سئوال آقای عباسی اینست که سفر ژنرال هایزر به ایران برای کودتا بود یا برای جلوگیری از کودتا؟
اول اینکه تاریخ را باید آنطور که واقع شده است، گفته شود، والا به هیچ کاری نمی آید بجز کار فریب. تاریخ آنجور که واقع شده، اسناد هم موجود است؛ هم کتاب آقای هایزر (فرستاده نظامی کارتر) موجود است، هم کتاب آقای کارتر (رئیس جمهور امریکا در زمان انقلاب) که او را مامور کرد، موجود است، هم کتاب آقای برژنسکی (مشاور امنیت ملی آقای کارتر) موجود است، هم کتاب آقای سالیوان (سفیر امریکا در ایران در زمان انقلاب) موجود است، هم اسناد سفارت امریکا موجود است، هم خاطرات آقای ژیسکار دستن (رئیس جمهور فرانسه در زمان انقلاب) موجود است که در کنفرانس گوادلوپ شرکت کرده است. همه اینها موجود است. برابر آن اسناد، ماموریت ژنرال هایزر این بوده است که ایشان بیاید قشون را از شاه تحویل بگیرد و در حمایت آقای بختیار نگه دارد. اگر میسر نشد، برضد انقلاب کودتا کند. برضد انقلاب کودتا کند. ژیسکار دستن در خاطراتش می گوید که آقای کارتر که اینها را توضیح میداد، می گفت که ما با ژنرالهای ایران روابط بسیار نزدیک داریم؛ همدیگر را تو صدا می کنیم؛ به اسم کوچک صدا می کنیم. ژیسکار دستن می گوید من یک اشاره ای کردم به اشمیت، صدراعظم آلمان، که رئیس جمهور چه دارد می گوید؛ مگر با اسم کوچک صدا کردن درست می شود؟ از امکان حرف بزن، از توانایی بگو که میتواند کاری بکند یا نمی تواند بکند؟ اینکه شما آنها را به اسم کوچک صدا می کنید، کافی است که ما مطمئن بشویم که این آقای هایزر موفق می شود انقلاب ایران را مهار کند و اگر نشد، کودتا کند یا خیر؟ حتی سالیوان در خاطراتش می گوید در شب ۲۲ بهمن که به اصطلاح کودتا شکست خورد، هنوز هئیت مستشاری امریکا در محاصره است؛ ایشان (کارتر) به من از امریکا می گوید از فرمانده مستشاران امریکا بپرس هنوز امکان کودتای نظامی هست؟ می گوید من چند تا فحش به او دادم. آقا ما می خواهیم به زحمت اینها را از تگنا خارج کنیم، شما می گویید امکان کودتا است؟ اشتباه آقای کارتر این بود که یک ژنرال امریکایی را مامور کرده بود فرماندهان نظامی و ارتش ایران را برضد مردم ایران بکار بیاندازد. و آن فرماندهان و آن ارتش زیر بار این ننگ نرفت!