back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی‌صدر: عملیات تروریستی تهران، مائده ای آسمانی برای خامنه‌ای است !

بنی‌صدر: عملیات تروریستی تهران، مائده ای آسمانی برای خامنه‌ای است !

 ahb 20130506عصر جدید: نظر شما در باره سخن آقای خامنه ای در هفته¬ گذشته، شاهد دو سخنرانی تند و تهدیدآمیز آقای خامنه ای خطاب به آقای روحانی بودیم، حمله تروریستی تهران را نیز با بکار بردن عبارت “ترقه بازی”، کوچک جلوه داد، ارزیابی شما از این اظهارات، و اهداف اصلی بیان آنها چیست؟ 

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

 

بنی صدر: آقای خامنه ای 2 تا صحبت کرده است که دومی آن خطاب به دانشجویان است. در اولی یک جمله مهم گفته است که اگر اوصاع سال 60 تکرار شود جوانان بیرون می ریزد و مانع می شوند. و گفته مصیبت زمانی است که 90 درصد به پای صندوق نروند و بالاخره اینکه گفته است وقتی در راس نظام، نظم و انتظام بر هم می خورد و مسئله فرعی از اصلی شناخته نمی شود، اینجا ،آتش به اختیار است و باید وارد عمل بشوید . من هر سه جمله را موضوع گفتگو می کنم، برای اینکه نسل امروز باید متوچه باشد که وضعیت کشورش چگونه است و نخست، این صحبت های آقای خامنه ای نشان می دهد آنچه را او از روی یادداشت میخواند یک نظم  و انضباطی دارد،وقتی میخواهد آنها را توضیح بدهد،رشته سخنانش کسیخته میشود و معلوم میشو که واقعا مهار خود را از دست داده است . مثل همین جمله ،طرفداران شرکت در انتخابات چقدر کوشش کردند بگویند تحریم کار بیهوده ایست و او آمد و ترس عظیم و درونی خود را اظهار کرد. طبیعتا اگر مهار خود را داشت نمی گفت، مصیبت آن روزی است که نود درصد مردم نروند پای صندوقها. وقتی یک ملتی، یک رژیم متجاوز به حقوقی را تحریم می کند آن رژیم محکوم به تغییر است. این را می داند و به این دلیل است که تمام این امکانات و دستگاه ها و هر چه دارند کفایت نمیکند حاشیه ها هم برای اینکه مردم را در مدار بد و بدتر گرفتار بکنند و از ترسها پای صندوقها بکشانند فعال می شوند. شما مردم بنگرید ،اگر واقعا یک همچه تحریمی را کرده بودید، وضعیت این آدم الآن چگونه بود؟ اما وقتی می گوید،اگر وضعیت سال شصت تکرار بشود .  ببینید،سال شصت دو قسمت دارد، یک قسمت عبارت از این است که مردمی به یک نفر اعتماد کردند، به او رای دادند و  به رغم اینکه همه تلاش ها شد برای اینکه  همچه امری تحقق پیدا نکند، حتی آقای بهشتی گفته بود یا انتخابات برگزار نمیشود و یا بنی صدر رئیس جمهور نمیشود، شد و او 76 درصد آرا را دارد .خب،حالا اگر این آدم بر حقوق مردم استوار ایستاد، برحقوق انسان ،بر حقوق شهروندی، بر حقوق ملی ،بر حقوق طبیعت و بر حقوق ایران به مثابه عضو جامعه جهانی، اینجا تقابلی که پدید می آید تقابل مردم دارای حقوق است با گروه هایی که در صدد تصرف قدرت،تصرف دولت هستند برای اینکه همین مردم را از حقوق خود محروم کنند و به استبداد بر آن مردم حکم برانند. اگر  در سال شصت این مدار بسته نمیشد، کودتا به ضد کودتا بدل میشد، و ایران این استبداد به نام دین که مخرب دین و کشور شدرا  به خود نمیدید، این را آقای خامنه ای اعتراف می کند. حالا چه سبب شد که این امر اتفاق نیافتاد و امر دیگری تحقق پیدا کرد. آن این بود، که رژیم توانست تقابل با مردم را با تقابل قهر آمیز ،خشونت آمیز با یک گروه سیاسی جانشین کند. نه اینکه هشدارها داده نشدند داده شد اما شنیده نشد. اصلا قرار بر این بود که جز در مقام دفاع از خود، خشونت در کار نیاید و آمد . آن گروه گمان می کرد که این خشونت سبب میشود که در صحنه جز آنها و رژیم نماند و چون فکر می کرد رژیم یک رژیم واپس گرا و قص علیهذا است، پس جامعه به آن گروه اقبال می کند و رژیم جایش را می دهد به اینها. نه اینکه به آنها گفته نشد، هشدار داده شد نخواست بشنود و بعد هم  میثاق را شکستند، به بغداد رفتند، بر ترورهای کور ترورهای اخلاقی را هم افزودند و رژیم را از سقوط رهانیدند. دو نوبت هم این کار را کردند. یکی در همان ماه های اول بود . بنا بر آنچه که خود این دست اندرکاران رژیم نوشته اند،آقای مهدوی کنی گفته بود باید به اعدامها پایان بخشید و وارد گفتگو شد، یک نوبت دیگر هم بعد از جام زهر شکست بعد از جنگ عراق،که فروغ جاودان راه انداختند و دوباره مانع از این شدند که مدار باز بشود . در توجیه این عمل که کشته های بسیاری هم از اعضای آن گروه ببار آورد، بسیاری از آنها کشته شدند،چه گفتند؟ گفتند اگر این عملیات نمیشد ،مدار باز میشد و لیبرالها برنده این ماجرا میشدند! در واقع آقای خامنه ای میداند که اگر مدار بسته نشود و مدار باز بماند ، این رژیم  محکوم به رفتن است و باید جای خود را به یک دولت حقوق مدار بدهد. پس از این دید که نگاه بکنید این عملیات تروریستی در تهران، مائده آسمانی است برای آقای خامنه ای و حزب سیاسی مسلط بر ایران چرا که این امکان را به آن ها میدهد تا مدار را بسته نگه دارند. هشیار باشید مردم ایران! وقتی میگوید آتش به اختیار! در واقع میخواهد به جامعه ایرانی  این مدار بسته خشونت را تحمیل کند. حال میرسیم به ماجرای ترورهای تهران. در مورد مجلس 5ساعت به طول کشیده. در توجیه گفتند: چون نخواستیم که تلفات زیاد بشود، ختم آن طولانی شد. یعنی اگر شما 5 ساعت به یک گروه تروریستی زمان بدهید که تیر اندازی کنند، کشته کمتر میشود؟! خیر. بلحاظ اینکه این دو نقطه یعنی مجلس و مقبره آقای خمینی، در حفاظت سپاه پاسدارن بوده است. پرسیدنی است و کسی هم پرسیده بود که آقا جان ما وقتی میخواهیم وارد مجلس بشویم ، یک خودکار هم اجازه نمیدهند که به داخل ببریم، چگونه این عده مسلحانه وارد مجلس شدند؟! چگونه 5 ساعت هم عملیات انجام دادند و نیروهای ویژه چگونه به موقع وارد عمل نشدند؟! خبری خواندم مبنی بر اینکه تیپ 65 نوهه که مخفف نیروی ویژه هوا برد ارتش است، در همان زمان اعلام آمادگی برای پایان دادن به عملیات تروریستی کرده است. موافقت نشده. بعد از طولانی شدن قضیه، اجازه داده اند که این نیرو وارد عمل بشود. از اینجا به بعد دو اطلاع است: یک اطلاع میگوید همین نیروی ویژه در مدت 10 دقیقه مسئله را حل کرده اند. اطلاع دیگری میگوید که افراد این نیروی ویژه بعلاوه یگانهای ویژه سپاه و نیروی انتظامی با هم وارد عمل شده اند. پس امکان این وجود داشته است که زودتر مسئله پایان پذیرد. خود طولانی شدن، ضعف مدعیان را میرساند که مدعی بودند که ایران جزیره ثبات است. قبلا گفتم که ایشان مهار عقل را از دست داده است حال یا بر اثر بیماری و یا امر دیگری، کارشناسان امر باید ببینند که چگونه شده است که این شخص اینگونه حرف میزند، میگوید: ” این ترقه بازی ها “. آقای محترم! 17 نفر کشته شده اند، 42 نفر زخمی شده اند، بنا بر آن قرآنی که شما نمیخوانید و بر ضد آن عمل میکنید، اگر حتی یک بیگناه کشته شود مثل این است که تمام بشریت کشته شده ، پس 17 بار بشریت کشته شده است ،42 بار زخمی شده است ، تازه بنا بر آمار رسمی! در واقع ما نمیدانیم چه تعداد کشته شده و چه تعداد زخمی وجود دارد! شما به این میگویید: ترقه بازی! شما میخواهید بپوشانید ضعف دستگاه حزب سیاسی مسلح خودت را! حال فرض کنیم که میخواهی بپوشانی، اصلا فکر کردی چه میگوئی؟ در چه مقامی میگویی ترقه بازی؟! قطعا نمیداند برای اینکه امروز دیدم که تسلیت گفته است.  پس ترقه بازی نبوده است. هم ترس خود را میخواسته بپوشاند و هم مشوش صحبت کرده و نمیدانسته که چه میگوید. موقعیت را تشخیص نداده است که در این موقعیت چه حرفی میشود زد. این دو عملیات تروریستی هم ضعف  را نشان میدهد که قابل اغماض نیست و باید بطور جدی این ضعف رفع بشود. آدمی در مقام فرماندهی کل قوا، ضعف را میپذیرد بجای اینکه بگوید ترقه بازی و بعد هم توضیح میخواهد، گزارش میخواهد و سپس مسئولیت معین میکند برای رفع ضعف و بعد هم بموقع میگوید چگونه با این ضعف برخورد کرد. وزیر اطلاعات از ایشان هم بیشتر دست به گل به آب میدهد و میگوید که 100 عملیات تروریستی کشف و خنثی شده اند! پس چطور شما میگفتید که کشور در امن و امان است؟! 100 گروه در کار ترور بودند و شما کشف کردید؟ پس در واقع شما مردم ایران میبینید که عمیق ارزیابی کردیم و دقیق به شما توضیح دادیم وقتی که گفتیم این رژیم کشور را گرفتار 6 جنگ کرده که یکی از آن ها جنگ از طریق ترور است. حال در شرق و غرب ایران به قول آقای خامنه ای ترقه بازی  روزمره است و خبرهای آن غالبا منتشر نمیشود، منتشر هم بشود توجه شما مردم را به خود جلب نمیکند. این دو عملیات در مرکز کشور آن هم در این دو منطقه حساس که تحت بیشترین حفاظت بوده، انجام شده است. این گویای آن است که هر وقت در بالا اختلاس شد و آن های که تصدی امور را در اختیار دارند، نتوانستند که مسئله فرعی را از اصلی تشخیص بدهند، آنجا جای است که آتش به اختیار است. اصلا ببینیم که آتش به اختیار یعنی چه؟ در اصل بنا بر این است که آتش در اختیار فرمانده کل قواست. تا او اجازه ندهد افراد مسلح  حق بکاربردن سلاح را ندارند. یعنی یک وضعیت اضطراری ممکن است پیش بیاید که در آن وضعیت اضطراری تا بیایند از فرماندهی کل قوا بپرسند که چه باید کرد وچه نباید کرد یک فاجعه نظامی فرض کنیم روی بدهد، مثلا یک منطقعه ای تحت حمله است و آنهایی که مورد حمله قرار گرفته اند اجازه آتش ندارند حالا اگر سوال و جواب بکنند ممکن است کار از کار بگذرد همه آنها کشتار بشوند. اینجا جایی است که آتش به اختیار میدهند. خوب حالا ببینیم در رابطه آقای خامنه ای و آقای روحانی و حکومت او همچین وضعیتی است؟ به چند نکته توجه بکنید:

یک اینکه قبلا توضیح دادم، در گفت و گوهای قبلی که این ولایت فقیه کاربردی جز در خشونت ندارد. اختیاراتی که این آدم دارد به عنوان ولی مطلقه این اختیارات کاربردی جز در خشونت ندارند. میبینید که حتی وقتی با دانشجو گفت و گو میکند از علم و فن نه، از اینها صحبت نیست، به عنوان توصیه که علم بیاموزید چرا، اما در مقام روشی که بکار ببرد. دانشجو روشی که بکار میبرد روش علم است و فن، نه آتش به اختیار. حتی در مقام گفت و گو با دانشجو هم میگوید آتش به اختیار. یعنی در کله این آدم همینجور که میگوید ترقه بازی. نه معلوم میشود انسان و حیات او قیمتی دارد، نه دین بر عقل او حاکم است، اگر بود میدانست که دارد نقض میکند به سراحت قرآن را، ترقه بازی یعنی چه؟ نه عقل عادی او انظباتی دارد. از این عقل جز خشونت تراوش نمیکند. این نکته و نکته مهم

2- این انتخابات را که بدون شک مهندسی درآن شده است. محاسبه ها همه انجام شده است الآن من تردید ندارم که مهندسی شده است. حالا نتیجه حاصل شده است. نتیجه شده است که آقای روحانی رئیس جمهور است. اگر آقای رهبر نمیخواست این آدم بشود مهندسی را به ترتیب دیگری انجام میداد چنانکه قبلا هم همین کار را میکردند. اما وقتی که شده است نباید به حال خود رها بشود. این دوگانگی دو موقع، یکی موقعیت رهبر با اختیارات مطلق که به هیچکس پاسخگو نیست، یکی موقع و موضع رئیس جمهور که باید به مردم پاسخ بگوید ولو در یک انتخابات آزاد هم انتخاب نشده باشد. این اولی باید او را ضعیف نگه دارد، این است که شروع میکند ادلورود، بله ، چرا گفتی مثلا چه اهمیتی دارد که ربنای شجریان قبل از اذان افطار خوانده بشود یا نشود، این مسئله اصلی نیست. آدم دروغگو توجه نمیکند که دارد تناقض میگوید. خوب، اگر اینطور است سرکار چرا آنرا دست مایه کردی؟ راست است که این مسئله اصلی کشور نیست اما شما چرا اینرا وسیله کردی برای دعوا کردن با رئیس جمهوری که در انتخابات خودخواسته شما شده است رئیس جمهور. این است که شما میبینید ادلورود میخواهد او را مهار کند. چرا؟ برای اینکه رئیس جمهمور باید در حلقه مدار بسته رژیم بماند و عمل کند، نه در مدار باز رژیم – مردم، این است که میشود سال 60. سال 60 یک کسی رئیس جمهور بود که به مردم میگفت در صحنه حضور داشته باشید. به جامعه مدنی به عنوان رکن مردمسالاری نقش می داد، برایش نقش قائل بود، حق جامعه مدنی میدانست. از این جامعه مدنی میخواست که به حق خود عمل کند. این آدم یعنی آقای خامنه ای میگوید نه! نه! نه! اگر قرار باشد این جامعه مدنی وارد عمل بشود به عنوان رکن مردمسالاری، خوب، بی محل میشود ولایت مطلقه فقیه، این چیز روشنی است. پس باید آقای رئیس جمهور از جامعه مدنی بریده بشود و در این رژیم زندانی یعنی محار بشود در چار چوب و محوده این رژیم عمل کند، اگر نکرد آتش به اختیار، این معنای حرف این آقا است.

حالا شما مردم ایران میبینید وقتی یک مقامی است که از او جز خشونت صادر نمیشود ممکن نیست این کشور بتواند از مدار بسته خشونت رها بشود. اقتصادش محکوم به خشونت است، سیاستش محکوم به خشونت است، روابط اجتماییش محکوم به خشونت است، فرهنگش هم محکو به ضد فرهنگ خشونت است. در درون و بیرون مرزها خشونت گستر است.

آقای ظریف به آقای ترامپ بد و بیراه گفته است که چرا او گفته است شما چون تروریست پرورید پس گرفتار تروریست هم شده اید. آقای ترامپ نمیداند یا آنهایی که میدانند به او نگفته اند آقا این داعشیزم، این خشونتگری را کی باب کرده است توی دنیای اسلام؟ آقای خامنه ای بگو. شما که میگویی آتش به اختیار. شما باب کردید. اول آقای خمینی، دنباله اش هم شما. شعار شما مگر النصر بالرعب نیست؟ مگر الآن نمیگویی آتش به اختیار؟ وقتی شما دین را وسیله توجیه خشونت میکنی، قرآنی را که خشونت زدایی می آموزد می بندی کنار میگذاری و بر ضد آن خشونت گستری میکنی، مردم را گرفتار خشونت میکنی در درون و از بیرون.

این مدار را جز شما مردم نمیتوانید باز کنید. اول در سطح جامعه مدنی خشونت زدایی کنید به ترتیبی که توضیح دادم و چون کتاب کرامت انسان که چاپ شده است به تازگی در هفته آینده دوباره خشونت زدایی ها را در سطح جامعه مدنی با شما در میان خواهم گذاست

شاد و پ

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید