بنام آفریدگار زیبا ، و زیبائی
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان روی زیبای ته وینم
زندگی زیباست ای زیبا پسند زنده اندیشان به زیبائی رسند
آن قدر زیباست این بی بازگشت کز برایش می توان از جان گذشت
قسمت اول – نگرش به دگر باورها به پدیده حیات و مرگ
در این گلستان زندگی جاوید ، من برای اینکه ترا زیباتر ببینم هر روز چشمهایم را می شویم .
باغ خانه حضرت زرتشت :
برای کسی که در آیینهای پُرسوز وگداز خاکسپاری درگذشتگان شرکت کرده باشد و شیونها و برسرزدنهای بازماندگان آنان را دیده باشد ، بیگمان ، بودن در آیین آرام بخش درگذشتگانِ زرتشتی ، این پرسش را در پی خواهد داشت که ، دلیل این آرامش و آن هیجان در چیست؟
بی گمان آیین سوگواری یکی از آیینهایی است که ریشهی عمیق در باورهای دینی هر انسان دارد . و مرگ هر انسانی خلأیی برای بازماندگان ایجاد خواهد کرد که تا مدتها آن را احساس خواهند کرد . اما اگر به آیینهای زرتشتیان باریک بین شویم ، شاید بتوانیم دلیل این آرامش را بهتر ریشه یابی کنیم .
در بُندهش ، فرنبغ دادگی آمده است که : ” به هنگام یزشن کردن همهی آفریدگان را بیافرید و با بوی و فروهر مردمان بسگالید و خرد همه آگاه را به مردمان فراز برد و گفت که کدام شما را سودمندتر در نظر آید؟ اگر شما را به صورت مادی بیافرینم همه تن با دروج بکوشید و دروج را نابود کنید شما را به فرجام درست و انوشه باز آرایم و باز شما را به گیتی آفرینم جاودانه و بیمرگ ، بی پیری و بی دشمن باشید یا شما را جاودانه پاسداری از اهریمن باید کرد؟ ایشان بدان خرد همه آگاه آن بدی را که از اهریمن دروج بر فروهرهای مردمان در جهان رسد دیدند و رهایی واپسین از دشمنی پتیاره و به تن پسین جاودانه ، درست و انوشه باز بودن را دیدند و برای رفتن به جهان همداستان شدند .”
در این نوشته که بُن مایهای اسطورهای از باورهای زرتشتیان گفته شده است دو نکته دارای اهمیت است :
نخست این که بنا بر باور زرتشتیان انسان آگاهانه (خردمندانه) آفریده شده است تا با دُروج اهریمنی (بد اندیشی) بجنگد پس هم زرتشت و هم پیروانش در اسطورههای سنتی ، نمونهی نبردی را میبینند که هر انسانی در خویشتن و در زندگی روزانه ی خود با آن روبروست .
در دینکرد ششم آمده است که به اینگونه میتوان اهریمن (بداندیشی) را از جهان بیرون کرد که هر کس باید به اندازهی خود او را از خود براند زیرا وجود اهریمن در جهان ، در تن مردمان است .
در یسنای 45 بند 5 نوشته شده هرکس از اهورامزدا پیروی کند ، به وسیلهی اندیشهی نیک (وهومن) به کمال (هئوروتات) و بی مرگی (امرتات) میرسد . و در یسنای 34 بند 1 اشوزرتشت از پاداش کارهای نیک به عنوان راستی (اشا) و بی مرگی (امرتات) و شهریاری (خشتره) و کمال (هئوروتات) نام میبرد .
در واقع انسان آگاهانه در این جهان زندگی میکند تا با اندیشهی نیک ، راستی را به اجرا درآورد (یسنای 48 بند 12) . پس در زیستنی آگاهانه ، برای نبرد با نیروهای اهریمنی و با اندیشهی نیک ، اندوه چه سود دارد که اگر نیک زیست و اندیشید پس جاودان شده است و اینجاست که بیگمان باور زرتشتی ، در چکامههای حافظ اوج میگیرد که میفرماید :
ساقی به نور باده برافروز جام می
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
پس دین زرتشتی ، دین امید است . امیدی که بهگونهی اسطوره ای ، پیروزی نیکی بر بدی در هنگام بازسازی جهان بیان شدهاست و این امید چیزی است که در همهی آیینهای زرتشتیان دیده میشود . آیینهایی که با هدف کمک به روان و نه برشیون و مویه ، از درگذشتگان میخواهند تا در جشنهایشان شرکت کنند .
به شرط حیات ادامه دارد ……..
هفتم فوریه ۲۰۲۲ ، نادر انتظام .