بخشی از اپوزیسیون با نامه های علنی از آقای ترامپ کمک می طلبند برای فشار آوردن به رژیم ایران و حتی حمله نظامی.
سوال ما این است این چه جوری است که این هموطنان ایرانی به اسم اپوزیسیون و مبارزه برای دمکراسی و آزادی بطور علنی از یک نیروی خارجی میخواهند که بیا به ما کمک کن آنهم به اسم حقوق بشر ، چه شده ، چرا کسی با این جو مبارزه نمیکند ، چه روحیه ای بر اینها حاکم شده که این کارها را میکنند. بنظر شما چقدر این برخوردها و خواهش ها و تمناها در وادار کردن ترامپ و گروهش برای حمله به ایران موثر است، آیا ترامپ در جهت سقوط رژیم عمل خواهد کرد یا اینکه …
برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید
یک کسی که 18 سال مالیات نداده است در آمریکا میتوانست نخست وزیر بشود؟ موقعیت مسلط آنهم در منطقه ای که واپسین منطقه ای است که غرب از سلطه گری خودش در آن منطقه دفاع میکند.
شما نگاه کنید به این دنیا، در چین یک وقتی جنگ تریاک بوده، غرب بر آنجا مسلط بوده، هند مستعمره انگیس بوده، هند و چین و آن مناطق مستعمره فرانسه بوده، آفریقا یکجا مستعمره اروپا بوده، آمریکای لاتین حیات خلوت ایالات متحده آمریکا بوده، کانادا جزء امپراتوری انگلیس بوده. حالا همه از سلطه غرب بدر رفتند هیچ، در اقتصاد رقیبش شدند. چین دارد خودش را آماده میکند برای اینکه در دنیا ابر قدرت اول بشود. جایی که مانده است این منطقه است که گرفتار رژیمهای استبدادی است و نفت و گاز هم دارد. غرب در این منطقه دارد از موقعیت خودش به عنوان قدرت مسلط دفاع میکند. این موقعیت را حاضر نیست دست بردارد، اگر حاضر بود دست بردارد نه سوریه آن وضع را میداشت، نه عراق این وضع را میداشت، نه افغانستان این وضع را داشت، نه در خود ایران انقلاب با کودتای ملاتاریا به ضد انقلاب بدل میشد و نه استبدادها در کشورهای ما بر قرار میشدند. شما آن توانایی را دارید که این رابطه را تغییر بدهید؟ اگر دارید پس چرا متوصل به آنها میشوید؟ اگر شما توانایی دارید که باید بایستید که این رابطه مسلط زیر سلطه ازمیان برخیزد. نه، شما میدانید که این رابطه هست. فکر میکنید اگر خود را به این مسلطها بچسبانید جانشین اینهایی میشوید که الآن بر کشور حاکمند. آنها مگر دستشان چلاق است یا عقلشان به اندازه عقل شما نمیرسد که با اینها زد و بند کنند برای شما مجالی نماند، همین کار را هم دارند میکنند.
شما چگونه حساب کردید که بهتر از رژیم در ایران و در منطقه ولایت مطلقه فقیه منافع غرب را برآورده میکنید؟ بفرمایید بگویید محاسبه را کی انجام دادید؟ کجا منتشر کردید؟ چگونه به این نتیجه رسیدید؟ که شما میتوانید منافع غرب را در ایران و منطقه تامین کنید. تازه اگر هم کرده باشید و خود را معرفی کرده باشید، خوب معلوم میشود شما این توانایی را دارید که جانشین اینها بشوید. همه هم میدانند که ندارید. خودتان هم میدانید که ندارید.
این تناقضها به شما و هموطنان من میگوید که مراجعه به قدرت خارجی ناقض اصل استقلال است و گویای دروغگویی مراجعه کننده است. راهکارش کدام است؟ راهکارش این است که ما ناتوانایی را توانایی کنیم. به چه ترتیب؟ اولش بدیل. بدیل یعنی محور فعالی بیرون رژیم و مستقل از قدرت خارجی درون جامعه مدنی ایران. این بدیل را توانمند بکنید به ترتیبی که جامعه ایرانی در صورت جنبش فردای خود را فردای استقلال و آزادی ببیند، فردای رشد ببیند، فردای پایان استبداد پر از فساد و جنایت و خیانت ببیند، و اینبار باور کند که این آینده ساختنی است، خود هم در ساختن این آینده از همین امروز شرکت کند. شما بجای این همه سال بدنبال قدرت خارجی دویدن اگر واقعا خود را مستقل و آزاد میکردید و می پیوستید به آنهایی که در خط استقلال و آزادی هستند الآن یک نیروی عظیم و بدیل توانمندی وجود داشت. نه اینکه نپیوستید آنهایی که در این خط هستند بیکار مانده اند نه، آنها کارشان را میکنند.
تعجب میکنم میگویید کسی به اینها نمیگوید، نخیر، مرتب استقلال و آزادی بطور روزمره موضوع بحث آنها است. راهکارها بر این اصل مرتب عرضه میشوند. وضعیت سنجی ها انتشار پیدا میکنند. و مرتب با جامعه ایرانی اندشه استقلال و آزادی در میان گذاشته میشود.
از اتفاق این اظهار وابستگی به بیگانه باید چشم و گوش مردم ایران را باز کند، ببینند آنهایی که بر خط استقلال و آزادی ایستاده اند در طی یک دوران طولانی، درقوطه تجربه های بسیار سخت آزموده شده اند. و بی تزلزل بر حق ایستاده اند. آنها الگو هستند برای ایران مستقل و آزاد و در رشد بر میزان عدالت اجتمایی. و در ضمن کسانی که در خط استقلال و آزادی هستند وقتی که باید صرف این بکنند که خود را توانمند کنند، جامعه ملی را، کشور را به توانایی هایش بخوانند، امید و شادی را در ایرانیان برانگیزند که ذاتی حیاتند. آنها اگر بخواهند وقتشان را صرف بکنند هر روز با پسا حقیقت ها و ضد اطلاعات و جنگ اعصاب و بیگانه ستایی، به اینها اگر بخواهند بپردازند از آن کار اصلی می مانند. آنها باید مرتب بگویند استقلال چیست، تعریفهای متعددی که استقلال دارد. در کتاب ارکان دموکراسی آمده است، حتی آزادی بدون استقلال وجود ندارد. کسی که میگوید استقلال بی استقلال، در جا گفته است آزادی بی آزادی. در فراوان کارها، در کتاب های بیان استقلال و آزادی، ارکان دموکراسی، توتالیتاریزم، رهبری در دموکراسی، رشد، عقل آزاد، استقلال و آزادی بطور مستمر موضوع بحث بوده است. نسل امروز هیچ بهانه ای ندارد، برای اینکه نخستین نسل جوان در تاریخ معاصر بشر است که این بیان را در اختیار دارد. هر زمان این نسل تصمیم به عمل بگیرد محتاج اندیشه راهنما میشود. هر گاه تصمیم او این باشد که در استقلال و آزادی رشد کند، اندیشه راهنمای او بیان استقلال و آزادی میشود.
نسل امروز را من فرا میخوانم به بدیلی که در خط استقلال و آزادی است، که او نیز چنین کند، تصمیم به عمل بگیرد، تصمیم به زندگی در استقلال و آزادی بگیرد و اندیشه راهنمای خویش را بیان استقلال و آزادی بگرداند.
شاد و پیروز باشید
مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر. جمعه ۱۳ اسفند ۹۵