خبرگزاری فارس سخنگوی سپاه پاسداران، امروز مطلبی در باره آقای احمدرضا جلالی منتشر کرده است که سراسر در جهت متهم کردن وی بوده همراه با تلاش بر فراهم ساختن زمینه برای تبادل او با حمید نوری و یا اعدام او. در یک جمله کاملا مشخص، سپاه پاسداران که در وارونه نشان دادن حقیقت دست بالایی دارد چنین می نویسند:
“براساس آنچه خود جلالی گفته و با توجه به حمایت هایی که دولت سوئد تا کنون از جلالی داشته، می توان گفت بازداشت حمید نوری در سوئد و برگزاری دادگاه وی بی ارتباط با جریان بازداشت جلالی نباشد.“
با اینکه دروغگویی سپاه پاسداران بی حد و مرز است اما نمی تواند حقیقت را پنهان کند، زیرا آقای احمد رضا جلالی به اتهام “ارتباط با دولت متخاصم و همچنین جاسوسی” در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ یعنی 6 سال پیش دستگیر و به گفته همسرش، در روز شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۶ در دادگاهی در ایران به اتهام «محاربه» و «همکاری با دولت اسرائیل» به اعدام محکوم شدهاست. جعفری دولتآبادی، دادستان تهران هم، در ۲ آبان ۱۳۹۶ حکم اعدام وی را تأیید کرده بود. در صورتیکه حمید نوری، در شنبه ۹ نوامبر ۲۰۱۹ پس از پرواز از فرودگاه بینالمللی خمینی تهران به سوئد در فرودگاه استکهلم-آرلاندا با حکم دادسرای این کشور بازداشت موقت شد. پس حمید نوری که به همت تلاش ایرانیان، سه سال بعد از صدور حکم اعدام احمد رضا جلالی دستگیر شده است و دستگیری او که توسط آقای مصداقی و دیگر ایرانیان ممکن شده است، کوچکترین ربطی به حکم اعدام آقای جلالی ندارد.
لازم به یادآوری است که مادر آقای احمدرضا جلالی میگوید که ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ قرار بوده فرزندش برای کنفرانسی به کرج برود و از مادرش نیز دیدن کند که دستگیر میشود و ۳ یا ۴ ماه بعد به مادر وی میگویند که بیگناهی احمدرضا ثابت شده و آزاد خواهد شد. او میگوید که برای فرزندش قرآن برده بودند و قسم خوردند که اگر به همکاری با اسرائیل اعتراف کند آزاد خواهد شد!!
حال بد نیست در رابطه به اتهامی اصلی که به آقای جلالی زده شده است توضیحی مهم داده شود. خبرگزاری سپاه نوشته است که : جلالی اطلاعات کامل (محل کار، تردد و منزل) برخی دانشمندان نخبه کشور چون شهیدان شهریاری و علیمحمدی را در اختیار موساد گذاشته و این سازمان منحوس توسط عامل مزدور خود قرار داده تا عملیات ترور و شهادت آنها اجرا شود.
اول اینکه خود آقای جلالی در اینباره گفته است که در سالهای ۸۰ تا ۸۲ در پروژهای که برای وزارت دفاع بوده، با مجید شهریاری و مسعود علیمحمدی آشنایی داشته است. مسعود علیمحمدی و مجید شهریاری، دو دانشمند هستهای ایران، در سالهای ۸۸ و ۹۰ در تهران ترور شدند. به گفته وی در حالی که مسعود علیمحمدی دانشمند هستهای، چهار یا پنج ماه پیش از ملاقات وی با عوامل خارجی، در دی ماه ۱۳۸۸ ترور شده، او چطور میتوانسته اطلاعاتی در این مورد به آنها داده باشد. او می گوید: “نهایت ملاقات و آشنایی اینجانب با این دو شهید بزرگوار مربوط به سال ۸۱ و حداقل هشت سال قبل از شهادتشان بوده که مدتش ۳ الی ۴ دقیقه بوده (درباره) موضوع آموزشی و پزشکی بودهاست.“
اینجانب به علت اطلاعاتی که در فرانسه بخاطر شغلی داشتم ۱۰ سال پیش برای اولین بار در باره پروژه سزامی در خاورمیانه اطلاع رسانی نموده و همکاری رسمی بین ایران و اسرائیل را آشکار کردم. کلمه سزامی (SESAME) کوتاه شده عبارت Synchrotron light for Experimental Science and Application in the MiddleEast است که میتوان آن را تابش سینکروترون برای تحقیقات علوم کاربردی و بکارگیری آن در خاورمیانه معنی کرد. این پروژه همکاری علمی و فنی بینالمللی برای تأسیس و استفاده از یک دستگاه سینکروترون در منطقه خاورمیانه است که با هدف توسعه تکنولوژی سینکروترون در منطقه خاورمیانه بوجود آمده است. کشورهای منطقه خاورمیانه که در این پروژه علمی با هم همکاری می کنند عبارتند از: اردن، پاکستان، قطر، ترکیه، مصر، بحرین، ایران، اسرائیل و فلسطین. بله درست خواندید، ایران و اسرائیل در ساخت این سنکروترون سالهاست که با هم همکاری می کنند و با هم جلسه کاری دارند. جالب تر اینکه دکتر مسعود علیمحمدی و دکتر مجید شهریاری، دو محقق ایرانی که توسط اسرائیل ترور شدند، زمانی نماینده ایران در کنسورسیوم سزامی بودند! دکتر مسعود علیمحمدی از سال ۲۰۰۸ نماینده ایران در این پروژه بود و در جلساتی هم که نمایندگان اسرائیل و دیگر کشورهای سهامدار شرکت می کردند حضور داشت. اولین همکاری علمی رسمی بین دو کشور ایران و اسرائیل بعد از انقلاب، در ۸ مارس ۲۰۱۲، در شهر امان اردن آغاز شد. یعنی اسراییلی ها از ۱۰سال پیش، آقای دکتر علیمحمدی را می شناختند و نیازی به آقای جلالی برای معرفی آنها نبود. جالب تر اینکه روزنامه های ایران نیز بعدا به این موضوع اشاره کردند و حتی علت ترور را شرکت آقای علی محمدی و شهریاری در پروژه سزامی دانستند. بعنوان مثال بتاریخ ۱۳۹۲-۱۰-۲۵ یعنی ۹ سال پیش، مطبوعات ایران با تیتر “سزامی، سرنخ جدید از ترور دکتر علیمحمدی” چنین نوشتند:
“حضور دکتر مسعود علیمحمدی از سال۲۰۰۸ بهعنوان نماینده ایران در پروژه مهم سزامی که نمایندگان رژیم صهیونیستی نیز در این پروژه مشارکت داشتند، احتمال شناسایی این دانشمند برجسته توسط سرویسهای موساد و طراحی برای ترور او را برای دستگاههای امنیتی فراهم آورده است. سزامی پروژهای است که بر روی ” تابش سینکروترون برای تحقیقات علوم کاربردی و بهکارگیری آن در خاورمیانه” مطالعه میکند. ایران، اردن، رژیم صهیونیستی، ترکیه، فلسطین و پاکستان در زیر چتر یونسکو، مؤسسین سزامی در سال ۲۰۰۲ بوده اند.“
با توجه به این داده ها کاملا مشخص است که اتهامات وارده به آقای جلالی در باره دادن اطلاعات از دانشمندان ایرانی پایه جدی ندارند. اینجانب اطلاعی در باره ارتباط داشته یا نداشته ایشان با خارجی ها ندارم اما مسلم است که او را به ناحق به اعدام محکوم کرده اند. نوشته دیروز آقای رضا خندان همسر خانم ستوده که با او در زندان ملاقات داشته است در همین راستاست. رژیم گروگانگیر ایران با جان آقای جلالی بازی می کند. ۵ سال است که خانواده او در وضعیت روحی بسیار بدی بسر می برند. رژیم چندی پیش اعلام کرد که او را در اردیبهشت ماه اعدام می کند و خوشبختانه با اینکه این ماه گذشته است این جنایت صورت نگرفته است اما این شمشیر دمکلاس هنوز بالای سر اوست. دادگاه های جمهوری اسلامی خصوصا زمانی که مسائل امنیتی مطرح است کوچکترین صلاحیتی برای محاکمه ندارند. وظیفه همه است که هر گونه که می توانند به حکم اعدام او اعتراض کنند.