من فکر نمیکنم، باید عجله کرد. اصلا جای نا امیدی نیست چون در صحنه مبارزه، ترس برادر مرگ است. اصلاح طلبان با اجماع تاریخیشان از خاتمی دعوت کرده و هاشمی رفسنجانی را کاندیدا کردند، و بر این اجماع به عنوان سکوی پرش میا یستند. بازی و مبارزه در صحنه رسمی سیاست بر خلاف صحنه خیابان آنهم در هزاره سوم و قرن ۲۱ امّ، پیچیده است و صبر ، تعقل، و پیگیری میطلبد. مطالبه انتخابات آزاد به عنوان حق شهروندی، برای سربلندی ایران، جمهوریت درونی، و تعامل بینالمللی در خدمت منافع ملی؛ درخشانترین خواسته ماست. در حین پیگیری این خواسته از این چاله و چولهها و موانع در راه نه بیم داریم و نه تسمه میبرانیم. اگر حتی این یک شکست موقت سیاسی برای اصلاحات و اصلاحطلبان است ولی یک پیروزی اخلاقی برای اپوزسیون مترقی، نافی خشونت و مسئول است، و مطمئنم به پیروزی سیاسی منجر خواهد شد. راه پیشبرد دموکراسی را در کشور های غربی و آسیای خودمان نگاه بکنیم، و ملتفت میشویم که پیگیران مشی مسالمت، اصلاحات، و رفرم با یک دست اندازی؛ به انقلاب و یا خشونت نگرویدند. برای حل مشکل درون به سراب اعمال قدرت برون امید نبستند. زمان فا تحهخوانی نیست و زمان تبدیل چالش به فرصت است.
در ۷ سال پیش در نوشتهای کوتاه در “ایران امروز” روی به رهبر جمهوری اسلامی؛ سوال کردم: آقای خامنهای، مظفرالدین شاه؛ یا محمد علی شاه؟ حال نیز سوال را تکرار میکنم و به عنوان شهروند ایرانی وظیفه اپوزسیون و رهبر را نیز یاد آور میشوم. روزگار نظارتهای استصوابی و شورای نگهبانی در عصر ارتباطات در ایران با ۸۰ % جمعیت با سواد به سر رسیده. زمان به رسمییت شناختن اصل “میزان رای ملت است” در کردار؛ رسیده است. ایران متعلق به همه است و بد و خوبش مال ماست. همه و نه فقط برخی، در برابر قانون مساوی و پاسخ گوی هستند.جمهوریخواهان رفرمیست دموکرات عرفی؛ بر خواستهای خود پای میفشرند. به قانون گرایی احترام میگذارند. و وظیفه مسئولین و حاکمیت جمهوری اسلامی را در این زمان خطیر که ملت ما تشنه حل مشکلات کمر شکن درونی و تعامل بینلمللیست؛ گوشزد میکنند. اگر ایران به جز ویران سرا نیست، من این ویران سرا را دوست دارم.
جنبش سبز، اصلاح طلبی، و دموکراسی خواهی ایران؛ از این چالش سر بلند بیرون خواهند آمد.
علی شاکری ۲۱ ماه می ۲۰۱۳- کالیفرنیا – آمریکا