بخش دوم
◀ تدوین نظامنامه توسط مصدق به درخواست ارباب کیخسرو
در این نظامنامه وظایف کتابدار به خوبی مشخص شده است. اما بعدها ارباب کیخسرو این نظامنامه را کافی ندانست و در سال 1303 ش به درخواست وی، دکتر محمد مصدقالسلطنه، که نمایندگی مجلس را داشت، نظامنامه ی جدیدی را در چهار فصل و 27 ماده تدوین کرد که طی چند جلسه شور و بررسی در کمیسیونی مرکب از کیخسرو شاهرخ و دکتر مصدق، با حضور سلیمان اسکندری، سید حسن تقیزاده، نصرتالدوله فیروز، سید محمد تدین، رضا افشار و عطاءالملک روحی در هفتم حوت (اسفندماه) 1304 به تصویب رسید. یک سال بعد نیز به همت ارباب کیخسرو، نظامنامه ی داخلی کتابخانه به عنوان نظامنامه ی اساسی، تهیه شد که در پنج فصل و 27 ماده توسط وی و رضا افشار و محمد ولی اسدی به تصویب رسید.
در جلسه ی 64 دوره ی سیزدهم مجلس شورای ملی (28 خردادماه 1321)، دوباره نظامنامه ی کتابخانه مورد بررسی نمایندگان قرار گرفت و بر سر اینکه بایستی کتابهای این کتابخانه به امانت داده شود یا نه، مذاکراتی مطرح شد. کتابخانه از آن پس نیز به همان نظامنامه پایبند بود چنانکه در بخش بعد توضیح داده میشود، رؤسای کتابخانه و واقفان کتب همواره در راستای تکمیل گنجینه ی آن و استفاده ی کاربران در محلِ کتابخانه کوشیدند.
اداره ی کتابخانه و اهدای کتاب
با خرید کتابهای میرزا ابوالحسن خان جلوه و قفسه برای کتابخانه، مجلس شورای ملی در سال 1330 ق (1290 ش)، صاحب کتابخانه شد؛ تا این زمان فقط اسناد آرشیو میشدند و کتابخانهای که روزگاری دکتر ولیالله خان ضرورت تأسیس آن را برمیشمارد، هنوز پدید نیامده بود.
تأسیس کتابخانه ی مجلس شورای ملی از مهمترین اقدامات فرهنگی است که در مجموعه بهارستان انجام گرفت. ارباب کیخسرو شاهرخ تلاش زیای نیز برای سروسامان دادن به اوضاع کتابخانه ی مجلس انجام داد و این راه تنی چند از نمایندگان مجلس مانند میرزا نصرالله تقوی، دکتر رضا افشار و شیخ ابراهیم زنجانی به او یاری کردند. به گونهای که تنها در سال 1330 ق، 1091 جلد کتاب به زبانهای فرانسه، فارسی، عربی، انگلیسی، ترکی، آلمانی و روسی متعلق به میرزا محمودخان علامیر احتشامالسلطنه، از رؤسای دورههای یکم و دوم مجلس، توسط مخبرالسلطنه هدایت به کتابخانه ی مجلس هدیه شد. احتشامالسلطنه بعدها نیز در سال 1302 ش، 798 جلد کتاب به کتابخانه هدیه کرد و از دیگر سو گنجینه ی غنی این کتابخانه، مشتمل بر اسناد و نسخ خطی، با خریداری یا هدیه گرفتن کتابهای دیگری رونق گرفت. معتبرترین مجموعه ی اهدایی به کتابخانه از سید محمدصادق طباطبایی بوده است که شامل 1438 جلد نسخه ی خطی و 1705 جلد چاپی بود.
از آن پس نیز مجموعههای چندی از کتابهای خطی، چاپ سنگی و چاپ سربی به کتابخانه ی مجلس اهدا شد و از آن میان مجموعههایی که تا سال 1372 اهدا شدند:
مجموعههای پارسیان هند (27 جلد)، میرزا عبدالغفار نجمالدوله/ نجمالملک (454 جلد)، ناصرالدوله مجید فیروز (6368 جلد)، حاج سید عبدالجواد لالانی (116 جلد)، کتابها، یادداشتها و نامههای سید جمالالدین اسدآبادی توسط دکتر اصغر مهدوی (568 جلد و 435 نامه)، حاج میرزا یحیی امام جمعه خوئی تهرانی (598 جلد)، دکتر احمد متین دفتری / اعتضاد لشکر/ متینالدوله (مجموعهای از اسناد و مدارک مالی دوره ی قاجاریه و دفتر رقبات ناصری)، حاج سید نصرالله تقوی (915 جلد)، محمدحسن رهی معیری (23 جلد خطی، 1655 جلد چاپی و لوازم شخصی او)، جعفر سلطان القرائی (422 جلد)، هلاکو رامبد (46 جلد خطی و 227 جلد چاپی)، نورالدین امامی (317 جلد چاپی)، محتشم نوری (2526 جلد چاپی، 117 سند و 599 روزنامه)، غلامحسین سرود (147 جلد خطی، 4146 جلد چاپی)، نورالدین مدرسی چهاردهی (218 جلد چاپی)، کریم کشاورز (921 جلد چاپی به زبان روسی و لاتین)، علیاکبر پروانه (2423 جلد چاپی)، عبدالحمید معرفت (145 جلد چاپی)، خاندان معزی دزفولی/ شیخ کاظم دزفولی (420 جلد خطی، 733 جلد چاپی).
اداره و ساماندهی کتابخانه ی مجلس از سال 1290 ش. تا کنون، مرهون خدمات این افراد به عنوان رئیس کتابخانه بوده است:
ارباب کیخسرو شاهرخ از 1330 ق/ 1290 ش، یوسف اعتصامی (اعتصامالملک) از 1305، ابراهیم شریفی از 1316، دکتر تقی تفضلی از 1346، خانم فخری راستکار از 1347، محمد شهدادی از 1353، عبدالحسین حائری از 1354، غلامرضا فدایی عراقی از 1374، محمدعلی احمدی ابهری از 1377، احمد جلالی از 1385، رسول جعفریان از 1387.
اهدای کتاب به کتابخانه مجلس به سان گذشته تداوم دارد و از دیگر سو این کتابخانه از مراکز واسپاری انتشارات و اسناد سازمان ملل بوده، و بر این اساس انتشارات و اسناد سازمان ملل به سه زبان انگلیسی، فرانسه و عربی به کتابخانه مجلس اهدا میشود.
در سالهای اخیر فعالیت کتابخانه ی مجلس رشد چشمگیری داشته است که آن را میتوان در اینگونه خدمات برشمرد؛ بنیان نهادن ساختمان جدیدی در جنوب خیابان نخشب/ شریف رضی (زیر مسجد سپهسالار)، کوشش برای تهیه ی نسخه ی الکترونیکی از نسخههای خطی و چاپ سنگی و سربی و روزنامههای یکصد و پنجاه سال اخیر در ایران، خرید نسخههای خطی و چاپی، خرید مجموعههای عکس و تصویر از مؤسسات و اشخاص، فهرستنویسی، بازخوانی و تهیه ی نسخه ی الکترونیک از اسناد در مرکز اسناد مجلس، مرمت گسترده ی نسخههای خطی، به کار گماردن شمار زیادی از دانشجویان رشتههای تاریخ و کتابداری در مرکز اسناد و کتابخانه، بهرهگیری از پژوهندگانِ عرصه ی تاریخ برای پژوهش درباره ی اسناد مجلس و انتشار دستاوردهای تحقیقی آنها، انتشار نامه ی بهارستان و فصلنامه ی پیام بهارستان به گونهای جدید و با تعداد بیشماری از مقالات تاریخی و ادبی، برگزاری نشستهای تخصصی پیرامون تاریخ مجلس و تحولات تاریخی ایران در یک سده ی اخیر، بنیانگذاری و افتتاح موزه ی مجلس شورای اسلامی، ارائه ی خدمات گسترده ی الکترونیک در پایگاه اینترنتی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس.
◀ مطبعه ی مجلس
کتابخانه ی مجلس از سال 1330 ق. تاکنون، گذشته از گردآوری گنجینههای خطی، کتب چاپی، روزنامهها، اسناد، نقشهها، لوازم و ابزار آموزشی، امکانات نگهداری و مرمت نسخههای خطی، کوششهای بسیاری در راستای چاپ و نشر کتاب داشته است. مجلس از همان دوره ی نخست به فکر انتشار روزنامه بود که این اقدام مهم برای انتشار اخبار درون مجلس و بیرون آن با تأسیس روزنامه مجلس زیر نظر سید محمدصادق طباطبایی، به عنوان نخستین روزنامه ی عصر مشروطه به نتیجه رسید. آن روزنامه را مطبعه ی دولتی (چاپخانه خورشید) چاپ میکرد و مجلس بعدها چاپخانهای را به نام مطبعه ی مجلس، زیر نظر کتابخانه دایر کرد که گذشته از انتشار منظم روزنامه ی مجلس و صورت مذاکرات مجلس در روزنامه ی رسمی کشور، کتابهای بسیاری از رجال علمی را در زمینههای گوناگون انتشار داد. چاپخانه ی خورشید تا 18 محرم 1325 در خیابان ناصریه (ناصر خسرو) بود. از آن پس به لالهزار منتقل شد و به نام «مطبعه ی مجلس» درآمد.
ارباب کیخسرو در سال 1300 ش. زمینههای تأسیس چاپخانه ی جدیدی را در مجلس فراهم کرد. وی در یادداشتهای خود از گزارشی که به نمایندگان چهارمین دوره ی قانونگذاری درباره ی تأسیس مطبعه ی مجلس ارائه کرده چنین مینویسد:
«نظر به اینکه در دورههای سابق مجلس، مطبوعات مقدماتی مجلس با ژلاتین چاپ میشد و به علاوه اغلب وسایل آن از حیث گرانی و کمی مقدور به فراهم کردن نبود، و برای مجلس شورای ملی مطبوعات ژلاتینی زیبندگی نداشت و نظر به اتحادی که برای گرانی قیمت مطبوعات در بین اولیای مطابع شده بود و نظر به اینکه از مطبعه ی مفصله ی دولتی جز چند پارچه آهن چیزی باقی نمانده بود، و روز به روز رو به نابودی میرفت و از خیلی نظرات دیگر، نقل بقیۀالسیف مطبعه ی دولتی را به عمارت مجلس شورای ملی لازم دیدم، علیهذا در کابینه ی آقای سپهدار اعظم و مجدداً در کابینه ی آقای قوامالسلطنه متذکر شدم، تصویب گردید و بعد از افتتاح مجلس شورای ملی، با صوابدید هیئت محترم رئیسه به تعمیر و تغییر شکل ساختمان آن پرداخته و در تاریخ 12 سرطان 1300 ماشینآلات را نقل نموده، به تهیه ی قسمتی از نواقص پرداخته و فعلاً به طوری که عملیات آن را ملاحظه فرمودهاید در جریان و موسوم به مطبعه ی مجلس شورای ملی میباشد و تکمیل آن تا حدی که بتواند رفع تمام حوایج ادارات دولتی را نیز بنماید، موکول به پیشنهاد بودجه و توجهات آقایان نمایندگان محترم است.»
ارباب کیخسرو در دیماه 1304 به آلمان رفت و چند دستگاه چاپ را خرید تا با دستگاههای چاپ سربی قدیمی جایگزین کند. او به همراه خود دو متخصص چاپ را آورد که یکی به نام موسیو موزر برای چاپ تمبر و باندرول و دیگری به نام موسیو برکه برای نصب ماشینهای جدید در چاپخانه فعالیت خود را آغاز کردند. با این اقدام، ا این پس تمبر در مطبعه ی مجلس چاپ میشد و کشور از پرداخت هزینه ی گزاف چاپ تمبر در خارج رهایی یافت.
در طی این سالها کریم آزادی مطبعه ی مجلس را زیر نظر ارباب کیخسرو اداره میکرد و پس از درگذشت ارباب، تا سال 1337 چند تن دیگر اداره ی آن را بر عهده گرفتند و در این سال با تأسیس چاپخانه ی دولتی، چاپ تمبر و اوراق بهادار از مطبعه ی مجلس جدا شد.
تاریخچه ی ساختمانهای کتابخانه
از دوره ی یکم قانونگذاری تاکنون، کتابخانه و مرکز اسناد مجلس، سه مرحله جابهجایی را در سه ساختمان تجربه کرده و امروزه ساخت ساختمان جدید کتابخانه در زمینی واقع در جنوب مسجد سپهسالار آغاز شده که چهارمین مرحله ی جابهجایی و ساخت کتابخانه به شمار میرود.
در آغاز، دفتر رئیس بازرسی مجلس و بایگانی آرشیو اداره ی مباشرت در سالن غربی عمارت (پس از ایوان ورودی، کنار تالار اصلی) و نزدیک به میدان بهارستان در جوار حوضخانه ی عمارت، قرار داشته است، جایی که امروزه راهروی موزه ی مجلس واقع شده و روی بناهای پیش از دوره ی سپهسالار و روی حمام عمارت بوده است. در همینجا ارباب کیخسرو، کتابخانه را هم تأسیس کرد و قفسههایی که در سال 1330 ق. خریده بود در آنجا کار گذاشت و خود به عنوان نخستین کتابدار کتابها را فهرستنویسی کرد و در قفسهها چید.
کتابخانه دو اتاق تو در تو بود و نمایندگان برای مطالعه به آنجا میرفتند. به منظور نوسازی عرصه ی میدان بهارستان در سال 1304 تا 1310 ش. بخش غربی عمارت را بازسازی کردند و در پی ساخت و سازهای دوره ی پهلوی به نام سردر ورودی عمارت تماشاچیان، خوانده شد که با آجرکاریهای زیبایی رو به میدان بهارستان است. بایگانی اسناد در بخش زیرین این ساختمان باقی ماند و تا سال 1372 ش. یعنی یک سال پیش از آتشسوزی آذرماه 1373، آرشیو اسناد مجلس در اینجا بود که خوشبختانه در آن سال به بایگانی کتابخانه و بخشی از اسناد به ساختمان مجلس سنای سابق (در خیابان امام خمینی) انتقال یافته و از زبانههای آتش مصون ماندند. مطابق اسناد که در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی موجود است مشخص میشود که برای زیباسازی بدنه ی شرقی میدان بهارستان، این ساختمان را در سال 1309 ش. تخریب کرده و تغییر چهره دادند.
بنای شرقی بهارستان، دومین محل کتابخانه است. چسبیده به کتابخانه ی قدیم، محل نگهداری مدارک و اسناد و در واقع دفتر مجلس بوده و بایستی نوعی آرشیو در کنار کتابخانه محسوب شود. از یک عکس منحصر به فرد چنین برمیآید که آن ساختمان، عمارت «پست و تلگراف مجلس شورای ملی» بوده که بعدها کارکرد دفتر یا آرشیو دفاتر و اسناد یافته است و چنان که پیش از این بیان شد، دکتر کردستانی مدتی را در آن کار میکرده و احتمال دارد که او در زمان وزارتش در پست و تلگراف آن را ساخته باشد. در استعفانامه ی ارباب کیخسرو از اداره ی مباشرت در سال 1303 ش.، اشاره شده که لوازمی برای شرکت تلفن ایران و مجلس از اروپا خریداری کرده که از مسیر شوروی بدون پرداخت هزینه ی گمرکی به ایران وارد خواهند شد. احتمال دارد که برخی از این لوازم مربوط به همین ساختمان بوده است و در یکی از این اسناد (به تاریخ 13 آبانماه 1304)، ارباب کیخسرو شاهرخ، فردی به نام میرزا سید احمدخان اعتبارالدوله که نماینده بوده را به ریاست مرکزی تلگراف معین کرده است. قاعدتاً کیخسرو به عنوان رئیس اداره مباشرت میتوانسته رئیس تلفنخانه ی مرکزی مجلس را تعیین کند نه رئیس شرکت تلفن مرکزی کشور را. این نشانهها کافی است تا سال ساخت و تجهیز ساختمان تلگرافخانه ی مجلس را همزمان با ساخت کتابخانه دانست که بر پیشانی ایوان غربی آن روی سنگی مرمرین چنین نوشته شده است: «کتابخانه ی مؤسسه 1302 ش».
نمای جنوبی بنای تخریب شده ی تلگرافخانه، شبیه به نمای جنوبی کتابخانه (طاق و پنجدری بدون ایوان) بوده، به بلندی کتابخانه ارتفاع داشته و شیروانی و پنج طاقنما به مانند طاقهای نمای کتابخانه، اما بدون ایوان، آرایش ظاهری آن را شکل میداده است. این بنا با دوازده پله در ضلع جنوبی از سطح حیاط مشترک بین عزیزیه و کتابخانه جدا میشد که این تعداد پله نشانهدهنده ی گودی آن حیاط است؛ حیاطی که امروزه بین کتابخانه ی قدیم و عزیزیه قرار گرفته است.
از بررسی وضع موجود پلههای ورودی شمالی عزیزیه برمیآید که نخستین پله ی این کوشک، همسطح با حیاط اختصاصی (اندرونی) بوده است. این حیاط به وسیله ی دیواری در جانب غربی آن، به طور کامل از فضای باز جلوی مجلس جدا میشده است. بدین سان، فضای باز اندرونی را برای سه عمارت عزیزیه، کتابخانه و عمارت تخریب شده ی پست و تلگراف، تشکیل میداده، که به ویژه مورد استفاده ی کتابخانه و دفتر و آرشیو مجلس بوده است.
کتابخانه ی قدیم مجلس را روی اتاقهای کالسکهخانه ی اندرونی باغ میرزا حسین خان سپهسالار ساختند. عمارت کالسکهخانه عمارتی یک طبقه که نمای دیوار آن اجری با تزئین طاق و ستون بوده است. عمارت کتابخانه در سال 1302 ش. افتتاح شد و اکنون در شرقیترین قسمت حیاط مجلس و درست روبهروی در اصلی قرار دارد، با ایوان و آجرکاری زیبایی رو به غرب، به این حیاط مرتبط میشده است. با تخریب بنای شرقی مجلس و برداشتن دیوار غربی حیاط اندرونی این بناها، عمارت عزیزیه و کتابخانه به صورت دو بنای منفرد در شرق عمارت مجلس در میانه ی فضای وسیعی از باغ و زمینهای شرقی مجموعه ی بهارستان قرار گرفتند و به گونهای بخش شرقی بهارستان از فضای بازتری برخوردار گشت.
این دگرگونی باعث شد که نمای شرقی عمارت مجلس به گونهای در سادگی تمام با استفاده از سه طاق آجری در میانه ی دیوار، آرایش یابد در واقع این دیوار با نماهای جنوبی، شمالی و غربی عمارت مجلس همسان نبوده و به دور از آرایش ظاهری انجام گرفت. در گزارشی که ارباب کیخسرو شاهرخ در دوره ی چهارم، به مجلس ارائه کرد، اشارهای شده است بر «عمارت خرابه سمت مشرق باغ شمالی که از آثار به توپ بسته شدن مجلس به یادگار مانده». این عمارت بعدها مرمت شد و با انجام تعمیراتی که در آن صورت گرفت به پیشنهاد و کوشش وی به کتابخانه مجلس تبدل شد.
در فاصله سالهای 1291 تا 1302 ش. در قسمت شرقی باغ بهارستان و در پشت کوشک عزیزیه، کتابخانه مجلس شورای ملی بنا شد که تحت نظر اداره ی مباشرت مجلس و شخص ارباب کیخسرو اداره میشد. سنگنوشته ی مرمرین ورودی غربی کتابخانه، تاریخ 1302 ش. را نشان میدهد، اما در کتاب تاریخچه ی کتابخانه ی مجلس، تاریخ افتتاح آن 1304 ش. (1344 ق/ 1924 م) بیان شده است.
بنای طاقها و نیمطاقهای کتابخانه که بر فراز ستونهای باریک و ظریف قرار گرفتهاند یادآور آمیختگی طاق شبستان مساجد و نیمطاقهای معماری کلیسایی اما به سبک گوتیک اروپایی در قرون وسطی (به ویژه در زیر طاقهای سقف) است. این بنا که با ایوانی زیبا رو به مجلس خودنمایی میکند در واقع تداوم هنر و معماری دوره ی قاجار با وامگیری از عناصر هنری درونمرزی و برونمرزی را نمایان میسازد.
در سال 1344 ش.، بنای شرقی مجلس (عمارت پست و تلگرافخانه) که به محل دفتر مجلس تبدیل شده بود، تخریب شد. مطابق مدارک تاریخی و برخی تصویرها، میتوان از قسمتهای شرقی بنا یعنی از ضلع شرقی تا ساختمان قدیمی کتابخانه، که شامل حیاط شمالی عمارت عزیزیه و فضای باز غربی کتابخانه میشود، تصویری ذهنی را بازسازی کرد؛ این حیاط با دیواری (نردهای) از دیگر بخشهای باغ بهارستان و مجلس جدا میشده است که آن دیوار در اواخر دوره ی قاجاریه و اوایل دوره ی پهلوی ساخته شده بود و بعدها برچیده شد.
در دوره پهلوی دوم به دستور سردار فاخر حکمت رئیس مجلس، کتابخانه کنونی (شماره یک: مرکزی) در کنار دیوار حائل میان مسجد و مدرسه با باغ و عمارت بهارستان در زمینی به مساحت 1200 متر مربع در چهار طبقه بنا نهاده شد که عبارت است از تالارهای مطالعه، نمایشگاه، مخزنهای کتب خطی، اهدایی، چاپی، عربی و فارسی، لاتین، نشریات ادواری و اتاقهایی برای کارمندان و محققان، تصحیح نسخههای خطی، واحدهای مرمت نسخ و اسناد، و بخش میکروفیلم. در سالهای اخیر نیز در دوره ی ریاست دکتر رسول جعفریان، بخش کتابهای دیجیتالی با تصویربرداری الکترونیک از نسخهها، تلاشهای شایستهای در ارائه ی خدمات نوین انجام داده است. همچنین، ساختمان دیگری برای کتابخانه ی مجلس در محدوده ی بهارستان و در کنار ساختمان کتابخانه ی مرکزی (شماره یک)، به دستور دکتر رسول جعفریان ساخته شده که قرار است بخشی از کتابخانه مرکزی به آنجا انتقال یابد. مدیریت کتابخانه بر آن است که در زمینی بیرون از محدوده ی بهارستان، ساختمانی جدید برای این مرکز فرهنگی ساخته و همه ی بخشهای آن تجمیع شود.
کتابخانه ی قدیمی که نخستین کتابخانه رسمی و با شیوه ی کتابداری نوین در ایران به شمار میآید. امروزه در مجموعه ی کتابخانههای مجلس شورای اسلامی، به نام کتابخانه ی ایرانشناسی (شماره دو) نامیده میشود و در کنار ساختمان عزیزیه که مدیریت مرکز اسناد (دفتر کار دکتر علی ططری) در آن قرار دارد، با فعالیتهای چشمگیر، آرشیو تحقیقاتی اسناد مجلس است.(2 )
◀ توضیحات و مآخذ:
* ارباب کیخسرو شاهرخ
ارباب کیخسرو شاهرخ (زادروز ۷ تیر ۱۲۵۴ کرمان، مرگ ۱۱ تیر ۱۳۱۹ تهران) (1319 -1253 ش)، «در طفولیت از داشتن پدر محروم گردید. تحصیلات مقدماتى را تحت توجه مادر خود در دبستان کرمان به پایان برد و در نه سالگى به تهران آمد و به ادامهى تحصیل پرداخت. سپس به بمبئى رفت و تحت حمایت و سرپرستى دینشاه به تحصیل مشغول شد. پس از پایان تحصیلات، از طرف انجمن اکابر صاحبان پارسى، به آموزگارى در کرمان منصوب شد. در این مدت به اصلاحات فرهنگى اقدام کرد. پس از مدتى از طریق مشهد و عشقآباد به روسیه رفت و بیش از یکسال در ادسا ماند، سپس به تهران آمد و جزو مدیران ادارهى ارباب جمشید بهمن درآمد. در دورهى دوّم، از طرف همکیشان خود به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد و جمعا یازده دوره نمایندهى زردتشتیان در مجلس بود.» (1)« در سی سالگی در جنبش مشروطه شرکت داشت و از مشروطهخواهان بود. در زمان قرارداد ۱۹۱۹ ارباب کیخسرو در آمریکا بود و رهبری مخالفان قرارداد در خارج از کشور را در استکهلم و ایالات متحده برعهده داشت. در اواخر دوره احمد شاه در مقطعی انگلیسیها پرداخت درآمدهای نفتی به دولت ایران را مشروط به «تشکیل کمسیون مالی» نمودند تا اختیار مالی ایران را بهدست بگیرند. »(2)
دکتر بوذرجمهر مهربه این مهم اشاره می نماید که : « نخستوزیر در این هنگام، حسن وثوقالدوله بود. نخستوزیر از ارباب کیخسرو خواست که گندم و غلات تهیه کند. وضع دشوار بود، وسیلهنقلیه نبود. حسن مشیرالدوله، وزیر دارایی بود. ارباب کیخسرو در یادنامهی(خاطرات) خود می نویسد؛ در زمان کوتاهی با عدم همکاری مسوولین، استعفا میدهد. در سال 1297 خورشیدی با پافشاری وثوقالدوله دوباره مسوولیت را میپذیرد ولی وثوقالدوله دراین زمان استعفا میدهد و مستوفیالممالک نخستوزیر میشود.ارباب کیخسرو از مجدالدوله و سردار کل غلات میخرد. در بازار آزاد، گندم بسیار گران شده بود. مردم در سختی بودند، تیفویید هم در تهران شیوع یافته بود.
احمد شاه در این هنگام انبار گندم بزرگی داشت. ارباب ناچار شد نزد او برود. احمد شاه میخواست گندم انبار خود را خرواری 90 تا 100 تومان بفروشد، ولی سرانجام ارباب کیخسرو به رنج بسیار و خواهش و درخواست فراوان از احمد شاه، به این عنوان که گندم را برای رعایای پادشاه میخرد، نه برای خودش، گندم را ارزان خریداری میکند. در این هنگام چند وزیر دارایی مانند اسفندیاری، حاج محتشمالدوله و پس از او، ممتازالدوله استعفا دادند.
مستوفیالممالک نخست وزیر هم استعفا داد و عینالدوله، نخستوزیر شد. سپس او هم استعفا داد و صمصامالسلطنه بختیاری، نخستوزیر شد. ولی ارباب کیخسرو حاضر نبود برای گندمی که برای مردم خریداری میشود مبلغ گران بپردازد.
ارباب کیخسرو چند بار استعفا داد ولی هر بار نخستوزیرها از او درخواست میکردند که مسوولیت را بپذیرد. سرانجام ارباب کیخسرو در این مدت گندم را برای ملت از قرار خرواری 5/37 تومان بیشتر نخرید. ارباب در یادنامهاش نوشته؛ خرید گندم و تهیهی آن در این دوره بسیار دشوار و کار بسیار سختی بود که با رنج بسیار ولی با موفقیت انجام شد و سرانجام در زمان صمصامالسلطنه، ارباب کیخسرو، کار را پایان داد و استعفا کرد.(3)
همچنین مورگان شوستر درباره او مینویسد: «او کسی بود که هیچوقت از اوقات شبانهروزی،از پیشرفت مقاصد و اصلاحات مملکتی کوتاهی نمینمود.در دورهٔ قریب شش ساله مجلس با خرابی وضع مالی کشوری، با سیاست و تدبیر غریب، آن دوره را طی نمود. تا دورهٔ فترت منقضی و باز مجلس شروع به کار کرد. در جنگ بین الملل اول بود که با خطرات جانی که متوجه مشار الیه بود، از طرف مستوفی الممالک، در مرتبهٔ مأمور مذاکره با کمیتهٔ دفاع ملی قم شد.»
ملکالشعرا بهار با دیدن وکلای فاسد و وابسته دوره چهاردهم مجلس شورای ملی قصیده فصیحی سرود و به نمایندگان واقعی دورههای پیش افسوس خورد. در بخشی از این قصیده آمدهاست:
به بهارستان افتاد مرا دوش عبور جنتی دیدم بی حور و سراپای قصور
جای کیخسرو، بگرفته فلان گبر به زر جای مستوفی، بنشسته فلان رند به زور
. (4)
بوذرجمهر مهر تاکید می کند : کتابخانه مجلس در دوره اول و دوم دارای 51 جلد کتاب بود. در دوره دوم به کوشش حاج سید نصراله تقوی 202 جلد کتاب از طرف میرزا عبدالحسین جلوه به کتابخانه اهدا شد. بعد آقای مخبرالسلطنه 1090 جلد کتابهای فارسی-فرانسه- انگلیسی-آلمانی- روسی- عربی- ترکی به کتابخانه مجلس اهدا کردند. سپس 50 جلد کتاب دیگر خریداری شد و تعداد کتاب ها به 1394جلد بالغ شد.متاسفانه در این موقع بعضی روزنامه ها هم شایعات بی اساسی منتشر می کردند و برای انجام کار صحیح مشکلات فراهم می کردند. در دوره دوم مجلس شورای ملی ارباب کیخسرو از اینکه در انتخابات انجمن ولایتی (به جای انجمن شهر)از اقلیت ها دعوت نشده بودند، تذکرات مفید و علمی داد که مورد توجه همه قرار گرفت. همچنین در مورد مشکل نان که دو مرتبه در کشور باعث ناراحتی مردم شده بود، تذکراتی داد و به علاوه راجع به برابری مردم ایران در مقابل قانون نکات مهمی را به دولت تذکر داد. ارباب کیخسرو همچنین راجع به خط و زبان فارسی به دولت یادآوری کرد و ضمنا از نایب السلطنه تقاضا کردند که احمد شاه جوان را از مسایل و معضلات کشور آگاه سازد و به علاوه به گرفتاری های شهرهای دیگر غیر از تهران هم توجه داشته باشند چون ایران فقط تهران نیست. پس از سخنان ارباب کیخسرو، مدرس و رییس مجلس از خدمات ارباب کیخسرو تشکر کردند و همچنین سایر نمایندگان هم در تایید بیانات رییس مجلس و مدرس از خدمات ارباب کیخسرو سپاسگزاری کردند.(5 ) زنده یاد سید حسن گفته بود، اگر یک مسلمان در مجلس باشد، ارباب کیخسرو زرتشتی است[»
«در سال 1310 ش، تنى چند از رجال دانشمند، به منظور تجلیل از بزرگان علم و ادب ایران و حفظ آثار باستانى و ابنیهى تاریخى، انجمنى به نام «انجمن آثار ملى» تأسیس کردند که وى نیز با آنان همکارى داشت. نخستین اقدام انجمن مذکور، ساختن آرامگاه فردوسى در طوس بود. «ساخت بنای آرامگاه فردوسی در کمیسیونی پیگیری میشده که محمدعلی فروغی نخست وزیر، ارباب کیخسرو، هرتسفلد آلمانی و گدار فرانسوی اعضای آن بودهاند.» وى مردى امین و صدیق و میهن دوست بود. به زبان انگلیسى تسلط داشت. او طبع شعر داشت و داراى تألیفاتى است از جمله: «آئین پارسیان»، ترجمه از انگلیسى؛ «آئینهى آئین مزدیسنى»؛ «فروغ مزدیسنى» .»( 6 )
به روایت مهدی بامداد در کتاب شرح حال رجال ایران دربارۀ زندگی و چگونگی کشته شدن کیخسرو به وسیلۀ عوامل رضاشاه نوشت: کیخسرو شاهرخ فرزند شاهرخ از زرتشتیهای کرمان بود. پس از اینکه به تهران آمد، در تجارتخانه ارباب جمشیدبهمن استخدام شد و مدتی در آنجا مشغول به کار بود. در دورۀ مشروطیت، ارباب جمشید فقط برای یک دوره نماینده مجلس شورای ملی بود. اما ارباب کیخسرو با حمایتهای اقلیت زرتشتی در تمام دوران مشروطیت یازده دوره متوالی یعنی از دورۀ دوم تا دوازدهم به سمت نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شدهبود. وی در این مدت ریاست ادارۀ مباشرت مجلس را هم برعهده داشت وی علاوه برریاست ادارۀ مباشرا مجلس و رئیس انجمن زرتشتیان چندسالی هم رئیس ادارۀ تلفن بود و در ابتدای احداث راهآهن مدیربنگاه راهآهن دولتی هم شد. در جنگ بینالمللی دوم، پسرش شاهرخ در ادارۀ تبلیغات آلمان در برلن گویندۀ اخبار به زبان فارسی بود. او در ضمن نقلاخبار، از اعمال شاه و هیأت دولت ایران انتقاد میکرد. شاه از این موضوع بسیار عصبانی شد و نسبت به ارباب کیخسرو بدبین گشت و در اواخر ارباب کیخسرو را زیر نظر گرفت.
ارباب کیخسرو که از این قضیه آگاه شد، سخت نگران شد و یکی دوبار به حسن اسفندیاری ملقب به محتشمالسلطنه رئیس مجلس آن زمان متوسل شد تا بلکه برایش کاری بکند و او را از این گرفتاری نجات دهد. از قرار معلوم محتشمالسلطنه هم با شاه مذاکره کرد و بعداً معلوم شد که وساطت و مذاکراتش اثربخش نبوده است. ادارۀ شهربانی هم چند بار دستور داشت که او را بکشد ولی موفق به انجام این کار نشد و محظوراتی در پیش داشت تا اینکه در یکی از شبهای تیرماه ۱۳۱۹ خورشیدی در مجلس عروسی او را دستگیر کردند و با وسایلی که از قبل تهیه شده بود، در همان شب اورا کشتند و …. جنازهاش را در مسیر خانهاش انداختند. (7 )
بنوشتۀ ماهنامۀ حافظ : « ارباب کیخسرو شاهرخ که جمعاً دوازده دوره از سوى زرتشتیان به نمایندگى مجلس شوراى ملى رسیده بود، به دلیل عدم موفقیت در اسکات پسرش که در آن تاریخ در برلن در بخش فارسى رادیو آلمان به سخن پراکنى مشغول بود، در تهران ترور شد. مأموران و مفّتشان ادار ه ى آگاهى او را قدم به قدم حتى تا منزل حسن محتشم السلطنه ى اسفندیارى (رییس مجلس شوراى ملى) تعقیب مى کردند و خود او نیز دقیقاً یک روز پیش از قتلش به دست مأموران رژیم رضاشاهى طى نامه یى به تاریخ 10/ 4 / 1319 به فرزندش با علم این که مأموران نامه را تفتیش مى کنند، نوشته است: « در پیش که حسب الامر مطاع، اعلان بى طرفى ایران منتشر گردید، به شما نوشته خواهش کردم کاملاً رعایت نمایید… هرچند شما دور از این جا هستید، ولى من در دسترس و نزدیکم؛ من سمت رسمى نمایندگى مجلس را دارم؛ امتثال و اطاعت اوامر شاهانه بر من و هر فرد ایرانى حتم و فرض است… من نمى توانم به هیچ عذرى متعذر شوم، زیرا که شما پسر من هستید و احدى باور نمى کند که مسلک شما با من در این مسائل به کلى منافى و دور ازهم است. من خود را براى این کار درمعرض حملات و مخاطرات مى بینم. آیا ممکن است بر من و خود و خانواده رحم کنید… على اى حال، در موقعى این مراسله را مى نویسم که حالم دگرگون است… خلاصه اگر بتوانید… از این کارها… دست بکشید، رحمى به من و خود کرده اید… اگر نتوانید… تیشه به ریشه ى من و خود زده اید و نتیجه معلوم است… این ندامت ها جبران ناپذیر است. بیش تر نمى نویسم» – مرد امروز، شماره ى 134 ، صفحات 4 و 9 ( 26 دى 1326 )
چند روزپس از نگارش این نامه، در یازدهم تیر 1319 ، جسد خون آلود نویسنده ى این نامه یعنى ارباب کیخسرو شاهرخ را در خرابه یى در تهران پیدا کردند.
حذف فیزیکى ارباب کیخسرو شاهرخ، نمونه یى بارز از تروریسم دولتى در عصر رضاشاه پهلوى بود و با قتل هاى سیاسى به دست فعالان سیاسى که در کمیته ى مجازات یا حزب توده به قتل مخالفان خود دست مى زدند، فرق داشت.» (8 )
منابع:
1- سایت راسخون
2- ویکیپدیا،
3 – دکتر بوذرجمهر مهر«ارباب کیخسرو شاهرخ، دومین نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی»- سایت امرداد
4- ویکیپدیا،
5 ارباب کیخسرو شاهرخ – نوشته : دکتر بوذرجمهر مهر- وبلاک وهومن
http://vahoman.blogfa.com/post-6.aspx
6 – راسخوان
7 – مهدی با مداد: شرح رجال ایران، ج ۳ ،ص ۱۸۰ .
8 – نشریه حافظ – ماهنامه ی ایران شناسی 77 – دی 1389
◀ 1 – ناصر تکمیل همایون « پی گیری دکتر مصدّق ، در پای گیری کتابخانه و مطبعۀ مجلس» نشریۀ بخارا – سال چهاردهم – شماره 82 – مرداد – شهریور 1390
پی نوشت ها :
1 – مذاکرات مجلس شورای ملّی( دوره یکم، جلسه 189 ، دهم شوال 1325 ، مجلس: روزنامه رسمی
2 – همان
3 – تقی زاده. سید حسن «نخستین مجلس شورا » مقالات تقی زاده زیرنظر ایرج افشار تهران، افست 134
4 – [کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی[، تاریخچه کتابخانه مجلس، اولین کتابخانه رسمی کشور (تهران، کتابخانه، موزه…، 1374 ) ص 11 و 10
5 – باستانی راد. حسن،بهارستان(تهران،کتابخانه، موزه ومرکزاسناد مجلس شورای اسلامی 1390 )ص 122
6 – مذاکرات مجلس شورای ملّی دوره سوم جلسه 12 ، پنجم ربی عالثانی 1333 مجلس، روزنامه رسمی
7 – شاهرخ، ارباب کیخسرو، یادداشتهای کیخسرو شاهرخ به کوشش و زیرنویس دکتر جهانگیر اشیدری (تهران، پرچم 135 ) ص 92 – 191
8 – تاریخچه کتابخانه مجلس ص 71 – 43
8 – برای آگاهی بیشتر ← تاریخچه کتابخانه مجلس و منابع دیجیتالی و اینترنتی پاورقی کتاب بهارستان ص 129
10 – باستان یراد همان ص 126
11 – تاریخچه کتابخانه مجلس ص 117 – 109
12 – یادداشت های کیخسرو شاهرخ ص 232
13 – تاریخچه کتابخانه مجلس ص 117
14 – برای آگاهی بیشتر ← افشار ایرج مصدق ومسائل حقوق و سیاست تهران. زمینه 1358
15 – یادداشتهای کیخسرو و شاهرخ ص 21
16 – همان ص 23
17 – همان ص 232
2 – دکتر حسن باستانی راد، بهارستان در تاریخ، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، تهران، 1390.
به نقل از سایت « معاونت حقوقی و امور مجلس »
http://hvm.ir/detailnews.asp?id=35288
انقلاب اسلامی در هجرت شماره ۸۲۸ از ۳۰ اردیبهشت تا ۱۲ خرداد ۱۳۹۲