back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هابنی‌صدر: سپاه، ۱۱ حوزه عمل یافته و رابطه‌اش با خامنه‌ای تغییر می‌کند

بنی‌صدر: سپاه، ۱۱ حوزه عمل یافته و رابطه‌اش با خامنه‌ای تغییر می‌کند

Ahb-66-Sep13-عصرجدید: ارزیابی شما از روابط قدرت بین آقای خامنه ای، سپاه و روحانی چیست، و بنظر شما، حکومت دوم آقای روحانی، چه سمت و سو و ترکیبی خواهد یافت؟ 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید

بنی صدر: پایان صحبتی که شما از مصدق نقل کردید این است که نابرده رنج گنج میسر نمی شود. در جنیش ملی هم همین شعار مطرح بود.  در اصل تقصیر جنبش کنندگان است اگرقدر جنبش خود را نداند و در ادامه دادن به آن مصمم نباشند. چون شما یک جنبشی انجام میدهی و طرفی را که میخواهید مانع به ثمر رسیدن جنبش شما نباشد، عقب نشینی میکند، اما معنای آن این نیست که رها میکند! دوباره در صدد تدارک میشود. اینبار سعی میکند عوامل موثر در جنبش را بی اثر کند. یکی از ان ها ایجاد اختلاف در رهبری جنبش است، یکی دیگر بسیج کردن همه کسانی (اقلیتی) که صاحب امتیاز است و اینها در جامعه های مختلف (جامعه دوقطبی یعنی این. آن اقلیت صاحب همه امکانات است و همه امتیازها را هم دارد.) دارای قدرت هستند و با بسیج اینگونه افرادرا بکار میاندازد. پس شما باید مرتب به این جنبش ادامه بدهی تا اینکه آن طرف مقابل، بعنوان قدرت مزاحم از میان برخیزد. و خود آن ها هم بتواند در جامعه در استقلال و آزادی زندگی کنند. اگر دنباله گیری و ادامه نباشد، استبداد بازسازی میشود. انقلاب 1357 هم همینگونه شد. در جنبش نفت، شاه و قدرت خارجی(انگلیس و امریکا) کودتا کردند، در انقلاب 57 کسی که در رهبری انقلاب بود، کودتا کرد. راحت و آسان هم گفت: اگر 35 میلیون بگوید بله، من میگویم نه! آن جنبش اگر ادامه پیدا میکرد یعنی آن 35 میلیون از حق خویش دفاع میکرند، ما امروز در این موقعیت نبودیم و موضوع سوال شما هم این نمیشد. خبرنگار: سال 88 هم به همین درد دچار شدیم! بنی صدر: بله سال 88 هم به همین درد مبتلا شدیم با این تفاوت که آن علت شکست رادرخودش داشت! چرا که نمیگفت:حق من کو؟ بلکه میگفت: رای من کو؟ یعنی محدوده نظام را میپذیرفت. شما وقتی جنبش میکنید برای اینکه قدرت مزاحم نباشد و در عین حال خود آن قدرت مزاحم را میپذیری، یعنی از ابتدا میپذیری که در محدوده قدرت، مخالف خود عمل کنی . خوب طرف مقابل هم میگوید که میتوان سرکوب کرد و هیچ هم از عواقب آن نترسید. همینطور هم شد. حالا ما در کشوری هستیم که صحبت از وجود 3 دولت است! نتیجه این است که جامعه خیال کرده است که انقلابی کرده است و کارش تمام شده است. در حالی که خیر جنبش یک عمل مداوم است، مداوم نه به این معنی که شما باید کار و زندگی را مرتب تعطیل کنی و در خیابانها تظاهرات کنی! خیر- ادامه عینی اینکه بر سر حقوق خودایستادگی کنی ، به حقوق خود عمل کنی و نگذاری که هیچ تجاوزی به این حقوق انجام بگیرد. اجازه ندهی که هیچ ستون پایه قدرتی شکل بگیرد. وارونه این کار که شد، البته به معنای بازسازی استبداد است. در حال حاضر ما با این واقعیت روبرو هستیم : یک دستگاه وجود دارد به نام دستگاه بیت رهبری. یک دستگاه سپاه و ابواب جمعی او. یک دستگاه هم به قول آقای روحانی دولت بدون اسلحه. حال بعنوان یک امر واقع به این مسئله برسیم که خوب چطور این 3 دستگاه درست شدند؟ اگر ما ندانیم که چگونه شد و چه عاملی سبب شد که این 3 دستگاه بوجود بیاید، طبیعتا مشکل را نمیتوانیم حل کنیم. مثال کسی که پیش دکتر برود و بگوید من سردرد دارم . آن پزشک اگر نداند که منشاء این سردرد چیست، درمانی برای سردرد نخواهد یافت. بعنوان امر واقع نگاه کنیم: حکومت موقت یک مجموعه هایی رااز ستون پایه های جدید  ایجاد کرد. یکی از ان ها سپاه پاسدار بود و آقای خمینی در کنار آن بسیج بیست میلیونی و کمیته ها را هم برآن اضافه کرده است.آن حکومت دادگاههای انقلاب را هم ایجاد کرد، بر اینها اضافه شده است بنیاد شهید، کمیته امداد امام و…. خوب سپاه بوجود امده است با چه عنوانی؟ به عنوان پاسدار انقلاب اسلامی ایران است! یعنی توجیه کننده ابراز این قدرت اسلام است. حافظ اسلام و انقلاب اسلامی است! ارتشی ها تعریفشان چیست؟ سازمانی است که افراد در آن سازمان تعلیم میبینند و تربیت میشوند برای دفاع از کشور در مقابل تجاوز بیگانه. مرامی که دارد چیست؟ دفاع از آزادی، استقلال و حقوق مردم ایران. برای این اندازه از وظیفه، تعلیم و تربیت داده میشوند. حال اگر شما بخواهی این را چند وظیفه ای بکنی، از اینجا به بعد دیگر کارش آن نیست که در ابتدا تعریف کرده است یعنی دفاع از کشور در برابر تجاوز بیگانه. بنا بر تعداد وظیفه ها تعریف و محل عمل پیدا می کند. سپاه، از اول که تشکیل شد به قصد دفاع از انقلاب اسلامی بود،بعد که کودتای نوژه پیش آمد آقای بهشتی به نمایندگیِ شورای حزب جمهوری اسلامی  در غیاب من ، طرحی را به شورای انقلاب آورده بود که بنا بر آن،قرار بود ارتش منحل بشود و کشور را یک کمیته ای مرکب از شورای انقلاب و دادگاه های انقلاب و سپاه اداره بکند. مرحوم بازرگان هم گفته بود ،آقا، این طرح که شما آورده اید ،طرح کودتا است و می خواهید سر رئیس جمهور  را ببرید، حالا اقلا صبر کنید خود او در تهران باشد و سرش را ببرید. پس، این سپاه هنوز مدتی از عمرش نگذشته و امروز بسیاری از فرماندهان سپاه اذعان دارند که آن روز که سپاه میخواست یکی از سه عضو کمیته مدیریت کشور باشد، افراد آن تعلیم نظامی ندیده بودند،تعدادشان هم کم بود ولی می خواستند یکی از سه عضو دولت باشند، که میشد فونکسیون یا عملکرد جدید یا کنش جدید. خوب ، در آنجا من مقاومت کردم و مانع از انحلال ارتش شدم،خدا هم رحم کرد، که چون اگر ارتش منحل میشد و عراق هم به ایران حمله می کرد،معلوم نبود ایران به این وضعیتی که الآن هست باقی میماند یا خیر؟ ولی اینها که دست بر نداشتند. حالا شما آمده و کاری عین همان که در 28 مرداد به ارتش وظیفه جدیدی داده شد و آن این بود که در درون ،در ترکیب حکومت و بلکه در دولت یعنی سه قوه دخالت بکند. این هم همینجور، در کودتای خرداد شصت نقش کودتا گر هم پیدا کرد و این شد وظیفه دوم. در نظامهای توتالیتر حزب واحد هم بود که یک شبه یک نیروی مسلحی تمامی وظایف را تصدی نکند،چون اگر این گونه شد، دیگر  آن راس بازیچه این ستون فقرات می شود. در ایران هم ،در آن طرح اولیه قرار بر این بوده است که حزب جمهوری اسلامی،نقش آن حزب واحد را عمل کند ولی آن حزب هم منحل شد. پس،وظیفه آن حزب هم بر عهده سپاه افتاد. بعد در حکومت آقای هاشمی رفسنجانی نقش اقتصادی هم پیدا کرد. این چند تا وظیفه شد؟. شد پنج تا. یواش یواش در سیاست خارجی هم صاحب نقش شد. الآن نمایندگان و سفرای ایران در منطقه غالبا از سپاه پاسدرانند، علاوه بر اینکه یک سپاه قدس وجود دارد که کارش عملیات در بیرون مرز ها است. این شد شش وظیفه. بر اینها، سازمان ترور در درون و بیرون مرزها را اضافه کنید،شد هفت تا وظیفه. بر اینها، تشکیل سازمانهایی از نوع حزب الله لبنان،مجهز کردن آنها و تعلیم تربیت دادن به آنها و شرکت در جنگها که میشود نه تا وظیفه. حالا به سلامتی، سپاه،نه حالا که از مدتها پیش مشغول است که خود، روحانی هم بسازد،طلبه بسازند عضو سپاه، خیلی هم هستند که هم روحانید و هم عضو سپاه. یعنی، نقش دینی هم خودش به عهده بگیرد. این می شود ده تا فوکنسیون،ده عملکرد و ده کنش. این دیگر ستون فقرات نیست،این است که خیز بر میدارد برای اینکه دولت را تصرف کند. آقای روحانی می گوید در جریان جنگ هم، اینها اصرار داشتند که دولت یعنی به معنی حکومت هم باید نظامی بشود. در ایران به اشتباه کلمات یعنی دولت و حکومت  را به جای هم استفاده می کنند . یعنی قوه مجریه، دست سپاه باشد . حالا این کار را ادامه داده و تا الآن هم در حال ادامه است و رها نکرده. آقای روحانی آن را می گوید برای این است که امروز را میخواهد بگوید. بگوبد این سپاه خیز برداشته برای تصرف دولت.  سپاه یک بار هم با آقای احمدی نژاد که از سرداران سپاه بود در صدد تصرف دولت بر آمد،الا اینکه آن غلط کاریها سبب شد آن تحریم ها بشود و نرمش قهرمانانه را واجب کردو وضعیت را به هم زد. حتی خود آقای احمدی نژاد هم به تنگ آمد و از برادران قاچاقچی صحبت کرد . حالا این وظایف اطلاعاتی  یعنی جاسوسی و ضد جاسوسی و قضائی هم به آن اضافه کنید میشود یازده وظیفه که امروز ،سپاه تصدی می کند .  مشکل قضیه این است .  شما شاهنامه را بخوانید ،کرم هفتواد این گونه پدید آمد . اول یک کرم کوچکی بود هی خورد و خورد،خوراندند و خوراندند تا اینکه تمام آذوقه شهر را میدادند خرج یک روزش نبود. این که آقای هاشمی رفسنجانی گفت که تمام ایران را میخورد و سیر نمیشود دلیلش این است ،خود افراد سپاه هم قربانیند،نه اینکه فکر کنید آنها از این وضعیت لذت میبرند. مثل ارتش شاه، وقتی رفت دیدیم افرادش آن طور که خیال می کردند چه جور زندگی عالی دارند نبود . یک عده ای ،اقلیت کوچکی آن بالا، تیمسارها، بله بخور و ببر داشتند و بقیه نه، وضعیت بدی داشتند خصوصا قشر های پائین آن ارتش سابق،همین وضع هم افراد سپاه دارند. حالا می گویند اینها وضع رفاهشان بیشتر است تا ارتشی ها آن روز ،نسبت به ارتشی های امروز که خیلی بهتر است. حالا سئوالی که هر عضو سپاه پاسدار ان باید از خود بپرسد این است دینی که قرار بود شما پاسدارش بشوید این بود؟ ببینید آن دین به چه روزی افتاده است؟ به همه چی شبیه است جز دین! یعنی چون این دین توجیه کننده بکار بردن زور بوده،مرتب از خود بیگانه شده و حالا شده یک چیز عجیب و غریبی. جنایت را توجیه می کند، دروغ را توجیه می کند،دزدی را توجیه می کند،توجیه اختلاس می کند،دور زدن تحریم ها را توجیه می کند ،مافیا سازی،قاچاق وارد کشور کردن را توجیه میکند . همه اینها را توجیه می کند. یک ملتی باید با دنیا طرف بشود بابت کی؟ بابت سپاه پاسداران. یک کشوری باید بیابان بشود چرا؟ برای اینکه اوجب واجبات آن قدرت و زوری است که دست سپاه پاسدران است و او میخواهد. تولید، تابع رانت است و رانت هم از تولید حاصل نمیشود،پس باید اقتصاد آن طور که رانت سپاه را به حد اکثر برساند بچرخد و میشود یکی از بزرگترین موانع اقتصاد تولید محور. اینکه آقای خامنه ای دلیل نادانیش عدم بصیرتش که به قول خودش می گوید بصیرت،دلیل بیکفایتش همین سپاه است . چرا؟ به دلیل اینکه، شما که یک موجودی را ساختید و هی برایش وظیفه درست شد و شد اینکه شد، این دیگر آلت فعل شما نمی ماند . یا شما باید آلت فعل آن بشوید یا میشود این که در حال حاضر سه دولت است که یک دولت خود بیت است . مثل دوران آخر عباسی که یک دستگاه خلافتی بود و چرخشی داشت . آنکه ارتش ترکها بود و دستگاه خلافت را به این خفت انداخته بود هم خط آن را نمی خواند . ولی خوب،وجود آن برای توجیه این یکی بود . یک زمانی هم میر سد که خود این توجیه کننده را هم  این سپاه باید بر گزیند. گرچه رهبری خود آقای خامنه ای هم همینطور شد . با یک نامه تقلبی،ساختگی و جعل از قول آقای خمینی،با دوتا نقل قول قلابی ،هر سه بر خلاف قانون اساسی یک آدمی را که می گفتند متجزی است یعنی مجتهد جامعه الشرایط هم نیست را کردند رهبر. این به زور سپاه بود دیگر. حالا آن آنجا است و برای اینکه خودش را حفظ کند،  آن دولت بدون اسلحه یعنی قوه مجریه  مجلس و قوه قضائیه را داشته باشد و  میخواهد با آنها  در برابر سپاه تعادلی ایجاد کند.  کار دنیا را تماشا کنید. در خبر خواندم که این آقای خامنه ای حالا می خواهد در انتخاب همه وزرا نظر داشته باشد که کی ها وزیر باشند . آن مجلس را هم دیدیم که چگونه مهندسی شد و مجلس خبرگان هم که مهندسی شد . ولی خب، شما بخواهید قوه مجریه بجای اینکه به آن وظایفی بپردازد که حل مسائل جامعه است، این بخواهد وسیله تعادل شما بشود با چیزی که خود شما ایجاد کردی، حالا مزاحم می بینی، طبیعتا نمیتواند آن وظایف را انجام بدهد. این تعادل هم خواهی نخواهی بهم خواهد خورد وقتی جامعه ببیند مشکلات همچنان برهم اضافه شدند، هیچ کدام هم حل نشدند. این است که در مجموع دولت شروع میکند به فروپاشی از درون چون نمیتواند با جامعه اتصال بر قرار کند، نمیتواند نمایندگی کند از جامعه در انجام وظایفی که بر طبق برنامه ای که به تصویب مردم رسانده است عمل کند. نظامهای توتالیتر، استبدادهای با تمایل به توتالیتاریزم همین جوری میشود که از پا در می آیند. مثلا در شوروی سابق ارتش این همه وظایف را نداشت. آنها حواسشان جمع بود. یک دستگاه اطلاعاتی مسلح که این آقای پوتین از سرهنگ های آن دستگاه است هم بود. حزب واحد هم بود. خیلی ستون پایه ها بودند ولی یکی نشدند با چندین وظیفه که بجای همه عمل کنند، که بشود وضعیتی که الآن ایران پیدا کرده است. شوروی با وجود اینکه نیروی مسلط هم بود از هم پاشید برای اینکه میزان تخریب نیروهای محرکه را به حد اکثر رسانده بود و جامعه نمیتوانست نیروی محرکه ای که این قدرت احتیاج داشت در اختیار او قرار بدهد، فروپاشید. حالا ایالات متحده آمریکا هم در همین وضعیت است. گیریم که آنها این وضعیت را هم ندارند.

یک دستگاه، یک دولت با اسلحه ای با این وظایف چقدر حزینه دارد؟ خرجش را حساب کنید، اینرا جامعه چقدر میتواند تحمل کند؟ بر اینها اضافه کنید تحریم و جنگ هم که الآن ایران به آن مشغول است را اضافه کنید این به شما میگوید وضعیت ایران با این سه دولت چگونه است. چه رابطه ای باهم دارند، چرا مزاحم همدیگرند، که توضیح دادم. این دولت با اسلحه مزاحم دولت بی اسلحه است برای اینکه قلمرو او را محدود میکند. آقای خامنه ای مزاحم دولت بی اسلحه است برای اینکه میخواهد نه تنها او را در مهار داشته باشد بلکه تعادل بر قرار کند. آقا! این تعادل، روز اول می باید فکرش را میکردی. نمیکذاشتی این سپاه جز آن وظیفه اولی که داشت، وظایف دیگری به آن اضافه بشود. وظیفه، نه به معنای ارزشی، که هم وطنان خیال کنند یک ارزش است. نه، به معنای فونکسیون، عملکرد. اینرا نمی باید میگذاشتی اضافه کند. حالا گذاشتی کرده است. مزاحم دستگاه ولایت فقیه است، مزاحم دولت بدون اسلحه است و مزاحم کشور. دوره شاه ارتش را تعریف کرده بودند جامعه ای  فوق جامعه کشور. حالا این به فوق قانع نیست، مسلط، حاکم بر جامعه ملی، و تصدی کننده همه فونکسیون هایی که دولت باید تصدی کند، و جامعه مدنی، و بنیاد دینی، همه اینها را او میخواهد تصدی کند. خوب، این مزاحم همه اینها است. مرجعیت رفته است پی کارش، روحانیت بی محل شده است، دین که شده است وسیله توجیه زور، و شده است این وضعیتی که الآن ایران پیدا کرده است.

حالا شما مردم، در برابر این واقعیت قرار گرفتید. دیگر هم نمیتوانید بگویید بالای چشم این سپاه هم ابرو است. آقای روحانی یک کلمه گفت دولت با اسلحه، ولش نمیکنند. شما مردم هم که جرات نمیکنید حرف او را بزنید.

شما پاسدارها هم نمیتوانید این حرف را بزنید. ولی اینرا بدانید،  نگون بخت تر از همه شما هستید به لحاظ این نقشی که به شما داده شده است. مردم را شما اسیر کرده اید. شده است جامعه اسیر، نمیتواند رشد کند و راه حلی هم که وجود دارد این است که شما دست بردارید از زور به عنوان وسیله. آن جامعه هم حقوق خود را بشناسد و نپذیرد این سلطه دولت با اسلحه را بر کل دولت و بر جامعه.

شاد و پیروز باشید


مصاحبه رادیو عصر جدید با آقای بنی صدر

جمعه ۳۰ تیر ۱۳۹۶

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید