برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید
بنی صدر: امروز سالروز انقلاب فرانسه است آقای ماکرون رئیس جمهوری آقای ترامپ را دعوت کرد که در این جشن شرکت کند. ماکرون سخنانی کوتاهی هم کرد اساس سخن او این بود که استقلال و آزادی و حقوق دیگر، اینها هستند که ضامن حیات یک ملت و دوام حیات آن ملت هستند. خود آقای ترامپ در امریکا موضوع یک بازپرسی قضائی است، بلحاظ دخالت روسیه در انتخابات امریکا. علت نیز این است که استقلال امریکا نقض شده است، چرا که هرگاه ثابت بشود که این مداخله انجام گرفته است پس مردم امریکا در استقلال تصمیم نگرفته اند و آزادانه انتخاب نکرده اند. حال سوال اول این است که وقثی برای این کشورها استقلال به این اندازه مهم است اولا چطور آقای ترامپ و حکومت او به خود اجازه میدهد در باب یک کشور و رژیم آن کشور که باید تغییر کند یا نکند، بگوید که سیاست ما بر تغییر رژیم ایران است! این سوال مهمی است. اما کسانی که به نزد امریکائی ها میروند و تقاضامند هستند که امریکائی ها بیایند و رژیم ایران را تغییر بدهند. غیر از اینکه با این عمل میگویند برای استقلال و آزادی ارزش و بهائی قائل نیستند، خود را ناتوان توصیف میکنند، عملی متناقض دارند. فرض کنیم که کاملا هم حسن نیت داشته باشند، چرا عمل آن ها متناقض است؟ واضح و روشن برای اینکه اگر حیات، قوام و دوام ملتی به برخورداری آن ملت است از حقوق خویش، پس این مردم ایران هستند که میباید به حقوق خود عمل کنند و ملتی حقوقمند بگردند و از این راه رژیم تبدیل به دولت حقوقمدار بگردد. مگر میشود که امریکا بجای مردم ایران حقوقمند بشود؟! مگر قرار است که این مردم همچنان غافل از حقوق خود بمانند ، بنده زور باشند الا اینکه زوری که بر آن ها حاکم بشود، عوض بشود؟! زوری که آقای ترامپ از او خوشش نمیـآید جای خود را به زوری بدهد که آقای ترامپ پسند میکند. کسی که به قدرت خارجی رو میآورد به یقین و صراحت میگوید:” نه برای استقلال، نه برای آزادی انسان، نه برای دمکراسی، نه برای یک جامعه مدنی حقوقمند و به طریق اولی نه برای دولت حقوقمدار ارزشی قائل است”. آنچه او خیال میکند ارزش است، قدرت نام دارد و ناتوان است از اینکه این قدرت را از آن خود کند. میگوید:آقای ایالات متحده شما بیا این را به من بده! بگیر و ببند و تحویل من بده! خوب او هم مجانی نمیآید بگیرد و ببندد و تحویل بدهد، اگر این کار را کرد و خواست قدرت را به شما تحویل بدهد، تضمین خواهد گرفت که شما خدمتگزار او باشید. قبلا مگر ندیدیم: کودتای 1299 غیر از این بود؟! کودتای 28 مرداد 1332 غیر از این بود؟! کودتای خرداد 1360 غیر از این بود؟! الا اینکه الان وضعیت فرق کرده است و این فرق نیز بزرگ و مهم است. فرقش این است که حکومت آقای ترامپ نمیتواند خود را در امریکا نگه دارد! به تازگی معلوم شده است که فرزند او با یک وکیل مدافعی که به کرملین اتصال داشته است، ارتباط داشته برای دادن اطلاعات ویرانگر بر علیه خانم کلینتون. خوب حکومتی که چنین در درون مرزهای خود ناتوان است، طبیعتا بخواهد این ضعف را جبران کند باید در بیرون مرزها ، به قول غربی ها این توانائی یعنی بزن بهادری از خود نشان بدهد تا افکار عمومی رذا از آن ضعف درون مرزها، به بیرون از مرزها منحرف کند. از این جهت بله ایشان میتواند برای کشور ما خطرناک باشد. اما این خطرناک بودن در چه حد است؟ اول اینکه تغییر رژیم در ایران محتاج به بدیل دارد. آن کسانی که به خدمت ایالات متحده میروند، خود با این کار خود را بی اعتبار میکنند. برای اینکه ملتی که بخواهد حقوقمند بشود، بطور طبیعی اینگونه اشخاص را دفع خواهد کرد. چون با حقوقمندی در تناقض است. خود این اشخاص هم اگر برای حقوق خویش ارزش قائل باشند یا بودند این کار را انجام نمیدادند یا نخواهند داد. انسان باید سرفراز باشد و بعنوان ایرانی خود را مفتخر بداند. نه اینکه راه بیفتد به وزارت خارجه امریکا و یا کنگره امریکا و یا کاخ سفید، چه خبر؟ آمده ایم که رژیم ایران را عوض کنیم! به مانند قدیم در دوران استبداد شاهی، عده ای در شهری از فرماندار خوششان نمیآمد، جمع میشدند و میرفتند به تلگراف خانه و اگر نمیشد هیئت میفرستادند به تهران! بس کنید دیگر! رها کنید! یک ملتی تا احساس شخصیت نکند، چگونه میتواند در این دنیا زندگی کند؟! خبرنگار: آقای بنی صدر به دوران قاجار بازگشت کردیم که عدهای به سفارت روس پناه میبردند و عده ای نیز به سفارت انگلیس! بنی صدر: بله، به آن روسوفیل میگفتند و به گروه دیگر انگلوفیل، بعد امریکائی ها وارد صحنه شدند و امریکوفیل هم پیدا شد! متاسفانه این یک امر واقع مستمر است. اما این گروهها هیچگاه درجامعه ایرانی اعتباری بدست نیآوردند. این جنبش های که مردم ایران انجام دادند، چه قبل از انقلاب مشروطه یعنی جنبش تنباکو- بعد انقلاب مشورطه – بعد ملی کردن نفت-بعد انقلاب 57، اینها همه را خط فکری استقلال و آزادی ممکن کرده و به واقعیت پیوند داده و یا متحقق کرده است. یکی از اینها را وابستگان نبودند که بتوانند تصدی کنند. وابسته ها کودتا کردند ،بله، سه تا کودتا برای از بین بردن جنبش ها را آنها کردند. حالا دیگر،اما وضعیت فرق می کند ،اول ضعف امریکا و دوم ضعف در ایران،یعنی ضعف قدرت خارجی در ایران . در زمان سابق، با یک کودتای نظامی وضعیت را تمام می کرد،آن دستگاه حاکمه هم به قول شما روسوفیل و آنگلو فیل بودند،راحت تطبیق پیدا میکردند و خط استقلال و آزادی هم مقاومت می کردند ولی آنها توانستند کودتا را موفق کنند . حالا،احتمال کودتا ضعیف است. تازه اگر بخواهد انجام بگیرد،کودتا کنندگان در داخل، عملی را که قطعا زیر بارش نخواهند رفت این است که این سر سپرده ها را اصلا به داخل راه بدهند چه برسد به اینکه به اینها حکومت بدهند. کسی نمی آید کودتا را انجام بدهد پیه آن را هم به تنش بمالد موفق هم بشود و بیاورد تحویل این آقایان بدهد. پس میماند راه اینکه قشون امریکا بیاید و عمل کند و کشور را تصرف و رژیم را با یک بدیلی جانشین کند. حالا اینجا بدیل لازم میشود،خب شما بدیل نیستید،به همین دلیل که مراجعه به ایالات متحده می کنید بدیل نیستید،یعنی معنایش این است که در جامعه ایران پایگاه ندارید.آنهایی هم که پایگاه در جامعه ایرانی دارند نه تنها حاضر نمیشوند در همچه بدیلی شرکت بکنند بلکه با تمام توان مانع از این میشوند که یک بدیل دست نشانده شکل بگیرد . آقای بوش پسر هم ،آن وقت که ایران و عراق و کره شمالی را سه محور شر خواند در پی بدیل سازی، آلترناتیو سازی بود. آنها که در خط استقلال و آزادی بودند ایستادند و نگذاشتند. در مورد عراق و افغانستان موفق شدند در مورد ایران به یُمن استقامت کسانیکه در خط استقلال و آزادی بودند شکست خوردند. ایران، تحول لازم دارد اما این را وقتی قرار است دولت قدرتمدار به دولت حقوقمدار تحول کند خود مردم ایران هستند که باید اولا خود انجام بدهند و ثانیا خود تصدی بکنند. اگر خود مردم تصدی نکنند تحول به نتیجه نخواهد رسید . تازه، سه دفعه ما انقلاب کردیم در متحول کردن دولت ناتوان ماندیم ،حالا اگر بیگانه بخواهد انجام دهد چگونه موفق می شویم؟ چون این در خود جامعه است که تحول باید انجام بگیرد،این است که انجام نگرفته است، این همه خشونت که در جامعه هست،این آسیب های اجتماعی که در جامعه هست،این خاک وطن که بیابان شد،اینها را همه، آن آقای خامنه ای و دستیاران او کردند؟ البته نقش او مهم است برای اینکه اگر یک دولت حقوقمدار بود میتوانست راه های حقوقمند شدن را بر مردم نبندد،این به جای خود. اما خود مردم هم بی تقصیر نیستند،هر ایرانی مسئول است. این ایرانی است که باید تغییر کند تا دولت حقوقمدار ممکن بشود. حالا اگر فرض کنیم، نه،می گوید برای بدیل هم، همین وابسته ها ما را بس، مگر در عراق وابسته ها نبودند. در عراق، جریان استقلال و آزادی وجود نداشت، که جلو شما امریکایی ها بایستد،متاسفانه در افغانستان هم همینجور بود. خب،حالا فرض کنیم این حضراتی که می آیند خدمت شما امریکایی ها،شما را بس،خب،شما میخواهید چه کنید؟ عراق کمٍ شما است، افغانستان کمٍ شماست؟ سوریه کمٍ شما است؟ لیبی،یمن کمٍ شما است؟ میخواهید یک پسایی هم توی ایران بچینید؟ خوشبختانه توانش را ندارید،نه توان نظامی ،توان مالیش را هم ندارید. مگر آقای ترامپ نگفت ما 22 هزار میلیارد بدهی داریم،اینها هزینه بر میدارد و خرج دارد خوب، حالا آمدید و فرض کنیم خرجش را هم با قرضه های جدید تامین کردید و حمله را هم کردید و یک سوریه دیگری هم توی ایران راه انداختید. بالاخره شما امریکایی ها میخواهید تا قیام قیامت همینطور توی این جنگها زندگی کنید و اینکه بقیه مردم دنیا هم نفرتشان از شما اصلا اهمیتی ندارد ،این طور است؟ آن وقت شما فکر میکنید که یک قسمت از مرزهای شما آبی هست ،مصونیت ؟ از هر گونه ملتهایی که شما به روز سیاه مینشانید به صرف اینکه شما می گوئید اینهاتروریستندکافیست اینها بگویند نکند ما را تروریست بخوانند،پس بگذاریم بمب ها را بریزید سرمان و ما دم نزنیم؟ شما با این روابطی که بر قرار می کنید تروریست پدید می آورید و ایجاد می کنید. حالا ،می گویند که ما چون در هیچ جا بدون کمک خارجی تحول ممکن نشده است ،ما می رویم از امریکا کمک می خواهیم! هیچ جا؟!،کجا را می فرمائید هیچ جا؟ بله،کودتاهایی که شما تصدی داشتید همه با کمک خارجی بوده است،اما جنبش هایی که مردم انجام میدهند دقیقا بر ضد سلطه بیگانه است وگرنه که جنبش به حساب نمیشود. کدام جنبش ایرانی بوده است که مردم ایران کردند برای اینکه دست نشانده بشوند؟ کودتا میشود.بله کودتا بکنبد برای اینکه دست نشانده بشوید،رضا خان کرد ،پسر رضا خان کرد، آقای خمینی هم بعد از آن سازش پنهانی بر سر گروگانها با امرکایی ها کرد و ادامه جنگ به قول آلن کلارک وزیر دفاع خانم تاچر در سود انگلستان و غرب ،هشت سال جنگ را ادامه داد. مجانی کسی که به کسی کمک نمیکند. هشت سال یک نسل ایرانی قربانی شد، همین طور عراقی، این همه ثروت به باد رفت. فرصت رشد یک ملتی از دست رفت. همه اینها برای چه؟ برای اینکه یک روضه خوانی بر این ملت ولایت مطلقه پیدا کند. یک مورد شما نمیتوانید در این دنیا پیدا کنید که یک ملتی انقلاب کرده برای اینکه از استبداد وابسته برهد و او به بیگانه رو آورده باشد و از بیگانه استمداد کرده باشد. یک مورد نیست. چرا این ممکن نیست؟ چرا نبوده؟، نه، فرض این است که یک ملتی وقتی انقلاب می کند برای این است که از یک استبداد خشونت گسترٍ فساد گسترٍ ضد رشد رها بشود؟ برای این می کند دیگر. خوب وقتی خودش به طرف قدرت خارجی رفت جنبش خودش را بی دلیل می کند،برای اینکه بعد باید یک دولتی جانشین بشود که او هم وابسته است. آدم عاقل همچه کاری می کند؟ هم انقلاب بکنی ،هم هزینه های سنگین بپردازی و آخر سر دوباره بیاوری همان وابسته ها را بر خود حاکم کنی.
این است که نه مردم فرانسه وقتی انقلاب کردند به قدرت خارجی روی آوردند، نه مردم هند وقتی به رهبری گاندی جنبش کردند از قدرت خارجی استمداد کردند. در انقلاب ایالات متحده فرانسوی ها به کمک آنها رفتند. اما فرانسوی ها با انگیسی ها در جنگ بودند. قشون انگلیس در آمریکا داشت با مردمی که میخواستند در استقلال و آزادی زندگی کنند میجنگید. صدر اعظم انگلیس گفته بود اگر آمریکایی ها بخواهند یک نعل اسب بسازند من با تمام قوا آمریکا را خواهم کوبید. سلطه بیگانه این است که نمیخواست به آمریکایی اجازه ساختن یک نعل اسب هم بدهد. آیا در کشور ما ایران، بیگانه قشون آورده است؟ که حالا شما شده اید آزادیخواه و میخواهید برای راندن این قشون بیگانه، از یک دولتی که طرفدار استقلال ایران است کمک بگیرید؟ کدام است آن کشور؟
حالا نکته آخر. شما یک مقدار شخصیت انسانی را به یاد خود بیاورید، یک مقدار حقوقمندی به یاد خود بیاورید، آنوقت مشاهده خواهید کرد که دارید لقمه را از پشت سر به دهان میگذارید. شما همینقدر خودتان بشوید انسانهای مستقل و آزاد، در همین کشورهای غرب نمایندگی کنید از استقلال ملی مردم ایران، الگوهای استقلال و آزادی باشید، نمایندگی کنید از شخصیت ملی مردم ایران، میشوید الگو، میشوید بدیل، ترس از فردا از بین میرود، آن مردم هم جنبش میکنند تحول هم انجام میگیرد. چرا ما امیدواریم که مردم جنبش کنند و شما مایوس هستید؟ فرق ما با شما همین است. اولا ما هدفهای انقلاب ایران را رها نکردیم. مظهر استقلال و آزادی مردم ایران هستیم، نه تنها در سطح ملی در سطح جهان از استقلال و آزادی انسان نمایندگی میکنیم، نماینده غرور یک ملت هستیم، به توانایی های مردم ایران تکیه داریم. ما مردم ایران را نمیترسانیم، او را از توانایی های خود مایوس نمیکنیم، القای ناتوانی به آن مردم نمیکنیم. چون ما جانبدار دموکراسی هستیم امید را لازمه دموکراسی میدانیم و به آن ملت میگوییم امید حقی از حقوق ذاتی انسان است. توانایی حقی از حقوق ذاتی انسان است. شادی حقی از حقوق ذاتی انسان است. توانایی، شادی، امید بکار بگیر. برخیز! توانایی به اینکه تغییر کنی و تغییر بدهی. این است فرق ما با شما. شما هم میتوانید این راه و رسم را پیش بگیرید. کسی راه را بر شما نبسته است، گذشته قابل جبران است. شما محکوم نیستید در گذشته خود بمانید. اما این را بدانید اگر تصمیم گرفتید به تغییر کردن، پیشاپیش به شما شادباش میگویم برای اینکه تصمیمی که خواهید گرفت برای تغییرکردن، قدرت را به عنوان هدف رها میکنید، این نشانه تغییر است. هدف استقلال و آزادی انسان است و میکوشید که انسانهای مستقل و آزاد بگردید. و وقتیکه همه ایرانیان در وطن تجزیه ناپذیر در درون و بیرون مرزها انسانهای مستقل و آزاد شدند ترسی از فردا باقی نمیماند. آن ملت توانایی های خویش را بکار میگیرد، تحول به انجام میرسد. شما هم این راه و روش را پیش نگیرید چنین میشود چون ما ایستاده ایم. اما اگر تغییر همگانی بشود دیواره ترسها زودتر فرو میریزد، امیدها بیشتر برانگیخته میشوند، تصمیم به تغییر زودتر گرفته میشود، وجدان همگانی، جامعه را به استقلال و آزادی میخواند، جامعه بر میخیزد و ملت مستقل و آزاد پدیدار میشود.
شاد و پیروز باشید
مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر
جمعه ۲۳ تیر ۱۳۹۶