back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابررسی علائم بارز انحطاط رژیم در گفتگو با بنی صدر

بررسی علائم بارز انحطاط رژیم در گفتگو با بنی صدر

ahb 20140620عصر جدید: علایم بارز انحطاط رژیم را شما چگونه ارزیابی می کنید؟

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

بنی صدر: رویدادهایی که در جامعه روی می دهند، باید سنجیده شوند تا مشخص شود که چه علائمی مربوط به انحطاط رژیم هستند. عمومی ترین، درآمد کم است که بیشتر کارگران گرفتار آن هستند و همچنین جنبش های کارگری که در نقاط مختلف دیده میشوند. حال برآنها افزوده شده است مسائلی که ناتوانی ومسئله ساز بودن رژیم بوجود آورده است، یکی از آنها، مسئله ریزگردها است. آقای روحانی به خوزستان سفر کرده است و میگوید که این ریزگردها یک مسئله طبیعی و یا از بلایای طبیعی است و خوب در تهران هم آلودگی محیط زیست وجود دارد. آقای روحانی! این آلودگی محیط زیست را انسان پدید آورده است، این طبیعتی که شما میگویید، اگر قرآن میخواندید به شما میگفت که طبیعت مسخر انسان است، انسان باید در عمران طبیعت کوشش کند و این حقی از حقوق است و انسان باید آن را رعایت کند. اگر این کار انجام شده بود خوزستان دیگر بیابان نبود، بلکه آبادان بود و دچار این مشکل نمی شد! چرا ایران بیابان می شد؟

بهرو یک رشته از جنبش ها اینچنین است، حال چون مسئله فراوان شده است، بنابراین جنبش ها نیز فراوان شده اند. هر مسئله ای یک جنبشی بر می انگیزد. بطوری که دستگاههای تبلیغاتی رژیم هم نمیتوانند این جنبش ها را بپوشانند و نه قادر به مهار آن هستند. در یکی از همین سایت ها خواندم که دستگاه مرکزی به مسئولین دستگاههای دیگر گفته است: دیگر مهار از دست رفته است و هر طور که میتوانید خود عمل کنید.

 یک رشته دیگر، کارهایی است که این رژیم انجام میدهد بخصوص دستگاه قضائی، که نه قابل توجیه هستند و نه قابل پوشاندن. دو نمونه تازه آن: یکی دستگیری آقای خزعلی است که اعتصاب غذا کرد و رها شد و بعد از رها شدن (آن چیزی که بسیار گویاست) ایشان اعلام کرده است که واواک به او گفته است که ما مسئول دستگیری شما نیستیم، سپاه هم تبری جسته و گفته است که ما مسئول نیستیم، یعنی آقای شیخ صادق لاریجانی با وی تسویه حساب شخصی کرده است. یکی از بارزترین علائم انحطاط این است که رژیم با خود انسجام لازم را از دست میدهد. حال این در مورد یک دستگیری است و ما شاهد آن هستیم که روزانه آقای رئیس جمهور یک موضعی اتخاذ میکند، آقای شیخ صادق لاریجانی بعنوان قوه قضائیه در دهان او میزند، به تازگی امام جمعه ها نیز مشغول به این کار شده اند. یکی از این امام جمعه ها گفته است:” وجه بارز رئیس جمهور بعدی، ضد امریکائی بودن خواهد بود”. حتی در مواردی رهبر مواضعی میگیرد، آقای رئیس جمهور جوری وانمود میکند که حرف آقای رهبر نامربوط است و یا برعکس.

 

نمونه دوم مسئله دستگیری آقای احمد  منتظری است، خود این موضوع دستگیری و محکوم کردن، یک جرم مشهود است. یک مرجع تقلیدی در مقام نصیحت و هشدار، به 3 جنایتکار گفته است: “شما کارتان در تاریخ بنام جنایتکار ثبت خواهد شد. این جنایات و اعدام را متوقف کنید.” آقای احمد منتظری این را پخش کرده است. در کجای دنیا پخش کردن قول یک مرجعی، آن هم در مقام نصیحت و به این خوبی و شفافیت، جرم است که بابت آن کسی را به 21 سال زندان محکوم کرد؟! بعد رژیم میبیند که این داستان افتضاح شد، می کوشد که از این 21 سال، 15 سال را بابت برادر شهید و…..ببخشد و گفته باید 6 سال زندان بکشد! سایتی نوشته بود که آقای ابراهیم رئیسی که یکی از آن 3 جنایتکار است، که برای خود لباس جانشینی آقای خامنه ای را هم دوخته است، اصولگراها نیز بدنبال ریاست جمهوری او هستند، میخواهند یک جنایتکار را رهبر کنند، خوب این توی ذوق مردم ایران می زند و حتی برای مردم جهان قابل پذیرش نیست. مردم دنیا میگویند رهبر ایران کیست؟ همان کسی است که مرجع تقلیدی او را جنایتکار مینامد؟! آقای رئیسی برای محکوم کردن آقای احمد منتظری پاپوش درست کرده است مراجعی از قم به آقای خامنه ای نامه نوشتند که آقا این دیگر خیلی خراب کاری است! این کار را با کدام رابطه ای جور خواهید کرد؟! رهبر هم به آن جواب داده است که حال که شما مخالفید من هم با اینکار مخالف هستم. با وجود اینکه آقای رهبر گفته است که من مخالف هستم، آقای منتظری را دستگیر کردند و 24 ساعت بعد هم به او 8 روز مرخصی داده اند! این دومین علامت آشکار انحطاط است. عملکردهای قوه قضائیه، قوه مقننه، قوه مجریه بطور آشکار با هیچ ضابطه ای سازگار نیست، زور عریان است و حتی قابل توجیه هم نیست. همان ولایت مطلقه فقیه، که خالی شده ی اسلام از حقیقت است هم نمیتواند برای اینگونه رفتارها توجیه بسازد.

 

چطور میتوان توجیه کرد یک قراردادی را که هم اکنون نیز مایه دردسر است. آقای ترامپ می گوید: برجام بدترین قرار داد است. در بیست دقیقه بدون اینکه بررسی شود، قوه مقننه گفته است که اجازه میدهم که عمل شود! یا بودجه حکومت آقای روحانی، را نگاه کنید! توجیهی برای آن وجود ندارد! کسی که در ظرف چهار سال حجم نقدینگی را به این حد برساند، بودجه جاری را به این بزرگی برساند، شما آقای روحانی آمده بودید که عکس این کار را انجام بدهید؟! این که رژیمی عملکردهایش زور عریان است و قابل پوشاندن هم نیست علامت دوم انحطاط است.

یکی دیگر از علامتهای انحطاط رژیم. ناتوانی در مهار همین جنبش ها است. به قضیه خوزستان نگاه کنید این ریزگردها شده مسئله و جنبش شده، محلی ها نتوانستند مسئله را حل کنند، اخطار قوای سرکوب هم فایده نکرده است. آقای رئیس جمهور مجبور شده و رفته خوزستان . آیا مسئله را حل کرده است ؟ نه، مسئله اینجاست، رفته است آنجا و گفته است که اینها عوارض طبیعی است، خوب آقا مگر این طبیعت دیوانه است.؟ بلا نسبت اداره کنندگان کشور. مگر عقل طبیعت مثل عقل اینهاست.؟ خوب آقا شما این طبیعت را به این روز انداختید. طبیعت که خود بخود بیمار نیست که این کار را بکند، بخش مهم حوادث طبیعی دست ساخت ما انسانهاست، خوب حالا اینها نه میتوانند مسائل را حل کنند و نه میتوانند آن جنبشها را مهار کنند. یک زمان بود که این رژیم مسئله می ساخت و سرکوب هم می کرد و نفسها را هم بند میآورد، حالا دیگر نمی تواند و آن مسائل هم بر هم افزوده شده اند. من به آقای خامنه ای و سران سه قوه ایشان میگویم که خوب است شما در قرآن این استدراج را یک دور بخوانید و بفهمید.، استدراج همان کاری است که شما میکنید. استدراج که در قرآن آمده ، چیست؟ استدراج این است که شما برای حفظ موقعیت و منزلت یک کارهای خلاف میکنی ، یک زورگوییهایی میکنی و توجه نداری که اینها بر هم افزوده میشود ، حالا اینها بر هم افزوده شده و شده وضعیت امروز و درمانده شدید، در مورد شما هشدار هم داده شد. حالا این رژیم هم گرفتار استدراج شده و این یکی از علائم آشکار انحطاط است.  یعنی برای حفظ موقعیت حاصرند به هر کاری دست بزنند که مجموعه ای از مسائلی را بوجود اورده است.

از علامتهای خیلی آشکار فراگیر شدن فساد و ناتوانی دولت از جلوگیری فساد. اکنون کار به اینجا رسیده است که گروههای مختلف فاسد یکدیگر را افشا می کنند.

 

اما در جامعه هم باید علائمی بوجود آید. آیا جامعه نیز در حال انحطاط است؟ یکی از علائم این است که جامعه از رژیم دست شسته است. دوم میزان آگاهی جامعه به حقوق خود می باشد.

یک دسته وابسته ها به قدرت های خارجی اند خصوصا به ایالات متحده آمریکا که حالا این روزها خوشحالند. یعنی اینکه آقای اوباما رفته، آقای ترامپ آمده است دنیا شده است به کام ما. آقای ترامپ فعلا توی خود آمریکا در کار خودش درمانده است هر روز در مطبوعات دنیا پر است از آنچه که مایه خنده و مضحکه از کارهای این آدم و ناتوانی هایش. همین فرمایشات امروزش را ببینید. گیر داده به اف، بی، آی که شما چرا افشاگرها را نمی یابی و دستگیر نمیکنی. منظورش آنهایی است که روابط پنهانی خود این آدم را و همکارانش را با روسها افشا کردند. خوب، او که خود در کار اداره کشور درمانده است به چه کار شما می آید؟ مگر اینکه شما بگویید دستیاران آنها توی منطقه ما را بس. بعضی از شما ها خودتان را به اسرائیل و عربستان هم چسباندید، خوب، چه کردید؟ حالا فرض کنیم که تحول هم رخ بدهد. کجای دنیا تحولی که رخ بدهد آنهم از طریق قدرتهای خارجی که مزدورها به حاکمیت میرسند؟ کجا و کی شده است؟ در عراق شده است؟ در افغانستان شده است؟ نه، اینها هم از علامتهای ناتوانی هستند. حالا اگر جامعه به میزانی که اقبال میکند به بدیل در خط استقلال و آزادی، که محل عمل را بیرون از رژیم و درون ایران، مستقل از هر قدرت خارجی قرار داده است، این علامت میگوید که جامعه هدف را هم مشخص کرده است و آینده از نظر جامعه روشن شده است، از ابهام خارج شده است. این خیلی گویایی دارد. حالا یک علائمی هست برای اینکه بگوییم چقدر گویایی دارد که خود رژیم بروز میدهد.

 

یک هم وطنی که فیلم می سازد در ایران یک متنی فرستاده است که دستگاه تبلیغاتی رژیم فیلمی ساخته است، برده است در جشنواره فجر، به آن جایزه اول هم داده است. اسم آن فیلم هم نیمروز است. میگوید هفت میلیارد خرج آن کرده اند. موضوع فیلم چیست؟ تخریب بنی صدر. خوب، این علامت آشکاری است نه تنها این، بطور پیوسته از زمان کودتای خرداد 60 نه ما این رژیم را رها کردیم، نه رژیم ما را ول کرده است. او دروغ می سازد و جعل می کند و تزویر، از کتاب و فیلم و مقاله و برنامه تلویزیونی و اینترنتی و… روزمره می سازد. البته ما هم مرتب همه روز فساد این رژیم را افشا می کنیم و مردم را از پنج دسته حقوق خودشان آگاه می کنیم. این هم یک علامت که خیلی بارز و روشن است. اگر نیروهای محرکه سیاسی توانایی های در خودشان را ایجاد بکنند برای اظهار پیوستگی به بدیل استقلال و آزادی، تحول بسیار سرعت می گیرد. اگر نیروی محرکه سیاسی هسته ها را ایجاد کند، گروه هایی کوچک فعال در سطح جامعه مدنی و جمهور مردم را به مثابه جامعه مدنی به حرکت در بیاورند، که تحول در جا و بدون خطر انجام می گیرد.

 

ششمین علامت پر شمار شدن جنبشها است که قبلا هم گفتم، هم  پر شمار می شوند، هم جنبشهایی که فراگیر می شوند در همه شهرها همه جا هر روز به این مناسبت یا به آن مناسبت جنبش می شود.

هفتمین علامت این است که هم در قلمرو دولت هم در قلمرو جامعه، دولت استبدادی باید بتواند فشار از بیرون را با فشار از درون تنظیم کند. اما این کاربردش تا حدی است که در جامعه حالت عصیان پدید نیاورد. رژیم با بحران سازی از گروگانگیری به اینطرف کارش تنظیم این دو فشار است. فشار از بیرون را وسیله فشار به درون میکند و با این، استبداد خودش را ادامه داده است. حالا آقای ترامپ هم که آمده است، آقای خامنه ای خیال میکند که دیگر تنظیم فشار بیرونی با فشار درونی آسان شده است برایش. اما اینطور نیست. الآن مشکل تر هم شده است برای اینکه در جامعه این حالت عصیان دارد خودش را نشان میدهد، این می تواند وضع را تغییر بدهد به ترتیبی که خود رژیم میان دو فشار قرار بگیرد، یکی فشار از بیرون یکی فشار از جامعه، این آن زمانی است که رژیم میرود بطرف سقوط. رژیم شاه هم همینطوری رفت بطرف سقوط. پس بستگی مستقیم دارد که مردم این فشار از بیرون را عاملی بشمارند، بجای اینکه اجازه بدهند رژیم به آنها فشار بیاورد ترسها را دستمایه کند، مردم این فشار را به رژیم افزایش بدهند. آنوقت تحول قطعی تر میشود. اینهم در هر حال یکی از مهمترین علائم است.

مجری برنامه: آقای بنی صدر اینجا یک سؤال مهمی پیش میآید و آن اینکه اگر جامعه بسوی بدیل مردمسالار بیاید نقش نیروهای مسلح مثل سپاه پاسداران، بسیج، کمیته و…اینها هم نقشی دارند که سر سپردگی خودشان را به نظام ولایت مطلقه فقیه قسم خورده اند. نقش بدیل مردمسالار با این گروه های نظامی چگونه خواهد بود.

بنی صدر: ببینید، آن سوگند خوردن به نظام ولایت مطلقه فقیه خلاف حق است. هر کسی که آن سوگند را خورده خلاف حق کرده است. در مورد رژیم شاه هم همین بود و بلاخره آن ارتش، سران ارتش، افسران، درجه داران، سربازان به این نتیجه رسیدند که نه، یک خلاف حقی را عمل کرده اند و حالا این جنبش این امکان را به آنها میدهد که خود را رها کنند از آن خلاف حق. یک نیروی مسلحی باید با حقوق ملی، نسبت به حقوق ملی پیوند وفاداری ببندد و سوگند وفاداری به وطن، به استقلال وطن، به آزادی مردم، به حقوق ملی، حقوق شهروندی، حقوق انسان، حقوق طبیعت، حقوق ایران در جامعه جهانی، به اینها است که باید سوگند وفاداری خورد. هر گاه آن جنبش همگانی، چنانکه در مورد ایران انجام شد، در بهار عرب، در کشورهای مصر و تونس اینها هم مشاهده شد، در اروپای شرقی و در خود روسیه هم مشاهده شد آن نیروها فرصت میابند که از ضد حق بودن، خود را برهند. وجدانشان رها بشود از این خلاف حق عمل کردن و ضد مردم خود عمل کردن و امیدوارم که اینطور بشود.

 

به هر حال نیروهای مسلح اینرا از تجربه انقلاب باید آموخته باشند. هشدارهای مداوم من هم میبایست به آنها حالی کرده باشد و الآن هم میگویم که حالی بشوند. ایران اگر نماند، خوب شما هم نیستید. اما اگر ایران بخواهد بماند با این رژیم نمی تواند بماند. پس اگر ایران بخواهد بماند و می ماند. ما از قدیمی ترین کشور های دولتمند در جهانیم، قدیمی ترین. و در طول مدت تاریخ بارها حیات ملی به خطر افتاده است و این ملت توانسته است بر خطر پیروز بشود و به حیات ملی ادامه بدهد. این ملت وقتی به حیات ملی ادامه داد آن که باید از بین برود کیست؟ موانع حیات ملی. یکیش همین رژیم است.

شاد و پیروز باشید

مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر جمعه ۶ اسفند ۹۵

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید