استبداد تاریخی ایران یکی از بنیادی ترین عامل از عوال متعدد عقب ماندگی مردم بوده و هست. در طول تاریخ دویست ساله ایران این استبداد مخوف برچهار ستون استوار بوده است.
ا- سلطنت مطلقه و دربار
۲– بزرگ مالکی
۳– عنصرخارجی
و ۴– روحانیت.
از عمر مبارزات ملی ایرانیان برای رسیدن به آزادی و دموکراسی تا کنون نزدیک به دو قرن گذشته است. در فرایند مبارزات خستگی ناپذیر، مردم از مطالبات تاریخی خود فرو نکاسته اند، بلکه زمان به زمان خواسته های آنها عمیق و جدی و گسترده تر گشته است. واقعیت تاریخی حاکی از این است که ملت ایران طی ۱۸۰ سال گذشته یعنی از فراهانی ها و امیر کبیر تا زمان حال برای رسیدن به دهها خواسته منطقی خود پایداری نشان داده و در روند انقلابات فکر و سیاسی بارها پیروزی اولیه بدست آورده اند. اما سکانداران استبداد (شاه، شیخ، عنصر خارجی، بزرگ مالکی و زور پرستانِ منافع طلب) با کودتا مانع آن شده اند .اما مسیر خط استقلال و آزادی ملت ایران موفق به برداشتن برخی از موانع چهارگانه گشته اند .
ازجمله این موانع :
– برانداختن بزرگ مالکی و ارباب رعیتی.
– پایان دادن به استبداد مطلقه سلطنتی.
– و کوتاه کردن دست اجنبی، از اهم آنهابوده است.
از میان سه ستون پایه استبداد که در طول یکصد و پانزده سال توسط مردم فروریخته شده است
جریان بر انداخته شدن ستون پایه استبدادی سلطنت از همه عبرت انگیز تر است. چرا که پایان دادن به استبداد سلطنتی بیش از هفتاد سال طول کشید ! بطوری که در انقلاب مشروطه، مردم در آن عصر، به نهاد سلطنت فرصت دادند که بطور مشروط و سمبلیک باقی بماند “شاه سلطنت کند نه حکومت” هم از این رو مشروط کردن پادشاهی را پیشنهاد، و به عنوان یکی از اصول قانون اساسی تصویب شد. در برابر نیک خواهی مردم نسبت به این نهاد که تاریخ استبدادی طولانی نیز داشت، تاجداران اما وقعی به قانون ننهادند و آنچنان که در تاریخ ثبت است عملاً قانون اساسی را به رسمیت نشناختند، اولین کسانی بودند که اصول آن را زیر پا گذاشتند. تجربه نشان دادکه شاهان قاجار و پهلوی به قانون مشروطه قانع نشدند، راه استبداد و مطلقه شدن را در پیش گرفتند. این طغیان علیه مشروطه درد سری بزرگ برای مردم ایجاد کرد. آنچنانکه تاریخ گزارش میدهد:
تاجداران و تاج خواهان، همراه عنصر خارجی، سه بار علیه مشروطیت و مشروطه خواهی کودتا کردند. (کودتا محمدعلی شاه با همکاری روسیه و شیح فضل الله، کودتای ۱۲۹۹ سید ضیاء رضا شاه با برنامه ریزی انگلستان و پشتیبانی بزرگ مالکان و روحانیان و کودتای محمدرضاشاه، نهاد سلطنت، انگلیس، امریکا وهمراهی بخش فعال روحانیان درسال ۱۳۳۲ علیه جنبش ملی ایران).
با هر کودتا تاجداران هم مقدس شدند، هم القاب اقدس و همهمایونی را به یدک کشیدند و سایه خدا گشتند. ایرانیان اما در ادامه مبارزه برای خواسته های خود در نهایت این ستون پایه استبداد تاریخی یعنی سلطنت پادشاهی را هم کنار گذاشتند. و در انقلاب ۵۷
–حق اختیار ومالکیت تصمیم در همه وجوه زندگی.
– آزادی های گوناگون (یعنی آزادی با همه زیر مجموعه هایش)
– عدالت اجتماعی (عدالت در همه زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اش)
– امکانات برابر برای همه ایرانیان
– دموکراسی بر مبنای حقوق انسان وجامعه.
– پایان دادن به تبعیض های گوناگون.
– ملی و مردمی شدن واقعی کشور، دولت و همه ارکان آن را فریاد زدند.
با پیروزی اولیه مردم درسال ۵۷.
اما آخرین ستونپایه از ستونپایه های استبداد تاریخی ایران یعنی روحانیت بیکار ننشست و علیه انقلاب و اهداف آن در زد و بند با دستگاه ریگان (اکتبر سورپرایز) کودتای برنامه ریزی شده سال ۱۳۶۰ را علیه اهداف انقلاب و خواسته های مردم به انجام رساند.
کودتای آخوندی علیه انقلاب و خواسته های ملت، پیروزی انقلاب ۵۷ را به کام ایرانیان تلخ کرد. کودتاچیان بعداز انقلاب استبدادی بشدت خشن تر از رژیم پیشین در کشور ما بر قرار کردند. آیا مردمایران در برابر کودتا ساکت نشستند؟
تاریخ وقایع دهه ۶۰ تاکنون میگوید ایرانیان برای رسیدن به خواسته ها و اهداف تاریخی هیچگاه در برابر هیچ یک از کودتا چیان چهارگانه (محمدعلی شاه قاجار، دو پهلوی و سلسله روحانیان) از پای ننشستند.
مقالات:
ملت ایران دهها دهه است نسل در نسل برای رهایی از استبداد و دیکتاتوری مبارزه کرده و در مبارزه اند و تا پیروز نشوند از پای نخواهند نشست. مبارزات کنونی در راستای خواسته های ملی و مردمی است که طی صد و بیست سال سه حرکت بزرگ: (انقلاب مشروطه، نهضت ملی ایران به رهبری مصدق و انقلاب بزرگ۵۷) و دهها جنبش کوچک و بزرگ به راه انداخته اند. بدین جهت ریشه دار، عمیق، گسترده و در عین حال از دورن جامعه می جوشد، این حرکت مردمی چه به پیروزی نهایی برسد ویا نرسد، گامی عمیق و وسیع و فراگیر برای رسیدن به حقوق انسانی، حقوق شهروندی، حقوق جامعه ملی و دموکراسی واقعی بر مبنای حقوق فوق و پایان دادن به استبداد برای همیشه است.
حامد ایزدی