نتیجه اینکه، اکنون در انتظار مذاکراتی دیگر بعد از سفر بایدن به خاورمیانه می باشند. اما چرا این مذاکرات به نتیجه ای نرسید. برای درک این موضوع نکات زیر را باید در نظر داشت:
1 ـ این بار اروپا است که اصرار به از سرگیری مذاکرات برای احیای برجام دارد. بعد از حمله روسیه به اوکراین، اروپا از نظر انرژی در وضعیت بدی بسر می برد. قیمت نفت اخیرا به مرز 130 دلار نیز رسید. اما وضعیت ممکن است برای اروپا از این هم بدتر شود. به گفته تحلیلگران بانک جی پی مورگان چیس که اوایل این ماه منتشر شد، اگر روسیه در واکنش به تحریم های غرب عرضه نفت خود را به میزان قابل توجهی کاهش دهد، قیمت هر بشکه نفت ممکن است به 360 دلار برسد. آنها تخمین می زنند که کاهش 3 میلیون بشکه ای عرضه نفت روسیه باعث می شود قیمت سوخت در بورس لندن به 190 دلار برسد و کاهش 5 میلیون بشکه ای در روز در عرضه نفت روسیه، بدترین سناریو در نظر گرفته می شود. در این صورت ممکن است قیمت نفت تا 360 دلار افزایش یابد. البته گزارشهای دیگر امکان رکود شدید اقتصادی کشورهای غربی و در نتیجه سقوط قیمت نفت را پیش بینی کرده اند. بهرحال در این فضاست که فرانسه رسمآ اعلام می کند که تحریمهای نفتی ایران و ونزوئلا باید حذف شوند تا نفت این دو کشور در بازار عرضه شود. از طرف دیگر بلژیک در حال هموار کردن استرداد یک تروریست (اسدالله اسدی) به ایران شد و لایحه ای در مورد انتقال محکومین چند کشور خارجی از جمله ایران برای تصویب نهایی به پارلمان بلژیک فرستاد. جالب اینکه در این لایجه از 5 کشور نام برده شده است و تنها در مورد ایران آمده است که فردی که تحویل ایران داده شود می تواند مورد عفو قرار گیرد! پولیتیکو هم می نویسد که این لایحه زمانی در پارلمان بلژیک مطرح شده که رهبران اروپایی، وحشتزده از افزایش قیمت انرژی، اشتیاقی فزاینده به ترمیم روابط و حل اختلافات باقیمانده با جمهوری اسلامی نشان میدهند. یکی از سیاستمداران بلژیکی نیز در گفتوگو با پولیتیکو به ««فشارهای دیپلماتیک بسیار برای تصویب این لایحه، به ویژه از طرف فرانسه» اشاره کرد. بنجامین بریر، گردشگر فرانسوی، از ۲۵ ماه پیش در زندان مشهد محبوس است و چند روز پیش وکیل او خبر داد که حکم ۸ سال و ۸ ماه حبس موکلش قطعی شده است. تصمیم مجلس بلژیک خواهد گفت که آیا سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی می تواند از اروپا امتیاز بگیرد یا نه. بهرحال اکنون اروپا، بخاطر وابستگی به واردات نفت و گاز، بیش از امریکا به توافق نیاز دارد.
2 ـ خامنه ای طبق سیاست ادامه بحران و استفاده از مسئله هسته ای برای مهار جامعه در داخل و پیدا کردن جایی در روابط قدرت خارجی، هنور مایل نشده است که توافقی صورت بگیرد. مشکل اساسی او این است که می داند در آنچه به خود برجام مربوط می شود اصولا نمی تواند امتیازی بگیرد. برجام به عنوان مجموعه محدودیتهایی که کشورهای جهان بر ایران تحمیل کرده اند و بصورت قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده است، در اصول خود قابل تغییر نیست و حدود 3 ماه است که توافق کامل در مورد چگونگی بازگشت به آن بین ایران و کشورهای دیگر نوشته شده است. در صورت احیا برجام، ایران باید هر آنچه اورانیوم غنی کرده است را یا از بین ببرد و یا مجبور شود به روسیه و یا کشور دیگری انتقال دهد. آقای باقری که مذاکره کننده ایران برای احیا برجام است، خود در زمان وزارت ظریف، برجام را ذلت آور خوانده بود و از جمله گفته بود: “به نظر من برجام تصمیم نظام نبود. فهم خودم را می گویم، اگر منظور از نظام، رهبری است، به نظر من حضرت آقا در طول دوره ی مذاکرات که از روی کار آمدن دولت یازدهم تا زمانی که توافق حاصل شد یعنی 23 تیر سال 94، حضرت آقا یک سری خطوط قرمز، خطوط اساسی، حد و مرز برای مذاکرات تعیین کردند. بسیاری از این ها رعایت نشد. آقا فرمودند از حقوق ملت ایران و به ویژه حقوق هسته ای حتی یک قدم هم نباید عقب نشینی کنید، در صورتی که 100 مورد حق هسته ای ملت ایران در برجام ضایع شده است.“ حال چگونه این فرد می تواند قرارداد ذلت آور را احیا کند؟ البته تنها دستور خامنه ای است که تعیین کننده خواهد بود.
3 ـ اختلافات در دورن حاکمیت بالاست. بخشی از حاکمیت تقریبا همان سیاست ظریف را می خواهد به اجرا بگذارد. آنها معتقدند که بدون راه انداختن اقتصاد و بدون برجام، حالت اعتراضی جامعه روزبروز تشدید می شود و ممکن است وضعیت بجایی رسد که امکان کنترل آن دیگر وجود نداشته باشد. آنها معتقدند که با احیا برجام می توانند اقتصاد را راه بیندازند و جامعه را آرام کنند. حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه عضو این گروه است و با باقری زاویه دارد. اما خامنه ای بوسیله رئیسی، باقری را مسئول مذاکرات قرار داد و آنهم تحت نظارت شورای عالی امنیت ملی. از اینرو وزیرخارجه نمی تواند بر خلاف باقری عمل کند حتی اگر سخنی بگوید مجبور است آنرا تصحیح کند. بدین لحاط که بعد از اینکه برخی رسانه های اصولگرا از نامه وزیر خارجه به رئیسی برای تغییر تیم مذاکره کننده هستهای خبر داده بودند، حسین امیرعبداللهیان چند روز قبل مجبور شد از باقری حمایت کند و در توئیتی نوشت: “دکتر باقری با جدیت و در هماهنگی کامل با اینجانب به مذاکرات منطقی، مستدل و فعال برای لغو تحریمها ادامه می دهد.” خامنه ای طبق معمول تا لحظه آخر موضع نمی گیرد و در انتظار تغییر قوا در داخل حاکمیت نشسته و مانند همیشه آخر، طرف یکی از دو طرف حاکمیت را می گیرد. بیهوده نیست که رابرت مالی نماینده امریکا در امور ایران دیروز گفت “ایران اول باید با خودش مذاکره کند!”
4 ـ خامنه ای می داند که به احیا برجام نیاز دارد، تا بتواند به جامعه شدیدا بحرانی ایران شوک وارد کند. از آنجا که حکومت با اصول گرایان است و در زمینه های فرهنگی و اجتماعی بسیار بسته عمل می کنند و این شوک فقط می تواند در زمینه اقتصادی باشد. اما چون نمی تواند بدون گرفتن امتیازی اینکار را انجام دهد سعی در این دارد که در مذاکرات امیتازی از طرف امریکایی بدست آورد. سه مسئله را تاکنون مطرح کرده اند:
الف ـ تنها سپاه قدس در لیست سازمانی تروریستی بماند و سپاه پاسداران از لیست خارج شود. اما بایدن این امتیاز را قبول نکرد و کل سپاه در تحریم باقی می ماند.
ب ـ شرکتهای اقتصادی سپاه پاسداران، مانند قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء از لیست شرکتهای تحریمی خارج شوند. قرارگاه خاتمالانبیا در حال حاضر به عنوان یکی از ۸ نهاد دارای صلاحیت برای همکاری بینالمللی شناخته شده است. هفت نهاد دیگر دارای صلاحیت، عبارتند از: «شرکت پتروپارس»، «مهندسی و ساختمان صنایع نفت OIEC»، «انرژی دانا»، «توسعه پترو ایران»، «گروه مپنا»، «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» و «ستاد اجرایی فرمان امام». اما به نظر می رسد تاکنون امریکا این شرط را هم نپذیرفته است و شرکتهای مربوط به سپاه همچنان در تحریم خواهند ماند.
ج ـ بالاخره اینکه ایران از امریکا خواست که پرونده فعالیتهای احتمالا نظامی ایران برای همیشه بسته شود. این پرونده که از زمانی که اسرائیلی ها توانسته اند اسناد و مدارک سری ایران را بدزدند و در اختیار آژانس قرار دهند، مدتی است که از قبل بازتر شده است و سازمان بین المللی انرژی اتمی از ایران می خواهد در باره فعالیتهای گذشته اش پاسخ بدهد. اما این درخواست هم فعلا از سوی آمریکا رد شده است.
زمانی خامنه ای گمان می کرد که باید توانایی های هسته ای ایران را تقویت کرد تا از موضع “قوی” با امریکایی ها مذاکره کند. گمان می کرد اگر میزان غنی سازی را بالا ببرند و به 20 درصد برسانند آمریکا تسلیم خواسته ها می شود، اما غنی سازی را تا 60 درصد هم بالا بردند و تاکنون نتوانسته اند امتیازی حتی در حد کوچک در مذاکرات بدست آورند. به خاطر این وضعیت است که خامنه ای در وحشت قبول توافقی بدون گرفتن امتیاز بسر می برد او توانایی پرداخت هزینهء نرمشی دیگر را ندارد و گمان می کند که در این صورت مهار قدرت را در ایران از دست خواهد داد. او نتوانست با شانتاژ هسته ای امتیازی بگیرد و با پیش آمدن جنگ اوکراین، اکنون بدنبال استفاده از اهرم جدیدی شده است. از دید او هر اندازه قیمت نفت بالاتر رود او موقعیت خود را قوی تر می بیند. در تاکتیک خامنه ای غنی سازی اورانیوم در حد بالا جای خود را بالا رفتن قیمت نفت داده است. از اینرو سیاست هماهنگی با روسها تقویت شده است و باقری هم بعد از دوحه مستقیما راهی مسکو می شود تا نظر روسها را در باره نه تنها برجام بلکه ادامه جنگ در اوکراین و شرایط نفتی در دنیا جویا شود. خامنه ای اینبار بروی تشدید بحران نفتی در اروپا شرط بندی می کند.
تمامی این حوادث و وقایع 20 سال اخیر، طی طولانی ترین بحران تاریخ معاصر ایران، بخوبی نشان می دهد سیاست هسته ای ایران ربطی به مسئله برق و تولید انرژی در ایران ندارد، نشان می دهد سیاست هسته ای ایران چگونه هر روز بیش از پیش جامعه را فقیر کرده و خواهد کرد، نشان می دهد چگونه توسط این مسئله رژیم با روان جامعه ایران بازی می کند و مردم را در انتظار پایان بحرانی که تار و پود جامعه را فرا گرفته است قرار می دهد، نشان می دهد چگونه همانند جمهوری اسلامی کشورهای دیگر ـ امریکا و اروپا و روسیه و چین ـ در برهه های مختلف تنها بدنبال منافع خود هستند، نشان می دهد راه حلی جدی و پایدار در این مذاکرات وجود ندارد. یادآوری که راه حل در دست مردم است. جنبش مردم ایران می تواند کلیه این بازی های قدرت را بهم بزند. تنها حرکت ما مردم ایران در جهت سیاستی ملی بر مبنای استقلال و آزادی است که می تواند ما را از این وضعیت فلاکت بار نجات دهد.