غارت و تخریب خوزستان، غارت و تخریب ایران
قبل از هر چیز خاطر نشان می شود که اولین و بزرگترین و خطرناکترین و ویرانگر ترین غارت، غارت کردن حق ذاتی و خدادادی حاکمیت مردم است که این رژیم مطلقه فقیه، بنام خدا و دین آن را از مردم غارت کرده است. و این مادر و ریشه سایرغارتگری ها در زمینه های تاریخی، فرهنگی، سیاسی واقتصادی است. وقتی حق ذاتی آزادی، اختیار و حاکمیت ملتی غارت شد، تخریب و غارتگری در تمامی شئون زندگی و امکانات مادی و معنوی ملت را در پی خواهد داشت. و این حق ذاتی آزادی، اختیار و حاکمیت ملت ایران توسط آقای خمینی و حلقه اسرارش غارت شد و همچنان وسیله روحانیون و اذنابش ادامه پیدا کرده است.
و آقای خمینی و حلقه اسرارش، انقلاب ملت ایران را که برای آزادی، استقلال، حقوق و عدالت اجتماعی خویش بپا خاسته بودند را با طرفندهای مخصوص به خود، آن راغارت و تبدیل به حکومت مطلقه ولایت فقیه کرد، تا پایه ای برای غارت و تخریب کشور. و از جمله همچون استانهای خوزستان و اصفهان گردد .
کوشش شد که بسیار مختصر نشان داده شود که در جلگه زرخیز خوزستان از چه امکانات بالقوه کشاورزی و دامداری و صنعتی، ارتباطی و توریستی برخوردار است و اگر کشور دارای حاکمان وطن پرست و لایقی باشد، قادر است که بخش مهمی از نیاز مختلف کشور را برآورده سازد. ولی مـتأسفانه به علت حاکمان ویران ساز وغارتگر امروز به چه وضع فلاکت باری افتاده است.
سر زمین خوزستان که انبار گندم و از زرخیزترین نقاط خاورمیانه است و در اراضی خوزستان سالی دو و حتی سه بار می توان زراعت کرد و در هر نقطه از این سر زمین گنجهای گرانبهائی ، در دل خاک نهفته است. چنین سرزمینی به دست غارتگران و تخریب گران ولایت مطلقه که غارت و در ُشُرف نابودی است واگر به آن رسیدگی عاجل نشود، عنقریب به کویری تبدیل خواهد شد و هم اکنون علائم آن آشکار است.
اگر به سر زمین خوزستان توجه شود قادر است که نه تنها آذوقه تمام ایران بلکه اگر بگویم تمامی خاور میانه را تأمین کند، اغراق نیست. جلگه خوزستان انبار گندم و آذوقه ایران به شمار رفته است در دوران ایران باستان و زمانی که ایران یکصد میلیون جمعیت داشته، گندم تمامی کشور را تأمین می کرده است. اما متأسفانه سیاستهای استعماری گذشته شرکت نفت انگلیس نمی گذاشت که در خوزستان زراعت و آبادی وشکوفا بشود. زیرا در این صورت شرکت نمی توانست کارگران گرسنه را روزی 15 تا 20 ریال استخدام کند. بعد از ملی شدن نفت و کوتاه شدن دست استعمار انگلیس از ایران و خوزستان مصدق به احیای کشاورزی آن همت گماشت. بعد هم پس از انتخاب آقای بنی صدر به ریاست جمهوری، احیای کشاورزی نخستین برنامه رئیس جمهور در خوزستان بود که به آن استان عزیمت کرد، اما غارتگران که برنامه غارت و تخریب کشور را در نظر داشتند، با به راه انداختن انواع و اقسام سد ها و موانع بر سر عمران و رشد کشور، برنامهاش را در خوزستان نیمه تمام گذاشت و به تهران بازگشت. برای اینکه نشان داده شود. که اگر انسان های لایق، کاردان و وطن پرست زمام کشور را در دست داشته باشند. چگونه و به اقتضای امکانات و طبیعت هر بخش از کشور به عمران و آبادی کشور اقدام خواهند کرد. ابتدا مقاله «خوزستان انبار گندم خاورمیانه» را در زیر مطالعه خواهید کرد و سپس به سایر مسائل خوزستان پرداخته خواهد شد.
مقاله ای تحت عنوان«خوزستان انبار گندم خاورمیانه» که در شماره 490 تهران مصوربدون نام نویسنده آن منتشر شده است. نویسنده توضیح می دهد که ظرفیتهایی که تا پیش از ملی شدن صنعت نفت به خاطر روند استعماری شرکت نفت ایران و انگلیس از آن عمدا بهره برداری نمیشد، و حالا که دست استعمار انگلیس از جنوب ایران کوتاه شده میتوان از آن بهره برد. نویسنده تاکید میکند، حال که دست استعماری شرکت نفت ایران و انگلیس از ایران و خوزستان کوتاه شده، میتوان با احیای کشاورزی این استان زرخیز را به انبار گندم خاورمیانه تبدیل کرد. و مصدق نیز به احیای آن همت می گمارد. مقاله را عیناً در زیر خواهید خواند:
« سرزمین خوزستان یا «دره نیل ایران» از زرخیزترین نقاط خاورمیانه است، در هر وجب از این سرزمین گنجهای گرانبهایی در سینهی خاک نهفته است. اگر به خوزستان از لحاظ کشاورزی توجه شود آذوقهی تمام کشورهای خاورمیانه را میتواند تامین کند و در حکم «انبار گندم و آذوقه ایران» به شمار خواهد رفت ولی متاسفانه سیاست استعماری ۵۰سالهی شرکت سابق نمیگذاشت در خوزستان زراعت و آبادی بشود، زیرا در این صورت شرکت سابق نمیتوانست کارگر گرسنه را روزی ۱۵ تا ۳۰ ریال استخدام کند، به علاوه لرد کرزن در ۵۰ سال قبل هنگامی که کشورهای خاورمیانه را بازدید کرد و به انگلستان بازگشت برنامهای برای استثمار و استعمار ملل خاورمیانه و آسیا تنظیم کرد و به دست کارگردانان «داونینگ استریت» لندن داد، در این برنامه کرزن تاکید کرده همیشه «ایرانی را گرسنه و اعراب را سیر نگهدارند زیرا اگر اولی سیر و دومی گرسنه شد، انقلاب خواهند کرد و بساط استعمار را سرنگون خواهند ساخت» عمال شرکت سابق این برنامه را با شدت بسیار اجرا کردند به طوری که عشایر چادرنشین خوزستانی که در ده کیلومتری محل سکونت آنها رود عظیم کارون در جریان است، آب تلخ و شور از درون چاهها مینوشد و با ابتداییترین وسایل کشاورزی به کشت و زرع مشغول است، به علاوه تمام آذوقه و مواد خوراکی خوزستان حتی تربچه و سبزی خوردن از استانهای مجاور آن تامین میشود.
سه بار زراعت در عرض سال:
صرف نظر از سوابق تاریخی خوزستان و سدهای عظیمی که در دوران مجد و عظمت ایران برای آبیاری این نقطهی زرخیز ساخته شده، در ۱۳۰۰ هجری قبل از اینکه اولین چاه نفت در «چیاسرخ» حفر شود، در این استان ۷۳ شهر آباد و مهم وجود داشته است، در زمان هخامنشیها و ساسانیها مالیات سالیهی این استان ۵۰ میلیون درهم طلا بود در زمان حکومت خلفای راشدین بالغ بر ۳ میلیون اشرفی از مردم این ناحیه مالیات وصول میشد.
میگویند در سر سفرهی حکام و نمایندگان خلفای عباسی در اهواز هر شب هزار اشرفی طلا از طرف مامورین خلیفه مالیات وصول میشد، جمعآوری این مبلغ بهترین دلیل عمران و آبادی این سرزمین بوده است، در ازمنهی قدیم محصولات عمدهای این استان نیشکر، نیل، گندم، پنبه، برنج، خرما و حبوبات بوده، ولی به تدریج در اثر شکسته شدن سدها و کم شدن آب، زراعت این ناحیه محدود به گندم و خرما شد، متخصصین کشاورزی میگویند با کمترین وسیلهی زراعت میتوان از ۲۹ هزار کیلومتر مربع اراضی خوزستان حداکثر استفاده را کرد، و به واسطهی آب و هوای مخصوص این استان میتوان در عرض سال از اراضی کنار کارون سه دفعه بهرهبرداری کرد.
تقسیم اراضی مزروعی:
در سال ۱۳۲۷ پس از آن که مصباح فاطمی استاندار خوزستان عوض شد، و به جای او بهرامی رفت، اولین اقدام استاندار جدید تقسیم اراضی مزروعی، و تاسیس شرکتهای کشاورزی و دامپروری بود، قبل از بهرامی چندین هزار هکتار زمین بین متنفذین تهران تقسیم شده بود که صاحبان زمینها تا امروز کوچکترین قدمی برای کشت و زرع در اراضی مزبور برنداشتند، در نتیجه اخیرا قرار شد که هیاتی از تهران به خوزستان برود تا در مورد اراضی مزبور مطالعات لازم را بکند، این هیات ماموریت دارد پس از رسیدن به محل، تعهدات صاحبان اراضی را منطبق با پیمانهایی که دولت از سال ۱۳۲۷ با آنها منعقد کرده مورد بررسی قرار دهند، و در صورتی که متعهدین در اراضی تحویلی خود هیچ یک از تعهداتی را که کردهاند انجام نداده باشند، پیمانهای منعقده را فسخ و اراضی مورد پیمان را از آنها پس بگیرند و برای تقسیم مجدد بین کسانی که صلاحیت آباد کردن آنها را دارند اقدام کنند، و در صورتی که متعهدین فقط قسمتی از تعهدات خویش را انجام داده باشند، در صورتی که کمیسیون تشخیص دهد که با دادن مهلت به متعهد، قادر به انجام بقیهی تعهدات خود خواهد بود، با اعطای مهلت بیشتری موافقت کند، دکتر مصدق در این خصوص دستور داده است که به هیچ وجه به کسانی که در تهران سکونت دارند و تاکنون اراضی واگذاری را آباد نکردهاند زمین داده نشود، و اراضی مزبور را فقط به کسانی بدهند که در عمران و آبادی خوزستان سهیم هستند، دولت در نظر دارد برنامهی «اقتصاد بدون نفت» را ابتدا در خوزستان جدا به مرحلهی عمل بگذارد، تا اولا اراضی پراستعداد خوزستان آباد شود و ثانیا با صدور خواربار از کشور مقداری ارز مورد نیاز به دست آید، ثالثا کارگران بیکار تاسیسات نفت هم بدین وسیله مشغول کار شوند.
کشاورزی زرکان:
تنها کسی که در خوزستان موفق شد اراضی واگذاری دولت را به نحو موثری آباد کند، نصرالله آذری است، آذری ۸ ماه قبل پس از آنکه ۲۵۰۰ هکتار از اراضی دولتی به او داده شد، اقدام به تاسیس شرکت سهامی کشاورزی زرخیز زرکان خوزستان کرد و بعد چندین ماشین زراعتی از قبیل تراکتور، کامبین و غیره تهیه نمود، سپس اقدام به ساختمانهای مورد نیاز نمود، از جمله دفتری برای شرکت ساخت، بعد قلعهی بزرگی که قادر است ۲۵ خانوار را در خود جای دهد بنا کرد، در این قلعه تمام وسایل زندگی برای زارعین و احشام آنها تامین شده است هنگامی که کارهای مقدماتی تمام شد، اراضی واگذاری را نقشهبرداری کرد و طبق اصل فنی تمام اراضی را به قطعات پنجاه هکتاری تقسیم کرد، آنگاه چهار دستگاه موتور تلمبهی آب به قدرت ۷۶ اسب که هر یک از آنها ۱۶ اینچ آب از کارون میگیرد، برای آبیاری اراضی مزبور خریداری کرد، چون از رود کارون تا محل اراضی میبایستی آب را به وسیلهی لولههای آهنی عبور داد، ابتدا به شرکت ملی نفت مراجعه کرد و تقاضای کمک نمود، ولی شرکت ملی نفت طبق اظهار آذری به عللی از فروش لوله خودداری کرد، آذری ناچار به وسیلهی ورقهی آهن لولههایی ساخت و آب کارون را به اراضی زراعتی که سطح آن بالاتر از رود کارون است رسانید، ولی تمام این عملیات به اضافهی کشت به وسیلهی ماشینهای کشاورزی در مدت پنج ماه صورت گرفت، به طوری که روزی که اعلیحضرت همایونی به خوزستان تشریففرما شدند ۲۵۰۰ هکتار از اراضی زرکان سبز و خرم بود. آذری در این باره میگوید: «وقتی خبر تشریففرمایی شاهنشاه را به خوزستان شنیدم، آرزو کردم ایشان به اراضی زرکان تشریففرما شوند و فعالیت پنجماههی مرا از نزدیک ببینند. گرچه تصور این امر هم برایم مشکل بود، ولی همین که در جلوی طاق نصرت زرکان از حضور شاهنشاه استدعا کردم که با تشریففرمایی خود زارعین و کارکنان زرکان را تشویق و سرافراز و سربلند فرمایند، اعلیحضرت شاه و علیاحضرت ملکه با روی گشاده استدعای مرا پذیرفتند. وقتی شاهنشاه یکی از موتورهای قوی آب شرکت را بازدید فرمودند، چند لحظه به فکر فرو رفتند و سپس فرمودند از دیدن این همه پیشرفت در مدتی کوتاه مسرور و خوشوقت شدم، چطور شما در این مدت کوتاه اینجا را آباد کردهاید؟ به عرض رسانیدم که در سایهی توجهات شاهنشاه تمام خطهی خوزستان در مدت کوتاهی سرسبز و خرم خواهد شد، به شرطی که مردم تصمیم به کار و عمل بگیرند. سپس شاهنشاه و ملکه تمام قسمتهای شرکت را بازدید کردند و از اینکه با زحمات زیاد، از ورقههای آهن به جای لولههای آهنی که میلیونها متر آن در انبارهای شرکت ملی نفت روی هم انباشته شده، استفاده به عمل آمده است اظهار تعجب کردند.» (64)
احیای کشاورزی نخستین برنامه رئیس جمهور در خوزستان:
آقای بنیصدر رئیسجمهور برای احیای طرحهای عمرانی و کشاورزی خوزستان و رسیدگی به مشکلات و مسایل مردم آن سامان در تاریخ 25 فروردین 59 به آن استان عزیمت کردند( 65)
به منظور اهمیت مسئله کشاورزی در خوزستان، نخستین برنامه رئیس جمهوری به بررسی و احیای خوزستان اختصاص داده شد. مشاوران کشاورزی گفتند که « موجودی سالانه آب در خوزستان حدود 30 میلیارد متر مکعب است که 20 میلیارد متر مکعب آن قابل استفاده است که در حال حاضر فقط 6 میلیارد مکعب آن مورد بهره برداری قرار می گیرد» « مجدداً رودخانه کرخه که به علت رسوبات موجود مسدود شده و ترمیم آن عاملی برای هدایت سیل است. برای لایروبی و احیای این رودخانه اعتبار و بودجه لازم در نظر گرفته شد که بلافاصله به اجرا گذاشته شد.» وی پس از تبادل نظر با مشاورین و متخصصین امور و ترویج کشاورزی «برای احیای دشت آزادگان که شامل احیای کرخه، و کانال “توانا” و کانال “همیلی” است قرار شد هشتصد هکتار زمین برای کشت در نظر گرفته شود»
همچنین آقای هوشنگ کشاورز صدر، مشاور کشاورزی رئیس جمهور اطلاع داد که کانال آبی در زمان کریمخان زند در خوزستان دائر شده بود و در طول زمان خشک شده اما کانال آن هنوز وجود دارد که قرار شد آن کانال و سایر کانهای آبی که در گذشته در خوزستان وجود داشته مجدداً احیا شود تا بشود تمامی خوزستان به زیر کشت برود.
احیاء خوزستان:
در همان زمان سرمقاله روزنامه انقلاب اسلامی به «احیای خوزستان» اختصاص داده شد که از جمله در آن آمده بود: « در اجرای طرحهای تولیدی و عمرانی است که رئیس جمهور بنا به امکاناتی که در خوزستان وجود دارد، اولین مسافرت آشنائی خود را به خوزستان اختصاص داد. خوزستان گذشته از نفت، از نظر آب و زمین غنی است. در زمانی که ایران بیش از 50 میلیون جمعیت داشته است، به تنهائی غذای کشور را تأمین می کرده، مجهز به شبکه آبرسانی و کانال های وسیعی بوده که آب را به تمام نقاط آن می رسانده است.
طبیعت خوزستان طوریست که می شود از زمینهای آن سالانه دو بار، [محصول] برداشت کرد. آن زمین و آب هم اکنون نیز هست. رژیم گذشته که تنها هّم خود را به نفت و واردات متکی کرده بود… دهقانان و کشاورزان خوزستان همانند کشاورزان سایر نقاط کشور از هیج امکانات و حمایتی برخوردار نبودند و عملاً دهات و روستاها را فاقد هر نوع امکان زندگی کرده بودند. روستا نشینان با آنهمه امکانات و مواهب طبیعی و خدادادی با فقر دست بگریبان بودند و هستند. این دولت که اساس کارش احیای کشاورزی و بدست آوردن استقلال اقتصادی است، با طرحهای ضربتی می تواند قسمت مهمی از زمینهای خوزستان را به زیر کشت ببرد و قسمتی از بیکاران را جذب این قسمت نماید. با طرحهای مناسب همان شبکه ها و کانالهای آبرسانی را احیا کند و به خدمت کشاورزان در آورد…. ما امیدواریم که رئیس جمهور در احیای خوزستان در زمینه های مختلف کشاورزی و صنعتی موفق شود و از خوزستان نمونه ای برای سایر نقاط ایران بسازد.» (66) در مورد سر زمین زرخیز خوزستان که در هر نقطه آن گنجهای گران بهائی، در دل خاک نهفته است در بالا به نکات مختصری اشاراتی رفت اما، این خوزستان با رودهایش و بویژه رود کارون خوزستان است.
رود کارون در سنگ نوشتههای باستانی کرن، کرنک و کوهرنگ نیز نامیده میشد و اولین تمدنهای بشری درکنار این رود و جلگه خوزستان تشکیل گردیده و یکی از نخستین سکونتگاههای مردم ایران باستان بوده است. بخشی از سازه های آبی دوران هخامنشیان و ساسانیان در خوزستان هنوز باقی است که از زمان هخامنشیان تا به امروز دارای از اهمیت ویژه ای در تاریخ بوده است. و چون یکی از شاخه های این رود در خرمشهر به اروندرود می ریزد و در شاهنامه بارها از آن یاد شده است:
فریدون چو بگذشت از اروندرود // همی داد بخت شهی را درود
ویا
فرخ زاد هر مزد با آب چشم // به اروند رود اندر آمد بخشم
و نیز
چو آمد به نزدیک اروندرود // فرستاد زی رودبانان درود
بران رودبان گفت پیروز شاه // که کشتی برافکن هم اکنون به راه
رود کارون همچنانکه گفته شد، پس از رسیدن به خرمشهر یکی از شاخه آن به اروند رود در مرز ایران با عراق و شاخه دیگر آن در ادامه مسیر به خلیج فارس میرسد و به اقیانوس هند دسترسی پیدا میکند. پیچ و خمهای موجود در سر راه این رود، خوزستان را به جلگهای بینظیر تبدیل کردهاست. این رود که پرآبترین، بزرگترین، طولانیترین و تنها رود قابل کشتیرانی در ایران است به دلیل ارتباط این رودخانه به آبهای بینالمللی و اقیانوسهای جهان از اهمیت بسزائی برخوردار است. ادامه مطلب به هفته آینده موکول می شود.
محمد جعفری 11/بهمن / 1400
نمایه و یادداشت:
64- تهران مصور شماره 490 ۱۲ دی ۱۳۳۱، سال 1331، ص ۷ و ۱۷، مقاله خوزستان انبار گندم خاور میانه.
65-کیهان، سهشنبه 26 فروردین 59، شماره 10973، ص 11 احیای کشاورزی در خوزستان.
66- چهار شنبه 27 فروردین ماه 1359، شماره 233.