انقلاب اسلامی در هجرت: رادیو کانال ۴ بی بی سی اخیرا برنامه ای را به نازنین زاغری اختصاص داده است. خبرنگار بی بی سی در تحقیق خود بدنبال ریشه ماجراست. ۶ سال است که رژیم جمهوری اسلامی نازنین زاغری را به گروگان گرفته است. خبرنگار بی بی سی نشان می دهد که این ماجرا ربط پیدا می کند به زمانی که شاه با گرفتن رشوه از انگلستان تانک چیفتن می خرد و بعد از انقلاب انگلستان به بخشی از تعهدات خود عمل نمی کند.
همه زندگی ما در برابر پشت صحنه هایی می گذرد که در بیشتر اوقات نه ما با آنها ارتباطی داریم و نه آنها با ما، مگر آنکه از نادر افرادی باشیم که بازیگر آن صحنه ها هستند.
البته هر از گاهی اوضاع تغییر میکند چون جنگ، بحران اقتصادی، و یا پاندمیک، که خود صحنه نمایش به جلو می آید و همه ما را در خود احاطه می کند. اما اگر خوش شانس باشیم در بخش اعظم زندگی در کره خاکی در صحنه های زندگی خود زیست می کنیم و اتفاقات بزرگ تنها در رسانه های گروهی برای ما حضور خواهند داشت.
اما همه افراد خوش شانس نیستند. …. هر از گاهی زندگی یکی از ما را بطور تصادفی، و تنها یکی را، می قاپد و زندگی مان را شقه شقه می کند.
نام من، کری توماس است و این برنامه با عنوان “نازنین”، به یکی از آن افرادی که زندگیش شقه شقه شد، می پردازد.
در روز سوم آوریل ۲۰۱۶ نازنین زاغری راتکلیف، در راه بازگشت به لندن (محل سکونت خود)، در فرودگاه امام خمینی تهران به گروگان گرفته شد. او همراه دختر خردسال خود گابریلا، که کمتر از دو سال داشت، بود. جزئیات اتهام های وارده در مقاطع گوناگون، مکان های بازداشت، و چگونگی رفتار با او، هم پیچیده و هم ظالمانه هستند، اما به یک مفهوم چندان مهم نیستند. به بیانی ساده … اتهام های وارده گوناگون به نازنین، و نیز نوع رفتار با او، تابعی از متغیر نیاز های دولت ایران برای حفظ ارزش او به عنوان یک گروگان بودند. وی برای حدود چهار سال در زندان بود و سپس از ماه مارس ۲۰۲۰ در منزل والدین خود در حبس خانگی، میگذراند. در ابتدا با پابند و در حال حاضر بدون آن.
در این مجموعه برنامه های (رادیویی) بر آن نیستم که به لحظه های داستان زندگی غمبار نازنین، و یا همسر و دخترش، بپردازم، بلکه سعی دارم کاری متفاوت انجام دهم. سعی من بر این است که آن “پشت صحنه ای” که به او نزدیک شد و او را در خود بلعید را شناسایی کنم تا ببینیم تصمیم های دولت انگلستان و ایران، پیش از تولد نازنین، چگونه سرنوشت امروز نازنین را رقم زده اند و چگونه تصمیم گیری های این روزها در لندن، تهران و واشنگتن، مانع آزادی او شده اند.
داستان، داستان یک بدهی انگلستان به ایران از سال ۱۹۷۹ است که علت اصلی به گروگان گرفتن نازنین می باشد و تقریباً مطمئن هستم هنوز هم این مساله کلید آزادی نازنین است.
کل داستان (از جمله) درباره چگونگی عملکرد حکومت و دولت انگلستان درباره این که چه میتوانیم بدانیم و چه نمیتوانیم بدانیم هست. همان گونه که تا به حال گزارش کرده ام بیش از یک نفر این گفته ژنرال دوگل را به من یادآوری کرده اند. دوگل گفته بود: “دولت بی رحم ترین بی رحم هاست”. دولت ایران مطمئناً می تواند چنین باشد و در این کشور (انگلستان) هم برخی اوقات می تواند چنین باشد.
………
در روزهای نزدیک به روز کریستمس سال ۱۹۷۸ والدین نازنین از بیمارستانی به بیمارستان دیگر در تهران میرفتند … تا مادر او بتواند نازنین را بزاید…. چون نمی توانیم با خود نازنین صحبت کنیم با همسرش، قهرمانی که برای آزادی او از هیچ تلاشی، حتی اعتصاب غذا، دست بر نمی دارد، ریچارد راتکلیف، گفتگو کردم: “روز پس از کریستمس ۱۹۷۸ تهران در هرج و مرج است”، در ایرانی که تنها چند هفته دیرتر به اغتشاش انقلاب اسلامی می رسد. “… اما آنها عاقبت توانستند بیمارستانی پیدا کنند و با مشقت های بسیار نازنین به دنیا آمد.”
نکته مهم و کلید اصلی این مجموعه برنامه همین جاست. معامله ای پر فساد، برای فروش تانک توسط انگلستان به ایران، سال ها پیش از تولد نازنین. می توان خط مستقیم پیوسته ای میان این معامله و شرایط روز تولد نازنین کشید و این خط را تا روزی که او به گروگان گرفته شد و تا مخمصه ای که او امروز در آن گرفتار است، هم چنان ادامه داد.
اجازه بدهید به ریشه های این حماسه بپردازیم. بیایید از اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی شروع کنیم. “شاه ایران، که آخرین شاه ایران شد، چند دهه در ایران حکومت کرد. در دوران حکومت او ایران به یکی از متحدان جدی و استراتژیک انگلستان، برای توسعه معاملات عظیم اسلحه، تبدیل شد. شاه به آنها قول داده بود که تا سال ۱۹۷۹ ایران به قوی ترین کشور خاورمیانه تبدیل خواهد شد، حتی قدرتمند تر از اسرائیل. آن سال او ۸۰۰ میلیون پوند، یعنی یک سوم بودجه کل کشور، را برای خشنود نگه داشتن ارتش هزینه خواهد کرد”. در دو معامله در سال ۱۹۷۱ شاه ۸۰۰ تانک چیفتین، تانک رزمی اصلی انگلستان را خریداری کرد.
اما این تازه یک دست گرمی بیش نبود.
بهترین کتابی که درباره لجام گسیختگی و فساد حاکم بر فروش اسلحه توسط انگلستان در این سال ها یافته ام کتاب “نیک گیلدی” به نام “فریب کاری در سطوح بالا” است.
قرارداد خرید سال ۱۹۷۴ برای ۱۵۰۰ تانک چیفتین دیگر بود که با هر معیاری یک معامله اسلحه بسیار هنگفت بود، که به ارزش امروز، معادل میلیاردها پوند بود، که در حقیقت کارخانه ای در شهر لیدز انگلستان را که ۱۰ هزار نفر در آن شاعل بودند را سر پا نگه میداشت. در واقع بریتانیا به این قرارداد نیازمند بود زیرا پلی بود برای گذار این کارخانه به تولید نسل جدیدی از تانک های رزمی برای ارتش انگلیس که قرار بود تولید کند.
این معامله معامله ای است که باید بخاطر سپرد. معامله ای که کلید اصلی کل این داستان است.
برای بخش اعظم دهه ۱۹۷۰ بیش از یک چهارم فروش اسلحه انگلستان به ایران بود. ” آمار منتشر شده در این هفته نشان می دهد که تراز پرداخت های خارجی (انگلستان)، به لطف صادر کنندگان کشور به ویژه صادر کنندگان اسلحه به خارج، مثبت شد.”
این قرارداد ها بر روی “چرخ هایی که به خوبی روغن کاری شده بودند” بسته شدند. رشوه ها و حق العمل هایی که خیلی هم سرپوشیده نمانده بودند.
از آنجا که شاید به نظر ناپسند می آمد که فردی در موقعیت شاه (ایران) درباره رشوه خود مذاکره کند، شاه واسطه ای را به خدمت گرفت که در واقع سال ها جاسوس انگلستان در ایران بود. مردی هندی-ایرانی که با رابطه پنهانی نامشروع با همسر شاه به او خیانت کرده بود: شاپور ریپورتر.
“شاپور ریپورتر در سال ۱۹۲۴ متولد شد و کلید شناخت از او این است که پدرش برای به قدرت رسیدن پدر شاه (رضا شاه) به او کمک کرده بود. رابطه ای خویشاوندی میان شاپور ریپورتر و شاه وجود دارد که به نسلی پیش تر بر میگردد. ریپورتر ها، پدر و پسر، هر جا که لازم بود باشند حضور داشتند”. شاه به دلیل کمک پدر شاپور ریپورتر در به قدرت رساندن پدرش، و نقش خود او در کودتای ۱۹۵۳ (کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲)، که شاه را بر تخت دیکتاتوری نشاند، احساس دین شخصی عمیقی، علاوه بر رابطه خویشاوندی میان آنها، به او داشت. خود شاپور ریپورتر در دوران جنگ دوم جهانی به سفارت انگلستان در تهران پیوست. او یک کارمند جوان سفارت، و هم چنین از افراد بسیار نزدیک و مورد اعتماد شاه بود. و به دلیل همین رابطه نزدیک بود که پس از جنگ توسط (سازمان جاسوسی) اس.آی. اس.، که به نام ام.آی. ۶ معروف است، به عنوان یکی از عوامل آنها در ایران استخدام شد”.
از زمانی که شاپور ریپورتر درگیر فروش اسلحه شد در “وایت هال” (مجموعه ادارات دولتی انگلستان در وست مینیستر لندن) به دلایل آشکار به آقای یک درصدی معروف شده بود. اما از آنجا که دهه ۱۹۷۰ به دهه نرخ تورم بالا شناخته شده است، او خیلی زود درخواست کمیسون های ۲،۵ در صدی کرد.
وقتی (پیش از این) گفتم که رشوه گیری چون یک راز پنهان نمانده بودند (از جمله) به دلیل پیام های تلگراف زیر بود که از سفارت انگلستان در تهران به وزارت امور خارجه انگلستان مخابره می شد، که در کتاب “نیک گیلدی” آمده است: “ریپورتر از ما سوال کرد با چه کسی باید درباره حق کمیسیون خود، که انتظار دارد بزرگ باشد، صحبت کند. نطر و مشورت او، به ویژه در رابطه با فروش اسلحه، می تواند تحت تاثیر منافع شخصی او قرار بگیرد.” از روی یادداشت هایی که در “وایت هال” رد و بدل می شد میتوان اندازه زجرآور بودن این پرسش که چه میزان از رشوه ها به شاپور ریپورتر میرسد و چه میزان به خود شاه را دید. عدم آگاهی از این مطلب موجب آزار مقامات دولت انگلستان بود. هر از گاهی نیز فردی درباره درستی و نادرستی رشوه دادن ها حرفی میزد، اما بهترین (نشانه) نگرش دولت انگلستان در این باره را می توان اینجا یافت: “نام شاپور ریپورتر در لیست سال نو ۱۹۷۳ فرار گرفت و علیرغم این که همه می دانستند که او رشوه می گیرد، به او عنوان شوالیه اهداء شد”. تا سال ۱۹۷۷ او و شاه ۷ میلیون پوند از دولت انگلستان رشوه گرفته بودند، که معادل ۵۰ میلیون پوند امروز است.
اما نمی شد فسادی تا این اندازه بزرگ، که شاه از آن بهره مند می شد، را پشت پوششی نازک چون شاپور ریپورتر پنهان نگه داشت. در سال ۱۹۷۳ شاه می دانست که علیرغم پلیس امنیتی او و سرکوب (مخالفان) در ایران، نا رضایتی عمومی در حال غلیان است. از اینرو یکی از فاسدترین دیکتاتورهای جهان تصمیم گرفت با فساد مبارزه کند. طعنه آمیز بودن قضیه در ایران به خوبی شناخته شده بود و همگان می دانستند که نکته اصلی این نبود که دیگر هیچکس نمی تواند رشوه بگیرد بلکه پیام اصلی این بود که تنها یک نفر حق دارد رشوه بگیرد.
یکی از نکات چشم گیر معامله فروش تانک در سال ۱۹۷۴ این بود که شاه کل مبلغ قرارداد را، برای تانک هایی که سال ها طول می کشید تحویل داده شوند، همان ابتدا پرداخت کرد. نیازی نیست که متخصص فروش اسلحه باشید تا بدانید که امری بسیار بی سابقه، و بودار بود. اما با این همه با برخی افراد که معاملات اسلحه را دنبال می کنند صحبت کردم و آنها نیز دقیقا بر این نظر هستند.
اما این نه پرداخت کل مبلغ قرارداد در همان ابتدای کار، و نه میزان فساد در این قرارداد، بودند که موجب اندوه بزرگ شاه شدند. بلکه مساله ای بود که از مهار او خارج بود. هر تانکی نیاز به رادیو دارد و برای فروش این رادیو ها رقابتی میان یک شرکت انگیسی، ری کال، و یک شرکت رقیب آمریکایی وجود داشت. ری کال به یک افسر فاسد ارتش انگلستان به نام سرهنگ دوم ریموند دارندال رشوه داد تا اطمینان حاصل کند که آنها این قراداد را خواهند برد، و آنها موفق شدند. اما در سال ۱۹۷۷ این امر برای رسیدگی به فساد به دادگاه کشیده شد.
“به نام یک شخص مرتبا در دادگاه اشاره می شد: سر شاپور ریپورتر، شهروندی انگلیسی که در ایران زندگی می کرد و ۴ سال پیش ازآن به پاس خدماتش به منافع انگلستان شوالیه شده بود. بدون تردید یکی از آن خدمات او فروش تانک های چیفتین به شاه ایران بود”. یکی از شواهد این امر این بود که رئیس فروش سلاح در دولت انگلستان مجبور شد در دادگاه بپذیرد که به شاپور ریپورتر رشوه پرداخت شده بود، هر چند که او گفت مبلغ رشوه یک میلیون پوند بود و نه رقم هفت میلیون پوند، که رقم واقعی بود.
به نظر می رسد که رسیدن این خبر به ایران همزمان شد با آغاز رشد نارضایتی ها و قیام مردمی در ایران. زمانی که دادگاه در ژانویه ۱۹۷۸ حکم مجرمیت را صادر کرد تظاهراتی در شهر مقدس قم رخ داد. یک ماه پس از آن تظاهرات دیگری در تبریز سرکوب شد: بله با تانک های چیفتین. و پس از آن تظاهراتی دیگر در شهرهای دیگر ایران.
این اعتراضات آن چنان مختل کننده بودند که مادری برای زایمان (مادر نازنین) ناچار شد به چندین بیمارستان مراجعه کند تا بتواند او را به دنیا بیاورد.
روزی پیش از آن، روز کریستمس ۱۹۷۸، روزی بود که ریچارد راتکلیف در شهر آرام و منظم “فلیت” در “همپشایر” انگلستان پا به این جهان گذارد. … چند دهه گذشت تا او با نازنین آشنا شد و ازدواج کرد، تا زمانی که در سال ۲۰۱۶ نازنین در هواپیمایی سوار شود تا به تهران سفر کند …..
کسانی که درباره سرنوشت ناگوار افرادی دیگر از جمله انوشه آشوری، که در قسمت های بعدی بیش تر درباره او خواهم گفت، صحبت می کنند می گویند این افراد هم چون مهره های سرباز یک بازی شطرنج هستند. تصویری تقریبا غیر قابل مقاومت. اما به نظر من امری که برای تمامی این خانواده ها تکان دهنده است این واقعیت می باشد که نمی دانند برای بازگرداندن عزیزان خود با چه مشکلاتی روبرو هستند و مهره های اصلی این بازی شطرنج تا چه زمانی در این سناریو به بازی خود ادامه خواهند داد.