عصر جدید: اثرات پیروزی دونالد ترامپ و اکثریت حزب جمهوریخواه در دو مجلس امریکا بر ایران و منطقه را چگونه ارزیابی می کنید؟
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید
بنی صدر: اول به طبیعت انتخابات اینبار امریکا برسیم چون بما می گوید که آقای ترامپ چه می تواند بکند. آقای ترامپ گفته است که می خواهد آمریکا را به عظمتی پیشین برگرداند. اول اینکه خود همین سخن می گوید که امریکا عظمتش را از دست داده است. دوم اینکه تجربه تاریخ کسانی که دم از عظمت طلبی میزنند در گذشته واقع شده است! چند نمونه را عرض میکنم: نمونه آقای هیتلر در آلمان که همین شعار و زبان عامه فریب بکار رفت و حزب نازی ها بر آلمان حاکم شد و سرانجام آنچه این شخص بر جا گذاشت، آلمان ویران بود. البته او گفته بود که جنگلها و شهرها و همه را آتش بزنید تا به جزء زمین سوخته چیزی گیر متفقین نیاید. البته به حرف او گوش ندادند و اگر نه آلمان به یک بیابان خالی از سکنه تبدیل شده بود. نمونه دوم آقای خمینی است. ایشان قرار بود دوران عظمت اسلام را بازسازی کند و حاصل آن وضعیت امروز ایران است. کشوری بیابان شده بهمراه آسیب های اجتماعی فراوان، انحطاط اخلاقی و فقر اقتصادی. نمونه دیگر آقای اردوغان است که یادش افتاده عظمت دوران عثمانی را تجدید کند! خیلی برای ترکیه کار کرده است ولی الان وضعیتی درست کرده است که میبینید. معنای این جمله که من میخواهم عظمت دیرین برگردد این است که: قدرت اصل است. خوب قدرت تخریب میکند. کجا را تخریب میکنی آقای ترامپ؟ باید تمام دنیا را تخریب کنی تا عظمت امریکا باسازی شود! چون این کار شدنی نیست، بناچار درون امریکا را تخریب خواهی کرد.
مسئله بعد اینکه آقای ترامپ در آنچه مربوط به مردم امریکا میشود. ببینید دو بیان وجود دارد. یک وقت کشوری مشکلاتی دارد مثلا: فقر عمومی، بیکاری، مسئله مهاجرت، آن کسی که قدرت را وسیله میکند، چه میگوید: هیچوقت نخواهد گفت که سرمایه داری امریکا عامل فقر جامعه امریکائی است! توجه قشرهای آسیب پذیر را، از آن عامل اصلی بر میگرداند و به بدبخت تر از خودش باز میگرداند. در همین فرانسه و آلمان نیز اینچنین است، در انگلیس و ایران نیز همینطور است. نمی گوید که خود این آقای ترامپ یکی از عوامل وضعیت امروز است! این اقا میلیارد است، این ثروت از کجا آمده است؟! میگوید که من میآیم و 6 میلیون مهاجر را بیرون میکنم، با این کار توجه را معطوف به انسان های بدبخت تر از قشرهای آسیب پذیر جامعه امریکائی میکند. یا مسلمان ها را به امریکا راه نخواهم داد! که خود یک رشته از تضاد هاست که سفید پوست امریکائی را ایشان نمایندگی میکند. توجه کنید چون ایشان در برنامه خود چیزی نداشته است، برای پوشاندن این بی برنامه گی، و برای اینکه کسی نگوید که برنامه شما سر و ته ندارد، به یک رشته تضادسازی ها روی آورده است، من اگر بیایم ” مسلمان به امریکا راه نمیدهم، مهاجران را بیرون میکنم، دیوار خواهم کشید، گمرک وضع خواهم کرد” بعبارت دیگر در ارتباط با بیرون و درون امریکا، یک رشته ضد ها را برانگیخته است. نتیجه این است که در جامعه امریکائی، قشرهای مختلف را در مقابل هم قرار داده است. در سطح جهان هم قضیه همینطور است. به علت عدم وجود اندیشه راهنما، و این خلاء، ایشان رئیس جمهور شده است. از آنجا که خلاء را زور پر میکند، ایشان هم گفته است که زور را بکار خواهم برد و مسائل را حل خواهم کرد. در مورد دنیا هم همینطور، کشورهایی که قویتر هستند، ایشان کاری با آن ها ندارد، بناچار باید بدنبال ضعیف تر برود. و مثلا بگوید که دلیل ضعف امریکا این است که ایران، یا کشورهای تروریست پرور، را سر جایشان خواهم نشاند و امریکا درست میشود. وحشتی که الان در جامعه امریکائی وجود دارد، یک مقدار آن به این علت است که اقتصاد تولید محور، جای خود را به اقتصاد مصرف محور داده است. تولید به بیرون امریکا رفته است. ایشان میگوید با وضع کردن عوارض گمرکی، دوباره تولید در امریکا براه خواهد افتاد. اما باید گفت که اگر آقای ترامپ شما این کار را بکنید، با دلار بعنوان پول دنیا چه کار خواهید کرد؟! چون دیگر مردم دنیا به دلار احتیاجی نخواهند داشت! خوب کشورهای دیگر هم این عوارض را وضع خواهند کرد و دیگر آن باج سنگین راجع به دلار، بعنوان پول جهانی، را نخواهند داد! در آن زمان برای شما خیلی گران تمام خواهد شد. خوب این ها چیزهای است که انسان های واقع بین میبینند و میدانند که ایشان حرف بی ربط میزند. اما چون ایشان نمیتواند این واقعیت ها را به مردم بگوید، واقعیت این است که آسیا سر بر آورده است. آن زمانی که امریکا دم از عظمت میزد، آسیائی در کار نبود. فقط یک چین بود که میگفتند: 400 میلیون جمعیت دارد و 350 میلیون آن تریاکی است! هند هم مستعمره امپراطوری انگلستان بود، ژاپن هم بود که به قول غربی ها وارد اقتصاد مدرن شده بود، ولی در جنگ شکست خورده بود و در اشغال نظامی امریکا بود. کشورهای نفت خیز هم آلت فعل غربی ها بودند. بعد از جنگ جهانی دوم آرامکو که مال خود آنها بود و بعد از کودتای 28 مرداد نفت ایران را هم که صاحب شده بود و وضعیت اینگونه بود اما در حال حاضر آسیا، نه دیگر ان آسیا نیست. تنها چین اگر پول (پس انداز) خود را از امریکا خارج کند، خواهیم دید که آیا آقای ترامپ بودجه خواهد داشت برای اداره کشور خود! امریکا بزرگترین بدهکار دنیاست. آن زمان که امریکا عظمت داشت که بدهکار نبود، آقای ترامپ؟! حال بدهکار شده است. پول های امریکا، بیشتر از همه متعلق به چین، ژاپن، 4 اژدهای اقیانوس کبیر، کشورهای نفت خیز و کمی هم اروپا است. بدین ترتیب امریکای امروز، با آسیایی روبرو است که آسیای آن روز نیست. چین و ژاپن که سرجای خود است اژدهای اقیانوس کبیر هم که جای خود است و هند هم سر برآورده است. خانم نخست وزیر انگلیس به هند رفت برای اینکه مازاد صادرات هند به انگلستان، 4 میلیارد دلار است. اینچنین وضعیتی است. حال با این وضعیت سنجی مختصر روشن شد که آقای ترامپ، از یک ترسی نمایندگی می کند که نمیتواند واقعیت آن را به مردم امریکا بگوید . یک نکته دیگر هم بر این وضعیت سنجی اضافه کنیم و آن هم این است، ببینید، آقای ساندرز که رقیب خانم کلینتون بود در مبارزات انتخاباتی در حزب دموکرات برای معرفی نامزد این حزب در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، گفته است که آقای ترامپ پیروز نشد بلکه حزب دموکرات امریکا شکست خورد برای اینکه، همانطور که عرض کردم طبقه کارگر 67 درصد به آقای ترامپ رای داده اند. از عجایب دنیا است به یک میلیاردری که ثروتش حاصل استثمار از خود آنها است به آقای ترامپ رای داده اند. ساندرز می گوید علت این است که حزب دموکرات جرئت نکرد بگوید وال استریت و سرمایه داری مقصر است، چون این جرئت را نکرد و رفت توی زمینی که آقای ترامپ در آنجا میداندار بود و حل من مبارز طلب می کرد، خوب طبیعی است در روز موعود در آنجا آنکه میدان دار است رای بیشتری می آورد. در واقع خانم کلینتون از یک نخبه و نخبه گرائی بریده از جامعه امریکائی نمایندگی می کرد، بسیار پر تبختر به آقای ترامپ می گفت در اینکه قدرت را باید بکار برد بله، باید بکار برد ولی تو که بلد نیستی بکار ببری ،تجربه آن را نداری، من تجربه اش را دارم، غافل از اینکه وقتی شما می پذیرید که راه حل او درست است، جامعه می گوید من شما را آزموده ام اگر میتوانستید تا حالا می کردید، پس من به این آقائی که تازه آمده است رای می دهم بلکه آنچه شما نتوانستید بکنید را او بکند.
این ها همه درس است برای جامعه های دنیا، در غرب همین وضعیت است، توی کشور ما هم همین وضعیت است. حالا شما نگاه کنید همه آنها که رفتند در چارچوب این رژیم عمل کنند، چه شد؟ در عمل همه آنها رفتند تحت پرچم آقای رهبر راه حل دیگری هم ندارد. برای اینکه وقتی شما رفتید و آن قلمرو را قبول کردید، می گوید خوب ما همانها که میدان دارند را داریم حالا برویم به یکی دیگر رای بدهیم تا بیاید و تحت رهبری ایشان آن کار یا این کار را بکند؟ بگذاریم خودش بکند دیگر. بدیل لازم است. در موقعیتی که به اصطلاح، اندیشه راهنما وجود ندارد اول باید به دنبال آن رفت، بعد توانست به جامعه یک چشم انداز پیشنهاد کرد ـ حالا بشود آرامانشهر پیشنهاد کرد که خیلی عالی میشود ـ لااقل باید یک چشم انداز و آینده ای به جامعه پیشنهاد کند،خصوصا به قشرهای وسیعی که از وضعیتی که در آنند رنج می برند، قشرهای میانه، خواهی نخواهی زندگیشان را دارند می کنند. نه اینکه به آنها نباید توجه کرد، بیشتر باید به آنها که از وضعیت رنج می برند توجه کرد، هیچ آینده روشنی برای خود نمیبینند و بعکس آینده تاریکتری هم می بینند. خوب، حالا که این وضعیت را سنجیدیدم، اگر شنوندگان حوصله کنند و آن وضعیت سنجی را هم بخوانند این بخش که گفتیم را کامل می کند. حالا پیشاروی آقای ترامپ برای این زوری که میخواهد بکار ببرد دو راه قرار دارد. یا باید در درون امریکا اینکار را بکند و یا در بیرون امریکا. ارزیابی کنیم ببینیم در بیرون امریکا در کجا میتواند این زور را بکار ببرد؟ با اروپا، در قلمرو اقتصاد دستش به جائی بند نیست، برای اینکه اتحادیه اروپا از نظر اقتصادی از امریکا ضعیفتر نیست، منظور اتحادیه است نه کشور به کشور. به اصطلاح اگر بگوئیم ، آنجا بگوید من ثروتمندترم این ممکن است، ولی اگر قرضهایش را ازش در کنیم، معلوم نیست چه برایش میماند . روی کاغذ می گوید من ثروتمندترم ولی از لحاظ ساختار اقتصادی، اروپا همان ساختار را دارد. به اروپا نمیتواند تحمیل زیادی بکند. حد اکثر بیاید بگوید در ناتو، ما امریکائی ها همه خرج را نمیدهیم اگر میخواهید ما هم در ناتو بمانیم باید شما هم خرج خودتان و سهم خودتان را بدهید. در آسیا باز به چین و ژاپن و هند و آن کشورهای اقیانوس کبیر یعنی کره و فرمز و هنگ کنگ زورش نمیرسد، برای اینکه آنها هم همان ساختار را دارند. تازه بگیم عوارض وضع کند که سرمایه های امریکا از چین بخواهند برگردند به امریکا، خوب، چین هم میتواند سرمایه هایش را از امریکا به چین برگرداند. میماند کشورهای نفت خیز و قلمرو اسلام بیچاره، اینجا میتواند زور بگوید. چرا این گونه است؟ حالا اول وضع کشور خودمان ایران را بگوئیم، ایشان برجام را گفته است، ورق پاره است من آن را پاره می کنم. حالا امروز مشاورش گفته است نه، پاره نمیکند. میخواهد تغییراتی در آن داده بشود. خوب تغییراتی که در واقع ایشان دلش میخواهد داده بشود از پاره کردن که بد تر است. خوب حالا این توانائی را دارد؟ نه ندارد. آقای ترامپ نه توانائی پاره کردن برجام را دارد و نه اینکه ،تغیراتی در آن بدهد. چرا؟ به لحاظ اینکه به تنهایی قرار داد نبسته است با اروپا و چین و روسیه بسته است، آنها هم باید موافقت کنند اگر نکنند ایشان دستش به جائی بند نیست، مگر اینکه، چون این برجام رفته در شواری امنیت و تصویب شده است و بین المللی است و همچه آسان نمیشود بتوان لغو و پاره کرد. در آنجا در بند هفتم می گوید اگر ایران به تعهدش عمل نکرد، تحریم ها و قطعنامه ها به جای خودش بر می گردد. خوب تنها امکانی که آقای ترامپ دارد از ناحیه ایران یعنی رژیم است که به جوری عمل بکند که نقض آن قرار داد وین باشد که آن هم گمان من این نیست زیرا این رژیم باید چهار دست و پا بچسبد به این به اصطلاح قرار داد وین تا همچه بلائی سرش نیاید، اگر این کار را کرد خیلی از دست آقای ترامپ بر نمی آید مگر اینکه مجلس امریکا تحریم هائی را وضع کند، این را میتواند بکند. البته در آنچه در برجام است بنام اتم نمیتواند وضع کند چون بنا بر آن قرار دادی که امضا کرده و صد و پنج تعهد از ایران گرفتند قرار شده است که به مناسبت اتم تحریم جدیدی را وضع نکنند. ولی بنام حقوق بشر، مبارزه با ترور چرا، به این عناوین میتواند تحریم وضع کند و این تحریم یک طرفه است یعنی فقط امریکا خودش میتواند این تحریمها را وضع کند. مقداری مشکل ایجاد میکند به لحاظ نظام بانکی، برای اینکه سایر بانکهای دنیا ممکن است از ترس مجازاتها حاضر نشوند با ایران، هنوز هم حاضر نیستند، همکاری بانکی بکنند، اما مساوی نیست با آن زمانی که اروپا و آمریکا و چین و روس قطعنامه ها را تصویب کرده بودند و تحریمها بنام اتم برقرار شده بود. پس حداکثری که میتواند بکند این است که عرض کردم.
اما در منطقه. در آن چه که مربوط میشود به سوریه، ایشان گفته است که نه موافق است که قشون ببرد نه موافق است که منطقه پرواز ممنوع ایجاد کند. پس وضعیت در سوریه تغیری نمیکند. کشورهای منطقه فرصتی داشتند در دوره آقای اوباما که در این فرصت به جنگها خاتمه بدهند، یک دوران صلح پدید بیاورند و از این صلح استفاده کنند برای رشد اقتصادی، نکردند، به عکس فعلا که مشغول انواع جنگها هستند. هر گاه بخواهند در این موقعیت بدانند که نه، این وضعیت دیگر وضعیت سابق نیست، برگردند با هم بنشینند قرار و مدار بگذارند جنگ را به صلح برگردانند. آقای ترامپ بنابر این سیاست انزوا طلبانه ای که میگوید اتخاذ میکند، این منطقه میتواند فرصتی هم بکند گر چه مثل فرصت دوره آقای اوباما نیست ولی میتواند یک راه و روش دیگری برای زندگی در پیش بگیرد. اگر نه، آنوقت بله آقای ترامپ و حکومتش میتوانند برای منطقه خیلی مخرب تر باشند. چرا؟ برای اینکه فرض کنیم حرفهایی که ایشان زده است. به کشورهای نفت خیز گفته است اگر میخواهید که ما از شما حمایت بکنیم باید مخارج نظامی را خودتان بدهید، حالا فرض کنیم که اینها آمدند گفتند میدهیم چنانکه وقتی بوش پدر بخاطر کویت به عراق حمله کرد خرجش را کشورهای نفت خیز دادند. حالا اگر بدهند آنوقت با توجه به اینکه آقای ترامپ، اگر آقای گینگریچ هم بشود وزیر خارجه، او حامی اتحاد اسرائیل، عربستان، شیخهای خلیج فارس خواهد بود، فشار بر ایران البته سخت تر خواهد بود با توجه به اینکه رژیم درون را خالی کرده است. رژیمهای استبدادی در کشورهای در موقعیت زیر سلطه برای اینکه استبداد خودشان را بر کشور طولانی بکنند درون را ضعیف میکنند. تمام مقاومتهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، طبیعی، سیاسی را از بین میبرند نتیجه این است که در برابر فشار بیرون مثل ایران امروز بسیار آسیب پذیر میشوند. این آسیب پذیری است که آقای ترامپ را برای ایران خطرناک میکند. پس راه حلی که دارد این آسیب پذیری را کم بکند. شما مردم ایران اگر بخواهید بایستید که آقای خامنه ای این کار را انجام بدهد، همینطور که از انقلاب به اینطرف این انتظار را داشتید و نشد، و بدتر و بدتر و بدتر شد، همچنان بدتر خواهد شد برای اینکه این رژیم نمیاد کاری بکند که خودش نباشد. اگر این رژیم توانا بود که بیابانهای ایران را سبزه زار بکند خوب ایران بیابان نمیشد. اگر این رژیم میتوانست اقتصاد ایران را تولید محور بکند دیگر اقتصاد مصرف محور رانت محور نمیشد، اگر این رژیم میتوانست وجدان اخلاقی ایران را منزه بکند؛ نسبت به آسیب ها حساس بکند، که کشور سراسر گرفتار آسیبهای اجتماعی نمیشد، همین حرف را هم به آقای ترامپ در مورد آمریکا زدم.
بنا بر این آن کاری که شما مردم ایران بخواهید منتظر باشید که بلای رژیم کافی نبود یک بلای دیگر هم از بیرون به این اضافه بشود، آنوقت مشکل شما زیاد است چون مشاورش در مصاحبه ای همین امروز گفت، نفوذ ایران در منطقه چیزی نیست که آقای ترامپ قبول کند. درست همین حرفی میشود که من الآن زدم. یعنی میرود پولی از عربستان، همین عربستان ظرف دوسال 26 میلیون دلار به آقای نتان یاهو پول داده است، از این پولها به آقای ترامپ هم میدهد. بنا براین یک خطر واقعی جدی ملموس است. رفع این خطر هم از درون است.خوب این تاریخ ایران است، ایرانی ها موازنه عدمی را چرا کشف کردند؟ برای اینکه به آنها امکان میداد از درون پر بشوند توانایی هایشان را بالا ببرند که از بیرون فشار به آنها اثر نکند، آسیب پذیر نباشند. خوب حالا رژیم آمده تمام آن مقاومتها را از بین برده است اینست که بسیار آسیب پذیر شده است. شما مردم ایران منتظرید که این رژیم چیزهایی که از درون خالی کرده است دوباره پر کند؟ شما مردم هم متاسفانه شرکت کردید در این خالی کردن و از میان بردن مقاومت های خودتان. حالا باید برگشت، ایران یک امکان دارد و آن داشتن اندیشه راهنما است، داشتن چشم انداز است، داشتن آرمان است، آرمانشهر است، ایران نیروی جوان دارد، کافی است که بر گردد خودش را باور کند، توانایی های خودش را بکار بگیرد، ظرف خالی وطن را پر کند، آنوقت بکلی میشود آسیب ناپذیر و از این فرصت تاریخی استفاده میکند.
اسطوره غرب با آقای ترامپ شکست. گوشهایتانرا خوب باز کنید این غربی که میگفت سرزمین ایده است ـ آقای هگل میگفت ـ میگفت هر جای دنیا رفت دید نمیتواند این ایده آنجا سکنا بگزیند، آمد ایران گفت بلکه اینجا بشود، بعد دید نه، آنجا هم جای زندگی نیست آمد به غرب این سرای غرب، سرای ایده، حالا شده است آقای ترامپ.
شما با آقای احمدی نژاد مقایسه کردید، ظلم میکنید به آقای احمدی نژاد، آقای احمدی نژاد این فساد جنسی که این آقا دارد را ندارد که، این فساد مالی که این آدم دارد، ندارد که. رژیمش خیلی فساد کرده است اما شخص خودش مثل آقای ترامپ میلیاردر نشد از کیسه مردم فقیر رنجبر آمریکایی که حالا آمده است به همانها وعده میدهد که شما را مثل خودم میلیاردر میکنم.
این اسطوره شکست ذهن های خودتانرا آزاد کنید، توانایی های خودتان را بکار بگیرید و ایران توانمند بگردید. آن ذهنیت ویرانگر را رها کنید. ما بر گردیم به عظمت پیشین یعنی زور، زور یعنی ویرانگری. شما به گذشته نیست که باید برگردید آینده است که باید بسازید.
شاد و پیروز باشید
جمعه ۲۱ آبان ۱۳۹۵