back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هانظر بنی صدر در باره انواع فساد و نقش قوه قضائیه در...

نظر بنی صدر در باره انواع فساد و نقش قوه قضائیه در گسترش آنها

Banisadr-Enhetat Usa-1عصر جدید: بحث امشب در باره فساد در قوه قضائیه است و نظر شما را در اینباره می خواهیم

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

بنی صدر: در تاریخ معاصر شاید به این وسعت آسیب های اجتماعی نداشته ایم. چنانچه که خود متصدیان امر گزارشی به خامنه ای داده اند که می گویند حالش خراب شده است. البته راست و دروغش با خودشان است. اما وسعت فساد بسیار است. اعتیاد؛ کودکان خیابانی فحشا دحتر فروشی و …. این آسیب های اجتماعی است که من بصورت عنوان اشاره میکنم و برای توضیح کامل آن ها احتیاج به وقت زیادی است:

– فساد در دستگاه ادرای. سابق بر این دزدی هایی انجام میگرفت و در دستگاه ادرای همیشه اختلاس و دزدی وجود داشت، اما میلیاردی و یا چند هزار میلیاردی نبود ولی این فساد در دستگاه اداری هست.

– فساد در واردات و صادرات: به اعتراف خود آن ها 20 میلیارد قاچاق وارد کشور میشود. کشور ما مقام اول را دارد درمورد قاچاق مواد مخدر، همچنین در مصرف مواد مخدر. به نسبت جمعیت 15 درصد است که مقام اول در جهان است.

– فساد در آموزش و پرورش: افت تحصیل در ایران یک قسمتی دارد که حتی جرم است به مانند: خرید و فروش تصدیق و رساله پایان تحصیل و اینکه شما یک تاسیساتی درست کنید به نام آموزش عالی که سطح تحصیل در آن ها از دبیرستان هم پایین تر باشد، بخصوص در این دنیا، با شتابی که رشد علمی داراست.

– گریز سرمایه ها از کشور، گریز استعداد ها از کشور. اضافه کنید خشک و بیابان شدن کشورکه بخشی از آن ناشی میشود از اینکه هر صاحب موقعیتی به خود اجازه میدهد، سود فعلی مقدم بدارد بر حیات طبیعت. مثل اینکه در دوره آقای احمدی نژاد تعداد چاههای عمیق دو برابر بشود و اینکه زمینهای کشاورزی از بین برده بشود برای اینکه تبدیل شود به قطعات زمین در بورس زمین و موضوع بورس بازی و خرید و فروش ، تا برسد به از بین بردن جنگلها .

 بر اینها باید اضافه کرد اینکه در نظام بانکی کشور هیچ حساب و کتابی در کار نباشد بطوریکه چند صاحب نفوذ بتوانند چند هزارمیلیارد ریال (می گویند هشتاد هزار میلیارد ریال قرضه برگشت ناپذیر) را گرفته اند و پس نمی دهند و بر آنها شما بیافزایید تقلب در انتخابات یا به اصطلاح جدید آن مهندسی انتخابات و بعلاوه زندانی کردن هر کسی که بخواهد حقی از حقوق خویش را مطالبه کند. در حال حاضر در زندانهای ایران  به نسبت جمعیت شاید در ردیف اول است در جهان. چنانکه در فساد هم در ردیفهای اول فساد دنیا است .

 ار لحاظ آلودگی محیط زیست هم ما در مقام ردیف اول در کشورهای جهان هستیم ، بر این شما بیافزایید بودجه دولت را، چراکه هر دولتی بودجه ای را که تنظیم می کند باید برداشتی از تولید ملی باشد و هزینه ای که می کند باید مستقیم در محدوده اقتصاد تولید محور باشد . درحالیکه شما می بینید این بودجه برداشتی است از ثروت ملی یعنی فروش نفت و گاز و غیره حتی خاک و آب است و در تخریب اقتصاد تولید محور صرف می شود .

شما بر اینها فساد در دین را هم اضافه کنید. یک حکومت و رژیمی خود را اسلامی می داند و مدعی است که اسلام را در کشور به اجرا می گذارد که انصافا در مقایسه با آنچه که ایران قبل از این رژیم بود اینقدر اسلام در ایران از خود بیگانه نشده بود، گریز از دین به این وسعت نبود و تخریب دین به دست دولت هرگز این وسعت را نداشت نه در دوران پهلوی داشت و نه پیش از آن در تاریخ ایران. چرا که آنها به نام دین و ولی فقیه حکومت نمی کردند پس مردم دین خود را داشتند و کار حکومت را به پای دین نمی نوشتند . اما این رژیم برای اینکه اعمال جنایتکارانه، خیانتکارانه و فساد انگیز خود را توجیه کند مرتب دین را از خود بیگانه کرده است.

 شما به همه اینها اضافه کنید خشونت گستری در سطح کشور را. چون اگر زور این همه نقش در زندگی روزمره مردم ایران نداشت چرا باید سطح طلاق اینهمه بالا باشد. چرا همینطور که شما در اول این بخش گفتید این ساختمان بلند در تهران آتش بگیرد؟ می گویند که ماهشدار داده بودیم، اخطار داده بودیم! چه کسی این را می گوید؟ عضو انجمن شهر و شهردار. شما آنجا برای هشدار دادن نبودید. دیگران باید به شما هشدار بدهند. شما آنجا هستید برای اینکه اگر روابط رعایت نمی شود کاری کنید به آن ضوابط عمل بشود. شما را مردم انتخاب کرده اند که هشدار بدهید؟ به چه کسی؟ می گویند به صاحبان ساختمان هشدار داده ایم! غالب این بناهایی که در تهران ساخته میشوند ضوابط را ندارند. خدا نکند که یک وقت زلزله ای پیش بیاید. چرا چنین است ؟ چون رشوه و فساد حلاّل مشکلات است. یک شهرداری در آمد خود را از همین محل ها داردکه اجازه بنا دادن است و اینکه شما چند طبقه بسازید،چقدر باید بدهید؟ نتیجه میشود اینکه شما یک شهری دارید عین سرطان، بدون کمترین امنیت. این رفتاری که با طبیعت میشود، این رفتاری که در خانواده ها با هم میشود، این رفتاری که در شهرها و روستا ها میشود، همه این رابطه ها را چه تنظیم می کند؟ قدرت، زور.

خوب این وضعیت این کشور است به طور خیلی خلاصه، به عنوان یادآوری برای اینکه بتوانیم نقش دستگاه قضائی را بدانیم. دستگاه قضائی هر گاه مستقل بود مبنای کارش چه میتوانست باشد ؟ اسمش دستگاه قضاوت است، قضاوت را با چه می کنند و با چه می سنجند؟ با حق. کار قاضی چیست؟ اعمال اشخاص را با حقوق می سنجد،  اگر برابر آن نبود برای اینکه جرم باشد جنایت باشد خطا باشد و جنحه باشد، مجازات های مقرر در قانون را به عنوان حکم برای آن خاطی صادر می کند. خب اما اگر یک دستگاه قضائی گفت نه،من کارم این است که در خدمت نظام باشم. اوجب واجبات حفظ نظام است . پس این دستگاه قضائی  در خدمت نفع قدرت است و آن فساد در این جا است. از اساس این دستگاه قضائی فاسد اسد،چون مبنای کار خود را بر قدرت قرار داده است .طبیعتا هر کس این قدرت را دارد صاحب همه چیز هست و این دستگاه قضائی هم در خدمت او است. از مردم ایران، آنهائی که این صدای من را می شنوند میتوانند شهادت بدهند که چقدر انسانها هستند که داشته هایشان را زور مندان گرفته اند و سالها در این دستگاه قضائی دویده اند و به هیچ جا نرسیده اند،چون این دستگاه قضائی مبنای کارش نه حقوق بلکه قدرت است. اصلا منکر حقوق است . این آقای شیخ صادق لاریجانی یک مشاوری دارد که برادر او است و گویا حافظ حقوق انسان و در دستگاه قضائی مشاور حقوق انسان رئیس قوه قضائیه است. حالا سالها ها هست ایشان در این مقام تشریف دارند یکی نیست از او بپرسد خب، حقوق انسان کدامها است و انسان چه حقوقی دارد. این که بیانیه حقوق بشر است و مصوب سازمان ملل را می گوئید غربی است. آن که اسلامی است و می گوئید مبنای کار شما است کدام است؟کجا این را مدون کردید؟ کجا این اعمال را با آن می سنجید؟ حقوق شهروندی هم که آنچه را آقای روحانی امضا کرد و هیچ ربطی هم به حقوق شهروندی ندارد این آقای شیخ صادق لاریجانی می گوید به اینکه  انتخاباتی است و قابل اعتنا نیست . خب،آن هم که نیست. قانون اساسی را هم که شما می گوئید حکم رهبر حاکم است . یعنی حقوق ملی که در قانون اساسی وجود ندارد و بعضی چیز ها هم که وجود دارد عمل نمیشود به کنار . شما کدام کار را بر حق سنجیدید؟ فرزند آقای منتظری نوار گفتگوی پدرش را با چند آدمکش که خود را قاضی می خواندند انتشار داده است که در آن به آنها گفته نام شما به عنوان جنایتکار در تاریخ ثبت میشود . او محکوم به بیست و یکسال حبس شده است . مبنای این محکومیت چیست؟ می گوید شما اسرار را انتشار داده اید. چه اسراری؟ مرحوم منتظری عضوی از حکومت بوده است؟ که نبوده. صحبتهائی که کرده سر دولتی بوده است؟ که نبوده. بر چه مبنا و کدام حق از حقوق حکم دادید؟ یکی از حقو ق انسان حق اطلاع است،صریح قرآن است .مردم حق دارند اطلاع پیدا کنند و آنهائی که این اطلاع را به دست می آورند حق دارند آن را منتشر کنند . اگر نکنند حق مردم بر ذمه آنها است.می گوید چون شما جنایت چند جانی را افشا کرده ایدبیست و یکسال باید بروید زندان. مبنا قدرت است یعنی این، همین یک نمونه گویاست . یا الآن چند وکیل دادگستری در زندانند،چرا؟ جرمشان چیست؟ از موکلان خودشان دفاع کرده اند (مجری: آقای بنی صدر بیست و یکسال به آقای منتظری زندان داده اند به نظر شما این نظام  تا آن زمان زنده میماند یعنی پس از بیست و یکسال؟) گفتند پانزده سال آن را به خاطر برادرش که شهید شده است بخشیده اند. این هم نوعی از قضاوت است،مبنا که حق نشد میشود همین نوع بذل و بخشش ها. بیست یکسال محکوم کرده،پانزده سال تخفیف داده است و شش سال باید برود زندان.آن هم در رژیمی که هیچ پایه استواری ندارد که بگوئیم میماند. در واقع شما باید این سئوال را از مردم بپرسید که شما میخواهید این وضعیت را تا کی تحمل بکنید؟  هر روز که نخواهند تحمل کنند همان روز وضعیت تغییر می کند. خب، در قلمروهای مختلف این مبنائی که قدرت است را می بینید . در آنچه که مربوط میشود به رژیم،مثلا کسی به آقای خامنه ای بگوید بالای چشمت ابرو است، یا به قول خودشان به نهاد های انقلابی بگوید، در اینجا این دستگاه قضائی اجازه انتقاد که نمیدهد هیچ، لاقید که نمیماند هیچ، قاعدتا تشویق هم باید بکند آن را  که نمیکند هیچ، سنگین ترین مجازات ها را وضع می کند. هم اکنون که دارم با شما صحبت می کنم مشغول خواندن کتاب زندگی در زندان هستم که آقای بهمن احمدی اموئی نوشته است. چرا دستگیر شده است؟ به خاطر جنبش سال 88 . در آن کتاب شما می بینید که آدمهای مختلفی گرفتار میشدند و می رفتند زندان . اینها حق داشتند اعتراض کنند، حق داشتند . کوچه و خیابان مال مردم است. اعتراض حق مردم است . نه خیر در این رژیم زندان است . گفته است در اتاقهای مختلف چه کسانی بودند ،چند نفرند و چه گرایشات سیاسی داشتند که در آنجا در زندانند . حالا شما، در آن کشور دروغ های بزرگ بگوئید اگر به نفع آقای خامنه ای باشد صد آفرین هم دارید .گفتم مبنای دستگاه قضائی حق است، اما هر دستگاه قضائی یک اصول راهنما دارد که می باید این اصول راهنما را در قضاوت بکار ببرد . یکی از آنها خشونت زدائی است. نه خشونت گستری. اگر این کشور این سان به آتش خشونت می سوزد، به خاطر این است که دستگاه قضائی یکی از عوامل خشونت است . این است که دستگاه قضائی وارونه مسئولیتی را که بر عهده دارد انجام می دهد. خشونت گستر است، هر خشونتی که قربانی آن مردم باشند مجاز است….

که قربانی آن مردم باشند مجاز است. کجای دنیا میشود تصور کرد که یک دولتی سپاه بسازد، دادگاه انقلاب درست کند، بسیج و… همه اینها بر ضد مردم، و دستگاه قضایی داشته باشی که مراقب باشد هروقت مردم با این ابزار سرکوب روبه رو شدند حتی خواستند بگویند تاکی، چه اندازه؟ این دستگاه باید بیاید آن کسی که میگوید چرا اینقدر ستم،  او را دستگیر و مجازات کند.

هرگاه خشونت زدایی در کشور انجام میگرفت، قواعد خشونت زدایی رعایت میشد، دستگاه قضایی کارش این میشد که از راه فیصله دعواها صلح اجتمایی برقرار کند که یکی دیگر از کارهای دستگاه قضایی است، ما باید جامعه ای غیر از این جامعه میداشتیم. جامعه ای میداشتیم که در آن ، آسیبهای اجتمایی اگر نبودند اقلا در حداقل بودند. محیط زیست  اینگونه آلوده نبود، کشور بیابان نمیشد، این فساد اقتصادی گسترده نبود. شما ببینید، در رابطه کارگر و کارفرما در این کشور توجه بکنید مرتب این کارگرها در اعتراض و در اعتصابند و هر نوبت بجای اینکه به داد آنها رسیدگی بشود دستگیر میکنند و میبرند تنبیه میکنند. هیچوقت این کارگران در اعتراضاتی که میکنند حق ندارند؟ همیشه بر ناحق هستند؟ کی شما دستگاه قضایی دیدید که بیاید بگوید عمل کردم و حق را دادم مثلا به کارگران نیشکر خوزستان.

حالا در دوره شاه دستگاه قضایی دوگانه بود. یک دستگاه قضایی نظامی بود که کارش گرفتن مبارزان سیاسی بود و قلع و قمع میکرد. دستگاه قضایی عادی، نه اینکه خالی از فساد بود، اما اینطور هم که بکلی جامعه ازش مایوس باشد نبود. بعد که انقلاب شد تصفیه هم شد بطوریکه قبل از اینکه آقای خمینی برخلاف قانون اساسی رئیس و دادستان کل معین کند به همه آنهایی که صاحب نظر بودند حقوق شناس بودند و صاحب تجربه بودند تصدیق داشتند که یک دستگاه قضایی منزه ای شد که میشود گفت بفرمایین، این اولین دستاورد انقلاب ایران. یک دستگاه قضایی مستقل که مبنای کارش همینطور که گفتم حقوق است و گسترش عدالت اجتمایی، خشونت زدایی و گسترش صلح اجماعی. چون تقدم با حفظ نظام بود آن دستگاه قضایی را ویران کردند و ساختند اینرا که ساختند. من میگویم ویران کردند به دلیل اینکه رئیس قبلی همین دستگاه قضایی آمد گفت من یک ویرانه تحویل گرفتم. آن ویرانه را نساخت تحویل بعدی بدهد. بسا ویرانه تر تحویل آقای لاریجانی داد، آقای لاریجانی هم مشغول تخریب بیشتر از او است. برای اینکه آن محاکماتی که اینها بعد از آن تقلب بزرگ در انتخابات سال 1388 ترتیب دادند نمونه کاملی از محاکمات استالینی بود. آدمهای بی تقصیر را بیاوری آنجا با همان لباس زندان، در آنجا آنهارا بر بخیزانی یک به یک آنها اعترافات بکنند. توی همین کتاب هم که گفتم توضیح میدهد چگونه قبل از هر محاکمه ای، در بعضی موارد، این افراد را یک دور دادگاه ترتیب میدهند عینا مثل یک دادگاه عادی، آنجا باید تمرین بکند بعد وقتی دادگاه واقعی تشکیل میشود همان حرفها را تکرار بکند و حکم محکومیت بگیرد. اینها سابق در دادگاه پوشیده بود و انقلاب بود و کسی نمیدید. اما حالا نه، این شیخ صادق لاریجانی علنی کرد، آورد به نمایش هم گذاشت و فیلم و تبلیقات و همه آشکار. وقتی مبنا و اساس و ریشه فساد است،  به عنوان اینکه حق نیست ، قدرت است که ام الفساد است طبیعتا قاضی رشوه خوار میشود. رشوه خواری قاضیان شرع دیگر اندازه نمیشناسد. این شده است که – یک وقت میخواندیم که در دادگاه بلخ، در ایران ضرب مثل بود، گنه کرد در بلخ آهنگری- به شوشتر زدند گردن مسگری. در شمال شرقی ایران آنروز آهنگری گناهی مرتکب شده است، در شوشتر خوزستان گردن مسگری را بابت آن گناه زدند. میگفتیم اینها اغراق هایی است که متاسفانه در ایران معمول است، ولی خوب الآن در حال حاضر می بینیم که آن دادگاه بلخ هنوز نسبت به این دستگاهای قضایی ولایت مطلقه فقیه عادلانه تر است. اقلا آنجا یک کسی گناه کرده است که دیگری را بجای او گردن میزنند. اینجا گناه نکرده را گردن میزنند.

میگویند مردم ایران فقط یک حق دارند آنهم این است که هر وقت این رژیم اراده فرمود بیایند زنده باد به رهبر بگویند. این که در واقع ضد حق است. غیر از این هیچ حقی ندارند. خوب، کی عامل است که مردم هیچوقت صاحب حقی نباشند؟ دستگاه قضایی، که با سپاه پاسداران بعنوان حزب سیاسی مسلح، دستگاه بسیج، دادگاه انقلاب، واواک، دستگاهای اطلاعاتی گوناگون، اینها یک مجموعه ای را تشکیل میدهند که کارشان این است که ایران را با آتش خشونت بسوزانند. همین کار را هم میکنند. اینکه شما می بینید آتش سوزی این زمانها زیاد شده است، کسی به مسئولیت هایش عمل نمیکند طبق این قرار است. قرار سوزاندن کشور است با آتش خشونت. تا کی این مردم به فکر هستی در حال سوختن خود بیفتند و بر خیزند.

شاد و پیروز باشید

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید