفارت را اشغال کردند. خوب این طرح امریکائی در ایران اجرا شده و آقای خمینی هم گفته است این انقلاب دوم است. حالا از دید خود دانشجویان که می گویندابتکار عمل دست خود ما بوده است که باز همین آقای عباس عبدی گفته است ،این ابتکار خود ما بوده است و هیچ دست خارج هم در کار نبوده است . اینها می گویند ما به آن کمیته ای که باید به آن اطلاع میدادند و آن کمیته تصویب می کرد،اطلاع نداده اند، به آقای موسوی خوئینی ها گفته اند و گفته اند به اطلاع امام برساند بعد آنها اجرا کنند. ایشان گفته است،نه، اگر به امام اطلاع بدهیم ایشان در محذور قرار می گیرد و می گوید نکنید . بکنیم ،بعدبه امام اطلاع می دهیم،اگر گفت بد کردید می آئیم بیرون و اگر گفت خوب کردید می مانیم و مسئله همین جا است. اینکه طرح امریکائی بوده و در ایران اجرا شده است ،آسان کردن مشکل است . مشکل این است ،بنا بر همین ادعا،دانشجویان پیرو خط امام برای خود و آقای موسوی خوئینی ها بر آقای خمینی ولایت مطلقه قائل شده اند . یکم، جانشین آن کمیته شده اند و دوم ،جانشین اقای خمینی شده اند یعنی بر هر دوی اینها ولایت مطلقه اعمال کرده اند. سوم، جانشین مردم ایران شده اند و دست به عملی زده اند،بدون اینکه نه حقش را داشته باشند و نه اجازه اش را و اگر این موضوع  راست باشد که از سوی آقای موسوی خوئینی ها و دانشجویان بر او اعمال ولایت شده است  آقای خمینی مدعی ولایت فقیه هم، نه تنها به روی مبارکش نیاورده هیچ ، عمل آنها را تصدیق کرد و گفت انقلاب دوم است . مشکل ایران این است. مشکل ایران این است که قدرت در کله ها است، اصل راهنمای قدرتمداری هم بر ثنویت تک محور است . یعنی آدمهائی خود را جانشین کل کائنات می کنند و عملی را انجام میدهند و می گویند که بقیه باید عواقبش را بپردازند. دخلش را مجریان آن طرح بردند و نماینده و وزیر در این ور و آنور شدند و زیانش را این مردم ایران پرداختند. البته مردم امریکا هم پرداختند برای اینکه ریگان به عنوان جمهوریخواه در برابر دموکرات رئیس جمهور امریکا نشد، بلکه به عنوان سخنگوی ریگانیسم رئیس جمهور امریکا شد. این را در کارنامه اول نوامبر 1980 سه روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری امریکا نوشتم. در کارنامه آن روز نوشتم که چند روز پیش از این، که می خورد به زمانی که آقای احمد خمینی نزد من آمده بود، می خورد به زمانی که این معامله پنهانی در پاریس انجام گرفته بود و در آن زمان بنا بر اطلاعی که یافته بودم ، با دوستان و مشاوران خود گفتم، بنا بر آن کارنامه نوشته ام ،چند روز پیش با مشاوران خود گفته ام مسئله گروگانها به ترتیبی حل میشود که به سود کارتر نباشد، به زیان او باشد و به سود ریگان باشد. روشن است . حالا روز انتخابات هم آقای هاشمی رفسنجانی لازم دید خود را لو بدهد، البته آدمهائی از این نوع غافل می شوند از اینکه وقتی برای منم زدن جمله ای را ادا می کنند،خود را هم لو میدهند. در همان روز انتخابات امریکا گفت ،تاریخ خواهد گفت که ما ریگان را به ریاست جمهوری امریکا رساندیم، یا ایران ریگان را به ریاست جمهوری امریکا رساند. خوب، شما چکار کردید که او رئیس جمهور شد؟ معامله پنهانی کردید دیگر. قبل از این تاریخ ،در  نوارهایی که یکی در واقع دوتا نوار است ،مال آقای حسن آیت که دو نوار و آقای بهشتی یک نوار است. آقای بهشتی در نوار خودش گفته بود باید از گروگانها مثل یک آتو بر علیه بنی صدر و کارتر استفاده کرد. خوب بر ضد کارتر ،روشن است ،به موقع گروگانها را آزاد نکنید و با ریگان معامله کنید، کارتر شکست میخورد و ریگان رئیس جمهور می شود. این واضح است . حالا بر ضد بنی صدر چطور ممکن است. این امر می گوید که در همان موقع با ریگان و بوش در حال معامله پنهانی بوده اند چون بدون معامله پنهانی که این طرف و همین طور آقای خمینی را در یکی از دو وضعیت قرار میداد، ممکن نبود بتوان بر ضد بنی صدر استفاده کرد . کدامیک از دو وضعیت؟ یک وضعیت این است که بنی صدر را راضی کنند تا این معامله را امضا کند،بگوید کردید،خوب کردید و من هم با شما هستم. اگر این شد که آقای خمینی سعیش این بود که همین بشود فبها المراد. اگرنه،حذف بنی صدر.خوب نشد و حالا که نشد شما می بینید درست یک روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری که فردایش اعلان شد آقای ریگان رئیس جمهور امریکا شد، حزب جمهوری اسلامی در مجلس اول که مجلس قلابی بود، انتخاباتش قلابی بود، نامه ای را به امضای نمایندگان می رساند که از آقای خمینی عزل بنی صدر را از فرماندهی کل قوا بخواهند. ربطش مستقیم و واضح و روشن است . حالا آنچه که در کارنامه در باب گروگانگیری گفته ام  در خارج باز نویسی شده است و در ستون صفحه ای از تاریخ در سایت انقلاب اسلامی در هجرت موجود است، فرض است بر هر ایرانی که این متن را بخواند، اینها در همان زمان منتشر شده است. هیچ کسی حتی یک اشاره ای هم راجع به این متن هایی که منتشر شده نکرده است. آن میگوید که چگونه ماجرای اکتبر سورپرایز انجام گرفته است و چه ربطی داشته است با عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا که تلاش اولشان بود، ترور بنی صدر در سه نوبت، توی کارنامه اینها توضیح داده شده است. بعد از عزل بنی صدر هم شد کودتا، آن را هم در کارنامه توضیح داده ام. یک کتابی مشاور آقای ریگان نوشته بود راجع به کودتا و روشهایی که در کودتا بکار میرود، آن را در کارنامه توضیح داده ام و گفته ام مواضع آقای ریگان و آقای کسینجر معنایش یک جمله است: بنی صدر نباید در ریاست جمهوری برجا بماند. اینها را همه در کارنامه گفته ام، بعد هم عینا واقع شد. تمام این چیز هایی که در کارنامه گفته شده بود در اختیار من نبود. وقتی که کمیته تحقیق در آمریکا گزارش اکتبر سورپرایز را مینوشت، بعد اینها در اختیار قرار گرفت. از جمله آنها که میتواند برای شنوندگان خیلی جالب باشد، در کارنامه 22 اسفند 1359 دو امر مهم را آورده ام یکی گفتگو با آقای حسین خمینی نوه آقای خمینی، گفته ام آنروز که ناگفته های این کارنامه را بگویم ببین مردم ایران از چه واقعیت هایی آگاه میشوند، آن ناگفته ها مهمترینش همین مسئله معامله بر سر گروگان ها بود، به این جهت میگویم چون آقای خمینی مرتب فشار می آورد که نگویید نگویید و من هم فکر میکردم که این آدم اطلاع ندارد، خوب دیگر مصلحت نیست که اینها عنوان بشود، عنوان عمومی پیدا کند، ولی در همان کارنامه در عین حالی که نگفتم، گفتم، برای اینکهنوشتم که آقایان مهندس بازرگان و دکتر سحابی نزد من آمدند، آنها گفتند به اینکه از آنچه روی داده است و میدهد معلوم میشود که آن نوار یک برنامه است. نوار یعنی نوار آقای بهشتی، همان که گفته بود باید از گروگانها مثل آتو بر ضد بنی صدر استفاده کرد. ، آن دو نفر میگفتند این برنامه امریکایی است و باید اجرا بشود و میشودو اگر تا حالا به نتیجه نرسیده است، چون قرار بود که تا آن تاریخ کلک بنی صدر کنده بشود چون آنها معامله پنهانی را کرده بودند، اگر من زیر بار نمیرفتم مطلع هم بودم، که بودم، خوب من خطرناک بودم پس باید یا حذف میشدم یا تسلیم میشدم. آقای خمینی همچنان امیدوار بود که من تسلیم بشوم، من هم همچنان باور نداشتم که آقای خمینی خود هم اطلاع دارد. متاسفانه خیلی دیر حاضر شدم بپذیرم که این آدم تا این حد سقوط کرده است. پس، این گفتگو بسیار مهم است از لحاظ  اینکه آن زمان نه من که رئیس جمهور بودم اطلاع داشتم بلکه این اطلاع یواش یواش بسیاری هم از آن اطلاع یافته بودند از جمله این دو مرد محترم که حالا در این دنیا نیستند.

در 18 فروردین 1360 به آقای خمینی نامه نوشتم. حالا من را ببین که اگر قبول میکردم که این آدم هم در این معامله دخالت داشته و خود کاری از آن بوده است خوب به او نامه نمی نوشتم که در پاریس معامله انجام شده است. این نامه هم میگوید که اطلاع داشتم که در پاریس این معامله با افراد ریگان انجام گرفته است، هم اینکه باور نداشتم که آقای خمینی خود توی این ماجرا است.

مجری برنامه: آقای بنی صدر ببخشید، در پاریس آقای کروبی بود که این قرارداد را امضاء کرد؟

آقای کروبی در مادرید بود، آن هم سندش بعد از اینکه آقای بوش، بوش پدر، ریاست جمهوریش پایان یافت به دست آمد. یک سندی را دزدیده بودند، بعد توی کتابخانه این آقا پیدا شد، چون هر رئیس جمهوری که کارش تمام میشود یک کتابخانه ایجاد میکند، اسناد و مدارک دوره ریاست جمهوریش را میبرد آنجا، این سند را آنجا پیدا کردند که بنا بر آن سند میگوید که کیسی رئیس ستاد تبلیغاتی ریگان و بوش در آن تاریخی که گفته میشد با آقای کروبی در مادرید قرار اول را در باره معامله گذاشته است، در آن تاریخ این آدم در مادرید بوده است. این سند را دزدیده بودند و آن کمیته تحقیق میگفت ما سند نداریم که آقای کیسی به مادرید رفته است. آن سند بعد پیدا شد و رئیس آن کمیته وقتی به او اطلاع دادند گفت اگر این سند آنوقت بدست ما میآمد البته گزارش طور دیگری نوشته میشد.

بهرحال، اینکه در پاریس چه کسانی از طرف ایران بودند اسامی زیادی هست، اما آنها مدرک میخواهد. انشاالله امیدواریم آنها هم پیدا بشود و دقیق اسم و رسم همه در بیاید، بنا بر این چون ما در تحقیق هستیم صبر بکنید تا نتیجه تحقیق. چون هم اکنون در خود امریکا هم تحقیق دیگری در باب اکتبر سورپرایز در حال انجام است.

عرض کنم به شما در کارنامه از 19 تا 22 اردیبهشت گفته ام که یک گزارش محرمانه ای به من داده شده است که در آن هم از جمله قول آقای کسینجر آمده است. آقای کسینجر گفته بود که ایران اگر بخواهد انقلابش را صادر کند باید اول مشکلاتش را در داخل حل کند. آنوقت آن مشکلات را شمرده بود اقلیتهای قومی، با آنها باید کلنجار برود، بعد در خود رژیم دعواهای فرقه ای و دینی و… خلاصه اینکه تا آن زمان که در ایران سر اینها توافق بشود، خطاب به گروه یهودیها ( گروه ایپاک) میگفته است، اسرائیل به همه هدفهایش رسیده است. حالا شما میبینید که آن حرف آقای کسینجر واقعیت پیدا کرد. آن زمان من نسبت به حرفهای آقای کسینجر هشدار دادم که گروگانگیری نتیجه اش این میشود. در 9 خرداد هم درست همان روزهای آخر است که کودتا وارد مرحله نهایی میشود، کودتای خزنده. گفتم کسانی تمام کوشش را میکنند که جنگ در ضعف ایران ادامه پیدا کند تا این جنگ هم به سرنوشت گروگانگیری گرفتار بشود، یعنی در شکست تمام بشود. متاسفانه چنین شد و آقای خمینی جام زهر را سر کشید.

این توضیحات برای نسل امروز. ولی اصرار من این است که آنهایی که این صحبتها را میشنوند به آنهایی که نمیشنوند بگویند، و همه سعی کنند آن متن را بخوانند تا ببینند چرا در این وضعیت هستند، آنوقت هر ایرانی خود را قاضی رفتار و گفتار و کردار خویش بکند، خود را از این قدرت محوری رها کند وگر نه این گروگانگیری چنانکه دیدید. بعد جنگ شد، بعد بحران اتم شد، حالا هم ایران در بحران چندین جنگ است، همچنان ادامه خواهد یافت.

شاد و پیروز باشید

 


 

مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر

 

جمعه ۱۴ آبان ۱۳۹۵

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید