back to top
خانهنویسندگانبه شما که هستی یک فرهنگ را غارت کردید، از نادر...

به شما که هستی یک فرهنگ را غارت کردید، از نادر انتظام

entezam nader 20062014 به شما که هستی یک فرهنگ را غارت کردید و باورمندان آنرا به خاک سیاه خفت نشاندید.
 
این اندرز ۱۴۰۰ سالۀ کتاب شماست:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم،‏   
 
وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَهٍ لُّمَزَهٍ:
 
اینجا آغاز صد و چهارمین سورۀ کتاب شماست، اگر به آن باور دارید.
 
– ویل،  بمعناى نکوهش و سرزنش یا نفرین است که از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، در هر لحظه که یک انسان در جهان (بویژه یک ایرانی) از بهشت اعتقاد، اخلاق، آرامش و آسایش به جهنم فحشا و فقر  و بی وطنی و زندان های دست ساختۀ شما  سقوط می کند و می سوزد و از اعماق وجودش آه می کشد، نظم آفرینش و دست انتقام آن، این چکش آلوده به نفرین را بر فرق دو دنیای شما خواهد کوبید. 
 
 
می خواستم از شما بخواهم به آینۀ تاریخ بنگرید و سرنوشت پیشینیان هم پیاله تان را مرور کنید، شاید بیدار شوید، اما بر خود نهیب زدم که اول اینکه این  جماعت سواد خواندن ندارند، دوم آنکه مست تر از آنند که آینه را بیابند.
 
لِکُلِّ، خوى و روش و عادت افراد خودبین و خودپرست (مستبدى) را می‏ رساند که در هر وضعى باشند و به هر وسیله آشکار و پنهانى که دارند- گرچه با اشاره و طعن باشد- کوشش دارند که دیگران را موهون نمایند و خصائل انسانى و شخصیت آنها را خورد کنند، تا راه نفوذ و بهره‏ کشى از مردم را به سود خود بى مانع، بازگردانند. به کارنامۀ ۴۴ ساله خود نگاه کنید، آیا خود را مخاطب این نفرین هستی، نمی بینید؟
 
این سخن راستین وحی منزل ۱۴۰۰ سال قبل است و شما به دروغ در سال ١٣۵۷ یک جهان معتقد را فریب دادید که ما هم پیرو آنیم و در ۴۴ سال گذشته، آگاهانه با ما چنین کردید.
 
 
الَّذِی جَمَعَ مالًا وَعَدَّدَهُ‏: الذى، … بدل یا صفت دیگر لِکُلِّ است. مالًا، بسیارى یا ناچیزى اینگونه مال را می رساند- مالى که با از میان بردن و خورد کردن شخصیت مردم، گردآورى و انباشته شده است.
 
مکان و موقعیت و ثروت قبل از اول بهمن ١٣۵۷ خود را بیاد دارید؟ آنچه را که امروز انباشته اید، همان مال حرامی است که از گذشتن بر جنازه چهار نسل ایرانی تا بدین جا کسب کرده اید، و اگر همین فردا هم سقوط کنید، برای ۱۰۰ سال آینده اثر خرابی شوم آنرا خواهیم دید (البته شما که حس انسانی و چشم بینایی تان را در این منجلاب شهوت قدرت و بردگی روس و چین از دست داده اید و از ارتزاق حرام باکی ندارید).
 
این آیه در ضمن وصف دیگر «کُلِّ هُمَزَهٍ لُّمَزَهٍ»، اصل و منشأ این خوى و روش را بیان می نماید: و شما مال را که بهر صورت وسیلۀ بکار افتادن چرخ اقتصاد و مقدمۀ زندگى برتر است، جمع و نگهدارى آن را هدف زندگى گرفته اید و بجاى شناختن ارزش واقعى مال، به مقدار و شمارۀ آن پرداختید (میلیونر- میلیاردر!) و بهمان دلبسته شدید. و به مقیاس بزرگداشت جمع و عدد شمارى مال، ارزش هاى انسانى در نظر شما بی‏ ارزش و ناچیز بشمار می آید. و چون چگونگى دید و روابط و علاقه ‏هاى انسان به مال، از شرائط اولىِ چگونگى روابط عمومى و تکوین عقاید و اخلاق است، با اینگونه دید انحرافى که مال و علاقه به شماره ‏اش هدف زندگى تان شده، دید و روش شما نسبت به دیگران از واقع بینى و روابط انسانى تا آنجا منحرف گشته که انسان ها و روابط انسانى در نظرتان وسیله ‏اى براى جمع و شماره مال گردیده و فطرت و استقامت روحى‏ تان چنان دگرگون گشته و دچار بیمارى و دیوانگى شده اید که براى جمع و نگهدارى و شمارۀ ثروت و حفظ قدرت متکى به آن، پیوسته می خواهید شخصیت انسان ها را درهم شکنید و از این کار خود لذت می برید. 
 
آن سان که هر ناتوان روحى و اخلاقى و هر مست و دیوانه ‏اى اینگونه می خواهد خود را توانا بنمایاند. آیا براى نمودارى وضع روحى و عاقبت زندگى شما، تعبیرى جامع تر از «وَیْلٌ» مى‏ توان یافت؟
 
گرچه در افق تاریک زندگی سراسر  فساد و ظلم ننگین شما، نوری از توبه و پوزش خواهی به پیشگاه این ملت را در دید شما نمی بینم، اما، شاید هنوز هم راهی برای بازگشت وجود داشته باشد. اگر شهامت توبه را دارید، به آن فکر کنید.
 
سری را که به زیر سیاه برف قدرت و شهوت کرده اید و گوشی خود و ایران فروشی را که شنوندۀ فریاد روس و چین نموده اید، امکان شنوایی صدای ضجۀ مادران داغدار، بی خانمان ها، آوارگان دیار غربت، زندانی های مظلوم، همسران و فرزندان به مسلخ ظلم و جور برده شدگان را نخواهید شنید، اما، ما و من تا زنده ایم، از ۲۲ بهمن ١٣۵۷ تا بحال نوشته و می نویسیم. ما می خواهیم نسل امروز و فردای این کهن بهشت روی زمین بداند که سکوت غم بار آنها که توان بیان و دفاع از کرامت ایران و ایرانی را دارند، و به این سکوت تن در می دهند!!، سایۀ چه حکومت ننگین و خفت بار فاسدی را بر خود و کشورشان نادیده می گیرند!!
 
بی تفاوتی و نظاره کردن بر  ادامه حیات هر روز این رژیم، میخ زهر آلودی است که بر زخم تابوت نابودی وطن تان کار عفونت این جراحت را غیر قابل بهبودی خواهد کرد، و در فردای نه چندان دور، پرچم پر افتخار چند هزار سالۀ این جهان پهلوان را به زیر سم اسبان روس و چین در مرداب ننگ آلود اشغال خواهید دید.
 
(تفسیر قرآنی این متن را وام دار مرادم سید محمود طالقانی هستم، روانش شاد و یادش بخیر) . 
 
۱۷ فوریه ۲۰۲۲، 
نادر انتظام 
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید