وقتی شرم و حیایی نباشد برای سبقت گرفتن از یکدیگر از هیچ کاری فرو نمی گذارند. در چند جا دیدم که برخی از “مخالفان رژیم جمهوری اسلامی” بخاطر ضرر مادی و معنوی دیدن از جمهوری اسلامی به دادگاه آمریکا شکایت کرده اند. اول باورم نشد رقم ها عجیب و غریب بودند. اما زمانی که شکایتنامه های رسمی را که یکی از دوستان عزیزم نشانم داد دیدم دیگر جای شکی برایم باقی نماند. همه کسانی که شکایت کرده اند هم یک وکیل داشته اند یک وکیل ایرانی که 4 سال پیش هم امریکا قصد داشته پروانه وکالتش را پس بگیرد. چند نمونه شناخته شده افرادی که تقاضای خسارت کرده اند موارد زیر هستند:
1 ـ پسرآقای سحرخیز، آقای مهدی سحرخیز بابت ظلمی که به پدرش شده است به دادگاه آمریکا شکایت برده است و تقاضای 90 میلیون دلار خسارت کرده است.
2 ـ بعد از فوت آقای امیر انتظام فرزندان همسر اول او از دادگاه شکایت کردند و 300 میلیون دلار درخواست غرامت کرده اند. بچه هایی که یکبار هم برای ملاقات با او به ایران نرفتند مدعی شده اند که مرحوم امیر انتظام سالهای زندان را می توانست کاتر کند و میلیونها دلار ثروت کسب کند. آیا براستی می شود مرد مقاومت را بدتر از این خوار کرد؟
3 ـ خانم مسیح علینژاد بخاطر اینکه برادرش علی علینژاد را رژیم دستگیر کرده است تقاضای 196 میلیون دلار خسارت کرده است.
4 ـ خانواده اویسی نیز ادعا کرده است که پدرشان قبل از انقلاب 700 میلیون دلار ملک داشته است و حالا تقاضای غرامت کرده چند صد میلیون دلاری کرده است.
5 ـ خانم مهرانگیز کار بخاطر ظلمی که به همسرش سیامک پورزند شد، از دادگاه آمریکا خواستار 196 میلیون دلار خسارت کرده است.
در باره موارد بالا آقای سهیمی در صفحه خود مفصل توضیح داده اند. سخن من این است که این افراد نمی خواهند مردم ایران مخالفان پاک و سالم را ببینند. هر کاری می کنند تا اپوزیسیون رژیم چهره ای سیاه بخود گیرد. ایا تاکنون شنیده اید که از کسانی که در راه استقلال و آزادی ایران گام بر می دارند کسی از دادگاه شکایت کرده باشد. آیا شادروان بنی صدر از دادگاه بخاطر اعدام همکارانش و کسانی که به او پناه داده بودند شکایتی کرد؟ آیا پرستو فروهر بخاطر قتل فجیع پدر و مادرش تقاضای غرامت کرد؟ آیا تقی رحمانی بخاطر آنچه بر همسرش می گذرد شکایتی کرده است؟ اینها نمونه هایی هستند که الان به ذهنم می آید ولی مطمئنا صدها مورد دیگر وجود دارد. بارها تکرار کرده ام مسئله اصلی در بین مخالفان اختلاف سلیقه نیست اختلاف عقیده مانع همکاری نیست. مسئله اساسی نبود اخلاق است. کسانی که به هیچ چیز به غیر از قدرت ـ در اشکال مختلفش ـ باور ندارند و برای آن حاضرند دست به هر کاری بزنند مانع پیشرفت کار مخالفان هستند.
در اینجا لازم است یادآوری کنم این باب بد را اول خود رژیم ایران گذاشت. در قراردادی الجزایر سال 1359 بابت آزادی گروگانها قبول کرد که بخشی از پول بلوکه شده ایران بتواند موضوع دادگاهها ی امریکا شود. و از آنزمان صدها میلیون دلار و شاید چند میلیارد دلار پول ملت ایران را بالا کشیدند. همانزمان بخاطر همان قرارداد ننگین شادروان بنی صدر از نخست وزیر وقت رجائی و ویزرش نبوی شکایت کرد. گروگانگیری ای که با افتضاح ان قرار داد و قرار داد پنهانی با گروه ریگان پایان یافت.