در این آخرین شماره ضمن سپاس از زوج محترم ایرانی بخاطر طرح سوالاهای مهم و بجایشان به سایر ویژه گیهای بدیل و رابطه آن با نیروی محرکه سیاسی می پردازم.
۱۱-انقلابهای موفق و یا نسبتا˝ موق آنها بودهاند که، در آنها، بدیل همواره از طریق مردم عمل کردهاست.
هرزمان، «نیروی جانشین» ابزار قدرت (سازمان مسلح و دیگر ستون پایههای قدرت) را از آن خود کردهاست (در واقع، خود آلت قدرت شدهاست)، بیرون از مردم قرار گرفته و بخواهی و یا نخواهی، فراگرد بیگانه شدن با مردم و یگانه شدن با قدرت را «تا آخر، رفتهاست». از اینرو، عمل از طریق و با شرکت مردم یکی از عوامل تحقق هدفهای انقلاب است. و
۱۲- بدیل مردمی نمیباید همان ساخت را بیابد که دولت جبار و گروهبندیهای جبار دارند.
از آنجا که با تغییر ساختها در هر چهار بعد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، نظام اجتماعی باز و تحولپذیر میشود و انقلاب به هدفهای خود میرسد، به ضرورت، بدیل نمیباید همان ساخت را بیابد که دولت جبار و گروهبندیهای جبار دارند. از اینرو، وجود عنصر متفوق و توانا به اعمال هژمونی، یا پیش از جنبش و یا بعد از آن، انقلاب را گرفتار شکست میکند. در ایران، عناصر تفوق طلب، نقش تعیین کننده را در سه کودتا، برضد سه انقلاب داشتهاند. هژمونی طلبی در انقلابهای دیگر نیز، کار را به بازسازی دیکتاتوری، بسا توتالیتاریسم (استالینیسم در روسیه) کشاندهاست. جنبشهای درمانده نیز، از جمله به خاطر حضور عنصر یا عناصر هژمونی طلب در بدیل، درمانده گشتهاند.
۱۳- جنبشهای موفق میگویند: بدیل میباید از شفافیت کامل برخوردار باشد.
در حقیقت، ابهام در اندیشه راهنما (آنچه در سر است و آنچه اظهار میشود و میزان کشش به قدرت) و ابهام در گفتار و ابهام در رفتار و ابهام در رابطهها و ابهام در برنامه عمل، گویای قدرتمدار بودن بدیل است و، پیشاپیش، اعلان میکند که خطر بقای جباریت و تغییر جبار و دستیاران او، سخت جدی است. مطالعه این ابهامها ما را از نقش ابهامها در جانشین ولایت جمهور مردم (هدف انقلاب)گشتن ولایت مطلقه فقیه و نیز حال و آینده جنبشهای همگانی در تونس و مصر، آگاه میکند
۱۴- بدیل مردمی میباید مرزهائی را که رابطه قوا در جامعه پدید آورده است و نیز تبعیضها را از میان بردارد
و از راه رابطه انسان با حقوق و رابطههائی که انسانها با یکدیگر بر وفق حقوق، برقرار میکنند، دموکراسی شورائی را بوجود آورد. استقرار این دموکراسی را به بعد از پیروزی انقلاب نباید بازگذاشت. در این جا، نقشی دیگر و بس مهم از نقشهای بدیل را خاطر نشان میکنیم: برداشتن مانعهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از سر راه باز و تحول پذیر شدن نظام اجتماعی . در قرن بیستم، گاندی و همکاران او، به این کار پرداختهاند. مقایسه دست آورد آنها با حاصل کار خمینی و دستیاران او، ما را از اهمیت این نقش بدیل، آگاه میکند
۱۵-شرکت کنندگان در بدیل بس مهم و تعیین کنندهاست:
جنبشهای همگانی که رهبران آن، خود در شمار جباران بودهاند و یا کسانی بودهاند که اگر با شکلی از قدرت مخالف بودهاند، جانبدار شکل دیگری از آن بودهاند و یا موافقت و مخالفتهای خود را از راه و با شرکت مردم انجام نمیدادهاند، در بنای دیکتاتوری بعد از انقلاب شرکت کردهاند. در سه کودتای ایران، بعد از سه جنبش موفق در مرحله اول، کسانی شرکت کردهاند که با داشتن پیشینه زورمدار، در نیروی جانشین شرکت داشته و موقعیتهای کلیدی نیز جستهاند.
بدینقرار، گر چه این سخن که آدمی تحول میکند، راست است، اما جامعه و بدیل در پی استقرار مردم سالاری، نمیباید اسباب و موقعیت و شرائط بازگشت به اعتیاد به قدرتمداری و جباریت را در اختیار ترک اعتیاد کنندگان قرار دهند. کسی که بجای دانش و استعداد، از قدرت (= زور) در مدیریت استفاده کردهاست، میباید در موقعیت و شرائطی قرارگیرد که دانش و استعدادهای خود را بکار برد. خمینی دانش اداره کشور را نداشت و استعدادهای خود را در مدیریت بینیاز از قدرت (= زور) بکار نبرده بود. پس وقتی در موقعیت یک حاکم مطاع قرار گرفت و وسیله زور را هم در اختیار یافت و جامعه را نیز گوش بفرمان دید، زور را روش اصلی حکومت کرد و استبداد ۳۵ ساله و هرآنچه از خیانت و جنایت و فساد که در دوره او روی دادهاند و در دوره جانشین او روی میدهند، حاصل بازگشت او به اعتیاد به قدرتمداری هستند
۱۶- سلامت و کارآئی بدیل مردمی، از جمله، در گرو خشونتزدائی است.
تکرار کنیم که خشونتزدائی را به بعد از پیروزی انقلاب نمیباید بازگذاشت. زیرا جنبشی که با خشونت پیش میرود، پس از رسیدن به هدف از خشونت دست بر نمیدارد. در انقلاب ایران، گل بر گلوله پیروز شد. اما، در پی سقوط رژیم شاه، خشونت تقدیس و روش اصلی حکومت نیز گشت. عوامل موثر در این دگردیسی، برخوردار بودن و یا نبودن بخش غالب رهبری از ویژگیهای بدیل و نیز کم و بیشیهای موجود در عوامل دیگر انقلاب، هستند.
در جریان جنبش، خشونت گرائی مانع همگانی شدن جنبش میگشت. در عوض، خشونت زدائی از عاملهای مهم همگانی شدن جنبش شد و همگانی شدن جنبش رژیم شاه را از توسل به خشونت بازهم بیشتر، بازداشت. شعارهای شرکت کنندگان در جنبش همگانی، توانائی و اعتماد به نفس و شادی و امید و هدف روشن آنها را بیان میکردند و خشونت مأموران رژیم را، در نظر خود آنها نیز، غیر قابل توجیه میگرداندند.
۱۷- بدیل مردمی هیچگاه نباید از یاد ببرد که حق تصمیم با جمهور مردم است.
پس در قول و فعل میباید خویشتن را مجری تصمیم مردم بشمارد. حق تصمیم نه از اندیشه راهنما (ولایت مداری بنام دین و یا ایدئولوﮊی، دو نمونه روسیه ۱۹۱۷ و ایران ۱۹۷۸) و نه از موقعیتِ رهبری جنبش، نشأت میگیرد. چراکه این حق ذاتی حیات هر انسان است. بنابراین، حقی است که جمهور مردم از آن برخوردار هستند. رعایت این حق، بدیل را از قدرتمداری مصون نگاه میدارد و جمهور مردم را، از مسئولیت گرفتن تصمیم، برخوردار میکند. درانقلابها، به نسبتی که مردم تصمیم گیرنده و بدیل مجری بودهاند، کامیابی بیشتر بودهاست
در خاتمه توضیحی لازم است و آن اینکه بعد از پاسخ دادن به سوالها آن زوج محترم ایمیلهای متعددی دریافت داشته ام که سوالهای این زوج محترم را جالب یافته واز من خواسته اند بترتیب در پایان پاسخ به سوالها ، آن سوالها و لینک وضعیت سنجی هایی که به پاسخ به سوالها اختصاص داده ام را منتشر سازم.
لذا هم برای یاد آوری آن زوج محترم و نیز خواننده گان گرامی و متقاضی در ذیل لینکهای پاسخهای مربوط به سوالها را بترتیب انتشار می دهم :
سوال 1- چطور است که مسئولین اینهمه نارضایتی را نمی بینند؟ حتی وزارت نفت در مقابل این همه اعتصابات کارگران صنعت نفت، موضع هم نمی گیرد! انگار، اتفاقی به این مهمی در کشور نیفتاده است؟ شنیده بودیم که شاه هم، وقتی صدایِ اعتراض مردم را شنید که دیگر دیر شده بود. چه می شود که اینهمه اعتراض را نمیشنوند؟ آیا کر و کور شدن، امر مشترکی بین رژیم های استبدادی است؟ چه عواملی رخ می دهند که خواسته های مردمش برای یک رژیم بی ارزش می شوند و بدان ها پاسخ نمی گوید؟
سوال 2- آیا کشورهای منطقه و یا قدرت هایی مثل امروز روسیه و … که از رژیم ولایت فقیه حمایت می کنند، تا آخرین نفسش، از آن دفاع خواهند کرد؟ چه باید پیش بیاید که قدرت های جهانی و یا منطقه، دست از حمایت از حاکمیت ایران بردارند و آنرا تنها بگذارند؟ چه شد که امریکا از حمایت از حاکمیت پهلوی، سر باز زد؟
در پاسخ به سوالهای اول و دوم وضعیت سنجی 365 را اختصاص دادم:
ژاله وفا- وضعیت سنجی ۳۶۵: دلایل بی ثباتی رژیم های تک پایه. رژیم ولایت مطلقه فقیه چگونه با جامعه بیگانه شده و تکیه گاه های خارجی خود را از دست می دهد
سوال۳- همسرم می گوید، در مجلۀ ایران فردا خوانده بودم که مهندس سحابی– با همۀ احترامی که برایشان قائل بودم- نوشته بودند که مردم ایران در زمان شاه نمی دانستند برای چه انقلاب می کنند و نمی دانستند چه می خواهند. من به شخصه، تجربۀ حاکمیت پهلوی را ندارم، سال ١٣۵۶ بدنیا آمده ام. ولی نمی توانم تصور کنم که ملتی بر سر تفنن و یا نا آگاه دست به انقلاب بزند. از دید من، مسلماً رژیم پهلوی، تبعیض ها و فسادهای بسیاری را مرتکب شده بود که باعث آن انقلاب مردم گردید. باید به کتب تاریخی رجوع کرد، البته اگر سانسور نشده باشند. اما در دوره ای که ما زندگی می کنیم– که طول عمرمان برابر با عمر حاکمیت جمهوری اسلامی است-، آنقدر بحران پشت بحران بوده که حتی من، قادر به شمارش آنها نیستیم. فقط می دانم که نسلی هستیم عصبی و ناراحت و فقیر و ناتوان که به قول شما در نوشته تان به حال مشغولیم و یا ما را مشغول نگاه داشته اند، و حتی فرصت نمی کنیم، فکر کنیم که آیندۀ ما، چه شکل و محتوایی باید داشته باشد. اما چنین حالتی، بی دلیل بوجود نمی آید. به همین خاطر استدعا دارم که با نظم و دقتی که شما دارید– نوشته های شما را مرتب دنبال می کنم-، تبعیض هایی را که حاکمیت جمهوری اسلامی بر نسل ما روا داشته است، بر شمارید، تا حداقل نسل ما بداند، برای چه، لازم است قیام کند. دلایل قیام را برای ما روشن کنید. چرا این را می نویسم؟ چون مدت ها است، بوی قیام و انقلاب در فضا آکنده شده و مشام نسل ما بدان حساس شده است.
در پاسخ به سوال سوم از آنجا که جنبه های مختلف را بایستی بررسی می کردم ،چند وضعیت سنجی را اختصاص دادم. بترتیب موضوع :
ژاله وفا-وضعیت سنجی شماره ۳۶۶: شفافیت خواست مردم ایران در آنچه نمی خواهند .
https://enghelabe-eslami.com/component/content/article/37-khabar/tahlil/43499-2021-07-29-12-33-15.html
ژاله وفا: وضعیت سنجی ۳۶۷- مردم ایران بخاطر چه تبعیض هایی نظام ولایت مطلقه فقیه را نمی خواهند؟
https://enghelabe-eslami.com/component/content/article/37-khabar/tahlil/43499-2021-07-29-12-33-15.html
سوال ۴-متأسفانه مردم ما و نسل انقلاب نتوانستند به شعارهای انقلاب، جامۀ عمل بپوشانند و حاکمیت جمهوری اسلامی، استبدادی تر از حاکمیت پهلوی شد. آیا خودِ ما مردم، تقصیری نداریم؟ چه تغییراتی در آن عده از ما که به هزاران علت دل به این حاکمیت بسته اند، باید رخ دهد تا تحول کرده و قبول کنند، این رژیم رفتنی است، و یا باید برود، تا بتوانیم به اهدافمان برسیم؟ و یا واضح تر سؤال کنم، چه عواملی رخ می دهند که مردم بر ضد رژیمی قیام و یا انقلاب می کنند؟ آیا انقلاب، اجتناب ناپذیر است، و یا خیر؟ چه عواملی در درون جامعه رخ می دهند که مردم علیرغم اطلاع از امکان سرکوب و کشته شدن، چاره ای جز قیام و سرنگون کردن حاکمیت نمی بینند؟
این سوال ر ا بترتیب در چند وضعیت سنجی ذیل پاسخ داد ه ام:
ژاله وفا : وضعیت سنجی ۳۶۸-جامعه چه هنگام و باچه عواملی به جنبش و انقلاب برانگیخته می شود؟
در وضعیت سنجی ۳۶۸به پویایی های انقلاب و نیز وجدان همگانی در برگیرنده وجدان اخلاقی و علمی و تاریخی و نیز نقش مخرب تقدم بازی در اصلها و لزوم همگرایی اصلها و همگرایی تمایلها برای شکل گیری جنبش همگانی پرداختم.
https://enghelabe-eslami.com/component/content/article/37-khabar/tahlil/43586-368.html
ژاله وفا:وضعیت سنجی ۳۶۹-نقش اندیشه راهنما و اهداف وروشها در برانگیختن جامعه به جنبش همگانی
دو وضعیت سنجی ۳۷۰و ۳۷۱ را نظر به اهمیت وضعیت کشور همسایه اففانستان اختصاص دادم.
ژاله وفا :وضعیت سنجی ۳۷۲-چه عواملی منجر به انسجام نیرویهای محرکه جامعه و ایجاد جنبش همگانی می شود.
https://enghelabe-eslami.com/component/content/article/37-khabar/tahlil/43923-372.html?Itemid=0
وضعیت سنجی۳۷۳را نیز نظر به اهمیت مقاومت پنجشیر بدان موضوع اختصاص دادم.
و از آنجا که پیدایش ونقش بدیل در برانگیختن جامعه به جنبش همگانی از اهمیت بسزایی برخوردار است ۴ وضعیت سنجی را (۳۷۴ و۳۷۵ و۳۷۶ و این شماره همانا۳۷۷ را به موضوع بدیل اختصاص دادم
ژاله وفا – وضعیت سنجی ۳۷۴ – نقش بدیل در بر انگیختن جامعه به جنبش همگانی(۱)
ژاله وفا – وضعیت سنجی ۳۷۵ – نقش بدیل در بر انگیختن جامعه به جنبش همگانی(۲)
ژاله وفا – وضعیت سنجی ۳۷۶ –نقش بدیل و رابطه آن با نیروی محرکه سیاسی( ۳)