back to top
خانهتاریخاحمد رناسی- در رسای زنده یاد و نام از تبارِ پاکان نهضت...

احمد رناسی- در رسای زنده یاد و نام از تبارِ پاکان نهضت ملی ایران؛ سید علی شایگان

Shayegan Ali 130513«مرا هیچ از وطن محبوب تر نیست 

به عالم چیزی از آن خوب تر نیست» 

 

شایگان

 

در رسای زنده یاد و نام از تبارِ پاکان نهضت ملی ایران؛ سیدعلی شایگان؛ دیگر چهره ای از پاکان و تبار نهضت ملی ایران و در زمره رهبران جبهه ملی، «سید علی شایگان» است که دراسفند ماه 1281 زاده در زادگاهش شیراز و11 اردیبهشت 1360  در نیوجرسی آمریکا به سن 77 سالگی با سکته مغزی درگذشت و همسرش «بدری شیبانی»، او را با هواپیما به ایران برده و در22 اردیبهشت در بهشت زهرا خاک سپاری می شود و آیت الله سید رضا زنجانی بر او نماز و پاره ای چون کریم سنجابی، امیرعلایی و…شرکت دارند! نگارنده آغاز سخن را با سروده و برآیند آن که بگونه «پرسش و پاسخی» است میان او و «ایرج»، دلبند فرزندِ از دست رفته ، و در یاد او! پرسش فرزند از پدر که «وطن»چیست، و پاسخ پدر به فرزند در چیست بودن آن با سروده ای و سپس پی برَی فرزند و پاسخ به پدر، که «مرا هیچ از وطن محبوب تر» در جهان نمی باشد!؟  او تحصیلات ابتدایی خود را درشیراز و سپس  به تهران میرود و شرکت در کنکور در مدرسه عالی سیاسی که زنده نام «علی اکبر دهخدا» ریاست آنرا دردست داشت، قبول می شود و پس از پنج سال، به اخذ لیسانس از مدرسه علوم سیاسی و سپس حقوق در سال 1307 نایل می آید، نیز در کنکور اعزام دانشجو به اروپا برگزیده می شود. ابتدا، در سال 1309 به دریافت لیسانس از دانشگاه لیون و سپس فوق لیسانس از دانشگاه پاریس، و سرانجام دکترای حقوق درسال 1313 ازدانشگاه پاریس و باز گشت به ایران و به معاونت دانشکده حقوق که به ریاست علی اکبر دهخدا می بود، برگزیده می شود! شاید بتوان گفت، از همین سال و دانشیار دانشکده حقوق دانشگاهِ تهران شدن، که سپس در سالِ1314 پروانه وکالت در دادگاهای دادگستری را به دست آوردن است که چهره ی سیاسی اش، جلوه گرمیشود. زنده یاد و نام شایگان، ازهمین دوران در پهنه هایی چون «اجتماعی، سیاسی  و فرهنگی»، گام به گام روی به اوج دارد و پس از کناره گیری از معاونت دانشکده حقوق در 1320 نماینده استادان دانشگاه تهران را در شورای فرهنگی وزارت فرهنگ برعهده میگیرد، و نیز ریاست اداره دبیرخانه دانشگاه و مشاور قضایی وزارت دارایی و دریافت کرسی استادی دانشکده حقوق تهران را داشت! زندگی زنده یاد از1320 دنبال دارد  با رویدادهایی چون راه یابی مصدق به مجلس چهاردهم، بمانند نماینده اول از تهران واعلام جرم برعلیه «سهیلی و تدین» که به کوشش درباریان آن اعلام جرم به تصویب مجلس نمی رسد و مصدق مجلس را ترک کردن، گفتن که اینجا «مجلس نیست، دزدخانه» است و سپس تظاهرات مردم به سود او و کشته شدن اولین دانشجو به نام «خواجه نوری»، رد اعتبارنامه «سید ضیأ»، مخالفت با دادن هرگونه امتیاز، به استخراج و…نفت در پی آمدن کافتارادزه نماینده شوروی به ایران، رخدادهای تجزیه خواهان در«آذربایجان و کردستان»، بیرون رفتن نیروهای اشغال گرِ «آمریکا و انگلیس» از ایران، ولی همواره اشغالگر دیگر «شوروی» ماندن، قتلِ کسروی به دست فداییان اسلام و…، نیز نخستین گردهم آیی نویسندگان که بسیارانی از جمله «دهخدا، بهار، شایگان، حکمت، هدایت، کشاورز و…» شرکت داشتند، و در همین بازه تاریخی است!

تاریخ و رویدادهای پای به پای از دید شایگان گذشته، رسیده است تا سالهای   1325و پس از آن و «قوام» بوجود آوری حزب «دموکرات ایران» را، و ائتلاف حزب توده و قوام و حزب ایران و شرکت چند نفر از حزب توده و حزب ایران در کابینه او، که از جمله «شایگان، الهیار صالح…» از حزب ایران، و«فریدون کشاورز، ایرج اسکندری و…» از حزب توده و در همین کابینه است که با تلاش«هژیر، وزیر دربار» و پافشاری پاره ای از روحانیون، آزادی کشندگان کسروی و منشی او را خواستار می شوند، ولی چون صالح و اسکندری مخالفت میکنند، اما سپس کابینه تغییر میکند، و در کابینه پسین، قوام آنان را آزاد میکند!؟

درکابینه دوم قوام، درپی انتخابات دوره پانزدهم و برکناری وزرأ حزب توده و…، با بازی هوشیارانه قوام و التیماتوم ترومن و ناگزیر شوروی بیرون روی، سرنوشت «فرقه دموکرات» با فرار «پیشه وری» به شوروی و اعدام «قاضی محمد»، پس از چند هزار اعدام و کشته در جنگ و زندانی و تبعیدی و روی به پناهندگی در شوروی، پایان میگیرد، بی اینکه «لایحه شرکت مختلط نفت» در مجلس به تصویب رسد، علیرغم همه فشارهای «سادچیکف»، و این مهمترین بازی ماهرانه سیاسی به نام قوام، برجای ماند!؟

زنده یاد شایگان در این دورانِ پیچیده و سرنوشت ساز در پهنه سیاسی ایران، که دنبال می شد، با ناامنی های بوجود آمده، بویژه پس از ترور شاه، و یا محمد مسعود و احمد دهقان که ازسوی حزب توده خوانده شدن و دستگیریها، تا به آنجا که آیت الله کاشانی را هم دستگیر و تبعید، و سپس دادگاه نظامی برای حزب توده و دادباخته و زندان کردن پاره ای ازهموندان حزب و سپس «غیرقانونی» خواندن و…، که وحشت سراپای جامعه را در بَر گرفته بود، و نیز مورد نفت و لایحه الحاقی گلشاییان، تا پایان گرفتن مجلس دوره پانزدهم!

در همین زمان است، تحصن نوزده نفری مصدق و یارانش و سپس پای گیری جبهه ملی، که شایگان در تهیه اساسنامه آن شرکت دارد و نیز همراه دیگرانی به اعتراض انتخاب سناتورها، که ترور «هژیر» وزیر دربار به دست حسین امامی، از فداییان اسلام وسپس اعدام او، و تبعید مصدق به احمدآباد و دستگیری پاره ای از یارانش! از این زمان ببعد، جبهه ملی رسمیت می یابد و آزادی «بفایی، مکی، حائری زاده»، که پس از ترورهژیر دستگیر شده بودند، و تب نفت بالا گرفتن، و به نخست وزیری نشستن«سپهبد رزم آرأ» و ادامه کشمکش ها برسر نفت، تاکشته شدن رزم آرأ باگلوله «خلیل طهماسبی» ازفداییان اسلام و برپایی کمیسیون نفت، و «تصویب ملی شدن صنعت نفت درسراسر کشور»!

از این زمان، و پس از آغاز درگیریهای پارلمانی با نخست وزیر رزم آرا و رد قرارداد «ساعد- گس» و بوجود آمدن کمیسیون نفت با پیشنهاد مصدق، صالح، بقایی، حائری زاده، مکی، شایگان، آن پیشنهاد به مجلس برده می شود و شایگان و نریمان سخنرانی جانانه ای و سپس در پنجم اردیبهشت 1330 مورد پذیرش اجرا، بنام طرح 9 ماده ای و حسین علاء برکنار و مصدق در هفتم اردیبهشت جای میگیرد و اجرای«ملی شدن نفت در سراسر کشور» و گزینش هیئتی برای نظارت به خلع ید، که شایگان از برگزیدگان این جمع و در 19 خرداد 1330 راهی آبادان و نیز در جمع هیأت ایرانی است، همراه با سنجابی، حسیبی، مشار و وارسته و دنبال گرفتن درگیریهایی بین المللی و رفتن شایگان با حسن صدر و اصغر پارسا به دیوان دادگستری لاهه و گزارشات و دادن نامه «مصدق به ترومن» توسط وزیر امور خارجه آمریکا «آچسن»، و آمدن«هریمن» به نمایندگی ترومن به ایران وبه گردش قانونی درآمدن حقوق و خواسته های ملت ایران!

درگیر و دار این کنش واکنش های حقوقی، شایگان در زمره ی برگزیدگان از نهضت ملی بود و به آنجا کشیده شده کارِ این یاران و همکاران دولت مصدق تا شرکت مصدق به لاهه و سخنرانی او در پیشگاه دیوان داوری، تا دریافت رای دادگاه به سود ایران، که همان روز قیام پیروز سی ام تیر 1330 می باشد، که خبر این پیروزی را شایگان با همراهی معظمی، رضوی و مشار در دیداری به شاه میدهند.

پس از سی تیر، در مجلس فراکسونی بنام «نهضت ملی» بکار پارلمنی روی می اورد که یکی از نقش پردازان، در میانِ یاران مصدق، چند تنی می باشند که درخشندگی دارند، که شایگان هم از آن جمله است، در ردیف کسانی چون «فاطمی، نریمان، صالح، صدیقی، رضوی، سنجابی، باقرکاظمی، حسیبی  و…» که هر یک در جایگاهِ جای گرفته، به ارزشهای «ملی مردمی» و آگاه از خویشکاری خود، نهایت کوششهای خود را به کار می برند تا برَ وبارِ مناسب خود را در جهت «استقلال، آزادی، دادگریهای» اجتماعی به ثمررسد!

تلاشهای این عزیزان دنبال دارد بی گُسست و امید برانگیز، اما چه از درون ناپسند کاریهای ضد«ملی مردمی» کسانی چون «آیت الله کاشانی، بقایی، حائری زاده، مکی و…» و یا مهُره های بیگانه و همبستگی قدرتهای جهان خوار، بکارِسنگ اندازی شدت می بخشند، که ابتدا با دزدیدن و کشتن «افشار طوس» سپس نهم اسفند و رفتن اشرف پهلوی به خارج و تدارک کودتا با آمدن «شوارتسکف» به ایران، و گزیدن «فضل الله زاهدی» برای نخست وزیری کودتا و همداستان کردن روحانیونی چون «بهبهانی، کاشانی» در به حرکت درآوری از بند گسیختگان پایین شهر با دلار های پخش شده و روی از مردم برگردانانی چون« بقایی، حائری زاده، مکی و…»، به زیان ملت ایران، وسود غارتگران جهانی نقش شوم بکاربردند! سرانجام درپی شکست کودتای 25 مرداد و ادامه کوششهای آن خیلِ خیانتکار و چپاولگر، به کودتای «انگلیس آمریکا» برآیند تلخ و ناگوارش در28 مرداد»، به نتیجه می نشیند و شاه فراری را برگرداندن، دادگاه نظامی بپا کردن برای مصدق و یارانش، بازکردن سفارتخانه انگلیس، بستن قرارداد کنسرسیوم و…، و هر آنچه زشتی و نامردمی وضد ملی خوانده شود، نمایان میگردد!؟ زنده یاد و نام شایگان، درهمه ی تلخ و شیرینی ها، با «ملت ایران و در کنار رهبرنهضت ملی «مصدق» بود و با زنده یادان صدیقی و معظمی»، هم را با خِرد همیشه بیدار ایران، خود را به دولت کودتا معرفی میکنند و سپس دادگاهی، در آن دادگاه استعمارپسند، و با بسیار دیگر از یارانِ «ملی مردمی» خود زندانی و یا چون«حسین فاطمی» تیرباران و«کریم پورشیرازی»، که در زندان شکنجه و به آتش می کشند!؟

زنده یاد شایگان در پایان سال 1334 آزاد شدن و روی به فرانسه و سپس آمریکا و کوشندگیهای سیاسی خود را درجهت آرمانها نهضت ملی دنبال می دارد، هم زمان استاد دانشگاه بودن در آمریکا، تا قیام 22 بهمن 1357 و برگشت او به ایران، و در روز پانزدهم فروردین این سال، به دیدار آیت الله خمینی، و بازگشت کوتاه مدتی درپانزده خرداد 1358 برای درمان بیماری، و با دریغ واندوه فراوان که در یازدهم اردیبهشت از این جهان رخت بربست و همسرعزیزش به ایران آورد، و خاک سپاری در «میهنی» که، عاشقانه دوست داشت، و برای سرفرازیش، عمری را، به مبارزه گذراند

بسیاراست گShayegan Ali 130513فتنی و نوشتنی در رَسای این عزیز مرد، لذا به جاست از سعدی استاد سخن یاری گرفتن، که گوید:

«حدیث عشق نداند، کسی که در همه عمر                        به سَرنکوفته باشد، درِسُرابی را    

خیال در همه عالم ، بِرفت و باز آمد                                    که از حضور تو، خوشت، ندید جایی را»

 

احمد رناسی  21  یبهشت 1392

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید