فرض کنید وارد اتاق خود می شوید و می بینید بهم ریخته است. ساده ترین وضعیت سنجی تهیه گزارشی درباره بهم ریختگی اتاق است. مقایسه وضعیت جدید با وضعیت پیشین، کم و کیف بهم ریختگی را نمایان می کند. اما هرگاه بخواهید بدانید عامل یا عاملها چه کسانی هستند و هدف آنها چه بوده است و چه روشی را بکار برده اند بر شما است که پاسخهای این پرسش ها را نیز بجوئید. و هرگاه به این امر نیز توجه کنید که وضعیت ایستا است یا پویا و اگر نیست، جستجوی سرانجام ها و نتایج این بهم ریختگی نیز باید انجام بگیرد. این وضعیت سنجی کامل تر است. اگر فرض ما این باشد که هیچ اطلاعی جز بهم ریختگی اتاق نداریم. پس پاسخ پرسشها را از همان اطلاعات باید بدست بیاوریم. از آنجا که می دانیم بهم ریختگی خود به خود انجام نمی گیرد، چگونگی بهم ریختگی می باید ما را نسبت به شناسایی عامل یا عاملان و هدف و روش آنها و پویائی وضعیت آگاه نماید. توجه باید کرد که دلیل هر وضعیت را از خود آن وضعیت باید بدست آورد و نه از خارج آن. یعنی عامل خارجی را نیز لازم است از خودِ وضعیت باید بشناسانیم. چنانکه به طور مثال در بهم ریختگی اتاق ما در یک وضعیت قرارداریم که عوامل و دلایل خود را دارد که باید از خود آن وضعیت حاصل کرد و نه برای مثال از راه قیاس. اما برای اینکه اطلاعات زبان پیداکنند و با ما سخن بگویند. 5 کار باید کرد:
1. ساختار وضعیت : در مورد اطاق بهمریخته. جابجائی اشیاء و رابطه جدید آنها با یکدیگر.
2. نوع رهبری که در بهم ریختن اطاق بکار رفته است. (کار بچه و کار اهل خانه با کار مثلا دزد فرق می کند. شتاب زده و یا عصبانی یا خونسرد …)
3. شامل دو قسمت : یکی نیروئی که بکار برده است. به این مهم کمتر توجه می شود حال این که بیشترین اهمیت رادارد. زیرا سبب شناساسی عامل یا عاملان می شود. و دیگری روش بکار بردن نیرو(برای مثال تخریب یا نه)
4. سمت یابی. برای مثال بهم ریختن اطاق برای رسیدن به هدفی بوده است و یا خود بهم ریختگی هدف بوده بوده است.
5. هدف یابی که باز دو قسمت دارد: یکی هدفی که عامل و یا عاملها داشته اند و دیگری فرجام و یا فرجامهائی که وضعیت پدید آمده میتواند پیدا کند. در تمامی این مراحل، یافتن تناقضها را نباید از یاد برد. زیرا شناسائی کامل وضعیت را ممکن می کند. بنابر این، ویژگی های حق نیز بکار می آیند در شناسائی دقیقتر عامل یا عاملان و هدف.
وضعیت سنجی نوع دیگری نیز وجود دارد و آن نقد یک وضعیت موجود است. این یک وضعیتی است که از راه تناقض و ناراستی پدیدآمده و توجیه شده است. نقد آن از راه تناقض زدائی می تواند ما را از وضعیت پیش از از خود بیگانه شدنش توسط قدرت آغاز کند. در روش نقد حقوند، معیار و ضابطه اصلی ما براساس تعاریف حق خواهد بود.
مرکز پژوهش های حقوندی